Ksenia teplova: "در دوران بارداری من بسیار ترسناک بود"

Anonim

محبوبیت به Ksenia Teplova با مجموعه تلویزیونی کمدی "IP Pirogov" و چشمگیر "پدربزرگ" آمد. کنسنیا می تواند به قدم های مأموریت مادرش برسد، اما حرفه پدرش را ادامه داد. و علیرغم هشدارهای والدین، او وارد مدرسه استودیوی MCAT شد، جایی که او شادی شخصی خود را ملاقات کرد. شوهرش فارغ التحصیل از همان دانشگاه Artem Bystrov بود، این جفت دختر Marusya را رشد خواهد داد. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- Ksenia، هنگامی که ما در سراسر تئاتر آمدیم، شما همیشه لبخند زد، و بیش از یک بار تماشای ارتباط خود را با همکاران، متوجه شدم که شما یک فرد باز و خوش بین بودید. آیا شما در خانه هستید؟

"هنگامی که من غمگین و حتی متاسفم، من هنوز سعی می کنم به طوری که هیچ کس این را در تئاتر و یا در تیراندازی دیده، و در صورت امکان، من به مردم خلق و خوی مثبت. اگر هر کس پخش احساسات منفی را پخش کند، به کار می رود. و من عاشق حرفه من هستم و همیشه احساس خوشحالی، از بین بردن یا تمرین می کنم. اما نه همه چیز خیلی شفاف است، من یک فرد بسیار ساده نیستم، و من می توانم در خانه باشم. (لبخند می زند.)

- باز بودن هرگز برای شما تله نیست؟ از صمیمیت خود، ضعف استفاده نکردید؟

- البته، این اتفاق می افتد، اما من قصد ندارم بسته و نگرانی. یک کودک همیشه باید در بازیگر زندگی کند.

- اما در میان همکاران شما افراد بسته وجود دارد. برخی از حتی یوگا به عنوان فلسفه پرشور در مورد ...

"من به یاد داشته باشید Alla Mikhailovna Sigalov به ما به ما گفت:" من نمی فهمم که چگونه هنرمند می تواند یوگا را انجام دهد. " و برای من این یک معما، صادقانه است. (می خندد.) شاید من خوشحالم که یک فرد متعادل، یک همسر آرام و مادر باشم، اما روان من توسط حرفه ای از بین می رود که متأسفانه بر زندگی شخصی تاثیر می گذارد. (می خندد.) و به طور کلی من همیشه نمی توانم آرام باشم که لازم است.

- در یکی از مصاحبه ها، Artem Bystrov شوهر شما گفت که شما قادر به همدردی با همه چیز هستید، قلب بزرگ دارید.

- این خبر است. (لبخند می زند.) اما من نمی توانم بگویم که من یک سخاوت معنوی فوق العاده ای دارم. (می خندد.) و من بی توجه هستم، گاهی اوقات حتی من را دوست دارم. من فقط بسیار قابل اعتماد هستم، و گاهی حتی در طول تمرین، زمانی که ما شروع به جدا کردن قهرمان من می کنیم، احساسات می توانند از بین بروند، که سخت است که محدود شود.

Ksenia teplova:

"در مدرسه من بی طرف بودم، من نام مستعار روانشناس داشتم. من بسیار عاطفی، عصبی بودم، پوشیدن یک صفحه بر روی دندان ها، عینک در سوراخ و کوتاه کوتاه کوتاه"

عکس: ولادیمیر Myshkin

"پدر شما بازیگر است که پس از Pushkin Victor Vasilyev نامگذاری شده است، و مامان مارینا سووروف، Choreographer است." چرا دقیقا حرفه ای عمل را انتخاب کردید؟

- از چهار سال به درجه نهم، من رقصید و با مادرم چند بار در مدرسه Gnesin و در Gitis بود، جایی که او تدریس کرد. اما به طوری که من در پدرم پشت صحنه نشسته بودم و تمام اجرای را تماشا کردم، به یاد نمی آورم. من می دانستم که او در یک دوره با یوری Bogatyrev، Konstantin Raykin، ناتالیا Gundareva، اما با هیچ کدام از آنها آشنا نیست. در حال حاضر در نوجوانی به مامان کمک کرد به عنوان دستیار قرار دادن اجرای و آموزش رقص. اما در پایان مدرسه احساس می کرد که من تمام وقت برای رقص خسته شدم، و متوجه شدم که من چنین توانایی های شغلی نداشتم. سپس تصمیم گرفتم در هیات علمی عمل کنم. اما زمانی که او در مورد این به والدین گفت، آنها شروع به منسوخ من، توضیح تمام وحشت های حرفه، متقاعد کرده اند که شما باید یک زیبایی دیوانه، به طوری که سرنوشت خواهد بود. اما من از آنها اطاعت نکردم، زیرا واقعا آن را می خواستم. (خنده حضار)

- والدین خوشحال بودند یا هنوز هم پشیمان شدند؟

"البته، آنها خوشحال و افتخار بودند، زیرا سه دانشگاه را گرفتم. اما مادرم خیلی من را دوست دارد و حتی از طریق این که این حرفه بسیار ناپایدار است، تمام وقت می پرسد: "آیا شما تمرین می کنید؟ چه زمانی تیراندازی می کنید؟ ترس از اینکه من تقاضا نخواهم کرد، در داخل او نشسته ام. من هم همینطور. اگر چه به نظر من این احساس را تجربه می کند که تمام بازیگران را تجربه کرده اند که هنوز انتخاب نشده اند.

- و لحظات زمانی که فکر می کنید وجود دارد، از والدین خود اطاعت نکردید؟

"هنگامی که دیمیتری Vladimirovich Brusnikin" Platonova "قرار داد، جایی که من ساشا را بازی کردم، به نظر می رسید که من هیچ چیز نداشتم، حتی ناامید شدم. و سپس من با ایگور کریپونوف، همکلاسی من، جایزه طلایی را برای بهترین کار دانشجویی دریافت کردم. پس از آن، من به تئاتر منتقل شدم. من حتی نمی توانستم تصور کنم که چه چیزی می تواند خوشحال باشد. به طور کلی، معلمان ما نقش مهمی در زندگی من ایفا کردند و البته اولگ پابلوویچ طاکوف. متاسفانه، رومی Efimovich Kozak تقریبا بلافاصله پس از انتشار، و با Alla Borisovsky Pokrovskaya و دیمیتری Vladimirovich، من در MHT در MHT کار کردم، و ما به صحنه به صحنه رفتیم، و چندین بار از او فیلم برداریم. هنگامی که اولگ پالیچ به امتحان رسید، ما به سادگی بیمار شد. اما هر کس احساس عشق بی قید و شرط او را داشت و می خواست به او در تئاتر برود، کنار صحنه ایستاد. هنگامی که یک دانش آموز به جرم "Tartuf" معرفی شد، این شادی در boncons بود تا دست خود را حفظ کند. و او در شاگردان خود زندگی می کند، و همچنین اولگ نیکولایویچ Efremov در Kozak و Barbnikna زندگی می کرد، همانطور که احساس کردیم. و اکنون، زمانی که هیچ یک از آنها وجود ندارد، من هنوز هم در مقابل آنها مسئول هستم، به طوری که آنها به عملکرد می آیند، و من نمی توانم به صورت خاک ضربه بزنم.

Ksenia teplova:

"در دوران بارداری، من بسیار ترسناک بودم. از من پرسیدم که از اجرای از بین رفته است. احساسی بود که من به کسی نیاز ندارم"

عکس: ولادیمیر Myshkin

- به نظر من به نظر می رسد که شما در مورد فیلم یا در تئاتر قرار نمی گیرید. به تازگی، نخستین بازی "شکر آلمانی"، جایی که شما نقش فوق العاده ای دارید. اما آیا می خواهید چیزی را در یک بازی با صدای بلند در یک صحنه بزرگ MHT بازی کنید؟

- Premiere خوب بود. خوشحال شدم که با Ulabeck Bayaliyev کار کنم. من در کار دانشجویی در فضای خلقت و عشق احساس کردم. نقش Pelagei اصلی نیست، بلکه روشن و عمیق نیست. تعداد کمی از مردم، سرگئی Klychkov نویسنده را می دانند، او به طور غیرقانونی فراموش شده است. من علاقه مند شدم با چنین متن کار کنم. اما، البته، از آخرین نمایش های دیده شده من الهام بخش کریمه "Seryozha"، و من خوشحال خواهم شد که آن را بازی کنم. من نینا Zarech را با ساشا Milkryov تمرین کردم، ما شروع به "Seagull" کردیم که بسیار جالب بود. اما به این معنا، من فاجعه هستم اگر یک نقش می آید، من سپاسگزارم، این اتفاق نمی افتد - من فلسفی را درمان می کنم، به این معنی نیست که نه زمان.

- آیا مکالمه ای با یک زن ممکن است با یک زن امکان پذیر باشد، آیا می توانید خود را به نقش خود ارائه دهید، اگر تئاتر شروع به تمرین رویاها شود؟

- سرگئی Vasilyevich - باز به گفتگو. من فقط چنین سوالاتی را ندیده ام. و امیدوارم، و من به او نخواهم رفت. یک مورد وجود داشت، ریخته گری به Bucosov رفت، و من به من تلفن نمیکردم. و سپس من خودم خواسته بود به نظر برسد. اما ریخته گری یک چیز است و می خواهم یک نقش را بپذیرم - دیگری. اگر چه من مواردی را که کار می کنم، می دانم، و برای مدیران، اگر بازیگر می گوید: "من رویای بازی این نقش تمام زندگی من، لطفا به من نگاه کنید، من می توانم همه!"

- پدر و مادر در مجتمع های شما رشد نکرده اند، به رغم این واقعیت که آنها در مورد زیبایی به شما گفتند. شما هنوز از School-Studios MHAT استفاده کردید، ما از موفقیت کورکورانه در جنس مخالف استفاده کردیم ...

- در اینجا ظاهر مهم نیست (می خندد.) من خودم را روشن، اما نه زیبا در نظر می گیرم، بنابراین من درک می کنم که چه ریسک من توسط والدین در ارتباط با پذیرش دانشگاه تئاتر گفته شد.

- آیا پسران را در مدرسه دوست داری؟

- نه، در مدرسه من به طور کلی به طور کلی، من یک نیک روانشناس داشتم. من بسیار عاطفی، عصبی بودم، یک صفحه بر روی دندان ها، عینک ها در سوراخ و یک مدل کوتاه کوتاه داشتم. از طریق موسسه شکست خورد. احتمالا من فقط معلوم شدم و تغییر کردم، و پذیرش اعتماد به نفس تئاتر.

- بعدا یاد گرفتید که چگونه از Charms خود استفاده کنید؟

- نه، من نمی دانم چگونه به مردم دستکاری کنم. البته، کمی از Poking، لبخند، من می توانم به خودم، مانند بسیاری از زنان،، اما انجام کاری عملی برای به دست آوردن برخی از سود سهام - نه در مورد من.

Ksenia teplova:

"آرتم هر روز به من گل داد، و من فکر کردم که من باید از دست بدهم، او متوقف نخواهد شد. چنین فشار به من حمله کرد"

عکس: ولادیمیر Myshkin

- شما تصور می کنید که شوهر شما یک بازیگر خواهد بود؟

- من در مورد آن فکر نمی کنم. من اولین شوهر، روان، همکلاسی را گرم می کنم. من نام خانوادگی خود را می پوشم ما در پایان موسسه ازدواج کردیم و پنج سال با هم زندگی کردیم. و در حال حاضر دوستان.

- آیا تئاتر را با آرتم دیدار کردید؟

- نه، همچنین در مدرسه مدرسه استودیو. موضوع مورد مطالعه در Raykin برای دو دوره جوانتر از ما، همراه با Anja Chipovskaya، نیکیتا Efremov، و من Kozak - Pokrovskaya. همه ما در راهرو ها تقاطع می کنیم. سپس من به آلله Mikhailovna Sigue کمک کرد، زمانی که او یک بازی پلاستیکی را با دوره خود قرار داد.

- به یاد داشته باشید زمانی که جرقه ای بین شما با Artem یا آن همه با دوستی آغاز شده است؟

- نه، ما هرگز با او دوستانه نیستیم. و من او را دوست نداشتم، حتی کمی ناراحت شدم. من نمی توانم توضیح دهم که من فقط نمی خواستم نزد او باشم. به محض این که من او را دیدم، پرواز کردم، فکر کردم: "چه نوع ناخوشایند". و سپس همه چیز در سطح جهانی تبدیل شده است. اما اغلب اتفاق می افتد.

- چگونه او موفق به غلبه بر آن شد؟

- او هر روز به من گل داد، و من فکر کردم که باید از دست بدهم، او متوقف نخواهد شد. (می خندد.) چنین فشار به من زد. هنگامی که فرد نمی تواند متوقف شود، قابل توجه است. او به من کار کرد، مراقب بود، و همه طرفداران دیگر مجبور به حرکت به پس زمینه شدند. او فقط کسی را انتخاب نکرد: نه من، نه من، و نه آنها، مانند آن. (خنده حضار)

- آیا شما قبلا چیزی را دوست دارید علاوه بر مراقبت؟

- او دارای بسیاری از ویژگی های مثبت است، من آنها را دیدم. اگر او به من علاقه مند نبود، ما خیلی وقت نداشتیم. برای من مهم است که شوهر من یک بازیگر با استعداد است. من همیشه می خواستم یک کودک را از یک فرد با استعداد به دنیا بیاورم، به نظر من، معقول است.

- شوهر می خواهد شما را به داشتن یک حرفه خوب عمل و یا در عمق روح آن راضی از این وضعیت امور راضی است، زمانی که شما می توانید زمان Merus بیشتر، خانواده؟

- من فکر می کنم او این را به پایان نمی رساند. او به موفقیت های من خوشحال است، اما زمانی که من خیلی شلیک کردم، از مینسک به پیتر نقل مکان کرد، سپس به مسکو، او منتظر بود، و همسر در نهایت در خانه ظاهر شد. البته، هیچ کس شادی نیست، این یک آزمون است. و این واقعیت که او بازیگر، هیچ راهی به او کمک نمی کند به عنوان یک شوهر، حتی با چیزی مواجه می شود. به نظر می رسد که تعادل در اینجا مهم است.

Ksenia teplova:

"این برای من مهم است که شوهر من یک بازیگر با استعداد است. من همیشه می خواستم یک کودک را از یک فرد با استعداد به دنیا بیاورم. به نظر من، معقول است"

عکس: ولادیمیر Myshkin

- Marus چهار سال. آنها می گویند: "بچه های کوچک نگرانی های کوچک هستند، بچه های بزرگ - مراقبت های بزرگ" - سخت تر شد؟

- نه، با کودک نوزاد همیشه سخت تر است، شما به او بیست و چهار ساعت در روز گره خورده است. و ما ازدواج بسیار احساسی داریم، کسی وجود دارد. (می خندد.) آنها می گویند که بسیار وابسته به وضعیت روانشناختی مادر است. به طور کلی، کودک دشوار است، حتی اگر شادی باشد. من اساسا در مقابل زنان تعظیم می کنم. من می خواهم پس از زایمان پاهایم را ببوسم. مردان هزار بار ساده تر هستند، شما این را درک می کنید، زمانی که مسئولیت فرزند باید با این حرفه ترکیب شود. آموزش کودکان کار می کند، شما این را به آرامی مطالعه می کنید، حداقل من آن را دارم.

- تا زمان Marusi، شما بیست و هشت ساله بودید. در حال حاضر میل شدید به داشتن یک کودک؟

- من می خواستم یک کودک، اما برای این به هیچ وجه آماده نیست. و در دوران بارداری من بسیار ترسناک بودم. من از من پرسیدم که از اجرای بازی ها متهم شده ام، احساس کردم که من به کسی نیاز ندارم، زندگی من به پایان رسید. و هنگامی که یک کودک متولد می شود، ارزیابی کامل ارزش ها رخ می دهد. اما هنوز نمیتوانید از آنچه که باردار است کاملا خوشحال نباشید. شما احساس ترس از خود را، برای کودک، غلبه بر افکار که همه چیز به خوبی می رود - به طور مداوم شما در استرس است. داستان های برکت، عکس های زیبا از زنان باردار - این همه بسیار دور از واقعیت است.

- و هنگامی که یک دختر متولد شد، همه چیز تغییر کرد؟

- این شوک، احساسات کیهانی بود. به نظر می رسد که شما به یک فیلم حرکت می کنید، غیرممکن است که آن را باور کنیم، همانطور که بود، هیچ کس نبود - و ناگهان یک کودک بود. حالا من به آن استفاده می شود. (خنده حضار) پس از تولد Marusi، من چیزی داشتم که باعث می شود من قوی تر، بزرگسالان باشم. امیدوارم این در حرفه من منعکس شود.

- آیا شما تبدیل به جسورتر یا بالعکس؟ من در مورد یک جنبه اخلاقی صحبت می کنم ...

- من فکر می کنم اساسا یک مرد جسورانه است. من می توانم بدون ترس از عواقب خود، برای کسی ایستادگی کنم، یا خود را در چیزی جدید امتحان کنید. هیچ فوبیایی خاصی وجود ندارد، اما من هرگز به برنامه "آخرین قهرمان"، حتی برای پول بزرگ نمی روم. (خنده حضار) و فیلمبرداری از فیلم، به نظر من، قهرمانی غیر ضروری، توجیه نمی شود. من شروع به فکر کردم بیشتر در مورد خودم. به عنوان مثال، در تمرین، من نیاز به اسمیر کردن صورت گل همیشه. در نتیجه، من درماتیت اتوپیک را شروع کردم، و من گفتم که من اکنون آرایش را با خامه ترش ترکیب می کنم. اگر شما به طبقه پاییز، و کل گروه در کفش های زمستانی می رود، پس من قبلا می گویم: "لطفا کف را پاک کنید."

"اگر شما قادر به حذف چیزی در شخصیت خود با یک جادوگر سحر و جادو بود، آن را راحت زندگی، آیا شما چیزی را در خود تغییر داده اید؟"

- خیلی زیاد اما من در مورد همه چیز نمی گویم که من خودم راضی نیستم. (می خندد.) سازماندهی را اضافه می کند، برخی از احساسات را حذف می کند، زیرا وقتی احساسات نادیده گرفته می شود، سخت است.

"شما واقعا در مردم چه چیزی دوست دارید، شاید چیزی حتی حسادت داشته باشید و دوست دارید این را یاد بگیرید؟"

"من آن را دوست دارم زمانی که یک فرد پر از انرژی است و در هر وضعیت ناپدید نمی شود، هر چند من نمی توانم بگویم که این نیست. من مردم را تحسین می کنم که می توانند مسئولیت خود را بر عهده بگیرند. من نیز یک شخص مسئول هستم، اما منظورم چیزهای جهانی است. کسانی که تمام زندگی خود را مطالعه می کنند، اهداف را می پذیرند و به دنبال آنها هستند. من مردم را تحسین می کنم که قادر به شفقت و رحمت هستند و زمان را برای کمک به دیگران پیدا می کنند. شاید این لیست را به تعویق اندازم. این، من فکر می کنم مهمترین چیز.

ادامه مطلب