النا کورکاچاچنکا: "من هرگز نشستم و نه، من همیشه چیزی را انجام دادم"

Anonim

"شما به نوعی گفتید که زمانی بود که شما فقط در صحنه زندگی کردید، شما آن را خیلی دوست داشتید که اولین بار آمده اید، اما آخرین را ترک کردید. امروز چطور است؟

- بله، وقت آن بود، شما می دانید زمانی که شما شیرینی می خورید و دیگر شما دیگر نیستید. من اکنون تاسیس شدم، از خدا سپاسگزارم، من بسیار هماهنگ هستم که جایی برای تئاتر وجود دارد، یک مکان برای یک فیلم وجود دارد، جایی برای زندگی شخصی وجود دارد. من اکنون، در حال حاضر، به نوعی همه چیز بسیار شگفت انگیز است.

- چرا جنبش تئاتر را پس از "فرمول عشق" ترجیح دادید، هرچند پیشنهادات زیادی وجود داشت؟ پس از آن شما، با وجود محبوبیت دیوانه، تنها در چندین Kinocartines ستاره دار - "چگونه باید خوشحال باشیم" با نیکولای کراچنتوف و لوم دووروف، "من به عشق اعتقاد دارم"، "شوک".

- یک داستان دشوار بود. و او با اولین شوهر من (کارگردان لئونید فومین "- تقریبا. Auth.) او واقعا نمی خواست من ادامه بدهم. او معلم من بود، بزرگتر از من 15 سال بود. و او، به طور طبیعی، معتقد بود که کسی می تواند ظاهر شود، چه کسی او را با او شسته است. و صرفا مرد تصمیم گرفت تا خود را امن کند. و از آنجا که هیچ تلفن همراه وجود نداشت، هیچ نماینده در آن زمان، به طور کلی، هیچ چیز در نظر نگرفت، سپس آنها اولین خانه را نام بردند. و من ناپدید شدم، همانطور که به درستی گفتید، در تئاتر، از صبح تمرین کرد، و در شب من یک بازی داشتم. من در هر ماه 20 تا 25 تمرین داشتم. ما از تئاتر دور شدیم - لازم بود به Kashirki از LATEAC بروم. به این معنی است که من مجبور شدم پس از تمرین به خانه به خانه بروم، درب را ببوسم و به تئاتر برگردم. بنابراین، به منظور رفتن به خانه خانه، من در اتاق پانسمان خواب، بازی در شب بازی کرد و تنها پس از آن بازگشت. به طور طبیعی، تمام تماس های تلفنی که در آپارتمان شنیده شد، توسط من منتقل شد. و شوهر به طور طبیعی گفت که او فیلمبرداری نخواهد شد، او در تئاتر کار کرده بود. نه، نه، نه، ممنون و هنگامی که مردم چنین می گویند، آنها فکر می کنند که اگر نه، خوب، خوب، لازم نیست. و برای سالهای زیادی به تعویق افتاد. و من معنی وضعیت را نداشتم، حتی نمی توانستم چنین تحولات را تصور کنم. من بعدا برای سالهای زیادی یاد گرفتم، زمانی که مسیرهایی که واقعا می خواستند به من شلیک کنند، به من گفتند: "بنابراین شما آن را نمی خواستید." و من پاسخ دادم، آنها می گویند، صبر کنید، چگونه آن را نمی خواهم؟ آنها چشمانم را باز کردند، اما آنها از شوهرش شکست خوردند. تا این واقعیت که پنج بار کارگردان با سناریوی فیلم نظامی "راز فركتر" به تئاتر آمد. روی زانوهایش ایستاد، به طوری که من شلیک کنم. و نه به صورت قاطع، اما واقعا. اما من پس از آن شوهر من اجازه ندادم، گفت: "خب، چطور، شما تئاتر را دارید، در اینجا تمرین کنید، آنجا. چرا به آن نیاز دارید - برای برخی از قایق های زیردریایی اجرا کنید. این فیلم اغلب نشان داده شده است. در نقش من ارائه شد، لاریسا گوزوا ستاره دار شد. این داستان است که برای سالهای زیادی از کار در فیلم ها عبور کرده است. اما در اینجا، همانطور که می گویند، نفس نمی کشد، صدمه نزنید و بازنویسی نکنید (خنده).

النا کورکاچاچنکا:

در سریال تلویزیونی "IP Pirogov" النا ویلایس، همراه با یک همکار، النا Podiknskaya پخته نشده یک ده ها کیک

- چه کاری تا سال 2000 انجام دادید، زمانی که الکساندر Mitta شما را به سویا از تصویر "مرز" دعوت کرد؟ درست است که شما در طول این مدت بسیاری از حرفه های غیر منتظره را تسلط داده اید و اکنون ما حرفه ای داریم، بافتن از دانه ها و حتی می دانیم که چگونه به رنگ مبلمان؟

- نه، این ها گمان های روزنامه نگاران هستند. اما من می دانم چگونه این کار را انجام دهم، زیرا در جوانان من مدرسه هنر را به پایان رسانده است. به عنوان یک کودک، من رفتم و قرعه کشی کردم، و بازی کردم، و گره زدن - آنچه من فقط انجام ندادم، که من فقط انجام ندادم. بنابراین، برای من کاملا طبیعی است. اما من هنوز چیزی باید انجام دهم (لبخند). ده سال من به طور منظم در صحنه بودم و بیش از 30 نقش عمده در تئاتر Mossoveta بازی کردم. خدا را شکر که من در آن زمان تئاتر داشتم، چون من برای هر چیزی وقت نداشتم. هیچ یک از همه انواع افکار بد.

"چرا پس از" مرز "شما حاضر به گرفتن Mitta، آیا او را دعوت کرد؟"

"من واقعا پس از آن را رد کرد تا او را حذف کند، زیرا او هر بار، همانطور که در" مرز "بود، قسمت های کمی را ارائه کرده بود. در این فیلم، او روشن و قدرتمند بود، اما قسمت. خوشبختانه، در آن زمان من نقشهای جدیدی رفتم. به آرامی، اما رفت سپس بچه ها رفتند، در اینجا من واقعا باید کاری انجام دهم. در سال 1997، من Vasya متولد شدم، در سال 2002، ماشا ظاهر شد. من همیشه چیزی بودم، هرگز نشستم و نمی رفتم. اگر هیچ فیلم نبود، من تئاتر داشتم، اگر هیچ تئاتر وجود نداشت، من فرزندان داشتم. من همیشه درس هایی داشتم.

- تئاتر در زندگی شما هنوز محل خاصی را اشغال می کند. به ما بگویید که چگونه شما را به بازی "خانم مورد علاقه دون جوان"، که بلافاصله آن را دوست داشت، چه نقش جذب شد؟

- اجرای enyzyptic در حال حاضر برای مدت زمان طولانی وجود داشته است، اما از آنجایی که پیش از آن به میزان بیشتری بود، یک پول ساده ای وجود داشت، هیچ چیز برای پنهان کردن در اینجا وجود نداشت، بنابراین بسیاری از هالور و عملکرد بد بر اساس نمایشنامه های وحشتناک ظاهر شد. پیشنهادات زیادی بود، من در نوعی اجرای کارآفرینی بازی کردم، اما حتی برای پولی که این لذت را به ارمغان آورد. و از آنجایی که من یک بازیگر از "تئاتر های بزرگ و کوچک دانشگاهی" هستم، پس برای من یک تخته خاص وجود دارد که زیر آن من جرأت نمی کنم که نزول کنم. بنابراین، برای من همیشه جدی بود. اول، مهم است که مواد خوب بود، در سطح تئاتر مناسب. لباس. من آندری Klimov مورد علاقه خود را از تئاتر Mossovet، که آنها را برای من انجام داد. این علامت با کیفیت است. ثانیا، من همیشه به عنوان یک ترکیب شایسته نگاه می کنم. در این عملکرد، بازیگران درگیر هستند، با بسیاری از کسانی که من بعضی وقت ها شلیک کردم. من آنها را کاملا می شناسم هنگامی که چنین تعداد زیادی از افراد با استعداد در حال رفتن است، در اینجا شما مطمئن هستید که برای نتیجه مطمئن شوید. خوب، در واقع، بازی. این داستان ارتباط آن را از دست نمی دهد. داستان این است هر روز. این donov zhuanov پر است. و دورتر، بیشتر. هر کجا نگاه کن، دون خوان در همه جا. این چنین تفسیری عجیب و غریب ماست که، به نظر من، موفق شد. عملکرد تبدیل به سبک وزن، خنده دار، موسیقی، رقص بود.

- چه کسی بازی می کند؟

- من Elvira بازی میکنم داستان برای همه قابل درک است. ما دون خوان را می بینیم، که در قبر فرمانده او را برای ناهار دعوت کرد. او ظاهر شد و او را به جهنم زد. واضح است که یک دختر جوان خاص وجود دارد و مادام وجود دارد، که او یک بار پرتاب کرد و در جنون پس از او پس از او تمام عمر خود را، به منظور پرسیدن سوال: "برای چه چیزی؟" به موجب سن من، من Elvira را بازی می کنم.

سوال کودکان

"به من بگویید که فرزندان شما چه کسی انجام می دهند، پسر دختر واسیلی و ماشا است؟" آنها به قدم های شما رفتند؟

- ماشا هنوز در کلاس دهم تحصیل می کند. او، مثل من، تساوی می کند او در مدرسه شروع با ماره تحصیل کرد، جایی که معلمان از آنجا آموزش داده می شوند. در حال حاضر او در یک هنرمند حرفه ای مشغول به کار است. او گراف بسیار خوبی دارد، مانند تفکر، و فانتزی. او بسیار مورد ستایش قرار دارد. و وازیا - در سال پنجم ماره. قدردانی دیپلم است در حال حاضر کمی در برخی از انواع دفتر معماری عمل می کند.

النا با دختر ماشا

النا با دختر ماشا

گنادی Avramenko

- به این ترتیب، هیچ کس به سینما از کودکان رفت. چرا جالب است؟ آیا شما مخالف هستید؟

- این اتفاق افتاد واقعیت این است که آنها از دوران کودکی از دوران کودکی بوده اند، هرگز در تئاتر پشت صحنه، و نه بر روی مجموعه. به این ترتیب، آنها همیشه کاری انجام دادند، مشغول بودند. Vasya Fehetoval، رفت به آموزش انگلیسی. او اکنون کاملا با لهجه لندن صحبت می کند. ماشا در ژیمناستیک ریتمیک مشغول به کار بود. او تخلیه دارد او اسب سواری را مطالعه کرد. در حال حاضر او تا به حال گشت و گذار هنوز، انگلیسی، نقاشی اضافه شده است. آنها هرگز با مادرش نشسته و پشت صحنه نشسته بودند، پس تصمیم گرفتند به هنرمندان بروند. آنها کودکان با استعداد چند منظوره هستند. بنابراین، من فکر می کنم آنها در چه کاری انجام می دهند. من معتقدم که آنها این باسیلوس هنری را نمی گیرند.

- آیا شما در مورد آن خوشحال هستید؟

- البته، خوشحالم آنها در یک مورد مورد علاقه مشغول به کار هستند. آنها همه چیز را دوست دارند. آنها عذاب نیستند، رفتن به پرینت (خنده). من در آنها حضور ندارم، به او جالب نیست. ماشا گاهی اوقات راه می رود من شروع به گرفتن آن کردم. من نمی توانم واسا را ​​متقاعد کنم، او هنوز (خنده). فقط معتقد است که مادر این کار را انجام می دهد، مانند کار کسی برای یادگیری، درمان، اما ماموریت ماموریت دارد، که در تلویزیون ظاهر می شود. برای آنها، شکنجه، زمانی که، به عنوان مثال، در خانه ما تیراندازی وجود دارد، و آنها باید در قاب ظاهر شوند. یا به برخی از انتقال بروید من فقط برخی از رشوهرها هستم که آنها را متقاعد می کنند که عمل کنند. در اینجا همه چیز می رود به عنوان مثال، من ماشا را توضیح می دهم، آنها می گویند، شما باید کسب درآمد، زیرا شما قصد دارید سوار بر روی هیئت مدیره خود شوید. ماشا پاسخ می دهد: "خب، پس خوب، من موافقم." و اگر آنها باسیلوس را برداشتند، آنها انجام خواهند داد. در اصل، ماشا و واسیا بسیار با استعداد هستند. و در عمل نیز. هنگامی که Zvyagintsev vasya را به سینما خود را تصویب کرد. درست است، پس او وارد یک خوک شد، بدون هشدار، شروع به شلیک پسر دیگری کرد. اما این عمل فقط درباره Zvyagintsev (خنده) صحبت می کند. ماشا می تواند تبدیل به یک مدل یا بازیگر شود، همه چیز همه چیز را برای مقابله با این حرفه ها دارد. بنابراین، آنها می توانند هنرمندان باشند. اما آنها نمی خواستند چنین افرادی وجود دارند که نمی خواهند در تلویزیون یا در صحنه ظاهر شوند، نه بر روی فرش قرمز (خنده).

- آیا همه شما با هم زندگی می کنید؟

- Vasya در مسکو زندگی می کند، زیرا او در موسسه تحصیل می کند. اما او همیشه با ما در روز شنبه و یکشنبه است. بیا در تعطیلات و ماشا در مدرسه تحصیل می کند، بنابراین با من در حومه ها. من 20 سال زندگی می کنم

- چرا شیوه زندگی کشور انتخاب کرد؟

"از آنجا که واسی، زمانی که او کوچک بود، درماتیت آتوپیک ظاهر شد. این چنین داستان، زمانی که پس از واکسیناسیون او یک عارضه داشت. ما نمیتوانیم درک کنیم که چه بود. و در نهایت، ما یک متخصص اطفال را به تابستان به کلبه رفتیم و در آنجا زندگی می کردیم. ما هیچ ویلا نداشتیم ما حذف کردیم و به طوری که ما حذف، از آن زمان ما خارج نمی شویم.

- چه چیز دیگری آنها را علاوه بر استعدادهای خود، لطفا

- بچه دارید؟ سپس شما درک می کنید که آنها نمی توانند شادی کنند؟ لطفا همه. و این واقعیت که آنها ظاهر شدند، و این واقعیت که آنها رشد می کنند، یاد می گیرند. به طور کلی، هر کس خشنود است آنها هرگز من را ناراحت نمی کنند

- روابط کودکان با پدر خود چیست و رابطه شما با سابق چیست؟

- سابق، آنها در بیشتر (خنده) هستند. و بچه ها پدرم را دوست دارند، او را دوست دارد. آنها فوق العاده ارتباط برقرار می کنند، ملاقات می کنند. من عجیب نیستم و دیوانه نیستم تا از این کار جلوگیری کنم. من با سرم خوبم

- برخی از تعطیلات خانوادگی وجود دارد زمانی که شما باید همه چیز را با هم در جدول جشن دیدار کنید؟

- مطمئن شوید که جشن تولد را با هم جشن بگیرید ما قبلا همیشه به سال جدید با بچه ها رفتیم. و آنها را در برخی از کشور جالب ملاقات کردند. اما از آنجایی که در حال حاضر برای سال نو در جایی ترک می کنید، باید سهام سالانه پول را صرف کنید، با این مشکل دشوار شده است. علاوه بر این، Vasi در حال حاضر دارای شرکت خود است، او با سال جدید خود را ملاقات می کند. ما با ماشا هستیم اما این تعطیلات متوقف شده است به نوعی خاص. ما ظاهرا، او را جشن گرفتیم. ما او را به مدت طولانی خاطر کرده ایم: و بابا نوئل بود، و هدیه تحت درخت کریسمس، بنابراین او در حال حاضر تعطیلات نیست، که یک بار بود. در حال حاضر تعطیلات برای زنجیره های خرده فروشی برای علامت گذاری و فروش همه چیز است که برای سال آن بسته شد. نوعی جنون دلربا (خنده). به طور کلی، ما برای مدت طولانی هیچ وقت نداریم.

کارتون و سفر

- صدای شما در بسیاری از کارتون ها به نظر می رسد. آیا شما در حال حاضر دوبله را انجام دهید، همانطور که در انیمه "Ultramen" در دهه هفتاد، کارتون "لاک پشت های نینجا" بود؟

- نه، اما بسیار پشیمانی است. به دلایلی، من نمی توانم این داستان را در این داستان دریافت کنم. من به نوعی با کسی صحبت می کنم، با برخی از افراد بسیار تاثیرگذار که آن را انجام می دهد (می خندد). من از این کلیپ افتاده ام، بنابراین هنوز نمی توانم دریافت کنم. اما من نیاز دارم من فقط آن را دوست دارم

- آیا شما آماده تکراری و کارتون ها و فیلم ها هستید؟

- در عوض، کارتون ها. آنها اکنون هستند، ببینند چقدر. همه. البته، آماده است. برای من، دقیقا مکان وجود دارد (می خندد).

النا کورکاچاچنکا:

در فیلم "من از دست دادن وزن" النا کورکاکینا تبدیل به یک بازیگر فیلم الکساندرا بختیار شد

- زمانی که شما با نقش موافقید، عامل اصلی چیست؟

- این همه به صورت جداگانه است. من می توانم یک دوست را ویرایش کنم و بگویم: "Valuchenka، من به شما نیاز دارم. این فقط شما می توانید انجام دهید. " به عنوان مثال، من به نام لشا که بعد از "خوش شانس" مورد نیاز بود: "لنا، لطفا، من برای شما نقش دارم." من پاسخ دادم که حتی خواندن اسکریپت در هیچ موردی به او نمی آید. من می دانم که این یک ماده خوب است. یک سناریو می تواند گرفتار شود، که من خودم مبارزه می کنم و می کشم تا به نقش برسیم. همه چیز می تواند هر چیزی را قلاب کند. برخی از نوع انجمن، نوعی موازی با من. یا بازیگران یا مکان ... هر اسکریپت یک داستان جداگانه است. و به طور جداگانه در نظر گرفته شده است.

- در هر صورت، از کار خسته شده اید. چطور استراحت می کنی؟

- من خیلی سفر می کنم. برای من فرود در هواپیما - در حال حاضر استراحت. من در ایرباس نشسته ام و همه چیز عجله کرده ام. من معتاد به مواد مخدر به معنای سفر هستم. اگر من در حال حاضر در عرض دو ماه پرواز نمی کنم، من شروع به شکستن - من فورا نیاز به پرواز در جایی، جمع آوری چمدان. خوب، در حال حاضر ما بسیاری از کلینیک ها، در مکان های فوق العاده و زیبا که در آن شما می آیند، شما یا تغذیه، و یا تغذیه نیست. شما شنا، شما با برخی از جلبک قرار می گیرید، این زیبایی است. شما سه روز می روید و به نظر می رسد شارژ شده است، و همه چیز در سراسر عجله.

- در سفر، مسیرهای اولویت شما چیست؟

- من به آن دسته از مکان هایی که هنوز تا به حال ندیده ام پرواز می کنم.

ادامه مطلب