چگونه می توان از "فرزند متخلف" درونی خودداری کرد

Anonim

نشستن در صندلی روانشناس، در هر دریافت دوم، شما می توانید اشک، ناراحتی، و گاهی اوقات خشم کامل بزرگسالان و افرادی که در دوران کودکی تروماتیک، برای تنهایی و انزوا، به نظر می رسد، به نظر می رسد انسجام است ، خانواده های هوشمند و ظاهرا دوست داشتنی.

در مقابل من، کودکان بالغ والدین بالغ، با تمام ویژگی های بزرگسالی خود، از این خانواده ها نشسته بودند، از کودکان متولد شده به صورت حساب های ماهانه ماهانه ماهانه نشسته بودند. نه، نه، بله، و سخنرانی های خود را از رویای مادر، که سرانجام گریه کودک را می شنود و دستگیره ها را می شنود، در مورد پدر، که در نهایت بازی خواهد کرد و مجازات نخواهد شد. در مورد مادربزرگ، که دستکاری را متوقف می کند و به صورت اجباری متوقف می شود، اما به سادگی آغوش می گیرد. درباره برادرانی که سواری را متوقف می کنند و برای پیاده روی با آنها تماس خواهند گرفت. و سپس داستان هایی که آسیب و بی عدالتی دوران کودکی ادامه دارد. این مادر با راهنمایی ها صعود می کند، و به عنوان مثال، پدر، به عنوان مثال، تماس نمی گیرد و مادربزرگ درگذشت، هرگز پس از آغوش، و برادران و خواهران ... در این سخنرانی ها، امید به رضایت از این حداقل یک بار نیاز دارد و اگر شخص دیگری، پس از آن اجازه دهید شریک یا فرزندان خود را کنار بگذارند، پس از آن تشنگی بلند مدت برای عشق را خنثی کنند.

در بسیاری از ما، یک کودک همچنان زندگی می کند، نیاز به عشق و مراقبت والدین دارد

در بسیاری از ما، یک کودک همچنان زندگی می کند، نیاز به عشق و مراقبت والدین دارد

عکس: pixabay.com/ru.

به عنوان یک قاعده، کار نمی کند. یا کار می کند، اما نه طولانی. صدای کودک کوچک خشمگین و متهم تنها برای مدتی خاموش است.

اغلب، در طول کار من، ما در حال نزدیک شدن به مشتری به نقطه ای است که در آن شما می توانید ادامه دهید به خواب، تماس بگیرید. شما می توانید نیاز دارید، می توانید برای عشق و شناخت جستجو کنید. این ماهیت انتگرال از آن (مشتری) انسان است. اما اغلب برای زنده ماندن از توهم به تسلیم این امر از خویشاوندان خود در بزرگسالی. ایده تسلیم باید برود و فریاد بزند. و، با وجود دیدگاه غم و اندوه، رشد و خلاص شدن از شر یک هدف دروغین برای فشرده شدن از عدالت نزدیک، شادی، عشق و قابلیت اطمینان. من خوشحالم وقتی چیزی شبیه به آن می شنوم: "من این ایده را رد می کنم که مادر من را دوست دارد." این بدان معنی است که در حال حاضر او تبدیل به یک بزرگسال و بالغ شده است، قادر به درک خود را به عنوان منبع عشق، و نه ادامه به تغذیه وابستگی به عزیزان.

در زیر من رویای یک رویا را می دهم، که در حال حاضر در روند کار چنین برنامه ای است، و به هر حال قضاوت می شود، او در راه بهبودی است.

"نوعی از کشور (نه روسیه)، و من باید به جایی بروم. یک جاده باریک که در زاویه تقریبا 180 درجه غرق می شود، در جاده ها، از صحنه مقصد من، پس از آن ماشین ها، آنها سرعت می گیرند پایین، برای جوشاندن در طبقه بالا و ترک. هر کس اولین بار نمی شود، آنها را به زوم در حال اجرا و رسیدن به نقطه بالا، نشستن بر روی شکم به جلو. آنها سخت هستند. جاده خیلی محدود است که من، عابر پیاده است ، در آن، جایی نیستم که من یک چمدان بر روی چرخ ها وجود ندارد، هیچ مسیری از راه دور وجود ندارد، در هر دو طرف جاده دو دیوارهای عمودی، همه چیز به نظر می رسد مثل یک غرفه یا دره عمیق است. من به شیب می روم Snowdrifts، من بسیار ترسناک، بسیار بالا، بیشتر به هیچ جایی، شما نیاز به پرش به پایین. من می ترسم که در همان زمان تحت یک ماشین شتابدهنده قرار بگیرم. من در مورد چمدان به یاد می آورم، او را به رنگ می برد برف، نامرئی شد، اما من او را برای دسته پس از خودم جابجا کردم. داشتن شجاعت، من شروع به کشیدن برف کردم. بر خلاف انتظارات من، من به آرامی و به آرامی اسلاید می شوم، مانند یک snowdrift می فرستد، آن را زیر من کاشته شده است، هیچ خطری مورد انتظار وجود ندارد، من تعجب می کنم. و حالا من به بالای جاده، از جایی که اتومبیل رفتم. در اینجا جنگل و اوایل بهار، زمین با آب ذوب سیل می شود، و اردک ها در دریاچه، آفتابی و احساس خلوت، صدای شنیدن مردم خارجی شنا می کنند و پس زمینه احساس ترس است. آیا اینجا تلاش کردم؟ این جایی نیست

ناگهان من یک درب چوبی را می بینم که منجر به یک قلمرو متراکم متراکم شد. به نظر می رسد که من آنجا هستم. خوب، بر روی او ضربه بزنید، مادر من باز می شود. این یک هتل یا یک خانه تعطیلات با یک خانه ی کوچک روی یک تپه است، چیزی با رقص، یک زمین چاکی در اطراف وجود دارد. به نظر می رسد من به دنبال کفش های رقص بودم.

فقط یک فرد به صورت دوره ای به والدین باز می گردد

فقط یک فرد به صورت دوره ای به والدین باز می گردد

عکس: pixabay.com/ru.

زمان ترک است، و پدر به صرف هزینه رفت. من برای دروازه بیرون رفتم و در آسمان یک ابر سیاه، یک طوفان و یک گردباد دیدم، بیش از گران ترین آویزان شدم. سگ من با من است من پدر را در ابر نشان می دهم و می فهمم که بهتر نیستم بروم. پدر بی تفاوت به ابر است. من از او می خواهم چتر را به ارمغان بیاورد، او را بدون هیچ گونه نگرانی برای زندگی من نشان می دهد. هنگامی که او چتر آورد، ابر حتی خطرناک تر شد. من تصمیم گرفتم که قطار، و برای کشف هتل رفتم. تپه یک دیدگاه آینده ای از دره را باز کرد، با ریل های Suitevi برای مینی تریلر، ویژگی های، اسکی بازان بدون برف بریده شد. چرا با چنین زیربنایی این مکان درایو معمولی ندارد؟ من این را بیدار کردم

بخش اول خواب، اتومبیل های زمستانی و خطرناک است - این درک او از جهان و دیگران در آن است. خطر دایره، سرد و تهدیدات.

بخش دوم خواب یک خانه بازگشت نمادین است که در آن مادر و پدر وجود دارد. با وجود طوفان، در این خانه هتل امن است. و در عین حال، او می بیند که عملا هیچ جاده ای برای این جزیره وجود ندارد.

اخیرا اخیرا، در آموزش پیشرفته بعدی، آنها درباره این واقعیت صحبت کردند که تنها یک فرد به طور دوره ای به والدین بازگردانده می شود و می خواهد او را دوست داشته باشد، بلکه به دوبله ادامه دهد. در دنیای حیوانات، هیچ فرد بالغ به والدین باز نمی گردد و به نگرانی های آنها نمی رسد. او گله خود را ایجاد می کند و مراقبت از خود را برای فرزندانش اشباع می کند. شخص این حس به این معنا منحصر به فرد است، این ایده را برای بازگشت به خانه پدر و مادر حفظ می کند و در نهایت "کودکی مبارک" را دریافت می کند.

احتمالا، ناخودآگاه از رویاهای ما به طور دوره ای آن را به آن لحظات دور از تماس قابل اعتماد با عزیزان ارسال می کند تا او را از پتانسیل خود برای ساخت خانه های قابل اعتماد خود با گران گران قیمت به ارمغان بیاورد.

و چه رویایی از شما؟ نمونه هایی از رویاهای شما ارسال پست الکترونیکی: [email protected]. راه، رویاها بسیار ساده تر است اگر در نامه ای به ویرایشگر، شرایط زندگی قبلی را بنویسید، اما مهمتر از همه - احساسات و افکار در زمان بیداری از این رویا

ماریا Dyachkova، روانشناس، درمانگر خانواده و آموزش های پیشرو از مرکز آموزش شخصی Marika Khazin

ادامه مطلب