Ekaterina Volkova: "اگر نمایش در مورد زندگی ما را حذف کنید، رتبه بندی وجود خواهد داشت"

Anonim

اگر در "Voronin" از بازیگر کاترین، خانواده تلویزیونی ولگا، سپس در برنامه "آقای و خانم Z" - واقعی. کاترین در مجموعه، با شوهر آندره کار می کند که فضای خاصی را ایجاد می کند.

- کاترین، شما در حال حاضر با شوهرتان نه تنها در خانه، بلکه همچنین در مجموعه دیدار کنید. تجربه شما از کار با هم چیست؟

"این یک بزرگ است که آندره من زمان زیادی را در سایت صرف می کنم، زیرا در خانه ما فقط صبح و شب می بینیم. همانطور که برای فیلمبرداری خود، ما به یکدیگر مالش می کنیم. البته، ما از افراد ناشناخته ساده تر است: ما می توانیم و یکدیگر را قطع کنیم، تنش وجود ندارد.

- خانه ها در مورد لحظات کاری بحث می کنند؟

- مطمئن. از آنجا که برای آندری، این یک تازگی نیست، اما مشکلات وجود دارد. او می پرسد، من به او مشاوره می دهم این اتفاق می افتد، ما متن را با او آموخته ایم. ما به دیگر عبارات پرتاب کمک می کنیم.

- به این ترتیب، شما یک idyll کامل با همسر دارید، آیا شما قسم می خورید؟

- شما چه چیزی هستید، ما مانند یک آتشفشان زندگی می کنیم! ما می توانیم یک روز در روز، یازده - شکنجه، نزاع کنیم. ما نمی توانیم صحبت کنیم. ما یک خانواده عادی هستیم (می خندد) اگر ما چنین ایده ای بودیم، احتمالا باید آن را در کاشچنکو بگیریم. و آزمایشات بر ما برای قرار دادن.

- از یکدیگر یاد می گیرید؟

- یادگیری صبر از آنجا که ما گاهی اوقات چروکیده ایم و ما از یکدیگر تقاضا می کنیم. من می خواهم گاهی اوقات وضعیت خود را برای خود انجام دهم، همانطور که گفتم. اما من یاد می گیرم که اجتناب کنم در حالی که من یک مرد عالی نیستم، اگرچه ما برای هشت سال گذشته بوده ایم. در حال حاضر ما تعمیر می کنیم. و در این زمان پنج بار در روز طلاق گرفت. "من می خواهم این عصاره اینجا باشم! من مشتری هستم. " و او: "من مشتری را توضیح خواهم داد که غیرممکن است. و تو همسرم هستی برو، لطفا، کسب و کار خود را انجام دهید. " به نظر من به نظر می رسد که اگر دوربین ها را در خانه ما قرار دهید و یک نمایش واقع گرایانه را حذف کنید، رتبه بندی خواهد بود. (خنده حضار)

Ekaterina Volkova:

"ما مانند یک آتشفشان زندگی می کنیم! ما می توانیم یک روز، یازده - شکنجه "

www.instagram.com/chateau_photo

- در برنامه شما، شما در حال یادگیری اسطوره ها در مورد سلامت است. آیا خیلی آموخته اید؟

- مطمئن. به عنوان مثال، یک متخصص به ما می آید و می گوید، درست است که پوسیدگی از آب نبات ظاهر می شود؟ تفاوت های زیادی وجود دارد، معلوم می شود. به نظر می رسد که پوسیدگی دور از همه آب نبات به نظر می رسد. یا، به عنوان مثال، در مورد خیلی محبوب در حال حاضر Botulinum-Toxin بگویید.

- و شما خودتان با ابزارهای مشابه جوان سازی مواجه هستید؟

- به طور طبیعی، من شنیدم، اما من خودم نبودم. ترس دارد ما فکر می کنیم: چه چیزی است؟ یا شاید وقت آن باشد؟ من یاد گرفتم که چگونه بر خون ما تاثیر می گذارد و چه چیزی را می توان جایگزین کرد. Big Plus این است که ما می توانیم با پزشکانی که کارشناسان را برای انتقال تماس می گیرند مشورت کنیم. به عنوان مثال، دختر ما آلرژی وحشتناکی است و ما توصیه می کنیم، چه باید بکنیم، چه باید بکنید. و ما می توانیم اطلاعات را با بستگان و دوستان به اشتراک بگذاریم.

- همانطور که می دانید، همسر شما یک معمار است، احتمالا، این حرفه بسیار مفید در خانواده است؟

- مطمئن. پروژه، طراحی همه چیز است. او به من توصیه می شود، اما سوالاتی در مورد قرار دادن پرتوها، البته، ساختارها، البته، در صلاحیت خود،. ما یک خانه را برای دو سال ساخته ایم و برای تابستان ما در نهایت تغییر خواهیم کرد. آماده طبقه اول، و ما در آنجا زندگی می کنیم. با این حال، ساخت یک خانه همه نیست. همچنین یک قلمرو خانه وجود دارد. بسیاری معتقدند که این بی معنی است. اما امروز صبح ما بلند شدیم، زباله های ساختمانی را دیدیم و فهمیدیم: شما باید ابتدا یک کامیون را رانندگی کنید، زباله را بگیرید، و سپس فکر کنید که در آن یک گاراژ را بسازید. اما قبل از ساخت یک گاراژ، شما باید یک لانه را از سیستم خاک بسازید. این یک انفجار مغز است، صادقانه است. بسیاری از ظرافت. ما دوستمان را وارد کردیم که در طراحی منظره ای مشغول به کار بود، به همه چیز نگاه کرد و گریه کرد: چه چیزی خنده دار؟ بنابراین شما نمی توانید انجام دهید! و شروع شد: رانندگی تراکتور، حذف لایه بالا، سوراخ کردن گودال، آوار گودال، اضافه کردن آوار، از قورباغه - نوعی فرود، کشیدن ... من فکر کردم - این همه آسان است، اما نه واقعا.

- تمام این مدت کودک کجاست؟

- در مادربزرگ، تمیز. لیزا در حال حاضر یک آموزش پیش دبستانی است. قبل از آن، او به مهد کودک رفت. اما حالت برای او نیست. در ناهار، او هرگز خوابید: دروغ گفتن، بی سر و صدا با خرس بازی کرد. اما مطمئن هستم که همه کودکان باید به مهد کودک بروند، زیرا این ارتباط است. اگر چه به مهد کودک به هفت صبح می آید - خیانت. هنگامی که والدین با توجه به گرافیک آشنا کار می کنند - این یکی است، اما من نمی خواهم در صبح شش صبح بیدار شوم. به طور کلی، من موافقت کردم که گاهی اوقات او را به ده نفر بدهم.

Ekaterina Volkova اذعان می کند که او نمی خواهد دخترش را به یک بازیگر تبدیل کند

Ekaterina Volkova اذعان می کند که او نمی خواهد دخترش را به یک بازیگر تبدیل کند

www.instagram.com/chateau_photo

- این سال به مدرسه؟

- نه، تصمیم گرفت، سال هنوز منتظر است. من معتقدم که در شش و نیم سال به زودی آن را می دهد. اجازه دهید کودک دوران کودکی باشد، و او مانند یک مخزن است، جایی که آموزش در یک فرم بازی اتفاق می افتد. رقص، انگلیسی، نمره، موسیقی وجود دارد.

- اگر لیزا به طور ناگهانی می خواهد به یک بازیگر تبدیل شود، شما نمی فهمید؟

- من قطعا آن را نمی خواهم. من می خواهم فرزند تحصیلات برای زندگی را دریافت کنم. امروزه بهتر است مستقل باشد، من فکر می کنم. و سپس ... من نمی دانم چه چیزی را انتخاب خواهد کرد، اما قطعا آن را به او نمی دهد. از آنجا که او یک فرد است و او را بی فایده انجام دهید. وقتی گفتم که من سوپ نمی خورم، من مجبور شدم. من نشستم، جمع شدم، اما خوردم. و لیزا از میز گرسنه بیرون می آید، اما هیچ وجود نخواهد داشت. همان با یادگیری و حلقه ها: اگر علاقه مند باشد، کوه ها تبدیل خواهند شد. شاید این حتی برای بهتر شدن باشد: او نظر خود را دارد، یک میله وجود دارد. و آن را در جهت حرکت می کند که در آن او لازم است.

- طرفداران سری "Voronina" تقریبا ابدی نامیده می شوند. شما، احتمالا، با همکاران در حال حاضر مانند یک خانواده، در کنار یکدیگر و در سراسر ...

- من می توانم بگویم که در زندگی، و در سایت، توجه، مهربان ترین و پاسخگو است. من می دانم که کاملا هر کس دست را کشش می دهد. ما واقعا یک خانواده هستیم و خانواده یک کلمه قابل توجه است. ما در حال حاضر خنده داریم که ما یک نام خانوادگی داریم. ما - داش Voronin. ما آنا Vasilyevna Mom، Boris Vladimirovich تماس می گیریم - پدر. ما همیشه می توانیم درخواست مشاوره، کمک کنیم. ما همه گره خورده ایم من می توانم بگویم که حس شوخ طبعی کاملا از همه است. و هنگامی که یک باتری را به پایان می رساند، دوم برداشت می شود.

- بازیگران اغلب اعتراف می کنند که آنها کاملا شرایط کنجکاوی را به یاد نمی آورند که یک بار در زمین بازی اتفاق افتاد ...

- من فقط می توانم به یاد داشته باشم که گاهی اوقات متن را فراموش می کنیم. اگر چه تمام وقت زیر میز پنهان شده است، ما بر روی سفره نوشتیم ... و هنگامی که لحظه ای بود که تمام سفره ها را نوشتیم. و شما بروید - و به یاد نمی آورید که دقیقا شما نوشتید. و سپس شما قبلا فریاد می زنید: "توقف! بچه ها، یک سفره را ارسال کنید. "

ادامه مطلب