Sirsha Ronan: "برای من، Timothy Shalama خیلی بیشتر از هر عاشق است"

Anonim

او فرزند دهه نود، کاملا جوان است - اما یک بازیگر بسیار با تجربه در حال حاضر است. Sirsha Ronan به بیست و پنج خود را جمع آوری تعداد رکورد جوایز و نامزدها برای حق بیمه های معتبر ترین سینمایی. در میان آنها - یک تلاش پنجگانه برای گرفتن اسکار، دومی - برای کار کاملا تازه در تصویر "زنان کوچک". این که آیا رونان قادر به تبدیل شدن به صاحب جایزه گرامی خواهد بود یا نه، در واقع نه، نه، در واقع، پس از همه، آن را در نظر گرفته شده ترین هنرمندان موفق ترین، با استعداد و چند منظوره از زمان خود را در نظر گرفته شده است. درباره مادری، شوونیسم و ​​دوستی صادقانه Sirsha مذاکرات در گفتگو ما.

"Sirsha، ما شمارش و درک کردیم: نقش پنجم شما در سینما - و اولین کار در فیلم کنونی" بزرگ "- اولین نامزدی اسکار را به ارمغان آورد. بعدا ...

- من سیزده ساله بودم تا کنون، کار ما را در "رستگاری" جو رایت به عنوان یک ماجراجویی زیبا، الهام بخش و هیجان انگیز به یاد می آورم. شما می دانید، پنج هفته فیلمبرداری به معنای واقعی کلمه در حال حاضر. این اتفاق می افتد زمانی که شما به یک مکان دلپذیر برای شما می افتد. مانند یک اردوگاه تابستانی کودکان. فقط تقریبا بدون کودکان. (خنده حضار)

- به من بگویید، چه دختر، دختر کاملا، کار با بازیگران ماستیت؟

- احساس کردم که من در میان دوستان خوب بودم. من به یاد keira (Kira knightley. - تقریبا. aut.) و جیمز (جیمز مکویوی - تقریبا. aut. aut.) خندید، گفت که من برای هزینه های خود داوطلب بودم، از من حمایت کردم و از من حمایت کرد. و من به طور مداوم مطالعه کردم یکی از قوی ترین پیشرفت های من برای من یک عمل خاص با ونسا Redgrave بود. ما هر دو یک شخصیت را بازی کردیم: من در دوران کودکی هستم، او در حال پیر است. برای ایجاد یک تصویر یکپارچه قابل تشخیص از طریق سال، ما اغلب به یکدیگر مخالف یکدیگر شدند و با آینه ها کار می کردند. عبارات صورت کپی شده، حرکات، تلاش برای گرفتن ژنرال یکی، قهرمان ما را احساس می کنند. این یک رقص عزیز بود.

- برای دختر سیزده سال بسیار سرد، شما می دانید؟

- در واقع، تقریبا همه چیز من می توانم انجام دهم، من از کسانی که فیلمبرداری را گرفتم. مدیر، جو رایت، به من خیلی آموخت. به عنوان مثال، من تقریبا هرگز به خودم در یک فیلم بر روی مانیتورها نگاه نمی کنم. من سعی می کنم به عقب برگردم، به شهود عمل من اعتماد کنم.

- با توجه به اینکه چگونه حرفه ای شما در حال چرخش است، این درس ها بیهوده نبودند. اما ما فرانک خواهیم بود، تمام توصیه ها و توصیه های "سقوط" به خاک بارور شده است. و چه کسی به شما در مجموعه کمک کرد؟

- همه جا و همه جا مادرم به من کمک می کند. او روح من است

"قضاوت بر این واقعیت است که شما کفایت، استعداد، سلامتی، سلامتی و بارها را حفظ کرده اید، علیرغم این واقعیت که حرفه ای شما زمانی که شما ده ساله بودید، مادر شما نوعی راز فرزند دارد. به دوران کودکی خود بگویید

- من در برونکس متولد شدم، در ساده ترین خانواده. مادر من پرستار بچه است، و پدر بازیگر. سپس ما به ایرلند نقل مکان کردیم، شروع به زندگی در یک شهر کوچک از هوف کرد. به من گفته شد که ما ضعیف زندگی می کردیم. اما شما می دانید، من احساس نمی کردم، من فکر نمی کردم که ما التماس، که ما چیزی از دست رفته بودیم. و همه این به لطف چقدر مادر من است. و هنگامی که کار من شروع شد، او شروع به دفاع از من و کمک کرد. نه به عنوان یک محافظ دیوانه، که اجازه نمی دهد احساس زندگی، متعصب از طرف همه چیز، هیچ. و او هرگز سعی نکرد تا خواسته های خود را از طریق من تحقق بخشید، آیا شما درک می کنید؟ او فقط در اطراف بود، و من می دانستم که همیشه می توانم او را متقاعد کنم که او همیشه در کنار من بود. به طور کلی، این احساس خیره کننده عقب است. پشتیبانی از شما فقط می دانید که فرد شما با شماست فقط، اما باور نکردنی!

Sirsha Ronan موفق به اعلام خود ده سال پیش، زمانی که در درام بازی کرد

Sirsha Ronan موفق به اعلام خود ده سال پیش، زمانی که در نمایشنامه "درام"

عکس: قاب از فیلم

- توصیه های ارزشمندی که مادر به شما داده است چیست؟

- او به من احترام به مردم در اطراف من آموخت. تعداد زیادی از بزرگسالان در اطراف کودک در حال چرخش است. همه نگران هستند، سعی کنید غذا بخورید، کمک کنید، ارسال کنید. و همیشه خطر وجود دارد که شما به این موقعیت ممتاز استفاده می کنید. شما فکر می کنید که ادامه خواهد یافت. "شما ملکه کندو، Sirsha نیستید!" "مامان تمام وقت تکرار شد." و حقیقت، من ملکه کندو نیستم. (خنده حضار)

- زندگی شما چگونه با ورود شکوه تغییر کرده است؟

- اغلب من مصاحبه ای با ما در خانه می دهم. بنابراین، روزنامه نگاران می توانند اطمینان حاصل کنند که ما همه چیز را در همان خانه ساده زندگی می کنیم، بدون زرق و برق. ما عکس های زیادی داریم، همه انواع سفره های دنج. پخت مامان اوه، چطور پخت و پز! .. پس ما چیزی را تغییر نداد. ما حتی از قبل نزدیکتر شده ایم. نه، کلمه "بستن" این نیست. کافی نیست. مامان به عنوان بخشی از من، شما می دانید؟ او من است، و من او هستم و در عین حال ما یک نوع از نوجوانان داشتیم، زمانی که زمان جدا شدن بود. معمولا مردان جوان در این لحظه به کالج می روند، آنها زندگی مستقل را آغاز می کنند. من شروع به سوار شدن به یک تیراندازی کردم.

- و چه تصویری هستی، به همین ترتیب، برای اولین بار، انفرادی صحبت کرد؟

"من بیست ساله شدم، و من به کار در تصویر" هتل "Grand Budapest رفتم." و بلافاصله به شرکت Super-People - Tilda Suinton، Raif Fayns ضربه زد ... این هیجان انگیز ترین در تیراندازی جدید است - ارتباط با این استعدادها.

- کدام یک از آنها دوست شما هستند، آیا هنوز هم صحبت می کنید؟

- به عنوان مثال، رایان Gosling. او فقط یک برش، پسر شیرین است! من می دانم که ما می توانیم او را هر جا که اتفاق افتاد، ملاقات کنیم، به نظر می رسد او می تواند پدرم را در "استخوان های ناز" بازی کند. اما پس از آن او فوق العاده محبوب شد، و کار نمی کرد. آشنایی ما فقط زمانی اتفاق افتاد که فکر میکردم از والدینم حرکت کنم و به طور جداگانه زندگی کنم. و به همین ترتیب مادرم را صدا زدم، به او در مورد رایان گفتم، و او فکر کرد که من دلبستگی عاشقانه داشتم.

- و این اتفاق نمی افتد؟

- آیا شما Ryan Gosling را دیده اید؟ البته، او فقط فوق العاده است. اما نه. (لبخند می زند.)

- شما تقریبا هیچ چیز در مورد زندگی شخصی نیستید. آیا این یک موقعیت آگاهانه است - یا متاسفم برای هدایت، هیچ چیز برای گفتن نیست؟ همه شما در کار، در فعالیت های اجتماعی، در خیریه هستید.

- خب، من، من، من و من را دوست داشتم عشق، و پیوستگی متقابل. اما من واقعا سعی می کنم احساساتم را تبلیغ کنم.

- ریسک و بپرسید: به من بگویید، شایعات در مورد رمان با تیموتی شالما - آیا این است؟

- این یک دلیل عالی برای ما با جوک های تیموتی است. (لبخند می زند.)

برای کار در تصویر

برای کار در تصویر "زن کوچک" بازیگر زن برای پنجمین بار برای اسکار نامزد شد

- به طور جدی: آیا شما در حال تیراندازی با هم در حال حاضر سومین چیزی است؟ - یک بار. شما یک سرنوشت حرفه ای بسیار مشابه، مسیر موفقیت دارید. شما به طور مداوم در مقابل صندلی پاپاراززی با هم گول زد. تیموتی بسیار گرم در مورد شما پاسخ می دهد.

- و ما متقاعد کننده عشق و رنج در مقابل اتاق ها. خوب، در حقیقت، ما با او بسیار نزدیک هستیم. و واقعا عاشق یکدیگر، مراقبت، ما محافظت می کنیم. من درک می کنم که در زمینه ما هر کس می خواهد با همه افراد با همه ازدواج کند، این یکی از ویژگی های زیبا محیط بازیگر است. و در عین حال نه، بین ما هیچ عاشقانه ای وجود ندارد. تیموتی برای من به عنوان یک دوست نزدیک، بومی مهم است. شما می بینید، من شروع به ساقه خیلی زود، و آن را آسان برای شروع دوستان سن من آسان نبود. در حالی که همسالان من ارتباطات را در نیمکت مدرسه به دست آوردند، من سفر کردم. دوستان نزدیک من از دوران کودکی زودگذر بودند. و تیموتی ظاهر شد. بنابراین او بیش از هر عاشق است، آیا شما درک می کنید؟

- خوب، خوب، در مورد دوستی شما با اد شیران؟ آنها می گویند شما حتی یک خال کوبی برای او ایجاد کردید!

- دوباره این شيران (می خندد.) من در کلیپ EJ فیلمبرداری شدم، و در سناریو من مجبور شدم دستم را در دستش بگذارم. در نتیجه، او با خال کوبی روی طرح منحنی من مبارزه کرد. او می گوید این یک نشانه خاص است.

- مدیران مورد علاقه خود را در میان همه بازیگران جوان اختصاص دهید. و همچنین می گویند که شما ویژه ...

- آه، ما فقط دوستان هستیم! (خنده حضار) در واقع، من فقط خودم را در شخصیت های خواندن نمی دهم. این فیلم جادوگر کارگردان است، و وظیفه من این است که کارگردانی نقاشی مورد نیاز باشد. من بسیار اجرایی هستم، می دانید. این کل راز از ویژگی من است. (لبخند می زند.)

- شما نه تنها خاص - و اجرایی، بله، - بازیگر. من می دانم که شما در ابتکارات عمومی مشغول به کار هستید. در مورد آن بگویید؟

- همه در مورد عشق من به کشور شما می دانند. ایرلند لبه فوق العاده و افتخار است، لبه ای از افراد با استعداد، قوی و پررنگ، و من بسیار خوش شانس بودم که در اینجا متولد شدم. با این حال آماده است در مورد آن در هر مصاحبه صحبت کنیم. و من برای هر موضوعی که حداقل به نوعی به هموطنان من کمک می کنم، می گیرم. هنگامی که من یک بزرگسال شدم، به جامعه برای پیشگیری از سوء استفاده از کودکان پیوست. من می دانم که چگونه یک خانواده می تواند کمک کند - و من می دانم که چگونه می تواند نابود شود. به هر حال، به همین دلیل است که من در "استخوان های ناز" بسیار مهم بودم، اگرچه مادر من بسیار نگران بود که من قربانی خشونت می شوم. اما لازم بود.

- شما می دانستید که شما در "استخوان های ناز" نقش دارید. و در مورد "زنان کوچک" چه می گویید؟ آیا متوجه شدید که کار شما بر روی اسکار اعمال خواهد شد؟ آیا شهود بود؟

- من متوجه شدم که این یک تجربه خیره کننده و غوطه وری کامل خواهد بود. و من عاشق "خواهران" - خواهران بر روی صفحه نمایش، بازیگران که با آن ما چنین درک متقابل، چنین اعتماد به نفس و چنین سحر و جادو! به نظر من، من فکر می کنم، شهود و حس مشترک کار می کنند. خوب، به هر حال، که پروژه ای را که در آن نوار مریل درگیر است، رد خواهد کرد!

با Timothy Shalama در فیلم

با Timothy Shalama در فیلم "Lady Berd"

عکس: قاب از فیلم

- راستی! به من بگویید، مقایسه های دائمی با نوار مریل به شما مسطح می شود - یا عصبانی؟

- آنها خوشحال هستند من را شگفت زده کردند. چه کسی این را تعجب نخواهد کرد؟ اما من فکر نمی کنم این مربوط به استعداد یا توانایی ها باشد. در عوض، من برای آمادگی و وفاداری به نماینده دیدنی ستایش می کنم. اگر چه من دوست دارم بگویم که من به عنوان خدا بر روی روح قرار می دهم، اما در واقع بسیار جدی به خواندن و مطالعه اسکریپت می آید. به نظر می رسد که بهترین سازگاری آماده سازی کامل است. (خنده حضار)

- شما همیشه می دانستید که چه چیزی می خواهید دقیقا Joe March را بازی کنید؟ خواهر دیگری، یعنی او؟

"بله، حتی یک جوان، زمانی که من رمان را بخوانم، این دختر خنده دار و دست و پا گیر را در روح بویید، که به دنبال داستان ها و داستان ها بود. این عشق فوری در این تصویر، جاذبه و صد درصد ضربه بود. همیشه با من بنابراین دوستی من، رمان های من، حرفه من، من خودم را باور دارم و احساس می کنم زمانی که شما نیاز به یک قدم به سوی. به یاد داشته باشید، ما به نحوی بحث کردیم که چه کسی باید ابتکار عمل را نشان دهد - یک مرد یا یک زن. من کمی از این گفتگوها شوکه شدم. تفاوت در چیست؟ آیا شما نمی خواهید و انجام دهید اگر احساس قدرت، میل، نیاز دارید؟ من فکر می کنم همسر من من پیشنهاد می دهم ازدواج کنم (خنده حضار)

- به هر حال، در مورد آن. شما در مورد خانواده، در مورد کودکان فکر نمی کنید؟

- من فقط از خانه من در سن بیست و پنج سال زندگی مستقل رفتم، بدیهی است که هنوز هم نیست. در حالی که من می خواهم زندگی کنم و برای خودم و خویشاوندان موجود ایجاد کنم. من از زمانی که ما در آن زندگی می کنیم سپاسگزارم - زمانی که شما می توانید انتخاب کنید، تولد یا نه، زمانی که و چگونه با آنها. و اگر من فقط در بیست سال آماده هستم - خوب، بنابراین!

- کجا مایل به زندگی هستید؟ و کجا می خواهید بچه ها را افزایش دهید؟ نیویورک یا دوبلین؟

- علی رغم عشق بی پایان و وفادار من، حتی شور و شوق، به ایرلند بومی خود (من صمیمانه این کشور را زیباترین و لعنتی مکان جذاب بر روی زمین)، من خودم در یک سیب بزرگ متولد شد، و این شهر، به معنای واقعی کلمه دولت شهرستان ، به من بسیار داد. من بزرگ شدم که من هستم، دقیقا آنجا هستم من اکنون دو شهروندی دارم و من دوست دارم که دو خانه در جهان وجود داشته باشد، دو محل، جایی که می خواهم به همان اندازه بازگردم. همانطور که برای بچه ها ... همه چیز بستگی به آنچه من در حال حاضر خواهد بود زمانی که آنها به نظر می رسد که آن را با حرفه من تبدیل خواهد شد. به طور کلی، البته، روستاهای کوچک ایرلندی با مناظر شیطانی خود، خالص ترین هوا، نفوذ به آسمان، محیط مناسب برای بچه ها است. من خودم خیلی دوست داشتم که در این زمینه ها سوار شوم، خطرناک بر روی صخره ها اجرا می شود، گل های وحشی را جمع آوری ...

- نام شما حتی برای adverb ایرلندی بسیار نادر است. چه مفهومی داره؟

- Sirsha آزادی است

- آیا می توانید خود را یک فرد ظریف و آزادی دوست داشته باشید؟

- به عنوان یک دختر واقعی و پاتریوت کشور خود، من قطعا آزادی دوست داشتنی هستم. اما هزینه زمان در من، احتمالا، بسیار کمی - اگر من به درستی درک معنای این کلمه. من می توانم سخت و بی نظیر باشم، اما اغلب در اعتدال، نرم و دلپذیر در ارتباطات. (لبخند می زند.) این همه به لطف والدین و دوستان دوران کودکی که به عنوان مثال برای من تبدیل شده اند.

- بیایید درباره رویاها صحبت کنیم. به عنوان مثال، آیا داستان های حرفه ای غیر واقعی وجود دارد؟

- من می خواهم خودم را در یک ژانر کمدی امتحان کنم. کار با Wesz Anderson شایان ستایش من، متوجه شدم که می توانم به کمدی واقعی بروم. اما هیچ کس هیچ چیز را ارائه نمی دهد. اما من می خواهم به درخشش و نزدیک تر به مورد علاقه های من، به کریستن وایگ یا تین فای. امیدوارم کسی از کارگردان آن را بخواند و به این پروژه تماس بگیرد.

- در مورد اینکه چگونه یک زن یک بازیگر نیست، چه می شود؟

- من می خواهم ابرو داشته باشم (می خندد) اگر ابرو نداشته باشید، چهره ای ندارید. و چون من مجبور شدم این روش های شگفت انگیز روزانه را منتقل کنم - نقاشی، نقاشی، اگر شما درک می کنید منظور من چیست. در حال حاضر من در چنین هماهنگی و آرامش ذهن هستم که نمیتوانم آرمان های بلندپروازانه و قلب را که ذهنم را بگیرم، مطرح کنم.

- و در نهایت. آنها می گویند شما به ارواح اعتقاد دارید؟

- کاملا. هیچ مرگ وجود ندارد زندگی متفاوت، اما به همان اندازه فوق العاده وجود دارد. من آن را می دانم

ادامه مطلب