همیشه حسادت است - این مضر است

Anonim

خسته کننده، دردناک، باعث درد و ناامیدی، که باعث نگرانی نمی شود، تمام نیروها را از بین می برد، به طوری که احساس حسادت را توصیف می کند، هر کس که هرگز آن را احساس کرد. روانشناسان می گویند که، در شدت خود، حسادت را می توان با غم و اندوه از دست دادن مقایسه کرد، با یک تفاوت تنها: غم و اندوه هنوز ادامه دارد. آیا شما حسادت دارید؟ ما متوجه می شویم که چگونه شما را تهدید می کند، آیا ارزش آن را با این خط شخصیت و نحوه برخورد با آن به دست آورید.

این اتفاق افتاد که من در میان باورهای پیش نویس رشد کردم: "با حسادت خود تماس بگیرید"، "اجازه دهید آن را فاک"، "حسادت - به این معنی که او دوست دارد". و، البته، این دوست داشتنی در تخیل من با حسادت منحصرا پرشور و بد کشیده شده بود، که به من تبار نمی دهد، چرا که چگونه بدون صحنه و سوء ظن ها مانند فیلم ها انجام می شود؟ ایده های عاشقانه من در مورد چگونگی آن باید، گرم و ادبیات بود: قهرمان یک پروسۀ بزرگ و کوچک یا باعث حسادت از انتخابات انتخاب شده خود شد (به یاد داشته باشید حداقل یک اولگا لاریرینا، یا از سوء ظن خود رنج می برند.

از دوران کودکی، ما فکر می کنیم که عشق واقعی با حسادت دست است - و به هر حال، ما نیز از دوران کودکی آن را تجربه می کنیم. درست است، زمانی که آنها بچه ها را می سازند، ما شکست خواهیم خورد و حتی می توانیم در طیف احساسات فرزندمان بخندیم. به نظر می رسد که احساسات بزرگسالان متفاوت است، اما در حقیقت، حسادت هیچ سن وجود ندارد، و ماهیت آن تنها برای Karapuza یک ساله است و برای یک دانش آموز در عشق و برای شوهر بزرگ سالخورده است.

اسم مناسب

به طرز شگفتانگیزی، روانشناسان، که مدتها ثابت شده اند، حسادت کرده اند، قطعا نمی توانند در مورد جایی که از آن می آیند می گویند، آنها به این سوال پاسخ نمی دهند، کسانی هستند که در همه جا حسادت ندارند (بدیهی است نه)، و موافق نیستند این چیزی است که در پایان این است.

اکثر محققان روح انسانی موافقند که حسادت یک حس پیچیده است، در درجه اول با ترس از دست دادن عشق، شناخت، موقعیت، نفوذ. همراه با ترس، یک نقش بزرگ توسط توهین ("من به کسی ترجیح دادم!")، خشم و تشنگی برای مالکیت.

اگر ما این نظریه را بپذیریم، واضح می شود: حسادت قادر به احساس همه مردم است. علاوه بر این، حتی پستانداران با این تجارب شایان ستایش آشنا هستند. من به یاد می آورم چگونه به آپارتمان که در آن گربه قدیمی ما سلطنت، برادر یک بچه گربه کرکی ناز آورد. ظهور یک رقیب، که بیش از همه خانوارها تحویل داده شد، Mosci را به غیر قابل تشخیص تغییر داد: او به طور همزمان غیرعادی مهربان و تهاجمی و فریبنده شد. و اگر "هیولا با چشمان سبز" بر برادران کوچکتر ما تاثیر بگذارد، فقط تصور کنید که با روح ما چه کار می کند!

حسادت به عنوان احساس خسته کننده، دردناک و مخرب توصیف شده است

حسادت به عنوان احساس خسته کننده، دردناک و مخرب توصیف شده است

عکس: unsplash.com

این اعتقاد رایج است که حسادت عواقب آسیب های دوران کودکی است، زیرا یک نتیجه از آن فرد احساس خودخواهانه ای نداشت؛ به سادگی، به جای عزت نفس کافی، او کاهش یافت. چنین فردی همیشه انتظار دارد که او برای کسی و چیزی بهتر باقی بماند، زیرا او ارزش عشق یا وفاداری ندارد.

این تا حدودی است: در واقع، بر اساس آمار، اکثر جرایمی از خانواده های ناکارآمد خارج شدند. اما، در مقابل، و چه کسی از آن نیست؟ والدین نادر (و اگر والدین هستند، این یک عذاب نیست، بلکه به رسمیت شناختن واقعیت ها) به فرزندان خود از آسیب های خاص اعمال نمی شود و اول از همه خود سود ما از آنها رنج می برند. ثانیا، حتی اگر شما با اعتماد به نفس خوب هستید (به عنوان مثال، از مادران آگاه و پدران یا مدت زمان طولانی افزایش یافته اید و به دقت بر روی خودتان کار می کنید)، تضمین نمی کند که شما هرگز نمی توانید یک کوکتل شدید را بدانید ترس، خشم و شک.

بنابراین، ما موافقت کردیم که حسادت یکی از لذت بخش ترین هاست، و سپس دقیقا از میان احساسات مشترک انسان است که ما به نحوی مواجه هستیم. ما از ما حسادت داریم، از ما حسادت می کنیم. این اتفاق می افتد ... به صورت خودکار! ما نمی توانیم نه شامل، نه بیشتر تلاش خود را به آگاهی و یا جمع آوری "جمع آوری" چگونه به توصیه یک محیط خوب برای مشاوره.

بنابراین، دوست دختر من، خلقت زیبا، در یک خانواده خانوادگی پدرسالارانه به ارمغان آورد و عادت کرده است تا مانع از تحریم های خود را داشته باشد، در یک لحظه به Furia تبدیل شد، وسواس با شیدایی کنترل، اگر شوهرش در محل کار به تأخیر افتاد یا تلفن را به تأخیر انداخت. "شما اعتقاد ندارید که چیزی در مغز کلیک کنید - و همه چیز جاده را حمل می کند. خشم، درد، احساس اینکه در حال حاضر او را خیانت می کند، "دوست دختر شکایت کرد.

بنابراین، ما هنوز باید از ترس، عذاب عذاب و عذاب شرکای ما باشیم؟ خوشبختانه تکنیک هایی وجود دارد که می تواند نظارت شود و شدت این حملات را کاهش داده و کاهش دهد. درست است که در اینجا مهم است که درک کنیم که آنها قادر به انجام هر گونه حسادت نیستند.

اعتماد کنید اما تأیید کنید

واقعیت این است که دانشمندان بین چهار نوع این احساس را تشخیص می دهند. عادی و قابل درک برای همه - حسادت موقعیتی است که ریشه های آن در تمایل شما به ترس مناسب یا ثابت نیست و دوست نداشتن خود را برای خود، اما در یک وضعیت خاص که در واقعیت عینی توسعه یافته است.

حسادت:

ترس از کل کوکتل حسادت، ترس احساس غالب است. در ترس بسیار بد نیست: این یک سیگنال برای بسیج تمام نیروها است. اما دائما تست آن مضر و حتی خطرناک است. پوشیدن در مورد - شعار ما.

خشم ترس در احساسات قدرتمند قدرتمند - خشم، که در مورد اختلافات قطعی از بودن خود با آنچه اتفاق می افتد صحبت می کند. آیا می خواهید زمانی که شما (چگونه فکر می کنید) به شخص دیگری تغییر دهید؟ خشم نیاز به راه رفتن دارد - ضرب و شتم بالش به شما کمک کند.

ناراحتی گورکی، کشیدن، انتخاب نیروهای توهین آمیز - مخلوطی از غم و اندوه برای خود، احساس بی عدالتی حاد و اشتباه آنچه اتفاق می افتد. این مخرب ترین طیف وسیعی از احساسات است، او یک طرف "عقب" را ندارد.

دوستان خوب من ساشا، آرامش و فلاسکی در میان ما، اخیرا کل شرکت را به دست آوردند، خانم خود را یک مرحله واقعی راه اندازی کرد: من دیدم که در باز کردن با متصدی از موسسه که در آن جمع شده بود، فریاد می زنم. در اینجا این است که یک دلیل بسیار واقعی که خشم و ترس و توهین را می توان در داخل صعود کرد.

با این حال، چرا به دور بروید؟ فرزند من که تنها دنیای احساسات و احساسات را به رسمیت می شناسد، قبلا شرایطی را مطرح کرده است که حسادت را توجیه می کند. او به آرامی با چیزهای مهم خود در زمین بازی مواجه می شود، اما ارزشمند است که با من تماس بگیرم، هر کس دیگری با من تماس بگیرد برنامه ریزی، که در آن ترسناک حدس زده می شود: "مادر اکنون من را به شخص دیگری ترجیح می دهد!" به یک کلمه، حسادت روشن است زمانی که شما به وضعیتی که طبیعی است می ترسم، می ترسد که روابط ممکن است برای بهتر شدن تغییر نکند.

این نوع حسادت برای همه آشناست و اغلب این یک سیگنال برای روابط اختراع است. چرا وضعیتی بود که به عنوان یک انگیزه برای حسادت خدمت کرد؟ شاید اتحادیه شما بهتر از بهترین زمان ها نیست؟

اگر شما با حسادت موقعیتی مواجه شدید، مهم است که دو چیز را انجام دهید: آن را به طور کامل (گریه، نگرانی، به اشتراک گذاشتن با عزیزان خود)، و سپس "پنهان کردن" برای مدتی، حتی اگر تمایل به صحبت با شریک زندگی شما را از داخل می خورد زمان به شما فرصتی را به شما اجازه می دهد تا به طور واکنشی با شما، سپس آرام کردن و تغییر ارزش گذاری: آیا واقعا دلیلی برای ترس و هیجان وجود دارد؟ آیا پیش از این اتفاق افتاد؟

اما شاید، سوال اصلی که هر جیپ را بپرسد، به شرح زیر است: آیا ارزش صحبت کردن در مورد احساسات خود را با توجه به حسادت؟ مشاوره ما واضح است: ارزش آن! از "من پیام ها" استفاده کنید، سرزنش نکنید، حمله نکنید، در مورد تجربیات خود و در مورد عوامل موثر بر آنها صحبت کنید. "ناشناخته، سکوت و سوء ظن در بدترین بدتر و آسیب پذیر من"، "من نمی دانستم که کجا بودی، و من بسیار نگران بودم" - در مورد چنین عباراتی که شریک زندگی خود را آبیاری نکنید، به او بگویید.

مهم است بدانیم که با حسادت موقعیتی نیازی به مبارزه نیست. و بله، این تظاهرات شدید می تواند با عشق واقعی دست بگیرد. اما اگر ناگهان شریک زندگی شما حسادت نیست، آن را در مورد بی تفاوتی او صحبت نمی کند! وجود دارد، در میان ما این افراد عجیب و غریب وجود دارد - افرادی که به شدت بر روی پای خود هستند، خود و دیگران را دوست دارند که آنها موفق به خلاص شدن از ترس خود برای روابط خود شدند. این واقعا یک نادر بزرگ است، و اغلب فقدان ادعاهای شما برای اواخر بازده و یا پیاده روی منظم با بهترین دوست احساسات محرمانه حسادت موقعیت ذاتی است.

اما زمانیکه اپیزود های تک به طور فزاینده ای تبدیل می شوند وجود دارد، و در حال حاضر اضطراب، ترس، سوء ظن، خشم و خشم بر روی یک شریک شما را جذب می کند ... من اخیرا خودم را گرفتم که تقریبا تمام وقت من در حالت های وسواسی باقی می ماند: من دائما میخواهید شوهرتان را بنویسید یا بنویسید، متوجه شوید که چه کاری انجام می دهد، برای جابجایی حوزه منافع خود، کنترل حرکت و مخاطبین خود را لمس کنید. زنده در چنین ریتم بسیار سخت است - و آیا این است؟ معمولا فردی که با حسادت پاتولوژیک آشناست (و این شرایط نیز نامیده می شود)، عبور از سرگرمی ها و سرگرمی های خود را، به طور کامل متمرکز بر هدف شور و شوق خود و "دلایل" برای شیوع سوء ظن، خشم و یا شک و تردید در عشق او.

احساساتی که نیاز به اصلاح دارند. در یک بار، این مشکل نمی تواند این مشکل را حل کند، زیرا حسادت پاتولوژیک تنها بخش قابل ملاحظه ای از یخبندان از مشکلات روانشناختی است، ماهیت آن در ترس از تنهایی و درد رد است. هر دو هر دو - تجربیاتی که ما در دوران کودکی ملاقات می کنیم، و دوباره "نگاه کنید به" روانپزشکان با آنها کمک خواهد کرد.

در اینجا من می خواهم در مورد "طرف آسیب دیده" به یاد داشته باشم و در مورد کسانی که شریک حسادت هستند صحبت کنید. من همچنین از این طرف از مانع دیدن کردم: من با سوء ظن و شکایات، دونیماللی در کنترل دائمی تهدید شدم، صدای خود را افزایش دادم، در هر گام پنهانی من و تمایل به توهین به رفتار "بی شرمانه" خود را دیدم. افسوس، هیچ نقطه ای در پیشبرد نیمه دوم به یک متخصص وجود ندارد: بدون تمایل خود، هیچ چیز از حسادت نخواهد آمد. اما شما نباید برای او بروید، تماس ها و جنبش های خود را محدود کنید. من سعی کردم این کار را انجام دهم، اما روشن شد: واقعیت این است که علل واقعی حسادت در رفتار من نیست، بلکه در آسیب های ذهنی او است. برخی از ایده آل من رفتار می کنم، Othello رشد کرده به دلایل برای صحنه ها و نارضایتی.

نوع سوم حسادت مواجه است: سوء ظن در مورد شریک بر اساس آنچه که شما خود را تغییر دهید! همه چیز ساده است: درک این که این ممکن است از یک طرف ممکن است، شما نتیجه می گیرید که می تواند داستان های مشابه "در ساحل اشتباه" وجود داشته باشد.

شورای ارشد: اگر شما یک بازپرداخت پاتولوژیک، پیوند یا خطاب شده، از مشکلات من آگاه باشید، ارزش تماس با روانشناس یا روانپزشکان است

شورای ارشد: اگر شما یک بازپرداخت پاتولوژیک، پیوند یا خطاب شده، از مشکلات من آگاه باشید، ارزش تماس با روانشناس یا روانپزشکان است

عکس: unsplash.com

نوع چهارم، حسادت به اصطلاح پیوند است، زمانی که سوء ظن های مداوم در اشتباه یک مدل خانوادگی بود، و والدین واقعا یکدیگر را بدون پنهان کردن ماجراهای عشق خود از کودکان تغییر دادند. در حال رشد، چنین کودکان نمی دانند که یک سناریوی متفاوت وجود دارد، و آنها به طور مداوم حسادت می کنند، اما به شدت نیست: چنین احساساتی درد زیادی را به وجود نمی آورد، بلکه آنها مانند خارش پس زمینه هستند.

دست نزنید!

شورای ارشد: اگر شما یک تجدید نظر پاتولوژیک، پیوند و یا خطاب کرده اید، از مشکلات من آگاه باشید، ارزش تماس با روانشناس یا روانپزشکان است. اما آیا طرح خودپنداره ای وجود دارد که پس از آن شما می توانید حملات ترس و ترس حاد را تجربه کنید؟ البته!

همانطور که در هر صورت، اولین گام ساخته شده است: شما در دسترس بودن مشکل را به رسمیت شناختید و متوجه شدید که می خواهید از شر آن خلاص شوید. به عنوان یک قاعده، ماهیت او این است که شما از ارزش خود را به عنوان یک شخصیت جداگانه آگاه نیستید و مجبور هستید خود را در رابطه با کسی پیدا کنید. به طور طبیعی، با این وضعیت، شما احساس اضطراب دائمی می کنید: به نظر می رسد که هر گونه تاثیری از خارج یک تهدید واقعی برای رابطه است، و هیچ آنها وجود نخواهد داشت - هیچ یک از یکپارچگی در شما وجود نخواهد داشت.

این یک گام دوم طبیعی را پیشنهاد می کند: شما باید احساس ارزش خود را به دست آورید، که به حضور یا عدم وجود شریک زندگی شما، وفاداری یا خیانت خود بستگی ندارد. و به منظور تمرکز بر خودتان، باید کل منبع قدرتمند را که در کنترل، تحقیقات، سوء ظن و تجربیات صرف می کنید، تغییر دهید. همه این سهام بیش از حد خرد شده است.

هر زمان که خودم را گرفتم در مورد "شی" فکر کردم، من یک موضوع فوری را که نیازی به ماجراهای نداشته ام را کشف کردم. تمیز کردن، شستشو، مرتب سازی چیزها - پس از یک ماه از چنین عمل، من نه تنها آموخت که چگونه به هدایت توجه، بلکه تمام کابینت ها و قفسه ها را در آپارتمان قرار داده است.

شیوه های روان درمانی خانگی موثر، شمارش عروسک ها، طراحی، مدل سازی را شمارش می کنند. اگر حمله حسادت شما را در محل کار پیدا کرد و شما نمی توانید به واقعیت بازگردید که در آن سر به طور فوری نیاز به یک گزارش، پیاده روی، تکان دادن دست خود را، ایجاد یک جفت از squats، ترتیب مینی دویدن در اطراف دفتر.

مرحله سوم: دایره خود را از منافع و مواردی که در آن هیچ جسم از حسادت شما وجود نخواهد داشت. مهم است که شما این را درک کنید که "زندگی در مریخ وجود دارد" یا نه، زندگی بدون انتخاب شما، - و زیبا، جالب و اشباع شده است! این درک به این معنا نیست که شما به طور فوری نیاز به بخشی دارید. برعکس: شرکای که منافع خود را حفظ می کنند، از مرزهای خود محافظت می کنند و فضای شخصی بدنام را حفظ می کنند، این رابطه هماهنگ، عمیق و پایدار است، نه در حسادت و حسادت نامطلوب همسران.

در نهایت، احساسات منفی خود را بگذارید! حسادت واقعا به طور جدی نگران است، تمام موجودات ما را جذب می کند - به این معنی است که لازم است که آن را نه تنها از ذهن، بلکه از بدن نیز رانندگی کنید. در سخت ترین دقیقه، شما رقص، رقص، پرش، سوار بر نوسان، فریاد، تکان دادن دست، ضرب و شتم بالش - اجازه دهید تنش و ترس برو. با توجه به قانون حفاظت از انرژی، احساس آرامش و قدرت خواهد بود "به سمت" به سمت آزاد خواهد آمد.

همانطور که Balzac گفت، تردید حسادت نه در شریک زندگی خود، بلکه در خود. مهم است که ترس، قدرت و منابع خود را بدانید. دانش خود را فرآیند جذاب تر از حسادت از خوردن از داخل است.

ادامه مطلب