الکسا لمار: "یک دانش آموز ابدی دیگر برای من بمانید"

Anonim

- چند وقت پیش، طرفداران متعدد شما متوجه شدند که شما در حال حاضر Alexey Gavrilov نیستید، اما الکسی لیمار. چرا شما به طور ناگهانی تصمیم گرفتید نام خانوادگی را تغییر دهید؟

"در برخی مواقع تصمیم گرفتم نام مستعار خلاقانه را بگیرم." لمار ارتباط دو نام لشا و مارینا است. نام و نام من همسر من همچنین به عنوان "دریایی" ترجمه می شود. ما در دریا زندگی می کنیم و بسیار منطقی است. اسناد، با این حال، من تغییر نکردم، زیرا برای یک سال و نیم پیش، پدرم فوق العاده مقاوم بود، او یک حمله قلبی داشت. ما تصمیم گرفتیم نامهای Gavrilov را در پاسپورت ها ترک کنیم. در افتخار او.

- آنچه در زندگی آلکسی لیمار اتفاق می افتد؟

- غیر معمول ترین چیزی که اخیرا اتفاق افتاد این است که من خودم را به عنوان یک بازیگر تئاتر امتحان می کنم. من در صحنه کاخ بزرگ کرملین بازی خواهم کرد. و در یک بار، دو نقش اصلی - یک داستانپرداز و پادشاه.

بیش از 120 کودک ملیت های مختلف در نمایش ما شرکت خواهند کرد. من با Tamara Gverdcitel صرف خواهم کرد. این نقش ها برای من بسیار هیجان انگیز هستند. از آنجا که در مجموعه وجود دارد و در صحنه اصلی کشور، وظایف و احساسات کاملا متفاوت است. همچنین امسال ما در حال برنامه ریزی برای برگزاری سمینار غیر معمول است که تا کنون صرف شده است. ما در مورد اسرار زندگی خانوادگی و شادی خانوادگی صحبت خواهیم کرد.

- شما ممکن است با ما به اشتراک بگذارید. به من بگویید که راز خانواده شادی شما چیست؟

- به نظر من، راز در اعتماد، صداقت، عشق، صداقت، درک متقابل، حمایت از یکدیگر. به منظور گوش دادن نه تنها خودتان، بلکه یک شریک، احساس آن و حفظ هماهنگی در خانواده و روابط.

- گفته شده است که پیشنهاد شما مارینا را به جای غیر معمول ...

"من یک حلقه نداشتم، اما ناگهان احساس گناه کرد: ما در ساحل نشسته ایم، برای غروب خورشید تحسین شد. و در گردن من یک زنجیره ای با لباس وجود داشت. من این زنجیره را برداشتم و در اطراف انگشت مارینا پیچیده شدم. من از او خواسته بودم که همسرم باشم Mariska تخریب کرد و گفت: بله و پس از آن ما سه عروسی داشتیم: یکی در سنت تبت، چنین مراقبه. او در شهر هند Darmsala، در محل اقامت دالایی لاما برگزار شد. ما چیزهای لازم را برای این، ویژگی ها خریداری کردیم و به خدایان ظروف سفید و سبز آمدیم. به بودا ما فقط دعا کردیم و از برکت خواسته ایم. سپس عروسی ودایی وجود داشت. او بر تمام سنت های فرهنگ قدیمی Malayskaya گذشت. ما توسط یک برهمین واقعی (مربی معنوی، کشیش "- اد) در معبد فریم و شمع در ارتفاع 2350 متر بالاتر از سطح دریا به دست آمدیم. این احتمالا عروسی عرفانی بود، زیرا در آن لحظه متوجه شدیم که در حال حاضر، شاید یک بار در یکی از زندگی قبلی چنین یک روزی انجام دادیم، زیرا ما به تناسخ روح اعتقاد داریم. خوب، عروسی روسی کوچکترین است. او عمدتا برای والدین بود، یعنی، به طوری که آنها ملاقات کردند، زیرا قبل از آن هرگز یکدیگر را ندیده بودند. (خنده حضار)

- چه کسی ایده رفتن به تایلند را دارد؟

- مارینا. او چیزهای خود را جمع کرد و گفت: "من در جزیره پنگان زندگی می کنم. حواست به منه؟" و در ابتدای آشنایی ما بود، ما به معنای واقعی کلمه یک ماه دیگر می دانستیم. من به او پاسخ دادم، آنها می گویند، صبر کن، باید فکر کنم. اما او گفت که او هنوز ترک کرده است. البته، من پس از آن من خودم گفتم بله، اگر چه من نمی دانستم که چگونه خواهد بود، چرا که من هنوز در سری تلویزیونی Sashatany تیراندازی کردم. آنها قبل از سال نو به پایان رسید. و به محض این که آنها به پایان رسید، من تمام پول را جمع آوری کردم، چیزها، من ماشین را که من فقط خریدم فروختم و در این جزیره زندگی کردم.

بیشتر سال آلکسی و همسرش مارینا در تایلند برگزار می شود. این زن و شوهر در حال حاضر به زندگی در یک کشور عجیب و غریب عادت کرده اند و جوانان به طور انحصاری در مورد موارد به مسکو بازگشتند

بیشتر سال آلکسی و همسرش مارینا در تایلند برگزار می شود. این زن و شوهر در حال حاضر به زندگی در یک کشور عجیب و غریب عادت کرده اند و جوانان به طور انحصاری در مورد موارد به مسکو بازگشتند

- حالا شما در دو کشور زندگی می کنید؟

- آره. و ما بسیار خوشحال هستیم، زیرا ماه های تابستان و ماه سپتامبر در مسکو صرف می شود، جایی که من در سمینارهای مختلف شرکت می کنم، من در فیلم ها و پروژه های تلویزیونی فیلمبرداری می کنم. و از سپتامبر تا ماه مه ما عمدتا در جزیره (در روسیه من فقط در مورد مسائل کار می کنم)، جایی که ما یک مرکز یوگا داریم، که ما با شرکای باز کردیم. ما همچنین می خواهیم یک رستوران و خانه های مهمان ایجاد کنیم. به عبارت دیگر، برای ایجاد چنین مرکز خوب سازگار با محیط زیست، به طوری که مردم می توانند از کشورهای مختلف آمده و سلامت خود را با کمک یوگا، مدیتیشن و هماهنگی بر روی Hellinger و سایر شیوه های حرفه ای دعوت کنند.

- چه مشکلاتی باید در سراسر تایلند برود؟

- هنگامی که Cataclysms طبیعی اتفاق می افتد، برای مدت زمان طولانی باران می آید، به عنوان مثال، بسیار گرم است، پس من می خواهم تایلند را ترک کنم، و مارینا همه چیز را به خوبی حرکت می دهد. ما مسکن را در آنجا حذف می کنیم. ما چندین خانه داشتیم که بسته به خلق و خوی ما تغییر کردیم. اگر ما می خواهیم در دریا زندگی کنیم، خانه را در آنجا بیرون می آوریم، اگر در کوه ها - مسکن را برای تپه ها اجاره کنید. و، با وجود این واقعیت که خانه قابل جابجایی است، ما همیشه کپی رایت خود را داریم. ایجاد راحتی، عشق به آویزان دکوراسیون، پارچه، نقاشی. ما همچنین سنگ های طبیعی داریم که انرژی اشباع شده اند.

- پس از چنین تغییراتی، احتمالا تغییر کرده و نگرش شما به زندگی ...

- هنگامی که من شروع به زندگی در تایلند کردم و سفر زیادی کردم، شروع به توجه کرد که چگونه بسیاری از مردم از کشورهای مختلف به یکدیگر باز می شوند و همیشه آماده کمک هستند. هر کس یک زبان مشترک را پیدا می کند، کمک می کند. و تبلیغات، که اغلب در فضای اطلاعاتی است، در مورد این واقعیت که دشمنان اطراف ما درست نیست. این همه به آگاهی فرد و نحوه برخورد با این جهان بستگی دارد.

- مارینا، تا آنجا که شنیدم، یک شخصیت بسیار متنوع ...

- مارینا یک مربی بین المللی یوگا است. این به طور مداوم سطح آن را افزایش می دهد، همچنین یک روان درمانی است، تولید دکوراسیون طبیعی دارای حق نسخه برداری. و هنوز کتاب ها را می نویسد و یک وبلاگ نویس فعال است، برنامه های یوگا فردی را برای مردم توسعه می دهد. او واقعا بسیار متنوع است. (لبخند می زند.)

- و رابطه شما با یوگا تاشو؟

- من می توانم یوگا را انجام دهم من می توانم چند ماه انجام دهم و پس از آن یک تعطیلات طولانی انجام دهم. حالا من به ورزشگاه رفتم - من برای قبایل به دو نقش اصلی در پروژه های کانال های پیشرو آماده می کنم. برای آنها، من نیاز به عجله و به دست آوردن توده عضلانی به طوری که رقم بیشتر ورزشی است. من همچنین داستان ها و فیلمبرداری را نوشتم. و برای یک مجله معروف شروع به نوشتن اشعار کرد. من همچنین از سیاست لذت می برم و دوست دارم فناوری های مختلف سیاسی را مطالعه کنم. من همچنین به تاریخ، کسب و کار هنر و هنر، هر دو مدرن و کلاسیک جذب شده ام.

به طور کلی، من بسیاری از زمینه های مورد علاقه دارم.

- در چنین خانواده ای روشن، احتمالا کودکان با استعداد باور نکردنی را رشد می دهند. در حال حاضر در مورد Replenishment فکر کرده اید؟

- مطمئن! ما به عنوان یک رویا از کودکان هستیم و ما در این مورد کار می کنیم. من فکر می کنم زمانی که ما فرزندان داریم، ما به آرامی شغلی و تربیت را ترکیب خواهیم کرد. به ویژه از آنجایی که ما عمدتا ایجاد و کار بر روی خودمان هستیم. به نفع خانواده شما.

"آلکسی، شما در سریال تلویزیونی" Univer "و" Sashahatanya "بسیار متقاعد شدید، چرا این پروژه های محبوب به طور ناگهانی ترک کرد؟

- من این پروژه ها را حدود هشت سال دادم. به نظر من به نظر می رسد که در حال حاضر زمان خود را برای اثبات بیننده و به خودم آمده است که من قادر به چیزی بیش از نقش هادی رودکوفسکی Rudkovsky است. لازم است حرکت کند، برای یک دانش آموز ابدی باقی بماند و در 37 سال دیگر دیگر برای من نیست. بنابراین، من تصمیم گرفتم که تصمیم گیری را در فصل جدید "Sashantan" شرکت نکنم، هرچند من چنین پیشنهادی را از تولید کنندگان دریافت کردم.

- آیا شما با همکاران خود ارتباط برقرار می کنید؟ آنها درباره تغییرات در زندگی شما چه فکر می کنند؟

- بله، ما ارتباط برقرار می کنیم، اما نه به همان اندازه که ما می خواهیم. زندگی و رفتار من همیشه برای همکاران من کاملا استاندارد نشده است، بنابراین من فکر می کنم آنها به من عادت کرده اند. من همه چیز را دوست ندارم، هر روز. برعکس، من ترجیح می دهم روشن، غیر معمول، جالب تر. و من می خواهم برای همه خوانندگان تماس بگیرم تا آنها روشن، جالب و به طور جداگانه زندگی خود را زندگی کنند.

ادامه مطلب