ایرینا Tsyvina: "من پسر را به افتخار Evgenia Alexandrovich نامیده ام"

Anonim

1. من بیش از دو سال در اینجا ندارم پدرم را به یاد نمی آورم مامان تنها ما را با برادر کشیده بود. به منظور کسب درآمد در یک آپارتمان، او، فردی با تحصیلات عالی، مجبور شد برای ساخت و ساز با مالایار کار کند. دشوار بود ... متاسفانه، مامان به تازگی زندگی را ترک کرد. و من مینسک را در سال 1981 ترک کردم - به مسکو، برای ورود به دانشگاه تئاتر.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

2. اینجا من با شوهر من الکساندر هستم او یک تاجر است. من در Dacha من آشنا شدم: او به طور تصادفی در میان مهمانان بود. همانطور که در هر خانواده دیگر، و با ساشا با ساشا چیزی وجود دارد. در حال حاضر ما یک دوره دشوار را تجربه می کنیم. اما ما با هم میمانیم - در حال حاضر سال پانزدهم ...

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

3. در این عکس، دختر من Zina پنج ساله است. حالا او شانزده است در ابتدا او می خواست به یک بازیگر تبدیل شود، اما ذهنش را تغییر داد: "من خیلی هوشمند هستم، درست است؟ من بازیگر، و سپس مدیر. " او یک مطالعه عالی است، کاملا به سه زبان صحبت می کند. موسیقی مشغول است در مسابقات کودکان با استعداد در مونته نگرو شرکت می کند. زندگی با پدرش، شوهر دوم من است. اما ما اغلب می بینیم.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

4. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، بلافاصله شروع به نقش های بزرگ در فیلم ها کردم. در این تصویر، من در تصویر آلیس آلیوا، شخصیت اصلی فیلم "چشمان کاغذی Svavina" هستم. این در مورد چهل سالگی، در مورد کار NKVD می گوید ... او فیلم دوم در بیوگرافی من شد، در سال 1989 روی صفحه نمایش شد.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

5. ما تفاوت سی و هفت ساله با Evgeny Alexandrovich داریم. اما، در عوض، او مانند یک دختر کوچک من را مطرح نکرد، و من هستم. من او را به راحتی، به چیزهای زیبا، به تصاویر بر روی دیوارها صحبت کردم. من آن را دوست دارم، و او به این واقعیت اشاره نکرد که او در زندگی روزمره مورد بررسی قرار گرفت. اما من توانستم آن را تغییر دهم. و ما یک خانه دنج داشتیم ...

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

6. عملکرد کارآفرینی "منظره دریا از گنجه" یکی از موارد مورد علاقه من است. این یک افسانه خوب برای بزرگسالان است. من شرکای فوق العاده ای دارم Tanya Vasilyeva بهترین دوست دختر من است. او فردی است که با آنها شادی و غم و اندوه خود را به اشتراک می گذارم. و والری گارکالین به من کمک کرد وقتی که من فقط از امریکا برگشتم و دوباره، حتی به ناخودآگاه، شروع به رفتن به صحنه کردم. و من از او بسیار سپاسگزارم.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

7. در اینجا من بودم، وقتی مدرسه را تمام کردم. من می خواستم یک هنرمند باشم (همیشه کاملا کشیده شده). اما یک روز در شب مدرسه من برای رقص یک پسر دعوت شدم. و بنابراین، من را در والتز بخورید، او گفت: "شما خیلی زیبا هستید، بنابراین باید یک هنرمند باشم". درست است، من فکر کردم: شاید این درست باشد که سعی کنید؟ .. و به مسکو رفت.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

8. پسر Zhenya در حال حاضر یک مرد کاملا بالغ، بیست سال است. من او را به افتخار اوگنیا الکساندروویچ دعوت کردم. همسر استعداد به نقاشی، او دانش آموز از موسسه هنر است. می تواند برود و در قدم های من او در فیلم ها نقش دارد - در "عدالت گرگ"، در "خانه نمونه های نمونه" ... اما او حاضر به بازیگر بود.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

9. Andrei Ilyin - یکی از بازیگران مورد علاقه من. یکی دیگر از دختر من او را در بازی دیدم (تئاتر که در آن او کار می کرد، به تور در مینسک آمد) و شوکه شد. چنین استعداد، جذابیت! و بنابراین ما تبدیل به شرکای یک سری، همسران بازی کردند. البته، من، آندره درباره فرزند فرزندانش در او صحبت کرد ...

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

10. این گربه در روز ولنتاین من ظاهر شد. من تصمیم گرفتم که سگ برای من با اتصالات دائمی من مناسب نبود - باید راه برود. بنابراین، یک گربه! طولانی در اینترنت، تصمیم گرفتم. او چشمانش را بر او متوقف کرد - این بریتانیا. نلسون گربه نامیده می شود.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

عکس: آرشیو شخصی ایرینا زیوینا.

ادامه مطلب