evgeny pronin: "کریستینا من را هدیه ای برای سال جدید - پسر"

Anonim

با استفاده از بازیگر Evgeny مستعد، ما چند سال پیش ملاقات کردیم، زمانی که فیلم "قهرمانان" بر روی صفحه نمایش بیرون آمد، جایی که او ورزشکار معروف را بازی کرد. به طور کلی، او بسیاری از این نقش ها را داشت - قهرمانان مثبت و قابل اعتماد. او خود را تحت تأثیر قرار داد، فرد راست - از طلاق جان سالم به در برد، اما او گفت که چگونه خانواده در زندگی او مهم بود. امروز، این ژستالت بسته شده است - سال گذشته بازیگر ازدواج کرد، و در 31 دسامبر، پسر هری ظاهر شد. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- یوجین، زمانی که ما آخرین بار ملاقات کردیم، شما گفتید که می توانید راه بروید و از آن لذت ببرید، اما اصلی ترین چیز در زندگی کودکان است.

- من این را در مصاحبه قبلی گفتم؟ بنابراین، حتی زمانی که من فرزندان نداشتم، آن را فهمیدم. در حالی که پسر تقریبا سه ماهه است، و شما همیشه سرگرم کننده نیستید. او فقط به این زندگی متصل است، جهان را در سراسر جهان تماشا می کند و به نگرانی و توجه ما نیاز دارد. اما پس از آن، من فکر می کنم این امکان وجود خواهد داشت که با استفاده مفید مفید باشد. خیلی بستگی به چگونگی جلوگیری از بعضی چیزها برای دادن برخی چیزها وجود دارد - شما می توانید آن را صحبت کنید، و شما می توانید آن را در قالب شوخی، بازی انجام دهید. و اگر چه زمانی که یک کودک به نظر می رسد، بار اصلی بر روی یک زن می افتد، من، البته، در تربیت شرکت می کنم. من بیشتر خواهم گفت - زمانی که من در خانه هستم، من فقط نمی توانم از او دور شوم.

- من یک عکس از بیمارستان زایمان دیدم. آیا شما در زایمان حضور داشتید؟

"بله، همراه با کریستینا به بیمارستان رفت و از آنجا بیرون آمد." (می خندد.) اگرچه من به لحظه زایمان در بخش خود نرفته ام. به نظر می رسد که این امر فوق العاده است. وقتی پسر توتوینا را قطع نکرد، پسرم را در آغوش گرفتم. و من این نظر شخصی را که فقط جهان را دیدم گرفتم. این فقط یک نگاه باور نکردنی بود - و در همان زمان ترسناک بود و با اعتماد به نفس، و به اندازه کافی عجیب و غریب، بسیار معنی دار بود. او به ما نگاه کرد، به طوری که او همه چیز را بهتر از ما می دانست.

- بلافاصله، احتمالا، شروع به نگاه به صفات من - به نظر می رسد، به نظر نمی رسد؟

- نه، من به این معنی کاملا آرام هستم. چیزی اصلی که به نظر دوستان نیست. (خنده حضار) پسر و از من، و من از کریستینا خیلی زیاد گرفتم - این ترکیب از همه چیز بهتر از همه چیز است. اما من قطعا می توانم یک چیز را بگویم - ما خوش تیپ! و او دیوانه است، بی نهایت جذاب است. احتمالا همه والدین در مورد فرزندان خود صحبت می کنند، اما به نظر می رسد که فرزند ما خاص است. فریاد زدن به کمی او، چگونه سوراخ بینی های خنده دار هنگامی که آن را نفس می کشد، دسته ای که آن را به مشت ها فشار می آورد. من بوی او را دوست دارم - چیزی گرم، شیر، و در مکان های مختلف به روش های مختلف بوی می دهد. خوشبختی مطلق! این یک کودک طولانی مدت بود، چنین هدیه ای برای من کریستینا، و چهار ساعت قبل از سال نو - چگونه می توانید به بابا نوئل باور داشته باشید! (خنده حضار)

جهنده، نیروی هوایی Aeronautica؛ شلوار و کفش، همه -bikkembergs

جهنده، نیروی هوایی Aeronautica؛ شلوار و کفش، همه -bikkembergs

عکس: آنا ناز

- نام هری به طور تصادفی با استفاده از روش انتخاب ظاهر شد؟

- این یک داستان جالب است. هری اولین نامی بود که من با همسرم دو طرف داشتم. ما بلافاصله می دانستیم که ما یک کودک روشن و غیر معمول داریم و نامی که می خواستم او را به او بدهم. ما چند گزینه داشتیم و تقریبا به زایمان، ما نمی توانستیم تصمیم بگیریم. و هنگامی که آنها در بیمارستان رانندگی کردند، ما ناگهان یک قسمت را به یاد می آوریم. سه سال پیش، ما در پرتغال استراحت کردیم و به کتاب فروشی معروف رفتیم، جایی که یک فیلم در مورد هری پاتر شلیک شد. من به یاد می آورم، پس از آن یک کلاه گذاشتم، خودم را ساخته ام، در Instagram گذاشته ام و یک تصویر "هری پرینن" را امضا کردم. من همچنین هماهنگی این نام را با نام خانوادگی من دوست داشتم. آنها پست را پیدا کردند و نوعی عارف را در آن دیدند. و بلافاصله شک داشت. و اکنون می بینیم که آن را به او دروغ می گوید. نوعی سحر و جادو در این نام وجود دارد. همانطور که در هری ما

- شما در حال حاضر تصور کنید که چگونه شما ورزش را با او انجام دهید، که شما خودتان را دوست دارم، بازی های Boyish بازی؟

"بله، مضحک ترین که هری هنوز متولد نشده است، و من قبلا او را یک چاقوی کوچک تاشو خریدم. ما در حالت های بالتیک با بازی "پسر ارشد" تور بودیم و این چاقو را در سوخت گیری دیدم. در دوران کودکی من، این بسیار نادر بود. در دوران کودکی من هیچ چیز زیادی وجود نداشت: اتومبیل های کنترل شده رادیو، راه آهن. و تصمیم گرفتم یک اسباب بازی برای یک پسر بخرم - زمانی که رشد می کند، چیزی برای اصلاح آنها وجود خواهد داشت، برش، عقب نشینی. کریستین را نشان داد، او طولانی خندید.

- حالا شما می توانید اسباب بازی را با یک وجدان تمیز خریداری کنید.

- آره. (لبخند می زند.) من، به هر حال، چنین دوره ای از شش سال پیش بود، زمانی که تصمیم گرفتم اسباب بازی هایی را خریداری کنم که یک کودک کوچک تنها می تواند رویای آن را بخرد. به عنوان مثال، من خودم یک هلیکوپتر رادیویی را خریداری کردم، اما متأسفانه، خیلی سریع شکسته شد. و دو سال پیش من دائمی داشتم. وقتی من و کریستینا با کریستینا، من همیشه آن را با خودم می گیرم. در حال حاضر، البته، قوانین سخت می شود، آنها به خصوص پرواز نمی کنند. اما برای دیدن جهان از بالا، لذت فوق العاده ای است، احساس پرواز بوجود می آید. همچنین عینک VR وجود داشت که ادراک واقع گرایانه را ایجاد می کردند. بنابراین من در حال حاضر در مورد چگونگی گرفتن یک کودک فکر می کنم. اولین چیزی که به نظر می رسد این است، آن را مه، و سپس آن را در اسکیت قرار دهید!

"شما افراطی، اتومبیل ها به سرعت رانندگی می کنند، مانند موتور سیکلت." حالا محتاط تر شد؟

- من فکر می کنم آن را با زمان خواهد آمد. به نظر می رسد مراقب باشید. پسر نیز در صندلی ماشین نشسته است. ما در حال حاضر آن را در ماشین برای بازدید از پدربزرگ و مادربزرگ من. و ما نیز در پارک های متعدد راه می رفت، به طوری که آن را غیر ممکن بود، و جالب تر است: درختان متفاوت هستند، آهنگ ها. اگر چه، شاید او چیزی را به طور خاص متوجه نمی شود، زیرا اکثر بخش ها در کالسکه می خوابند.

- آرام شما یک پسر دارید؟

- ناهمسان. او این جهان را مطالعه می کند، خاک را ثابت می کند. چند هفته پیش شروع به لبخند کرد - و خیلی خوشحالم، آن را سخت می کند! و بلافاصله احساسات را می خواند - به او لبخند می زنید، و او در پاسخ است. شما فریاد می زنید - و او به ارمغان می آورد. تغییر هر هفته من به تازگی به مدت پنج روز به مدت پنج روز در تور به آلمان رفتم - من برگشتم، و او قبلا می داند چقدر جدید است. من او را در حمام بزرگ حمام می کنم، ما تقریبا بلافاصله حمام نوزاد را گذراندم - و خسته شده ایم و I. و او قبلا آموخته است به شیرجه رفتن. من می گویم: "هری، شیرجه"، و او چشمان خود را گرسنی می کند. شناور با یک دایره تورم او دوست دارد، حمام در نیم ساعت - نمی خواهد بیرون برود.

کت و شلوار، suitsupply؛ تی شرت و کمربند چرمی، همه ی Bikkembergs؛ کفی، جیمی چو

کت و شلوار، suitsupply؛ تی شرت و کمربند چرمی، همه ی Bikkembergs؛ کفی، جیمی چو

عکس: آنا ناز

- مامان برای شما تجربه نمی کند؟

- در اعتدال. می پرسد: "آیا مطمئن هستید که او می تواند چنین باشد؟" من پدر و روان هستم، عجله رویداد. هری سوم ماه، و من قبلا می خواهم او را به اولین قدم. (می خندد.) به طور مداوم آن را توسعه می دهد - من شعر را بخوانم، آهنگ ها را می خوانم. هنگامی که پسر فریبنده است، گریه می کند - من شروع به چیزی با اشاره های مختلف می کنم، و او واکنش نشان می دهد، گوش می دهد. بنابراین حالا من در دلقک اصلی خانواده هستم.

- تمایل به داشتن در خانه وجود دارد یا برعکس، آیا می خواهید پول برای یک خانواده انجام دهید؟

- ناهمسان. گاهی اوقات می خواهم از فریاد خود دور شوم. (می خندد.) و اگر به طور جدی، تمام وقت به خانه می رود. خوب است که اکنون روزهای استخدام را با آن روزهایی که من آزاد هستم، جایگزین کنم و بتوانم در خانه باشم. و سپس در دوران بارداری کریستینا، من تقریبا هرگز در مسکو نبودم. و پزشکان و متخصصان اطفال ادعا می کنند که سه ماه اول با کودک پیچیده ترین و مسئول است، و یک نفر به طور مداوم با او سخت است، بنابراین من سعی می کنم جایگزین کریستینا باشم، اجازه دهید به مانیکور و جلسات بروم. گاهی اوقات "وظیفه" در شب، او خواب می بیند. اما هنوز، بار بزرگ - بر روی همسرش.

- گزینه ای برای گرفتن بچه پرستار در نظر نگرفت؟

- در حالی که با خود مقابله کنید. بیایید ببینیم که چگونه خواهد بود.

- به یاد داشته باشید، شما گفتید که آن را ساخت خانه با محاسبه که کودکان به نظر می رسد وجود دارد ...

- ما در هر لحظه سال گذشته اشباع شده بودیم: در 18 ژانویه، من از کریستینا ازدواج کردم، در 8 مارس به ونیز رفت تا جلسه عکس های عاشقانه را انجام دهد، در ماه مه ما یک عروسی در توسکانی داشتیم و پسر در 31 ژانویه متولد شد. ما هیچ هدف، سال خوشحال نیست. و تمام این مدت ما تعمیرات در آپارتمان جدید - نقل مکان کرد تا در یک آسمان خراش، طبقه بیست و ششم، تمام مسکو به عنوان کف دست، سر و صدا از اتومبیل، چراغ های یک شهر بزرگ زندگی می کنند.

- Zhenya، من شما را به رسمیت نمی شناسم: قبل از اینکه شما گفتید که چگونه به خوبی در خارج از شهر زندگی می کنید، دور از شلوغی و سر و صدا شهر.

- آره؟ مردم تغییر می کنند من از ترافیک خسته شده ام، دو ساعت در آنجا به شهر بروید و دو بار پشت. در آن سال غنی در پروژه بود، نمونه های تیراندازی وجود داشت. خانه کشور باقی ماند، در بهار ما آنجا خواهیم بود تا پیاده روی را بگیرد، هوای پاک را نفس بکشد. وجود دارد، طبیعت، رودخانه - کودک خوب است. اما به طور کلی، راحت تر در مسکو زندگی می کند، همه چیز نزدیک است.

ژاکت چرم و شلوار جین، تمام مسلمانان تمام مسلمان؛ تی شرت، Bikkembergs؛ کفی، جیمی چو

ژاکت چرم و شلوار جین، تمام مسلمانان تمام مسلمان؛ تی شرت، Bikkembergs؛ کفی، جیمی چو

عکس: آنا ناز

- کریستینا را ملاقات کردید، در حال حاضر یک بزرگسال بود که توسط یک فرد تاسیس شد. با این وجود، در چیزی که او موفق به تغییر شما شد؟

- در واقع، من خودم را در روح پسر احساس می کنم: و اسباب بازی برای من و سرگرمی، و گاهی اوقات نگرش کمی نسبت به زندگی وجود دارد. من نمی گویم که من همیشه یک طرح و استراتژی روشن دارم، همانطور که شما باید عمل کنید. کریستینا متفاوت است، درست تر، سازمان یافته است. من از این واقعیت سپاسگزارم که او توانسته است به من کمک کند، حتی در انتخاب لباس ها، به بسیاری از موارد کمک می کند.

- شما در هفته مد آشنا شدید ...

- بله، دو چنین مدرک بزرگ. (می خندد.) ظاهرا سرنوشت به طوری که ما آنجا را ملاقات کردیم. اما ما بسیاری از منافع دیگر را داریم. کریستینا و در طرح خلاقانه می تواند به من چیزی بگوید، ما در مورد سناریوها، آثار من بحث می کنیم.

- او از دانشگاه ایالتی مسکو فارغ التحصیل شد و دانشکده جدی: سیاست جهانی. چرا بردار علاقه به شدت تغییر کرد و تصمیم گرفت تا تولید کننده شود؟

- احتمالا نفوذ من من با دنیای سینما همراه هستم، و همچنین جالب شده است. او به دوره ها رفت، در حال حاضر فیلم ها را تولید می کند.

- به این ترتیب، شما می خواستید جهان خود را بسازید.

- نه یک روز ما نزدیک نشدیم و شروع به بحث در مورد آنچه شما می خواهید به فعالیت های مشترک. آنها می گویند، او تولید کننده می شود و سپس برای برخی از پروژه ها خواهد بود. (می خندد.) این همه اتفاق افتاد، و من درک می کنم که کریستینا دارای ویژگی های لازم برای تولید است.

- به طور کلی، تولید کننده داستان مردان بیشتر است.

- نه، این نظر منسوخ است، به نظر من. در حال حاضر بسیاری از تولید کنندگان موفق زنان وجود دارد.

ژاکت چرم و شلوار جین، تمام مسلمانان تمام مسلمان؛ تی شرت، Bikkembergs؛ کفی، جیمی چو

ژاکت چرم و شلوار جین، تمام مسلمانان تمام مسلمان؛ تی شرت، Bikkembergs؛ کفی، جیمی چو

عکس: آنا ناز

- شما به طور منفی با تظاهرات فمینیستی ارتباط داشتید. او گفت که یک زن باید مراقبت کند، عشق.

- پس یکی متناقض نیست این ممکن است برای حساسیت و دیپلماسی برای رسیدن به اهداف خود امکان پذیر باشد - حتی بیشتر از یک فشار مستقیم موفق تر است. و کریستینا فقط چنین است. او قطعا یک هدیه از یک دیپلمات دارد، می داند که چگونه یک رویکرد به انسان را پیدا کند، کلمات مناسب را انتخاب کنید. بنابراین من با محدودیت او مطالعه می کنم، به همان اندازه ساده نیست.

"شما گفتید که حرفه ای عمل توهین آمیز است: امروز پروژه های جالب و موفقیت وجود دارد، فردا نخواهد بود. به دنبال یک فرودگاه هواپیما هستید؟

- من در این موضوع فکر می کنم، اما در حالی که حرفه ای عمل نان من است، این اصلی است.

- راضی با راه حرفه ای است؟

"من فکر می کنم، تعداد کمی از همکاران من می توانند بگویند که کاملا راضی است." حتی اگر نقاشی هایی که در حال حرکت هستید، موفق باشید، رویای بیشتر. من می خواهم سناریوهای جالب و نقش هایی را که به نظر نرسیده اند، دوست ندارم. من می بینم و می دانم که پتانسیل من به طور کامل آشکار نشده است. شاید به این دلیل که من به اشتباه انتخاب پروژه هایی را که در آن شرکت می کنم انجام دادم. در حال حاضر من درک می کنم که مرحله زندگی آمده است زمانی که من نمی خواهم وقت خود را صرف پیشنهادات من که من علاقه مند نیستم. من می خواهم چیزی جدید، دستیابی به موفقیت. و کانال های مرکزی اغلب همان سناریوها و همان افراد را تکرار می کنند. من درک می کنم که کشور باید قهرمانان داشته باشد، اما اجازه دهید جدید ظاهر شود.

- به نظر من، برعکس، بسیاری از بازیگران جوان جالب، دختران به طور خاص وجود دارد.

- آنها سرد، حذف، بدون آتش است. من فکر می کنم شاید من بزرگتر هستم، و این یک روند است؟ اما برای گرفتن سری های غربی - نه، مردم در آنجا بازی می کنند، احساسات، حرکات دارند. من شاهد بسیاری از سینما، سریال ها - و ما و خارج از کشور هستیم. من حسادت می خواهم شجاعت مات سوگند (می خندد.) ما در کانال های مرکزی ممنوعه هستیم. به هر حال، من علاقه مند به خودم و در سیستم عامل های اینترنتی بودم. من در حال حاضر بسیاری از این فیلم ها داشتم، جایی که من پزشکان، ورزشکاران، نظامی - قهرمانان را که در روح بودند، بازی کردم، اما آن را بود. در کانال های مرکزی، هر کس به اندازه کافی آکادمیک، خسته از بازی "رودخانه Snotty". اگر چه، احتمالا کسی جالب است. بسیاری از آنها عادت کرده اند تا من را به عنوان یک قهرمان مثبت درک کنند. اما من می توانم ناامید کنم - من قبلا آن را ترک کردم. در Instagram بپرسید: چرا شما تراشیده اید؟ و من دوست ندارم به راحتی تراشیده شود. (می خندد.) من چیزی را می خواهم که دیگران و حتی از خودم انتظار نداشته باشند.

- من از آخرین پروژه ها چیزی روشن نخواهم کرد؟

- اما چرا؟ Karina "گرگ" گرگ Ostrovsky باید به زودی بیرون برود. من نقش دشواری دارم شخصیت شخصیت من در همه چیز به من عجیب نیست - ضعیف، هیستریک. جالب بود که خودم را امتحان کنم یک پروژه "ناشناخته" وجود داشت - کاملا پیچیده بود، از جمله فیزیکی - من از لنزهای پوشیدنی دائمی دیدم، تقریبا شروع به ملتحمه کردم، من مجبور شدم حجم زیادی از متن فنی را یاد بگیرم که قهرمان من باید بر روی دستگاه تولید کند. اما این بسیار جذاب بود که یک خط از شخصیت خود را بسازد - از دست دادن آمنییا جان سالم به در برد. این چیزی بود که قبلا بازی کردم. این سال من چهار نخست وزیر دارم. به تازگی، یک خلبان خوب - من بازی مردی است که روح دیگران را می گیرد، آنها را شفا می دهد. چنین هیجان انگیز عرفانی، مانند من نبودم. من خودم را تغییر می دهم Zamaltell به نحوی، سفر متفکرانه تر و کمتر شد. من آن را در خودم دوست دارم

- چه چیزی تحت تأثیر قرار گرفت؟

- زندگی (خنده حضار) هنگامی که در حال حاضر چیزی وجود دارد، برخی از تجربه ها، یک نگرش فلسفی ظاهر می شود. پیش از این، من در بحث منجویی، در حال حاضر، در حال حاضر، اگر چیزی ناراحت کننده با چیزی، من می توانم سکوت. شاید این نیز صرفه جویی در انرژی خاص، نیروها است. من می خواهم قدرت را بر آنچه که دوست دارید، بر آنچه که دوست دارید، به آن بدهید - این امر مربوط به کار و سرگرمی ها و ارتباطات است. در همه چیز انتخابی باشید

کت و شلوار، suitsupply؛ پیراهن، نیروی هوایی Aeronautica؛ کفی، جیمی چو

کت و شلوار، suitsupply؛ پیراهن، نیروی هوایی Aeronautica؛ کفی، جیمی چو

عکس: آنا ناز

- به هر حال، در مورد سرگرمی - شما دوست داشت به طبخ. در حال حاضر این وظیفه افتخاری همسر را گذرانده است؟

- نه، من الان آماده هستم من نمی گویم که من به طور مداوم در اسلب ایستاده ام، اما گاهی اوقات شادی، لذت می برم. امروز، به عنوان مثال، صبحانه ساخته شده - Omelet با پنیر و آووکادو. اغلب ما از رقابت کریستینا در آشپزی داریم - که هر کس دیگری را متعجب خواهد کرد. هنگامی که من در خارج از شهر زندگی می کردم، انتخاب رستوران ها خیلی بزرگ نبود، بنابراین من مجبور شدم بیشتر در آشپزخانه آزمایش کنم. و اکنون آنها می توانند هر یک از غذاها را در نیم ساعت به ارمغان بیاورد - خوشمزه و برای پول کاملا مقرون به صرفه. نه یک واقعیت که او چند ساعت برای پخت و پز صرف کرده است، شما نتیجه مشابهی خواهید داشت. بله، و زمان کمتری برای آن باقی می ماند، کودک به نظر می رسد، او عمدتا توجه می کند.

- چه فکر می کنید (شاید شما در این موضوع صحبت کردید)، چه ویژگی هایی کریستین را جذب کرد؟

- عشق یک احساس پیچیده است که قطع آن آسان نیست. سقوط در عشق با یک زن و شوهر. من یک مرد کاریزماتیک هستم (لبخند می زند)، شاید داده های خارجی نقش داشته باشند. او یک دختر جوان است. هنگامی که ما شروع به ملاقات کردیم، او تنها بیست ساله بود. در واقع، زمانی که ما ملاقات کردیم، او نمی دانست که من هستم. این، پس من به او گفتم که چه کاری انجام می دهم. کریستینا علاقه مند شد، شروع به تماشای فیلم با مشارکت من کرد. علاوه بر این، همیشه به طور انتقادی کار من را ارزیابی می کند. به طور کلی، شیمی بین ما رخ داد که، همانطور که اغلب اتفاق می افتد، در طول زمان محو نمی شود. بله، من یک شخص خوب هستم، به طوری که من نمی توانم با من عاشق شوم! (خنده حضار)

- من مطمئن هستم که او قدردانی مرد شما را قدردانی کرد - نادر، به هر حال، کیفیت برای بازیگر.

- من دقیق هستم (می خندد.) من به عقب برگشتم اگر من لوازم خانگی را انتخاب کنم - من نیاز به مقایسه تمام مدل ها، کیفیت آنها را ارزیابی می کنم و بهترین را انتخاب می کنم. دوستان به من یک دایره المعارف راه رفتن می گویند، آنها می گویند که من کاملا همه چیز را می دانم: در مورد تعمیر، و در مورد فضا. (لبخند می زند.) احتمالا من یک فرد دوست داشتنی هستم و واقعا علاقه مند به آنچه که در حال حاضر مشغول است. متأسفانه، شما می توانید یک ماشین واقعا بهتر یا یک جارو برقی ربات را انتخاب کنید، اما با نقش به دست آوردن - زیرا همه چیز به تنهایی بستگی دارد، بلکه از تیم، از جو، از جو، بستگی دارد. جو در واقع نیز بسیار مهم بود - شما می توانید فیلم را از زیر چوب، خروج از یک تغییر. و گاهی اوقات آنقدر جذاب است که آنها به سادگی متوجه نمی شوند که چگونه زمان پرواز می کنند، بنابراین همه در Buzz. شما به ساعت نگاه می کنید: و تغییر به پایان می رسد! هر کس خسته است، اما این خستگی دلپذیر است، زمانی که شما کار می کردید، و لذت ببرید. در اینجا ضروری است که در کار تلاش کنیم، و در زندگی شخصی - کمال

می خواهم، توسعه، لذت بردن از روند و نتیجه. در حال حاضر من با نتیجه اصلی سال نو من بسیار خوشحالم. (لبخند می زند.)

ادامه مطلب