چه چیزی را تهدید می کند در عشق اول؟

Anonim

Banal، اما با این حال، یک کلیشه محکم محکم در سر بسیاری از زنان از سن های مختلف به نظر می رسد مانند این: "مرد را به رسمیت شناختن مرد اول در احساسات خود را." این ناخوشایند است، آن را از این واقعیت است که از آن استفاده و ناپدید می شود. این یک زن یا مزاحم نیست. به طور کلی، دلایل بسیاری برای پنهان کردن احساسات شما. با این حال، مانند هر کلیشه ای، تنها یک نوع تعامل است که کاملا برای همه مناسب نیست.

قهرمان این مقاله ابتدا شروع به صحبت با یک شریک در مورد احساسات، رویاهای خانواده و کودکان کرد. با این وجود، او مجبور بود با احساسات همراه با این مرحله روبرو شود: ترس، انتظار تهدید، ناامن. احساسات خود را به صورت صریح نشان دهید، بدون دستکاری - این یکی از اعمال خطرناک ترین است.

بنابراین، رویای قهرمان ما پس از اولین مکالمه فرانک با شریک زندگی خود را نیم سال پیش:

"از من دزدی شده است. من به خانه می روم و می بینم که من یک ظرف غذا دارم، همه چیز معکوس است، همه چیز دروغ می گوید. من درک می کنم که من دزدان داشتم، آنها با همه چیز رشد کرده بودند. فکر کردم - خوب، در اینجا، عمیق ترین و تند و زننده ترس من متوجه شدم ... آنها از همه چیز عبور کردند و گران ترین را گرفتند ... من دلسرد شدم. سپس جعبه را باز می کنم و می بینم که دلار من برداشته نشده است. به نظر می رسد گران ترین و واضح ترین است. من درک می کنم که چیز اصلی هنوز در حفظ است. من احساس راحتی و حتی برخی از شادی به نظر می رسد ... "

ظاهرا، خواب او به برخی از تهاجم به مرزهای او شهادت می دهد. دزدان همه چیز را آشکار می کنند که با آن ایمنی آن را مرتبط می کند. علاوه بر ارز، این ثروت اصلی است که دزدان متوجه نشدند. شاید او درک کند که حتی پس از چنین تهاجم، چیز اصلی با آن باقی مانده است.

پس از شش ماه، مکالمه بین آنها اتفاق افتاد، عمیق تر شد. زن و شوهر امید خود را، ترس، ترس ها اعلام کردند. در شب، تقریبا یک خواب یکسان بود.

"من در خانه هستم، در آپارتمان قدیمی من. کسی شکسته می شود، برخی از دزدان ... من درک می کنم که قلعه من منسوخ شده است ... و برخی از گروهی از افراد در فضای باز مشکوک (بی خانمان، دزد) تلاش می کنند وارد من شوند ... اما پس از آن آنها به راهرو وارد نمی شوند. سپس کسی به من هشدار می دهد که آنها بعد از 12 سالگی می آیند و از من پول می گیرند. همسایه من به من هشدار می دهد ... من احساس ناراحتی میکنم من احساس می کنم که من مرزهایم را می بینم که من یک قلعه ندارم ... بلکه این افراد بی خانمان دارای یک کلید از قلعه قدیمی من هستند. من درک می کنم که من نیاز به یک قلعه برای تغییر دارم. من در این شب احساس امنیت نمی کنم، زیرا آنها دوباره خواهند آمد. علاوه بر این، من درک می کنم که آنها یک شر بزرگ نخواهند داشت، اما ناراحتی وجود دارد، و من نیز می دانم که آنها را به برخی از مقدار. من سعی می کنم یک قلعه پیدا کنم، اما خیلی دیر شده، مغازه ها کار نمی کنند. در این نزدیکی هست هیچ مردی وجود ندارد که به من کمک کند این قلعه را نصب کنم ... همکار من به نظر می رسد، چیزی تلاش می کند کاری را برای من انجام دهد، از آن قدردانی می کنم. ناگهان متوجه شدم که یک فروشگاه شب وجود دارد و من یک ماشین دارم، می توانم آنجا بروم، اگرچه حمل و نقل نمی رود. من یک قلعه خریدم، خیلی خوب هستم، من او را به خانه می آورم، اما نمی توانم نصب کنم ... هیچ پیچ گوشتی در نزدیکی دهقان وجود ندارد. من نمی دانم چی کار کنم. 12 ساعت نزدیک شدن ... نهایی هرگز آمد، من در یک سردرگمی نور هستم (اگر چه ترس قوی وجود ندارد) در مورد ناامنی از مرزهای من و شب بی خانمان ... "

ما می بینیم که رویای قهرمان بارها و بارها باعث تهاجم به "خانه" او - جایی که او احساس می کند محافظت شده است.

احتمالا، تظاهرات احساسات یکی از قوی ترین ترس از رویاهای ما است. او آن را با یک حمله، سرقت مرتبط می کند

.

احساسات، فرهنگ و آموزش خود را در برخی موارد ممنوع می کند. سرگرم کننده و آرام باشید - خوب است. ناامید، شر، ترسناک، ناراحتی - بد. فرهنگ بر اساس اصل "خوب بد" ساخته شده است، "شما نمی توانید"، که هیچ اثر را بدون هیچ گونه استثنا اعمال می کند. پس از همه، هر یک از ما احساسات مختلفی را تجربه می کنیم، اما بعضی از آنها باید به دلیل «تنظیمات فرهنگی» پنهان شوند. به هر حال، عشق و عشق نیز می تواند به پنهان اختصاص داده شود. به خصوص هنگامی که آن را متقابل نیست. یا شما می ترسید که این متقابل نیست. خشک کردن این ممنوعیت ها را بازیافت می کند و احساسات را بیان می کند.

و چه رویایی از شما؟ ارسال داستان های خود را از طریق ایمیل: [email protected].

ماریا Dyachkova، روانشناس، درمانگر خانواده و آموزش های پیشرو از مرکز آموزش شخصی Marika Khazin

ادامه مطلب