نائومی وات: "من اولین عشق بزرگسال شوهرم هستم"

Anonim

ملکه Remaks و دو برابر نامزد برای حق بیمه اسکار، بهترین دوست نیکول کیدمن و معروف اسرارآمیز مرحوم Ledger، انگلیسی واقعی انگلیسی و یک استرالیا واقعی - که نائومی وات؟

- نائومی، بعد از ظهر خوب! با این حال، استرالیایی ها به طور صمیمانه شما را در نظر می گیرند، اما به عنوان بریتانیا. نقطه را در این رویارویی ملت ها قرار دهید، لطفا ..

- (خنده حضار) من از انگلستان هستم متولد کانت کانت. وقتی چهار ساله بودم، مادرم و برادر من به استرالیا نقل مکان کردند.

- تغییرات سرد در زندگی خانواده. از آنجا که؟

- این همه شروع به کار می کند: مامان با پدر طلاق گرفته است. من خیلی عزیزم، کمی به یاد می آورم، من فقط می دانم که پدرم با گروه پینک فلوید کار می کرد، مهندس صدا آنها بود. البته، با تمام شیوه های حاصل، شیوه زندگی نامعلومی، سنگ و رول در رشد کامل. هنگامی که والدین از آن جدا شدند، پس از مدتی پدر از مصرف بیش از حد فوت کرد. خوب، مامان ... مامان همیشه بچه های بد را دوست داشت. حتی دوباره ازدواج کرد مادربزرگ و پدربزرگ در مورد سرنوشت ما با بن (نائومی برادر، بنجامین وات، یک عکاس مشهور، نگران بودند. - تقریبا. aut.). در نهایت، مادر و مادربزرگ تصمیم گرفتند که خانواده وقت خود را مجددا تنظیم کنند. من چهارده ساله بودم که انگلستان را ترک کردیم.

- شما مجبور شدید از طریق جنبش نه در ساده ترین دوره زندگی - نوجوان. آیا شما به دلیل این رابطه با مادر خود، با برادر من نابود نمی شوید؟

- با بن، ما همیشه روابط گرم و شگفت انگیز داشتیم. به عنوان مادر ... گاهی اوقات من خیلی ناراحت شدم اما من هرگز کمبود عشق را تجربه نکردم. مادر من یک مرد مستعد رفتار تظاهرات است، با سرنوشت دشوار، با این صمیمانه دوست داشتنی و ملایم.

- آنها می گویند، به لطف خانم واتس، آیا شما تبدیل به یک بازیگر شد؟

- درس های اول درام به من داد، این است. برای همیشه، زمانی که مادرم را در صحنه دیدم، تصور من را به یاد می آورم. خوب، و سپس او شروع به مطالعه با من - فقط ما پس از آن نقل مکان کرد، در چهارده. اکنون به نظر می رسد که راه او برای مقابله با عصر سخت من بود و حتی کمی از مشکلات و مشکلات جوانان منحرف شد.

نائومی وات:

در نقش یک معتاد سابق داروهای پیشین از فیلم "21 گرم" به کارگردانی الجاندرو اناریت

قاب از فیلم

- به این ترتیب، شما یکی از کسانی است که از همان ابتدا می دانستند که کجا و به همین دلیل حرکت می کنند و به یک جهت دقیق داده می شوند ...

- اما حدس می زنم برای هیچ چیز، بازی های کودکان ما با مادر من را به من نگرفت، و برای مدتی در مورد اقدام من فراموش کرده ام. من سعی کردم به یک مدل تبدیل شوم و حتی برای این منظور به ژاپن رفتم. بدترین تجربه من بود! از آن به بعد، من ترس از دوربین و خوشه های مردم را توسعه داده ام، تصور کنید؟ چگونه با چنین فوبیایی، من به طور کلی شروع به عمل کردم؟

- در واقع، چطور؟

- بین حرفه های مدل و بازیگر، یک لحظه کوتاه دیگر در روزنامه نگاری بود - به عنوان سردبیر مجله مد کار کرد. این به درستی کار کرد، اما او احساس کرد که او هیچ جا به آنجا نرفت، جایی که من جذب شدم. و در برخی از مهمانی، مدیر آشنا من من را به نمونه هایی از فیلم "Flirt" - که بسیار، با نیکول کیدمن آمده است. سپس به نظر من بود که همه چیز بود، شما می دانید، مکالمات مستی و وعده هر چیزی. اما من هنوز در حال گوش دادن بودم. از آن زمان، نیکول بهترین دوست من است. خوب، عمل حرفه من است.

"من می دانم که پس از آن، در ابتدای دهه نود، شما برای تبدیل شدن به یک ستاره از برخی از سری های تلویزیونی استرالیا پیشنهاد شد. اما شما رد کردید جسورانه برای یک بازیگر مبتدی!

- به جای ساده لوحانه (خنده حضار) هر کس، به معنای واقعی کلمه همه گفتند که من دیوانه بودم. اما من احساس کردم زنگ بزرگ جوانم (لبخند)، اگر من به این، دو یا سه سال در "صابون" گیر کرده ام، و من به شهرت یک بازیگر جدی احترام می گذارم. و تصمیم گرفت تا آن را حتی ساده تر و به شدت - به هالیوود رفت.

"این شگفت انگیز است، زیرا قهرمان شما بتی از" Malkolland Drive "به کارگردانی دیوید لینچ است. پرتاب و عذاب، تلاش برای تبدیل شدن به یک بازیگر ...

- محیط اطراف به طور مداوم به من یادآوری می کند، حتی اگر من به این موارد مرموز و گاه عرفانی توجه نمی کنم. شما می دانید که توسط Malkolland Drive من تقریبا ده سال رانندگی کردم، تلاش برای از بین بردن تنش از نمونه های ناموفق یا آزمایش های رقیق شده؟ برای تقریبا ده سال من بیرون نرفتم، و در اینجا آقای لینچ من را با فیلم خود با چنین نامی صحبت می کند!

در تصویر نمادین دختر پادشاه کنگ با آدریان گسترده

در تصویر نمادین دختر پادشاه کنگ با آدریان گسترده

قاب از فیلم

- آیا من به درستی درک می کنم که از استرالیا در هالیوود شما، در واقع، به هیچ جا رفت؟

"من جوان و ساده لوح بودم، من قول دادم، و چگونه شما به یاد داشته باشید، یکی از این وعده ها در حال حاضر کار می کرد. به نظر من به نظر می رسید که جهان منتظر من است. من صادقانه به همه کسانی که فریبنده، که بر من ریختم اعتقاد داشتم. اما زمانی که من، پر از امید، به لس آنجلس شکست، شهر آنجلوف من را بیش از سرما ملاقات کرد. کسانی که به من علاقه مند نبودند.

- اما هنوز هم تصمیم گرفتید بمانید ...

"من می دانستم که در استرالیا آنها مرا می برند، من کجا رفتم، اما نمی توانستم خودم و رویایم را خیانت کنم. اما برای این تصمیم، من چندین سال از من خوشحال شدم، شاید زندگی من - روزهای من - روزهای کشیده شده در طول روزها، من به روح رفتم، یک بار در یک بار روح را گرفتم، دریافت کردم و به برخی از ترانس، و بیشتر به نظر می رسید بیشتر. دیوید لینچ به من کمک کرد تا از غرق شدن من خارج شود. فقط تصور کنید - سال های شکست و فروپاشی. روح من شکسته شد، امید من بلند شد. من به شدت بر روی فیلم هایی که دوست نداشتم کار می کردم. من در هالیوود زندگی کردم - بیشترین مکان سورئال در جهان، که سعی در روح شما دارد، به طور جدی. در یک کلمه، ذهنی من و وضعیت فیزیکی در زمان جلسه با لینچ از ایده آل بود.

- آنها می گویند دیوید لینچ یکی از سخت ترین و سخت ترین کار مدیران است. آیا شما آن را احساس کردید؟

- چه مزخرف! او حساس ترین و ظریف ترین مرد من است. او بازتاب خود را در من دید، نفوذ به من. او روشن کرد که همه چیز با من بود - با شک و تردید من، عذاب، ناراحتی به زندگی، غیرقابل دسترس، تنهایی. با او، متوجه شدم که زمان به تظاهر و پنهان کردن گذشت. او یک هنرمند است، او می داند که خلاقیت و طنز، جنسیت و قدرت از گاوهای تاریک و وحشتناک روح ما آمده است. در من، آن را بیش از حد بود. او موفق شد من را به خاطر آنچه که سالها در ایالات متحده آمریکا تبدیل شده بود، در نظر بگیرد.

نائومی وات:

برای نقش در وحشت "تماس"، بازسازی شده بر اساس فیلم ژاپنی، واتس به ملکه بازسازی دستور داد

قاب از فیلم

- آنها می گویند شما ارتباط ویژه ای با لنز دارید. با عرض پوزش، اگر به شما از این شایعات یادآوری می کنید، اما بلافاصله پس از انتشار "Malkolland Drive" شما حتی در عاشقان ثبت شده اید ...

"او دوست بزرگ من، دروازه بان من، معلم، کسی است که من را به من ساخت." این حدس ها همیشه ما را مخلوط می کنند، ما از روح دوست داشتیم که بر روی مقاله بعدی در مورد ارتباط ادعایی عاشقانه ما بیدار شویم. اما به طور کلی، من نمی توانم برای او صحبت کنم. لینچ یک فرد بسیار محرمانه است که به تمام نشانه ها و خرافات اعتقاد دارد.

- شما می دانید که، طبق نظرسنجی اخیر، "M. D. " به عنوان بهترین فیلم قرن XXI شناخته شده است؟

- بله، و من این واقعیت را لمس کردم. بیایید برویم - چند نفر؟ - شانزده سال (WOW!) سالها، من هنوز افتخار می کنم که بخشی از این ماجراجویی شگفت انگیز بود. به عنوان بخشی از یک نقش بلافاصله دو بازی کنید - آیا این چیزی نیست که همه هنرمندان در مورد آن قرار گیرند؟ برخی از هدایای لوکس برای همه کارهای خود را دریافت نمی کنند.

- واضح است که دیدار شما با لینچ تاثیر زیادی بر حرفه ای و زندگی شما داشته است. آیا هنوز هم مردم سرنوشت در زندگی شما وجود دارد؟

- مطمئنا، نیکول (Kidman. - تقریبا Auth.). در حال حاضر آسان است که در مورد آن صحبت کنید و حتی کمی مسخره، اما پس از آن، به Lynch و "Malkolland درایو"، من به طور جدی توسط افکار در مورد خودکشی بازدید کردم - من "هالیوود خورده ام". و تنها او نزدیک بود و به طور مداوم گفت که من نیاز به صبر و صبر دارم و برای آن بسیار صبر کنم، نقش من که همه چیز را تغییر می دهد. با تشکر از مراقبت و غیر لباس، من هنوز منتظر بودم.

نائومی وات:

در "حجاب نقاشی شده" نائومی دارای یک تومان زیبا با همکار ادوارد نورتون بود

قاب از فیلم

- آیا دوره دشواری دارید؟ آیا شما تغییر کرده اید؟

- همانطور که برای ناسازگاری افسانه ای و بدبختی من، به نظر می رسد، هیچ چیز من را اصلاح نمی کند. و به نظر من به نظر می رسد که بهتر است چرا مخالف. این اتفاق می افتد، مردم به من داستان می گویند، و من، گوش دادن به گوشم، گوش دادن و گریه: "چه، درست است؟" و سپس من نیاز به خنده، اعلام شوخی. من می توانم هر چیزی را به فروش برسانم. (می خندد.) همانطور که برای برخی از تغییرات بیشتر ... تنها در حال حاضر، در آستانه پنجاهمین سالگرد، من در نهایت آرام و هماهنگ با من. به من اجازه داد که فقط باشم قبلا، من در اولین حرفه ناراضی بودم، و پس از موفقیت و شناخت شروع به شانس ... ظاهر شد!

- به طور جدی؟ شما؟

- ظاهرا یک برنامه منفی به سادگی در من فعال بود، نه در غیر این صورت. لازم بود که همیشه در سمت تاریک باشد. به هر حال، نماینده من قبل از موفقیت، برخی از نظرات را به من گذرانده بود - من شیرین بودم، اما نه خیلی زیبا، پس از آن زیبا، اما خیلی دوست داشتنی نیست. برای مدت طولانی من تا به امروز نبودم، اما زمانی که حرفه من شکل گرفت، من در نهایت شروع به توجه به "چنین" ظاهر - و مرحله دیگری از برخورد با من بود، خود را متقاعد کرد. چقدر خوب، حتی اگر او ده سال طول بکشد!

- چگونه می توانید بازی کنید، به طوری که ... از بین رفته، خسته شده است؟

- سخت تر از خوشحالی "Malkolland" در یک استراحت اتفاق افتاد، و پس از آن من دوست دارم شروع به زندگی واقعا. و او شروع به تدریج یاد گرفت که خوشحال باشد. اگر چه شما می دانید ... مامان به من به من گفت، متقاعد کردن به رها کردن عمل: "شما باید علاقه مند باشید! در غیر این صورت، خسته به کار، خسته کننده به زندگی است. هالیوود را ترک نکنید. " این کلمات بسیار عاقل است! ما مجبور نیستیم هر لحظه خوشحال باشیم، ما نباید احساس گناه را احساس کنیم، اگر شادی هر لحظه را درک نکنید، اما ما به سادگی با هیجان و علاقه به زندگی و موردی که بیشتر این زندگی را اشغال می کنیم، نیاز داریم . در غیر این صورت، نقطه عمل از بین می رود.

- احساس که فقط در حال حاضر شما مبارزه خسته کننده و بی پایان را با شما متوقف کردید. من به درستی فکر می کنم؟

- شاید بله، پنج ساله، همانطور که کمی آرام شدم. و قبل از آن، زندگی من شباهت به دور، جنگ، و هر بار، از دست دادن و مقاومت در برابر این تلفات، حساب من تنظیم مجدد شد.

- به هر حال، در مورد دور. یک فیلم در مورد بوکسور "Knevo-Starter"، که به تازگی منتشر شد، قابل توجه در یک بار چند جنبه ...

- اجازه بدهید حدس بزنم: اول از همه، من به نظر خودم نگاه نمی کنم. خوب، تیراندازی مشترک با شوهر من لایکار شریبر، درست است؟

نائومی سال سیزدهم با همسرش لایکار شریبر خوشحال است. در حال حاضر زن و شوهر دو پسر دارند

نائومی سال سیزدهم با همسرش لایکار شریبر خوشحال است. در حال حاضر زن و شوهر دو پسر دارند

عکس: ویژگی های REX / fotodom.ru

- کاملا! اول، شما واقعا کمی در نقش غیر منتظره صحبت کردید. آیا شما بوکس را دوست دارید؟

- من دور از خشونت هستم، حتی گوشت نیست. اما مرد عشق به این بی رحمانه، اما من به طور کامل ورزش قوی را تقسیم می کنم. برادر بزرگتر من یک کیک بوکسیر بود، زمانی که ما در استرالیا زندگی کردیم. اما، علیرغم پذیرش جعبه، واقعا دشوار بود که نشستن، و به حلقه پرش کرد، تلاش کرد تا از کسی که دوستش داری محافظت کند.

- آره؟ و شوهر شما گفت که دوست دارید صحنه هایی را که در آن ضرب و شتم بود تماشا کنید (Laiv Schreiber توسط نقش اصلی چاک وپنر بوکسور انجام شد. - تقریبا. aut.).

- او گفت، آیا این درست است؟ (ناراحت.)

- این یک شوخی است.

- و من باور کردم! در واقع، من بر روی مجموعه نبودم، تمام این قسمت ها در بلغارستان فیلمبرداری شدند. اما LUE به من توجه زیادی کرد - صحنه های قوی!

"آیا شما فکر نمی کنید که صنعت ورزشی چیزی شبیه به صنعت فیلم است؟" یک داستان وجود دارد، طرح ...

- جنگ! و اجازه دهید ما اعتصابات فیزیکی را قبول نکنیم، چند نفر از آنها، استعاری، ما تخریب و پایدار هستیم!

- دشوار بود بازی عشق را با کسی که شما برای سال سیزدهم زندگی می کنید؟

- ما با او یک نوع کاملا متفاوت از مجاورت بازی کردیم، متفاوت از معمول ما. اما قطعا نوعی چالش است. به یاد آوردن تجربه نیک (نیکول کیدمن. - تقریبا. Auth به طور شگفت انگیز، اما در مقابل دروغ های بومی، من عصبی و خجالتی هستم. بدیهی است، زیرا او من را نمی داند نه بازیگر، بلکه فقط همسر و مادرش فرزندانش. او به طور کامل من را می شناسد، و بسیار دشوار است که فراتر از چهره تظاهر و شروع به بازی واقعا. اما در نهایت می توانم با اطمینان بگویم که من چنین تجربه ای را تکرار می کنم! فقط پنجاه درصد از زمان تیراندازی ما، من بسیار نگران بودم، بنابراین من نمی توانستم از همکاری با همسر من به طور کامل احساس کنم.

نائومی وات:

واتس می گوید: "من اولین عشق بالغ از شوهرم هستم

عکس: instagram.com/naomiwatts.

- لو - قهرمان اولین رمان جدی شما؟

- بله، و من اولین عشق "بزرگسالان" هستم. ما مدتها از یکدیگر گذشته مانده ایم، فقط بدون توجه به دوستان و دوستان مشترک. ما به طور جدی تلاش کردیم تا کاهش دهیم، فشار دادن، خوردن، خوردن، اما معلوم شد که چگونه آن را بیرون آمد - در یک روز آنها فقط ملاقات، و همه، دیگر جدا نشد. این اتفاق افتاد به طوری به طور طبیعی، به طوری صاف، به درستی.

- و با این حال شما اواخر گل هالیوود نامیده می شود ...

و به من آسیب نمی رساند. وقتی مجبور شدم اتفاق افتاد، همه چیز به من افتاد. به نظر می رسد که زندگی من در سی سال آغاز شد، به طوری که کسی دکمه "شروع" را فشار داد - و همه چیز پیچیده شد. معدن اواخر، کودکان دیررس - بله اگر چه برای آنها دیر شده اند؟ من - درست است.

- امروز شما فقط یک بازیگر نیستید، که دارای پنج معدن اصلی است - شما مادر دو پسر هستید. سوال سنتی: چگونه اولین ستاره های بزرگی بین کار و زندگی شخصی متعادل می شوند؟

- صادقانه؟ به هیچ وجه. و چگونه می توانم تعادل کنم؟ شما فقط زمان دارید، و شما برای شما مبارزه می کنید، همه چیز را می توانید انجام دهید، همه خود را به من بدهید. به هر حال، من مطمئن هستم که مردان بسیار بهتر هستند، به طوری که صحبت، به اشتراک گذاری و حکومت. در روزهای کاری شما باید از خدمات یک پرستار استفاده کنید، اما هر دقیقه رایگان به پسران اختصاص می دهم. من عاشق آنها هستم، اگر چه نیویورک، جایی که ما چند سال گذشته زندگی می کنیم، یک شهر از خوردن حذف است. اما موافقم، چیزی دنج، دلتنگ، گرم، با فرزندان خود یک مرغ شیک با سیب زمینی وجود دارد. این به زبان انگلیسی است. من ریشه ها را ندیدم (خنده حضار)

- چگونه می توانید پیری تدریجی خود را قبول کنید، زمانی که شما یک ستاره، بازیگر هستید، و چهره شما یک کارت کسب و کار است؟

- آروم باش. هیچ چیز خوبی برای ما به عنوان یک نتیجه از تنش بی معنی اتفاق افتاده است. نگاهی به پاریس! آنها برخی از منابع داخلی قدرت، ظرافت، سال های غیر ادراکی دارند. دوره طبیعی را از زمان، احساس کنید، آن را احساس کنید، به او تحمیل کنید و مطمئن شوید که همه چیز که اتفاق می افتد درست است، همانطور که باید باشد.

"خوب، نائومی، اما آیا شما واقعا به اصطلاح اسرار زیبایی و همه چیز شما را با صورت و بدن خود را،" فقط استراحت؟

- خب، من مجموعه خاصی از اقدامات را دارم، اما اسرار تماس دشوار است. چیزهای واضح: مقدار کافی در روز آب، یک مقدار کافی از خواب، یک کرم مرطوب کننده خوب و یک وسیله موثر پاکسازی یک شبه مست می شود.

نائومی وات:

"به نظر می رسد که زندگی من در سی سال آغاز شد، به شرط اینکه کسی روی دکمه" شروع "کلیک کرد - و همه چیز پیچیده شد. معدن اواخر، کودکان دیررس - بله اگر چه برای آنها دیر شده اند؟ من - فقط درست است، "نائومی

عکس: instagram.com/naomiwatts.

- در مورد ورزش چیست؟ در آهنگ های قرمز گذشته، روزنامه نگاران را با لباس های گردنبند و لباس های خود تسخیر کرده اید.

- من دوست ندارم به تنهایی انجام دهم. شاید یک استثنا یک دوچرخه است، اما هنگامی که پدال ها را در پارک تبدیل می کنید، تنها به تنهایی دشوار است. من عاشق یوگا و پیلاتس هستم و به تازگی توسط یک تم خالص نیویورک جذاب بود - رقص فشرده تحت موسیقی خیره کننده. از طرف احتمالا به نظر می رسد احمقانه، اما وحشتناک سرگرم کننده است! و اخیرا به تازگی خندیدم چین و چروک در اطراف چشم من را ترسناک نیست و صورت همیشه با یک لبخند احمقانه درخشان است، و واقعا می خورد! در واقع، من در مورد چهل و هشت سال من خیلی نگران نیستم.

- چنین نگرش فلسفی نسبت به سن کجاست؟

- همه از آنجا - از دوره شکوفایی من از شکست. با توجه به این واقعیت که من اخیرا شادی را آموخته ام.

- به نظر می رسد که در زندگی واقعی شما کاملا مانند بسیاری از قهرمانان خود را ...

- چرا همه این میوه ها (می خندد). بله، من زن تاریک و تاریک نیستم که معمولا روی صفحه نمایش ظاهر می شود. مثل هر شخص، من بسیاری از شیاطین دارم - و با کمک اقدام به آنها اجازه می دهم. با این حال بهتر است به طوری که آنها خروجی را پیدا کنید، درست است؟ امروز من می توانم خودم را خوش بینانه و حتی یک خنده بگویم. اگر چه مسیرها در مورد من به طوری که فکر نمی کنند، من را پیدا کنید "خنده دار نیست."

- به هر حال، شما هیچ برنامه ای برای تسخیر ژانر کمدی ندارید؟

- ما فرانک خواهیم بود: در سن من برای پیدا کردن و نقش های خوب در این مسیر تقریبا غیر ممکن است. Edak من باید یک دختر جوان زیبا، خانم جوان کلاسیک از Romomomov. اگر چه ... من چندین بار از ابتدا شروع کردم! چرا سعی نکنید و حالا؟

ادامه مطلب