Svetlana Svetlynaya: "من اغلب فریب خورده"

Anonim

دیروز، اخبار ناخوشایند در تمام پورتال های اینترنتی جابجا شد: پس از تیراندازی یک تلویزیون، مقدار زیادی از پول در یک آپارتمان در آپارتمان Svetlana Svetochnaya ناپدید شد. Svetlana Afanasyev حاضر به تماس با پلیس نیست، اما اطلاعات را می توان به مطبوعات، که فقط می تواند در سرقت دخیل باشد، نشت کرد. درست است، در طول روز این اطلاعات تغییر کرد - مانند نام کسانی که در سرقت مشکوک بودند. روزنامه نگار با بازیگر تماس گرفت تا از دهان اول یاد بگیرد: آنچه واقعا در خانه اش اتفاق افتاد. ما عمدا نام خانوادگی نام خانوادگی را نوشتیم، زیرا هنوز هم قانونی از سازمان های اجرای قانون است. برای ما مهم تر است - برای درک اینکه آیا او واقعا قربانی کلاهبرداران شد و چگونه اتفاق افتاد.

- داستان برای همه ناخوشایند است. این PE، - Svetlana Svetlynnaya پذیرفته شده است. - حالا من درک کردم که موضوع چیست. اگر ما در غرفه فیلم برداری شدیم، می دانستم که چه کسی و چه زمانی. و به همین ترتیب - در خانه. امروزه یک کانال را حذف می کند، فردا - یکی دیگر، سردرگمی ایجاد می شود. اما من می توانم این روزنامه نگار را با عکاسی و رای دادن شناسایی کنم. من باید عکس بگیرم این مثل این بود. دو نفر وارد شدند: روزنامه نگار و اپراتور. در اتاق نشیمن حذف شده است. و سپس روزنامه نگار پیشنهاد ادامه تیراندازی را در اتاق خواب ادامه داد. من شروع به امتناع کردم من دوست ندارم زمانی که آنها در مورد آپارتمان خود را شگفت زده. و من، در واقع هیچ چیز برای برانگیختن. من فقط خانه ام را دوست دارم اما ما در پایان اتاق خواب بیرون رفتیم. من خواسته ام به سرعت ترک کنم - من به سرعت خسته شده ام. و موضوع برای من بسیار ناخوشایند بود. پس از همه، آن را در مورد فرزندان من بود، که من چنین پسر را به سادگی (بزرگترین پسر بازیگر، الکسای 58 ساله، و در ماه ژانویه به بیمارستان رسید، با این حال، Svetlana Svetlana خود را به دلیل گسترش نیافت کلمات او، "این بسیار سخت است" - تقریبا. Auth.). من در مورد بیمارستان گفتم، که به طور مداوم به پسر خسته شده بود. در مورد آنچه که برای آخرین بار رفتن به آنجا بود و فکر کرد: چه، چگونه عملیات خواهد بود؟ و ناگهان من آمده ام، اما آنها می گویند که این عملیات 4.5 ساعت طول کشید. "زنده"، من پرسیدم. آنها پاسخ دادند که او زنده است. بنابراین زمانی که من به این بیمارستان به نام Vishnevsky سفر کردم، لحظات دلپذیر وجود داشت. اما هنوز هم برای من، برای من، برای من ناخوشایند است، که من چنین پسر ندارم، مهم نیست که چگونه می خواهم او را ببینم. من به این داستان موافقت کردم تا مردم بدانند که امروز نوعی نفرت انگیز است که کودکان می توانند والدین خود را خیانت کنند. و Ivashova با Svetlynaya، نیز چنین پسر ناراحت کننده - Alkash. این همه است به طور کلی، خوشحال شدم که همه چیز به زودی تجویز می شود، از روزنامه نگار خواسته بود که یک بطری شامپاین را باز کند، که در اتاق نشیمن در گنجه ایستاده بود. علامت گذاری. روزنامه نگار ترک کرد ما چیزی را در اتاق خواب به پایان رساندیم. و در برخی موارد متوجه شدم که این مرد دیگر نبود. اما او برگشت و اضطراب را ترک کرد. چند روز بعد از دست دادن پول کشف کردم - وقتی شروع به دنبال اموال من کردم. و سپس متوجه شدم که همه چیز به آنجا رفت. و قابل توجه خوب، اگر هزار، خوب، دو، خدا با آنها، آنچه را که من دادم، در نظر بگیرید، و در اینجا - ششصد هزار.

- باور به مردم، و آنها ...

- من چنین انزجار رسوب دارم. و از این رفاه بسیار بد. قلب گرفتار شد و من اعتماد به نفس تمام زندگی من بود. من فکر کردم، چگونه می توانم این کار را انجام دهم که حداقل چیزی را شک کنم.

- و در زندگی اغلب فریب خورده است؟

- در زندگی من، من اغلب سرقت کردم. آیا می فهمی؟ هر دو همکاران و هنرمندان. همه چیز بود.

- Svetlana Afanasyevna، صدای شما کاملا غمگین است. به ما بگویید چطور زندگی میکنی؟

- بله، خوب است که خورشید درخشان است. حداقل آن را خوشحال است

ادامه مطلب