Alla Mikheeva: "من یک بشقاب ظریف با یک ماشین آبی"

Anonim

لبخند، آقایان، لبخند! Munhghausen گفت که یک چهره جدی نشانه ای از ذهن نیست. شاید مهمترین احساس که از گزارشات Alla بوجود می آید، این است که زندگی در چنین چیزی تاریک نیست، زیرا گاهی اوقات به نظر می رسد. فقط شما فقط باید ساده تر باشید . و مردم را دوست دارم حداقل کمی

Alla Mikheyaeva Ivan Urgant با یک دانش آموز از آکادمی سنت پترزبورگ هنری تئاتر، با شانس، در مراسم جایزه Groamen Groamophone ملاقات کرد. و او توسط جذابیت او بسیار مطیع بود، که بلافاصله او را به برنامه خود دعوت کرد. پس خودش گفت. و چگونه واقعا ناشناخته بود. شما هر بار از او بپرسید: آیا اکنون صحبت می کنید یا شوخی می کنید؟ احمقانه اما مهم نیست که چطور بود، Showman از دست نداد. در هر صورت، تا زمانی که Alla سوار بر روی یخ در "عصر یخبندان" سوار شود و کمتر به نظر می رسد در "Urgant شبانه" ظاهر شد، او به نحوی بدون فوریت جذاب خود را جابجا کرد. چگونه شامپاین در یک شیشه بدون حباب. به هر حال، آلزا ساما اذعان کرد که بهترین مصاحبه او، زمانی که آنها با یک روزنامه نگار فقط تحت شامپاین قرار می گیرند. افسوس، آن شب ما فقط قهوه را نوشیدیم. بنابراین، گاهی اوقات گفتگو خیلی جدی بود. اما من چیزی پشیمان نمی کنم. امیدوارم آلنا هم ...

آلا، به ما بگویید چه نوع مردی هستی بسیاری از مردم در تصویر "Superkorondant" از برنامه "Evenure Urgant" می دانند.

Alla Mikheev: "من دقیقا مانند روی صفحه نمایش هستم. اما آنها به روش های مختلفی مرا می بینند. "

و چگونه خود را توصیف می کنید؟ به عنوان مثال، نقاط قوت و ضعف شخصیت شما چیست؟

آلزا: "چقدر عمیق آمده است! ما حتی قهوه هنوز به ارمغان نیاورده ایم. من فکر می کنم قدرتم در کار سخت است. من معتقدم که هر موفقیت نتیجه بسیاری از سال ها است. و ضعف ... چه شخصی به آنها اعتراف می کنید؟ من آنها را ندارم "

منتقدان به نام تصویر ایجاد شده توسط شما "جذابیت آنچه احمق". موافق؟

آلزا: "آه، چرا همه مکالمات در اطراف این موضوع چرخش می یابند؟ به هر حال. من با هر انتقاد موافقم همه شما در مورد من نوشتید - حقیقت خالص. منتقدان باید دوست داشته باشند. "

هر چه بود، شما تبدیل به دکوراسیون برنامه شده اید، از جمله به لطف استعداد عمل خود. شما آکادمی تئاتر سنت پترزبورگ را کامل کرده اید. چقدر به زودی تمایل به تبدیل شدن به یک بازیگر داشتید؟

ALLA: "من همیشه برخی از آثار جالب، فیلم ها را شگفت زده کردم. من فکر کردم: "اما چگونه مردم این کار را انجام می دهند؟" احتمالا، واقعا، من می خواستم یک بازیگر را در چهار سال تبدیل کنم. من به یاد می آورم، پدربزرگ شعر را در کلاوس خواندم، و آن را به طور قطعی آن را دوست نداشت. و او به من هدیه داد - یک عروسک باربی، همانطور که فکر کردم، من به خوبی سزاوار بود. تمایل به اثبات این پدربزرگ، که من می توانم، من می توانم بسیاری از زندگی من داشته باشم، و در نهایت من را به صحنه تئاتری هدایت کرد. بنابراین، همانطور که می بینید، من یک فرد گرسنگی هستم. "

ایوان اورگان اعتراف کرد که او نیز انتقاد و همچنین از سنت پترزبورگ است. شما فکر می کنید واقعیت زمین زمین در دعوت از شما به برنامه نقش داشته است؟

الله: "ایوان آندریویچ، البته، بسیار دوست دارد سنت پترزبورگ و افرادی که در این شهر زندگی می کنند. در واقع، تیم ما در ترکیب همه سنت پترزبورگ است. بنابراین ایوان آندریویچ و موفق به ایجاد اینجا Halo از سرزمین مادری شد. من معتقدم که مسکو و سنت پترزبورگ دو پایتخت دوستانه هستند. برخی از همکلاسی ها و همکلاسی های من در مسکو زندگی می کنند. هنگامی که مردم دانشگاه تئاتر را به پایان رساندند و شروع به ساخت شغل خود می کنند، طبیعی است که آنها بین این دو شهر را انتخاب کنند، بنابراین من آنها را به اشتراک نمی گذارم. "

Alla Mikheev و سرگئی Zverev.

Alla Mikheev و سرگئی Zverev.

Lilia Charlovskaya

و شما شک دارید که آیا پیشنهاد URGANT را بپذیرید؟ شما یک تجربه تلویزیونی ندارید

ALLA: "من هرگز شک ندارم، من یک دختر هستم! (می خندد.) ما باید خوشحال باشیم که شما به چنین برنامه دعوت شده اید. به و بزرگ، من یک نمایشگر تلویزیونی نیستم و نه یک روزنامه نگار تلویزیونی. من بازیگر و بسیار راحت و راحت در این نقش و در تیم ما احساس می کنم. در آمریکا، نمایش های تلویزیونی مشابهی وجود دارد - دیوید Letterman به عنوان مثال. و من فکر می کنم که تنها چنین فردی می تواند آنها را تحت نظارت ما قرار دهد، به عنوان ایوان Andreevich Urgant، و من به آنها بسیار افتخار می کنم. همه ما در مورد وجود ما در این برنامه نگران هستیم. ما می خواهیم آشپز راضی باشیم. هر یک از ما در حال کار بر روی شماست. به عنوان مثال، من به دوره های توسعه می روم. دیگو از گروه "میوه ها"، مدارک خود را از سوت موزیک بهبود می بخشد. Mitya Khrustalev در حال تلاش برای غلبه بر بحران میانسال است. "

آیا رئیس شما با احساس طنز همخوانی دارد؟ آیا جوک های یکدیگر را درک می کنید؟

آلزا: "نه، و این کل جذابیت است. به نظر می رسد که همه چیزهایی که می گویم بسیار جدی است، در گزارش های ما، مشکلات عمیق و واقعی را لمس کردم. ایوان آندریویچ ممکن است همیشه با نظر من موافق نباشد. اما با این حال، من به راحتی با او همکاری می کنم. او سرآشپز خیره کننده است. "

چگونه او را دوست دارید؟

ALLA: "چه یک سوال فریبنده! من می توانستم در مورد آن فکر کنم، ما را با ایوان آندریویچ تقسیم نمی کنیم ... چنین سنگی عمیق را ... و بنابراین من می توانم تنها ویژگی های حرفه ای خود را ارزیابی کنم. اما می توان فرض کرد که او باید زنان را دوست داشته باشد. او یک مرد بلند و خوش تیپ با موهای فراوان بر روی صورتش است. من فکر می کنم بله، او علاقه مند است. "

تفاوت ده ساله به نظر می رسد یک عصر عمیق سنگی است؟

آلزا: "بله؟ به نظر من بیشتر بود. ایوان آندریویچ یک تصور بسیار جدی تولید می کند و زمانی که به آن نگاه می کنید، افکار بیرونی ظاهر نمی شود. "

شما به اولین پخش من در یک لباس صورتی با قطار آمد. به نحوی با یک خبرنگار ویژه مناسب نیست. آیا دوست دارید مردم را بالا ببرید؟

ALLA: "من لباس های فوق العاده ای دارم که، همانطور که فکر می کنم، به سادگی ایجاد می شود تا به نور برود. اول از همه، ما دختران هستیم و باید نگاه کنیم. و پس از آن، جای تعجب نیست که طراحان بسیار کار می کنند، ایجاد چنین چیزهای فوق العاده! من یک خروجی را در لباس های خود نمی بینم، اما ظرافت و احساس طعم را می بینم. رفتن به قطب شمال، من می خواستم بر روی چکمه های پاشنه بلند و یک کت خز پوشیدنی قرار دهم، اما مردم آگاه به من محکوم شدند: "آلزا، لباس های مورد نیاز، کفش های ویژه وجود دارد." بنابراین، زمانی که من یک گزارش ویژه انجام می دهم، همیشه لباس پوشیدم، شلوار جین و کفش های ورزشی دارم. اما زمانی که من طرح داغ من را در هوا ارائه می دهم، من ساده ترین وحشی با یک ماشین آبی هستم. "

Alla، شما احتمالا حسادت زیادی دارید؟

آلزا: "نه شما می دانید، هیچ کس در تلویزیون حسادت ندارد، زیرا در کانال اول هر کس در جای خود قرار دارد. اگر چه زمانی که من اعتراف می کنم که صحبت کردن بی معنی بخشی از کار من است، احتمالا، می تواند احساس حسادت کمی را ایجاد کند. "

و شناخت مزایای برخی از مزایا را می دهد؟

ALLA: "من صادقانه، من هنوز احساس نمی کنم که من محبوب هستم. در حال حاضر توجه: ما برای پانزده دقیقه نشسته ایم، و تا کنون هیچ کس نزدیک نیست و از من یک بار نگذاشت. "

اما زمانی که به مدیر رسیدم، منتظر Alla Mikheev هستم، او احیا شد و گفت که او برنامه شما را تماشا می کند. شاید ما فقط نمی خواهیم با آن دخالت کنیم؟

ALLA: "و بنابراین، به این معنی است که همه آنها پنهان شده اند که آنها را نمی شناسند!" (نگاه کردن به اطراف با علاقه.)

Alla Mikheeva:

"من حتی احساس نمی کنم که کار من یک شغل است، زیرا من او را دوست دارم،" آلزا میکسف اعتراف می کند.

Lilia Charlovskaya

شما گفتید که هر دستاورد نتیجه کار گسترده ای است. در مورد شما هم؟

ALLA: "بله، من فکر می کنم که هیچ شکی نیست، هیچ کس تا به حال بلیط خوشحال را نمی کشد. اگر شما به طور کامل حرفه ای، صد درصد، موفقیت می آید. من حتی احساس نمی کنم که کار من یک شغل است، زیرا من او را دوست دارم. البته، گاهی اوقات ما همه شکست های خود را تحمل می کنیم، اما به دست آوردن تجربه، نتیجه گیری ... و حرکت دادن. "

چگونه هدف شما را به دست می آورید - دیپلماتیک یا عمل زنده زنده؟

ALLA: "شما تا به حال می خواستم بپرسم - اگر من به سر من نمی روم، آنها را با پاشنه بلند خود را برش؟ نه من فکر می کنم این است: همه چیز که واقعا شما هستید، مال شماست. من حتی نمی بینم که من رقبا دارم و همکاران با تجربه تر تنها به من کمک می کنند. "

احتمالا این شخصیت های جامع سیاسی که مصاحبه می کنند از شما می ترسند؟ نه همه آماده هستند تا خود را بخند.

آلزا: "نه، عمدتا برنامه ما مطلوب است. نمک گزارش های من این است که ما در مورد لحظات سیاسی بحث نمی کنیم. با استفاده از این ارقام جامد درگیر در پست های دولتی بالا، ما در مورد منافع، سرگرمی ها، به دنبال زندگی صحبت می کنیم. بنابراین، در برنامه من، آنها اغلب به نظر می رسد بسیار دلپذیر، مردم بسیار زیبا است. "

کدام یک از قهرمانان قوی ترین تصور را بر شما ساخته اند؟

ALLA: "سفر فقط به قطب شمال از آنچه که ارزش آن بود! ما این سفر را برای مدت طولانی به دست آوردیم، به دلیل آب و هوای بد نمی توانست از ایستگاه قرهنی پرواز کند، اما دیمیتری شلو را دیدم - این یک مسافر معروف روسی، یک مرد افسانه ای است که به اندازه کافی طول می کشد تا در یخ به اندازه کافی طول بکشد. سفر او برای اولین بار در جهان به قطب شمال بر اسکی رسید. و او به من در مورد سفرهای خود، احساسات مشترک به من گفت. ارتباط با مردم، روح قوی، من را واقعا خوشحال می کند. من همچنین مانند الکساندر Dmitrievich Zhukov، رئیس کمیته المپیک، یک شخص فوق العاده مهربان است. من گزارش های زیادی را با او انجام دادم. سرگئی Evgeniefich Naryshkin - رئیس Duma دولت - بسیار باز است، با یک حس فوق العاده از طنز. به طور کلی، متوجه شدم که وضعیت اجتماعی بالاتر است، مردم ساده تر و دوستانه هستند. در هر صورت، در برقراری ارتباط با من. من برای کار بسیار راحت بودم. من هرگز جلسه خود را با آرنولد شوارتزنگر فراموش نخواهم کرد. ایوان آندریویچ سپس در روسیه نبود، و از من خواسته شد که این مصاحبه را بگیرد. من نگران بودم، من هنوز تجربه درست نداشتم. اما آرنولد بسیار دوستانه پیکربندی شد، بنابراین به من کمک کرد! من از او بسیار سپاسگزارم. "

و چه کسی دوست داری ملاقات کنی؟

آلزا: "با اولین افراد دولت ما. اما همه چیز وقت شماست. "

شما همچنین یک مرد ورزشی، اسکی هستید و به تازگی تبدیل به یک اسکیتور شکل می شوید. چه چیزی باعث شد که شما در "عصر یخبندان" شرکت کنید؟

ALLA: "اصطلاح عجیب و غریب شما چیست؟ چه کسی می تواند من را بسازد؟ من چنین جمله ای گرفتم و نمی توانستم امتناع کنم. پس از همه، این ورزش مورد علاقه من است! در دوران کودکی من نیازی به کارتون نداشتم، مسابقات قهرمانی جهان را در اسکیت بازی تماشا کردم. و Maxim Viktorovich Marinina به یاد داشته باشید از زمان های بیشتر. من برای زوج خود با تاتیانا Totmianin خیلی بیمار بودم! من الان فقط باور ندارم که قهرمان المپیک مربی من بود. من سعی کردم از Maxim Viktorovich همه در حداکثر، اگر چه گاهی اوقات او از من خسته شده بود و به نام "مجازات".

شما قبلا در اسکیت ایستاده اید؟

Alla: "مانند بسیاری، به عنوان یک کودک، سه بار برای سواری های توده ای راه می رفت. دو سال پیش من یک گزارش تیز از باز شدن زمستان را گزارش کردم، اما این، البته، چیزهای غیر قابل مقایسه بود. سخت ترین برای من عنصر "عقب نشینی" بود. من به سادگی تصور نکردم که بتوانم چیزی شبیه آن را انجام دهم. اما حالا من می دانم که چگونه یک بار دیگر می خواهم بگویم Maxim Viktorovich. "

پدرت در گردشگری مشغول به کار است ظاهرا، "ژن فستیوال" از او دریافت کردی؟

الله: "البته، پدر سفرهای بزرگی داشت. او در قایقرانی مشغول به کار بود، در رودخانه های کوهی سیبری و آلتای ذوب شد. و چند بار من را با من برد. من چنین "دختر بابا" هستم پدر خیلی دوستش داشت، پس من مثل یک پسر من را به ارمغان آوردم. "

مادر شما چگونه رفت؟!

آلزا: "بی سر و صدا. او دقیقا همان است. اگر چه خارجی بسیار زنانه است. مامان - یک مرد هوشمند، خواندن، او می داند که چگونه یک پیانو را بازی کند، سالهاست که یک رؤسای دانشگاه بوده است. قدرت روح و شخصیت در آن قطعا حاضر است. و اگر از همه می ترسید، نمیتوانید در هر کجا راه بروید و در خانه بمانید. "

آیا ایده آل مرد دارید؟

Alla: "این باید فردی باشد که حس عجیب و غریب از طنز دارد، زیرا دیگری با من زنده نخواهد ماند. سپس، او باید هوشمند باشد. من معتقدم که در یک جفت، مردم باید یکدیگر را تحمل کنند ... "

... اما شما به دوره های توسعه بروید!

ALLA: "من گاهی اوقات از دست دادن کلاس ها. بنابراین در شب، او باید کتاب های جدی را بخواند - Bulgakov، Lermontov و در نتیجه سطح توسعه ما را افزایش می دهد. و او باید شجاع باشد. "

شجاعت آنچه که ظاهر می شود؟

Alla: "من فکر می کنم اگر یک مرد تصمیم به اتصال سرنوشت با چنین زن مانند من، او در حال حاضر شجاع است."

آلیا میکسف و ایوان اورگان. عکس: instagram.com/allamikheeeva.

آلیا میکسف و ایوان اورگان. عکس: instagram.com/allamikheeeva.

آلیا، اما به عنوان برندهآیا شما یک مرد رویا دارید؟

آلزا: "تو مرا شگفت زده کردی! من همه چیز را کاملا متفاوت درک می کنم: به عنوان یک مرد می تواند در اطراف همه رقبا و من را تسخیر کند! زن در اصل برای برخی از اقدامات فعال متولد نشده بود. انتخاب من باید از طریق آزمون در پدرم برویم، سپس به مصاحبه به آینده مادران زیبا، پس از آن ... به طور کلی، من یک خانواده بزرگ بزرگ دارم، و این مرد واقعا باید بی تردید باشد شخص. "

و چیزی شبیه به پدرت؟

آلزا: "پدرم کیهانی است! من او را خیلی دوست دارم! این ایده آل است، یک مثال در همه چیز است. او بسیار سرد است، زمانی که لازم است تصمیم جدی بگیرد. و در عین حال او شاد است، حس فوق العاده ای از طنز دارد. به عنوان مثال، زمانی که همکارانم تصمیم گرفتند تعریف کنند و گفتند: "چه دختر شگفت انگیز شما دارید!"، او از دست داد: "زمان به آن خواهد گفت." تا به حال، نمی تواند اعتراف کند: کوچه، چه کاری انجام می شود! من را در یک لحظه نگه می دارد او تمام دوستانم را دوست دارد، ما در کارائوکه همدیگر را می گیریم. (می خندد.) و چگونه او هنوز مادر من را دوست دارد، من را فتح می کند. من به او نگاه می کنم و فکر می کنم: "پدر، شما قبلا چنین بزرگسال دارید! و در عشق به عنوان یک پسر. " در حال حاضر، از یک پدر سخت، او را در یک دوست به من تبدیل شد. و هنگامی که من، او می تواند من را صبحانه، چیز دیگری برای کمک به. و در دوران کودکی، من را مجبور به شستن ظروف! "

آیا هر گونه راه حل مهم در زندگی، به والدین توصیه می شود؟

آلزا: "والدین من از دوران کودکی به من استقلال آموختند. برای همه مسائل مهم، ما شورای خانواده را جمع آوری کردیم: مامان، پدر، من، خواهر بزرگتر. هر کس نظر خود را بیان کرد، همانطور که در یک راه یا یکی دیگر بهتر است که انجام شود. و به هر دلیلی، اغلب بستگان نقطه نظر من را به دست آوردند. جای تعجب نیست که در طالع بینی نوشته شده است که ایده های هوشمندانه ایده های هوشمندانه ای دارند! بنابراین، معمولا تمام راه حل هایی که خودم را می پذیرم. اما در اینجا به عنوان لباس به لباس، من نیاز به مشاوران. قبل از اتر، من می توانم بیست و پنج لباس را تازه تر کنم، یک عکس به دوست دخترم بفرستم و تنها پس از آن تصمیم می گیرم که من هنوز روی آن قرار داده ام. "

ادامه مطلب