والنتینا مظنینا: "اولین بار من سرگردان بودم و می خواستم خانه را بخواهم"

Anonim

داستان فتح مسکو دارای خودش است. مشاهیر عاشق به یاد داشته باشید که چگونه از یک شهر کوچک وارد شده، همه چیز خود را به دست آوردند. همانطور که در طولانی مدت - زمانی که من مجبور شدم از نقش های کوچک در "عملیات صابون" راضی باشم - آنها در نهایت لبخند زدند. والنتینا مازونینا متفاوت است. او به معنای واقعی کلمه به تلویزیون های تلویزیونی کشور با مجموعه تلویزیونی کمدی "پسران واقعی" تبدیل شد و در این ژانر تقاضا کرد. با این وجود، راه خود را به موفقیت نه تنها توسط گل رز. شاید مهمترین مشکل که من مجبور بودم با آن مواجه شوم - چگونه اصول، فردیت خود را بدون ضربه زدن به کپی کلی حفظ کنید.

"Valya، شما در مصاحبه ای گفتید که من برای مدت طولانی به مسکو استفاده کردم." در حال حاضر مورد نیاز است؟

- در ابتدا - بله، سخت بود. اولین بار من سرگردان بودم و به خانه می رفتم. (لبخند می زند.) من به خوبی در تئاتر Perm کار کردم. چرا این کار را کردم؟! من اعتراف می کنم، خودش چنین احساساتی را از خودش انتظار نداشت. پس از همه، در یک زمان من از شهر بومی من Vereshchaito به Perm رفتم و احساس راحتی کردم. اما در موسسه، دوستان، دوستان - ما با هم در یک خوابگاه زندگی می کردیم، و من تحت حمایت قرار گرفتم، تحت سرپرستی. خوب، والدین نزدیک بودند. و من در مورد مسکو فکر کردم که همه چیز آسان تر و دوستانه تر خواهد بود. اما با این حال خوشحالم که همه این اتفاق افتاده است. این یک زندگی مدرسه عالی است. به تدریج، من شروع به استفاده از شهر و لذت بردن از زندگی در اینجا. هنگامی که شما چیزی جدید انجام می دهید، از منطقه راحتی خود خارج می شوید - مفید است، توسعه می یابد.

- چه چیزی هنوز شهر را قلاب کرده است؟ فرصت های جدید در کار؟

- فکر می کنم بله. به عنوان مثال، خواهر من Zhenya. او توسط یک دکتر در آمبولانس کار می کند، شوهرش یک کامپیوتر است، آنها یک آپارتمان خوب دارند، یک پسر کوچک در حال رشد است. این کاملا خوشحال است و نیازی به رفتن به مسکو برای تسخیر نیست. و حرفه من چنین است - خواستار گسترش افق ها.

والنتینا مظنینا:

در فصل جدید "بچه های واقعی" در انتظار ماجراهای کمتر جالب است

- به نظر می رسد، شما یک فرد بلندپروازانه، ولنتاین هستید.

- فکر می کنم بله. (می خندد.) نیز بلندپروازانه تر بود. اما زندگی کمی عجله بود. احتمالا، در حال حاضر من خیلی وحشی نیستم، Ray Optimist، همانطور که قبلا، اما هنوز هم در عمق روح من مطمئن هستم که در پایان همه چیز موفق است. و من نمی توانم به افرادی که مدت ها در معرض افسردگی هستند نگاه کنم. من همچنین دوست دارم رنج ببرم گاهی اوقات هنوز هم از طرف به طرف من سوار می شود. هیچ خلق و خوی صاف وجود ندارد. اما من فکر می کنم یک نگرش مثبت به طور کلی در زندگی بسیار مهم است.

- اشاره شده است که در پایتخت بسیاری از پاتو های غیر ضروری در روابط بین مردم وجود دارد.

- معلوم شد که تیراندازی سری "بچه های واقعی" برای اولین بار در Perm برگزار شد، سپس آنها به مسکو منتقل شدند. ما توسط یک تیم دوستانه وارد شدیم. این عالی است زمانی که افراد دوست داشتنی با آنها خوب هستند. شما می توانید با هم بخورید، برخی از لحظات سرگرم کننده روابط را در اینجا بحث کنید. البته، مسکو یکی دیگر از کشورها نسبت به بقیه روسیه است، یک روش خاص وجود دارد. یا او به شما شکایت می کند یا ... شما با اصول خود زندگی می کنید، بدون محکوم کردن دیگران.

- چه چیزی برای اولین بار به چشم عجله کرد؟

- تعداد زیادی از افرادی که به یکدیگر نیاز ندارند. احتمالا این بدترین تنهایی است. در مسکو، همانطور که در دیگ بخار، چیزی دمیده شده است، بوفه و جوش، اما به اندازه و بزرگ هیچ کس هیچ کاری برای انجام هر کسی ندارد. در شهرهای کوچک، جایی که همه یکدیگر را می دانند، نه. و به دلیل این واقعیت است که در اینجا دشوار است، لازم است برای کسب درآمد، مردم پوشیده شده است. اما من نمی خواهم کسی را محکوم کنم، همه ما سعی می کنیم فرم حفاظت خود را پیدا کنیم. اگر چه، شاید در پایتخت فقط افراد بزرگتر - هر دو بد و خوب است.

والنتینا مظنینا:

به گفته بازیگر، ژانر کمدی طبیعت اوست. بنابراین، به نظر می رسد بسیار آلی و در فیلم در حال حاضر محبوب "همکلاسی" ...

- آیا در این زمان تغییر کرده اید؟

- احتمالا شما باید از عزیزان خود بپرسید. به طور طبیعی، من سخت تر شدم زندگی می آموزد من به شما یک مورد را می گویم که من به من به عمق روح رفتم. سپس من در Kuzminka زندگی می کردم و در نزدیکی مترو به طور مداوم یک زن باردار را دیدم که از Alms خواسته بود. و من فقط فقط یک خواهر را به دنیا آوردم، و فکر کردم: چطور، احتمالا این دختر سخت است. و هر بار که او پول خود را ترک کرد. اما نیمی از سال گذشت، و او تولد نداشت. با من عصبانی بود. پس از همه، چیزهای مقدس وجود دارد که به سادگی نمی توان دستکاری کرد. من می خواستم بیایم و بگویم همه چیز را در مورد او می دانم. چنین مواردی به ما احتیاط می کنند. شما درک می کنید که کسی به رحمت و آرامش شخص دیگری می رسد. و کسی واقعا نیاز به کمک دارد، اما مردم به آنها مربوط است درست مثل من به این زن. اما من همیشه به سالمندان کمک می کنم. به تازگی من یک مادربزرگ را دیدم که کتاب های قدیمی را فروختند و البته نمی توانستند عبور کنند. وحشتناک است که چنین زندگی بازنشستگان ما است. هنگامی که آنها مجبور به استفاده از چیزهای مورد علاقه خود، کتاب برای خرید برخی از دارو یا غذا. و هیچ چیز در کشور ما انجام نمی شود، به طوری که آنها را آسان تر می کند. هنگامی که من به Vereshchagino شهر بومی من آمده ام و ببینید که چگونه از هم جدا می شود، به من آسیب می رساند. بله، در یک برنامه حرفه ای برای من امکان وجود ندارد که متوجه شود، اما من آن را با تمام قلبم دوست دارم. یک ماه یک ماه بازی Performance Perfection و مطمئن شوید که از والدین در vereshchagin بازدید کنید. من درک می کنم که چرا چنین زندگی وجود دارد: بودجه بودجه سرقت است. مادر من، در یک زمان، در دولت مشغول به کار بود و سعی کرد به "حقیقت برای حقیقت" - به طوری که به سرعت بازنشسته شد. مردم همه را می بینند و درک می کنند - از این جا از آن لذت می برند. گاهی اوقات چیزهای وحشتناک در داخل یک فرد از شرایط خارجی رخ می دهد. و غم انگیز است به نظر می رسد که مردم روسیه به خودی خود بسیار باز هستند، با مهربانی، روح با ماشین.

- شما در حال حاضر یک بازیگر، یک شخص عمومی هستید. شما فکر می کنید، آیا می توانید از استفاده از تبلیغات خود بهره مند شوید؟

- فکر می کنم بله. و تلاش برای انجام این کار. ما با همکاران کمک به بودجه های مختلف خیریه کمک می کنیم. بیایید به شلیابینسک برویم - و افرادی بودند که با خانه های کودکان کار می کردند. ما به بچه ها آمدیم تا بازدید کنند، هدایای خود را به ارمغان آورد، در مورد کار ما، درباره فیلم ها گفتند. جالب بود که آنها با مردم از تلویزیون ارتباط برقرار کنند. (لبخند می زند.) اگر من نمیتوانم برخی از مقادیر زیادی را برای خیریه قربانی کنم، حداقل این چیزی است که به زندگی این کودکان لذت بخش است. پس از همه، آنها از جلسه خوشحال شدند، آنها آماده، لباس پوشیدند.

والنتینا مظنینا:

... و در یک پروژه واقعا محبوب "Gorky! 2 "

- ولنتاین، چگونه در مورد پول احساس می کنید؟ شما احساس نمی کنید متاسفم که آنها را صرف کنید؟

- آه، من یک زباله دیوانه هستم، این مشکل من است. پدر و مادرم من را در دوران کودکی نگرفتند، و وقتی که خودم شروع به کار کردم، مادرم گفت: "والا، حقوق و دستمزد، چنین چکمه ای". تئاتر حقوق و دستمزد پرمین دوازده هزار در هر ماه بود - و این در نظر گرفته شده این واقعیت است که لازم بود برای حذف مسکن. شما متوجه خواهید شد که چکمه ها چیست؟ (می خندد.) بنابراین، زمانی که سری "بچه های واقعی" ظاهر شد و من دریافت هزینه از چهل هزار روبل، من فقط نمی دانستم که با چنین ثروت انجام می شود! (می خندد.) حالا من سعی می کنم پول را حساب کنم، صرفه جویی کنم، اما به سختی تبدیل می شود. برای من، در یک زمان، تصمیم گیری در مورد خرید یک آپارتمان در Perm به وام مسکن بسیار دشوار بود. و اکنون شما باید در مورد مسکن خود در مسکو فکر کنید. و شما باید انتخاب کنید: اگر من بتوانم مقدار زیادی از مقدار را به تعویق اندازم، احتمالا نباید دامن دوم را خریداری کنید، بسیار شبیه به آنچه که قبلا داشتم. من همچنین دوست دارم پول را برای هدیه صرف کنم، برادرزاده خود را از بین ببرم. شاید به این دلیل که من خودم بسیاری از اسباب بازی ها و سرگرمی ها را در دوران کودکی نداشتم، ساشا از خودش خواست - Valya خریداری می کند. (می خندد.) خواهر حتی به من صحبت می کند: "لازم نیست کودک را بریزید." من به آنها پاسخ می دهم: "اینجا، والدین هستید، و آن را در سختی بالا ببرید." من همچنین فکر می کنم که در هیچ موردی نمی تواند در سفر ذخیره شود، بسیار متهم شده است.

- از کجا بازدید کردید؟

- در حالی که من خیلی زیاد رفتم ما می توانیم بگوییم که من اروپا را دیده ام، ما هنوز در فنلاند، سوئد و کشورهای بالتیک استراحت می کنیم. چهار روز پیش از تایلند بازگشت. این، البته، یک کشور کنتراست است! (می خندد.) بسیار به یاد می آورد و سفر به فیلیپین. ما یک سال پیش به آنجا رفتیم، با یک دوست. علاوه بر این، بدون آژانس مسافرتی. تصور کنید: من، دانستن انگلیسی، با چندین انتقال، و سپس آن را بافته شده به محل. پس از آن، من احساس کردم که من می توانستم! و البته، من در این کشور عاشق شدم، در این افراد شگفت انگیز، خندان، خورشید. که در فروشگاه در حال بررسی کار می کند و آهنگ ها را می خواند، زیرا آنها خوب هستند.

- به نظر می رسد که شما نیز یک مرد بسیار آفتابی هستید. بنابراین، شما و کمدی ها اغلب دعوت شده اند.

- شاید. من اغلب از من می خواهم، من می خواهم در برخی از ژانر دیگر کار کنم. البته که بله. من می خواهم توسعه پیدا کنم، چیزی جدید را باز کنم. اما از کمدی من هرگز امتناع نخواهم کرد. من تعجب می کنم ظاهرا این طبیعت من است.

- نه چندان دور، صفحه نمایش "پرونده خوش شانس" منتشر شد. برداشت های شما از این کار چیست؟

- زیبا! اگر چه در ابتدا من تلاش کردم تا نقش دیگری در این پروژه داشته باشم. "پرونده خوش شانس" چنین داستان افسانه ای است که با برنده شدن در قرعه کشی همراه است، اما این همه منطقی و بسیار جالب است. و تیم به شگفتی آمد، و من یک شریک فوق العاده داشتم: میشا تروحان. بنابراین از فیلمبرداری لذت گرفتم.

ولنتاین یک کاربر بسیار فعال از شبکه های اجتماعی نیست. اما عکس با یک فیل مشترک خود را رتبه بندی شده است

ولنتاین یک کاربر بسیار فعال از شبکه های اجتماعی نیست. اما عکس با یک فیل مشترک خود را رتبه بندی شده است

عکس: بایگانی شخصی والنتینا مازونینا

- میخائیل شوهر صفحه نمایش شما را پخش می کند؟

- بله، تصویر روابط را در جفت های زناشویی نشان می دهد. ما، چهار زن رها شده، شوهران خود را تعقیب می کنیم که سعی می کنند از ما با پیروزی خود پنهان شوند. (می خندد.) اما هیچ کس نمی داند که زنان عصبانی قادر به آن هستند! در فیلم، بسیاری از لحظات روی حیله و تزویر وجود دارد، و همچنین عالی بود، من هرگز در هر چیزی مانند شرکت نکردم. در حال حاضر من تجربه مسابقه را در "Gazelle" بدون سقف، در باران و با سرعت زیادی دارم.

- آیا شما از طبیعت ماجراجوی هستید؟

- در باره! من بسیاری از خواسته های مختلف دارم. من به یاد می آورم، هنوز در مدرسه یاد می گیرم، من رویای پریدن با چتر نجات داشتم. همه در مورد آن گفتند اما زمانی که دوستانم تصمیم گرفتند تعجب کنند و به من پرش بدهند، من یک دسته از اتهامات را برای انجام این کار پیدا کردم. اما من فکر می کنم، من هنوز روح ماجراجویی را دارم. در غیر این صورت، من به مسکو نمی روم تا این دنیای زیبا را فتح کنم. این یک گام بسیار جدی در زندگی من بود. و حالا من بی نهایت خوشحالم که من او را مرتکب شدم.

- به هر حال، سری "پسران واقعی"، به لطف که شما معلوم شد که در اینجا بسیار حیاتی است. آیا شما اغلب با قهرمان خود اشتباه گرفته اید؟

- آره. این، البته، شوک، زمانی که کسی در مترو بر روی پله برقی متوقف می شود: "سلام، سلام، ارزش! و کلاین کجاست؟ " اما پس از آن من درک می کنم که مردم هر شب سری را تماشا می کنند، و ما احتمالا به عنوان بخشی از خانواده خود هستیم. همه مردم متفاوت هستند و خود را به روش های مختلف آشکار می کنند. به طور کلی، من یک فرد نسبتا مهربان هستم، سعی می کنم از شرایط درگیری اجتناب کنم و بر خلاف هروئین من، هرگز در زندگی نبوده ام.

Valya با پدر و مادر Alphira Gabdulhaevna و الکساندر گرجستانچ و خواهر Evgenia

Valya با پدر و مادر Alphira Gabdulhaevna و الکساندر گرجستانچ و خواهر Evgenia

عکس: بایگانی شخصی والنتینا مازونینا

- آیا شما در شبکه های اجتماعی فعال هستید؟

- نه واقعا. من نمی فهمم چرا برخی از آنها برای چند روز آویزان می شوند، یک میلیون نفر از خود و یا ظروف غذا را در صفحه خود قرار می دهند. این من را تداخل ندارد و آزار نمی دهد. فقط کمی تعجب آور: چرا زمان ارزشمند خود را در چنین چیزهایی صرف می کنید؟ اما، احتمالا مردم دلایل خاصی دارند. من فقط یک عکس ارسال می کنم اگر واقعا چیزی را دوست دارم. به عنوان مثال، در تایلند، ابتدا یک فیل زندگی را دیدم! حتی دو: Slonich با فیل! خوب، همانطور که می توانستم گذشته باشم و آن را در دوربین ضبط کنم. هنگامی که بچه به من یک تنه را گرفت، به شدت فشرده شد! اما به طور منظم عکس بگیرید تا مشترکین را جذب کنید، من نمی خواهم.

- در مورد خرید دامن های مشابه. شما به عنوان بازیگر مهم است که خوب نگاه کنید. حالا شما بیش از سال های دانشجویی خود را دوست دارید؟

- من هرگز مشکلی با اعتماد به نفس، مجتمع های بزرگ نداشتم. اما وقتی به فیلم "گورکی" نگاه کردم، متوجه شدم که فورا نیاز به از دست دادن وزن دارم. (خنده حضار) فقط یک سال قبل از آن، من به مسکو رفتم، خویشاوندانم را از دست دادم، دوستان و استرس، یک شیرین داشت. و به نحوی متوجه نشدم که من جدا شدم. من فکر کردم: "هیچ چیز وحشتناک، خرید شلوار برای دو اندازه بیشتر." و بنابراین خودم را از طرف آن دیده ام، متوجه شدم که این نیز بود. مهم است که خودتان را دوست داشته باشید. من به ورزشگاه رفتم، برای رقصیدن تخلیه شدم. من فکر می کنم اکنون دقیق تر نگاه می کنم.

- همچنین شهر یک اثر را اعمال کرد؟ آیا شما تحت تاثیر "استانداردهای مدل" قرار گرفتید؟

- نه، شما به نحوی اشتباه من را از دست دادید من فقط از نوشتن خوش تیپ می ترسم، با بدن، تحت یک استاندارد خاص سوار می شود. همه ما متفاوت هستیم و شما باید شخصیت خود را حفظ کنید. من بیشتر به شخص تظاهرات خود، اصالت خود چسبیده ام. لازم است که نه تنها به صورت خارجی بهبود یابد: برای خواندن چیزی، تماشا، ارتباط با بزرگسالان افراد تحصیل کرده با تجربه غنی زندگی. و تمرکز بر کسانی که نه تنها در طرح مادی موفق هستند.

در تعطیلات در تایلند

در تعطیلات در تایلند

عکس: بایگانی شخصی والنتینا مازونینا

- آیا وقت خود را برای زندگی فرهنگی دارید؟

- بله، با چنین لذتی من "La Da-Land" را نگاه کردم! تصویر زیبا زیبا، اما برای او چنین محتوا عمیق! این موضوع نزدیک است: چقدر اشک، تجربیات ذهنی. اما پس از آن شما به خودتان می گویید: "ما باید به رویای خود جمع آوری کنیم." چه چیز دیگری کشف بود؟ رسیدن، من در تئاتر مجددا راه می رفتم و اعتراف کردم، چیزی بیشتر انتظار داشتم. در حال حاضر من به زیبایی شناسی چنین تئاتر به عنوان "تمرین" نزدیک تر است. من واقعا تئاتر Kirill Serebrennikov را دوست دارم. من به دلیل دانش کم عمق من هیچ "پیوند" را نمی فهمم. اما این بچه ها انرژی خود را از جوانان، صداقت، صادقانه، شجاعت می پردازند. بازیگران برای همه صد نفر آمده اند.

- آیا شما عاشق مردم با استعداد هستید؟

- آره! احتمالا این نگرش من نسبت به مردم را تعیین می کند. اول از همه، آن را زیبا نیست. من نیاز به تعجب، فتنه، به طور قابل فرض. اگر من توسط خلاقیت کسی تحت تاثیر قرار گرفتم، قطعا درباره آن می گویم.

- شما احتمالا حرفه های خلاقانه مردان خود را جذب می کنید؟

- نه، من هنرمندان مرد را دوست ندارم: زمانی که پافوس بزرگ،

سخنرانی های هوشمند به جای بزرگ نیست. به این معنا، من با افراد حرفه ای شما بهتر است. من کسانی را دوست دارم که دوستانه و آسان برای برقراری ارتباط هستند.

والنتینا مظنینا:

"من از نوشتن خوش تیپ می ترسم، با بدن، تحت یک استاندارد خاص سوار می شود. ما همه متفاوت هستیم، و مهم است که فردیت ما را حفظ کنیم،" والنتینا مطمئن است

عکس: الکساندر Schegolev

- آنها می گویند که در هر زن برجسته خود را وجود دارد. سلاح اصلی زنان شما چیست؟

- احتمالا انرژی من، توانایی تعجب و دیدن ویژگی های مثبت در مردم است.

- آیا شما در مردان موفق هستید؟

- البته، ما، دختران، همیشه می خواهند دوست داشته باشند. اگر من به طور متفاوتی می گویم، این چنین دروغ های عمیق خواهد بود - حتی Coquetry! (می خندد بنابراین زندگی بیشتر سرگرم کننده است.

- آیا شما مسکو را با یک قلب خالص ترک کردید؟ آیا دلبستگی عاشقانه وجود دارد؟

- دوستان زیادی وجود دارد که در آنجا وجود دارد، بستگان، که من از دست شما ناراحتم. و به طوری که من عزیزان را ترک کردم - نه، چنین چیزی وجود نداشت.

- و اینجا پیدا شد؟

- در حال حاضر، مهم ترین مرد زندگی من نیست.

- درست در سراسر جهان؟ مانند Keri Bradschow.

- همانطور که می گویند، عشق - پس ملکه، از دست دادن - خیلی میلیون. (خنده) اگر واقعا در عشق، سپس در کویل کامل سقوط کنید. اما همه چیز تغییر پذیر است در ابتدا به نظر می رسد که در اینجا یک مرد زندگی شما است. و زمان طول می کشد - و شما درک می کنید که این خیلی نیست!

ادامه مطلب