Nadezhda Babkin: "من به ازدواج رسمی نیاز ندارم"

Anonim

- Nadezhda Georgievna، اول از همه، به شما اجازه می دهد تا به کسب وضعیت جدید تبریک بگویید: شما همچنین یک شهروند افتخاری منطقه Kemerovo هستید. چرا Kemerovo؟

- من عاشق سیبری بسیار، به طور مکرر آمد. و اکنون من به دعوت فرماندار امان تولیوف آمده ام. البته، من تصور می کردم که می توانم چیزی برای من بدهم - هنوز تاریخ مهمی را نابود می کنم. سیبری چه چیزی عجیب است؟ خز، البته. خوب، من فکر کردم که یک شال زیبا با خز بریده می شود. من به دفتر رفتم، او از سوالاتی پرسید، همانطور که در دوما کار می کنم، چه صورت حساب ها ترویج می کنند. گفتگو سازنده بود. و اکنون او بلند می شود و می گوید: "نادژدا جورجیا، با تصمیم نمایندگان شورای منطقه ای ما نشانه ای از یک ساکن افتخاری منطقه Kemerovo است. در هر زمانی که می توانید اینجا بیائید، یک آپارتمان دریافت کنید، برای خدمات و هر ماه پرداخت نمی شود - 25 هزار روبل به حقوق بازنشستگی. " بد نیست! چگونه این را از این جهش خسته می شوم، همه چیز را بشویید و به آنجا بروید. برای سازماندهی چیزی دقیقا. من این سفارش را به من می دهم، من در اشک هستم. انتظار نمی رود. بنابراین آنها برای اولین بار با سالگرد من تبریک گفتند.

- آیا شما قبلا تصمیم گرفتید که چگونه روز تولد خود را جشن بگیرید؟

"من نمی دانم، تیم همه چیز را در راز نگه می دارد." حتی آدرس ها نمی دانند کجا همه چیز اتفاق می افتد. تنها چیزی که عمومی می شود، عکس های جدید من است. عکاس اسلان آخماادف من را به یک جلسه عکس دیوانه به سالگرد تبدیل کرد، که وضعیت من روح را نشان می دهد. نگاهی به این زن که از تصاویر به من نگاه می کند، من درک می کنم که این یک مهره دشوار است.

- George نوه شما پنج سال پیش چند ساعت قبل از تولد شما ظاهر شد. احتمالا شما باید دو تعطیلات را ترکیب کنید؟

- آواز خواندن - و کجا بروید؟ دیروز من فقط نوه ها را دیدم. آنها بوسیدند Granddaught Verochka در حال حاضر کلمات انگلیسی را تلفظ می کند. واقعیت این است که خانواده ما به پرستاران نانوایی کمک می کند. او یک کلمه واحد را در روسیه صحبت نمی کند، بلکه انگلیسی را می داند. و، رک و پوست کنده، من آن را دوست دارم. اولا، چت نمی کند، هیچ چیز در مورد هر چیزی نمی پرسد، دوم، کاملا تمیز است. سوم، آن را شنیده و قابل مشاهده نیست. پلیس با او - روح در روح.

Nadezhda Babkin با نوه. .

Nadezhda Babkin با نوه. .

- بوت شدن بچه ها؟

- اگر شما فریب خورده اید - فقط توجه کنید. جورج حتی یک شعر را به روز تولد آماده کرد که می توانست همه چیز را از مادربزرگش داشته باشد: پرش، و پرش، و گل ها با کبد آبیاری شده بود، و مادرش آن را اجازه نمی داد.

- آنها می گویند استعدادها از طریق نسل منتقل می شوند. چه کسی نوه ها را رشد می دهد؟

- ما جورج یکی از نشانه های زودیاک هستیم: و در ماه و سال. بنابراین، من، به عنوان مثال، بلافاصله روشن است که او یک شخص خلاق است.

- و پسر دانیل اکنون انجام می شود؟ تا آنجا که می دانم، او یک وکیل آموزشی است ...

- او مشغول به کسب و کار مربوط به املاک و مستغلات است. او همچنین یک مرد بسیار خلاقانه دارد - ورید خلاق در آن است. بنابراین، اگر سوالاتی در مورد پوستر یا چیز دیگری داشته باشم، به او احترام می گذارم و می توانم بگویم. به عنوان مثال: "مامان، اشتباه است. فونت سیاه است و غیره".

- شما یک زن هستید که موفق به انجام بسیاری از توابع در یک بار. شما و هنرمند، و تلویزیون، و مادربزرگ و مادربزرگ و همسر و سیاستمدار. بله، زیبا نگاه کن چگونه شما موفق به ایجاد عظیم؟

- من فقط توزیع مناسب کار را دارم. چیزهای اصلی وجود دارد و ثانویه وجود دارد. اصلی من از دست نخواهم داد مانند: برای رفتن به تئاتر، اسناد را امضا کنید، مطمئن باشید که در جلسه Duma باشید، مطمئن شوید که به صحنه بروید. همانطور که من نگاه می کنم ... من استدلال نمی کنم - من خودم را دنبال می کنم. به عنوان مثال، به یک متخصص تغذیه، ماساژ، روش های بدن را بر روی صورت می گیرم. همچنین یک سالن زیبایی وجود دارد که در آن موهای تماشا می کنند. من به یک استودیو می روم، که برای دست من حمل می شود.

- چقدر شما باید با چنین مفهومی به عنوان مشکلات خانگی برخورد کنید؟

- من دارم. به عنوان مثال، من به روستا آمدم، مهمانان را ملاقات کردم، و پس از آن طبقه صابون، خلاء، گرد و غبار را پاک کرد، سفره ها را بریزید، دستمال کاغذی را انداخت. به طور مشابه، در آپارتمان، اگر چه من یک خانه دار دارم. من دوست ندارم طبخ کنم، اما باید انجام دهم، زیرا من به تغذیه مناسب پایبند هستم.

Nadezhda Babkin و کوه های یوجین دوازدهم سال دوازدهم.

Nadezhda Babkin و کوه های یوجین دوازدهم سال دوازدهم.

Lilia Charlovskaya

- Nadezhda Georgievna، تا آنجا که شناخته شده است، همه چیز خوب است در زندگی خانوادگی شما. راز شادابی خانواده را به اشتراک نگذارید؟

"من یک لحظه داشتم وقتی احساس کردم خیلی بد بود که بدون اشک نبود." و Zhenka بسیار مهربانانه از من حمایت کرد - من به جایی رسیدم، شانه شانه، برخی از کلمات گفتند درست، اطمینان، کمک به بازگرداندن تعادل. غیرممکن است که خجالت بکشد هنگامی که او سوالاتی دارد - او همیشه به من توصیه می شود. به این معنا، ما به یکدیگر کمک می کنیم. ما در حال حاضر دوازده سال را با هم داریم. و به نظر می رسد که دیروز شروع شد. من نمی دانم، اما همه چیز دقیقا و دست زدن به آن اتفاق افتاد. او مرا درک می کند که من هستم او می داند که من می توانم وانمود کنم که پنج دقیقه گوسفند، و سپس انفجار - و همه چیز در shreds. گاهی اوقات لحظات وجود دارد زمانی که بهتر است به من نزدیک نیست و هیچ چیز برای صحبت در مورد. و زنها به کلبه می رود و هنگامی که چند روز عبور می کند، او تماس می گیرد و چگونه هیچ اتفاقی افتاد: "چطور؟" هرگز نمی گویم که آن را متهم کرد و مانند آن.

- خب، فقط شوهر کامل ...

- تصور کنید ... چند بار روزنامه ها سعی کردند ما را رقیق کنند، بسیار تهاجمی و ناسازگار، - ما واکنش نشان ندادیم. روابط ما فقط به ما مربوط می شود. ما این روابط را ساختیم. او می داند که من شهروند از بازار نیستم که من اولویت های خاصی دارم. و گاهی اوقات او به آنها مناسب نیست. و نه به این دلیل که من به آن نیاز ندارم ما به راحتی با او بحث می کنیم، اما با این حال ما با هم هستیم. و من نمی توانم به او دروغ بگویم. من می توانم بگویم که من دوست ندارم، مثلا. اما می توان گفت که او برای امور ترک کرد، اما خودش را برای عاشقش، من نمی توانم. و آن را استفاده کرد. و به راحتی حتی فکر نمی کنم عشق یک احساس است که نیاز به کار دارد. نزدیک نباشید، من شخص دیگری خواهم بود. من به آینه نگاه می کنم و درک می کنم که شماره 65 من به خلق و خوی و رفتار داخلی مربوط نیست. من احساس می کنم که چهلسوشیتر است، نه بیشتر.

- شما فکر نکردید که به طور رسمی رابطه خود را ایجاد کنید؟

- من به ازدواج رسمی نیاز ندارم اگر چه ما در این موضوع گفتگو کردیم. من به یاد می آورم، من گلدان Danil و Tanya را در عروسی گرفتم. همه خنده من به خانه می روم، به Zhenzka می گوید، که قبل از عروسی را ترک کرد: "بلند شوید! شما با آنچه که با من آمده است نگاه می کنید! Bouquet عروس گرفتار شد! " او من: "چی؟" من هستم: "چی؟ firth. " و به او شکنجه شد: کجا ما عروسی خواهیم داشت؟ Danilla و Tanya ما Weddab در "Metropol" در سنت های روسیه انجام داد. حتی در میدان سرخ نیز خرس وجود داشت. و او از طریق رویای پاسخ داد: "عروسی ما در dumplings خواهد بود. اما خلاقانه، هیچ کس تا به حال داشته است. " پس از آن خندیدم، با حس شوخ طبعی، او خوب است.

- شایعه، یوجین خود را پرورش شمع کوچک خود را ...

- به نظر می رسد مسخره، اما درست است. و او تعداد زیادی از سفارشات را دارد. به علاوه او موسیقی را می نویسد، او دعوت نامه های باشگاه دارد. و اخیرا یک ترانه "من روسی"، درباره روسیه نوشتم. این کار من در یک سطح دولت جدی آواز خواندم. ولادیمیر Vladimirovich من را تشویق کرد.

ادامه مطلب