چرا فرزند من در یک رویا ناپدید شد؟

Anonim

به محض اینکه زن به مادر تبدیل می شود، او شروع به تعقیب زنگ هشدار، فانتزی های فاجعه بار و ترس از زندگی و سلامت کودک می کند ... به نظر می رسد، زنده بماند، در مادران خود زنده بمانید، اما اضطراب یک احساس خفیف است. بنابراین، آن را به عمق ناخودآگاه نفوذ می کند، و اگر در طول روز ممکن است او را بشنوید، کسب و کار، در شب، در صورت عدم کنترل از طریق رویاها، او را به آگاهی می برد.

من نمونه ای از رویای یک خواننده، مادران یک دختر کوچک را ارائه خواهم داد.

"این داستان من رویا بود. من در خانه دوران کودکی من، در خروشچف با ورودی تاریک، در یک آپارتمان کوچک هستم. من در Corridor دختر خواب آلودم را در یک کالسکه در یک راه پله ترک می کنم، و خودم به آپارتمان می روم تا بعضی چیزها را انجام دهم. پس از مدتی، من به پلت فرم می روم، و هیچ کودک در صندلی چرخدار وجود ندارد، من از صحنه خشونت، مرگ یک کودک و فریاد وحشت زده ام ... از خواب بیدار می شوم. "

موافقم که هر زن از چنین خواب کار خواهد کرد. این را می توان یک کابوس واقعی در نظر گرفت.

در عین حال، ما به رویاهای ما کمک خواهیم کرد تا نمادهای بسیار خواب را کشف کنیم تا نکاتش را بهتر درک کنیم.

بنابراین، او خود را در خانه دوران کودکی می بیند. برخلاف مشکل کلیشه ای که دوران کودکی شادی جامع است، بیشتر نظریه های روانشناختی مخالف را ثابت کرده اند. برای حدود 7 سال، روان ما بیشتر آسیب پذیر است و برای تجربیات مختلف آسیب دیده افزایش یافته است. این اتفاق می افتد، زیرا بسیاری از چیزهایی که کودک هنوز نمی تواند به خود توضیح دهد، و علت وقایع خود را می بیند. نمونه ها وزن: نمی آیند تا باغ را انتخاب کنید - من گناهکار هستم. آنها تابستان را با یک مادربزرگ ناخوشایند ترک کردند - من مجازات می شوم، آنها را نمی خواهند. پدر با مامان طلاق گرفته است - چون خودم رفتار کردم و به طور کلی متولد شد. و این اتفاق می افتد در خانواده های دوست داشتنی و مرفه. و ما چه می توانیم در مورد خانواده هایی که کودکان را ضرب و شتم می کنند صحبت کنیم، آنها را از بین می برد، آنها از محرومیت، تحقیر، خشونت هر نوع رنج می برند. سپس مکانیزم های بقا به کودک کمک می کند تا با این حوادث و احساسات مقابله کند، معمولا با جابجایی آنها در عمق ناخودآگاه. بنابراین، بسیاری از دوران کودکی خود را به یاد نمی آورند. اولین رویدادهای موجود در حافظه، به عنوان مثال، فارغ التحصیلی در مدرسه هستند.

بیایید به قهرمان خواب برویم او در دوران کودکی غم انگیز است، توسط امور خود اشغال شده است. به عبارت دیگر، او اکنون برای دخترش ناسازگار است، خاطرات او با مشکلات خود در دوران کودکی مشغول به کار هستند، بنابراین او باید دختر را ترک کند. در حالی که او در تلاش است تا چیزهای ناتمام را از یتیم خانه حل کند، دخترش ناپدید می شود. علاوه بر این، به احتمال زیاد، Renidica ترس و وحشت خود را بر روی دخترش انتقال می دهد، زیرا آنها صحنه های خشونت را می بینند.

هیچ تهدیدی یا دشمنان واضح در یک رویا وجود ندارد. به احتمال زیاد، رویای یک قهرمان در مورد ترس و ترس خود، نگران دوران کودکی بود، که اکنون دوباره به او در یک رویا تبدیل شد، زمانی که دخترش شروع به رشد کرد، به او از رنج دوران کودکی یادآوری کرد.

در حال حاضر هیچ چیز بهتر برای رویاهای ما وجود ندارد، از این که فقط فرصتی برای خشم با این احساسات داشته باشید. ترس های محرمانه شروع به تاثیر گذار بر روی دختر واقعی دیر یا زود می کنند: آن را روشن، مشکوک، باور نکردنی، شک و تردید در هر مرحله. دقیقا به این دلیل است که مادرش ممکن است شروع به درمان او بدون تهدید آشکار از خارج کند. دانستن آنچه که مادر تجربه می کند، دختر می تواند به سادگی این رفتار رفتار را به جای آزادانه از این آلارم ها کپی کند.

و چه رویایی از شما؟

ماریا Dyachkova، روانشناس، درمانگر خانواده و آموزش های پیشرو از مرکز آموزش شخصی Marika Khazin

ادامه مطلب