کابا زمستان نبود

Anonim

پناهگاه اولگا ("دختران"، "تمساح"):

- من زمستان را تحسین می کنم شاید به این دلیل که در ژانویه stuzh متولد شد، شاید به این دلیل که من عاشق تعطیلات سال نو هستم. یا شاید من عاشق زمستان سرگرمی و زیبایی جادویی طبیعت، زمانی که همه چیز در اطراف با برف پوشیده شده است. پس از اسکیت باز کردن، اسنوبورد، مدل سازی آدم برفی یا پیاده روی با یک سگ، بهتر از سقوط خانه با دوستان بهتر است. قابل اعتماد شومینه و یک لیوان شراب از شراب در دست گوش دادن مانند یک فصل Clump، داستان های خنده دار را به یکدیگر می گوید. بیش از زمستان من عاشق، شاید تنها کوه ها - در هر زمان از سال آنها زیبا هستند. و سرگرمی اسنوبرد اجازه می دهد تا هر سال در کوه ها زمستان را صرف کنم. و گاهی اوقات تابستان در یخچال ها. همچنین من اسکیت - خوب، به عنوان من سوار، بنابراین من در یخ بیمار هستم. این زمستان قصد دارد اسکی روی زمین را خریداری کند و به جای پیاده روی در تردمیل، در اطراف شهر برگزار شود.

عکس: ولادیمیر chistyakov

عکس: ولادیمیر chistyakov

Farida Kurbanghaleeva (Vesti):

- من عاشق زمستان کلاسیک هستم - به طوری که برف زیادی وجود دارد. من درک می کنم که این باعث ناراحتی های خانوادگی می شود، اما من واقعا آن را دوست دارم زمانی که زمستان برفی و یخ زده است. وقتی که من در مسکو زندگی می کردم، متوجه شدم که زمستان اتفاق می افتد و اروپا: یک مگاپولیس بزرگ خود را گرم می کند، برف تقریبا اتفاق نمی افتد، و همه چیز به نظر می رسد خاکستری است. به نظر می رسد یک تصویر افسردگی کوچک، افسردگی. و هنگامی که من به بومی من کازان می آیم - همیشه برف کافی وجود دارد. شهر برف تحت پوشش به نظر می رسد بسیار زیبا تر، و خلق و خوی جشن می گیرد. من اسکیت هایم را در دوران کودکی سوار کردم و آخرین بار - در سال دوم یا سوم دانشگاه. در حال حاضر من حتی نمی دانم که چگونه آن را به من اتفاق می افتد، - من نمی توانم جمع آوری به خرید اسکیت ها و رفتن به RINK. بله، و بر روی اسکی تا زمانی که آن را بکشید، برای من بلند شوید.

کابا زمستان نبود 40949_2

Anastasia Chernobrovina ("صبح روسیه"):

- به عنوان یک کودک، من زمستان را خیلی دوست داشتم: من در یک شهر کوچک بزرگ شدم، جایی که همیشه خیلی بارانی بود، و من دوست داشتم وقتی مادربزرگ من را در سورتمها رانندگی کرد. و، البته، چه لذتی بود که با یک اسلاید بزرگ در تعطیلات سال نو سوار شویم! سپس، زمانی که من بالغ شدم، زمستان را دوست نداشتم، دوست نداشتم هر جا در کشورهای گرم و آنجا ترک کنم. و در بزرگسالی، در این زمان سه سال پیش در این زمان دوباره به عشق افتادم، زمانی که به نروژ پرواز کرد. ما به کوه ها به اسکی سفر کردیم، و این اتفاق افتاد که یک آب و هوای فوق العاده وجود داشت: آن را با پوسته های بزرگ در حال بارش بود، راننده های نرم کرکی نرم و در عین حال - سرد نیست. این به نظر می رسید زیبا بود، به نظر من به نظر می رسید که من به یک افسانه واقعی، که قبلا در تلویزیون دیده بودم، به عنوان مثال، در فیلم "Morozko". برف تمیز، خوشمزه است. ما حتی او را خوردیم! (می خندد) در اسکی روی زمین، من احساس اعتماد به نفس، اما در کوه تا تازه وارد. من در اسکیت ها به مدت سه روز بر روی نمایش های یخ از کانال ما تحت هدایت بهترین مربیان کشور قرار گرفتم، پس از آن من به آموزش رفتم و هر روز فقط برای خودم کار کردم. حالا ما گاهی اوقات به زایوالف، شکوه همکارانم، به عقب می رویم.

عکس: Photoxpress.

عکس: Photoxpress.

دیمیتری شپلوف ("خزانه داری جمهوری"):

"من زمستان را خیلی دوست دارم، زیرا من در زمستان متولد شدم - 25 ژانویه، در روز تاتیانا. والدین برای مدت طولانی فکر کردند، چگونه با من، تاتیانا یا دیمیتری تماس گرفتند، اما در دیمیتری متوقف شدند. بنابراین، در آن لحظه، زمانی که همه مردم شروع به پیوستن به لباس های گرم و فریاد در مورد چه نوع کشتارگاه ها، من - برعکس: من لباس هایم را رها می کنم، من آن را تمام تابستان گذاشتم و به خیابان می روم تا در اولین برف شادی کنم . و این واقعیت که ماشین باید بیشتر از یخ تمیز شود. و به محض این که خانه ها، درخت کریسمس ظاهر می شود و خود را نارنگی ها از یخچال و فریزر روی میز می روند - احساس تعطیلات بلافاصله ظاهر می شود. در تعطیلات سال نو، من واقعا دوست ندارم شلوغ، این است که "فقط فراموش نکنید برای خرید هدیه کسی"! و خلق و خوی جشن خود و فرصتی برای صرف وقت با خانواده - من آن را بسیار دوست دارم. همانطور که برای ورزش - من سوار بر اسنوبرد و در ماه ژانویه، درست قبل از تولد، من هیئت مدیره را می گیرم و برای آلپ ها ترک می کنم.

کابا زمستان نبود 40949_4

Anastasia Myskina ("به من بگویید، اشتباه چیست؟"):

- من زمستان را دوست ندارم و همه چیز با او ارتباط برقرار کنم! البته، من سعی کردم اسکی و اسنوبرد، اما هرگز تحت تاثیر قرار نگرفت. در زندگی ما، به اندازه کافی آدرنالین و احساسات حاد وجود دارد. من دوست ندارم آب را ریسک کنم من یک خورشید ارزن و دریای گرم هستم.

عکس: ناتالیا فرمانروایا

عکس: ناتالیا فرمانروایا

Mikhail Polikamaco ("در مهمترین چیز"):

- هر بار به روش های مختلف زمستان را ملاقات می کنم. این بار خوشحالم که سال نو را ملاقات می کنم، در محل کار نیستم، اما با خانواده ام، با همسرم، دختران، مادرم، با همه بستگان و دوستان - ما جمع می کنیم و پدر را به یاد می آوریم، زیرا پاپ روز تولد را به یاد می آوریم 31 دسامبر از سوی دیگر، من در برخی از اختلالات و سوء تفاهم از آن هرج و مرج که در آن زندگی می کنیم. منظورم آمادگی آب و برق ما به Nekotnaya: آنچه در فرودگاه ها و جاده ها اتفاق می افتد، می گوید که ما در عصر حجر زندگی می کنیم. من تصور می کنم که بسیاری از مردم به خاطر این عزیزانشان عذاب می شوند. این به این معنی است که ما آماده نیستیم که در یک جامعه متمدن زندگی کنیم. همانطور که برای ورزش های زمستانی، من برای اسکی در حال اجرا بسیار خوب احساس می کنم. اما به اسکیت و اسکی کوه، من کاملا بی تفاوت هستم. سپس، من واقعا دوست دارم در زمستان در فوتبال بازی کنم، زیرا در زمستان شما می توانید به برف سقوط کنید. به طور کلی، من واقعا دوست دارم در زمستان راه بروم: در اینجا ما فراتر از شهر می رویم و برای تمام روزها به آنجا می رویم و سواری ها را سوار می کنیم.

کابا زمستان نبود 40949_6

Lisovets vlad ("فرم زنان"):

- من متولد شدم و در باکو بزرگ شدم. و من فقط چند بار برف را دیدم، و حتی در شب، از پنجره. هیچ برف در اصل وجود ندارد! البته، من Sanki داشتم، اما فقط چند بار بر روی آنها سوار شدم و حتی پس از آن در آسفالت. وقتی وارد مسکو شدم، به ورزش های زمستانی پیوستم. اگرچه هفت سال پیش، دوستان من را متقاعد کردند که اسکیت را بخرند و من را بر آنها قرار دهند. برای یک ماه من کاملا سوار شدم، اما همه چیز به پایان رسید. اسکیت ها به من دروغ می گویند و این اتفاق می افتد، من اسکی استراحت می کنم. اما بیشتر برای شرکت برای نفس کشیدن هوای تازه کوه. اما اسکیتن من نیست!

کابا زمستان نبود 40949_7

یوری Rozhkov ("بپرسید آشپز"):

- مردان واقعی بازی هاکی! من از تعداد آنها هستم و Adore تعقیب Puck Stick! من در هیچ جامعه ای ورزشی نیستم، من به تمرین نمی روم، اما در هر فرصتی که من با افراد دوست داشتنی در حیاط یا خارج از شهر بازی می کنم. من دوست دارم! دوستان می گویند زمانی که من با سرعت بالا به پرواز بر روی تیغه های نازک برای یک واشر کوچک - این چیزی است.

کنستانتین ایفول ("از آشپز"):

- دوران کودکی من در لهستان، در مرز با سوئیس گذشت. واضح است که در زمستان ما به آلپ رفتیم، از کوه ها رفتیم. از آن به بعد، من دوست داشتم Sanki. هر آخر هفته زمستانی، پسرم و پسر من لزوما یک اسلاید را سوار می کنند. ما سوارکارهای معمولی را که در فروشگاه Moscow خریداری کرده اند، داریم. نکته اصلی این است که اسلاید را انتخاب کنید! این، البته، یک ورزش نیست، اما برداشت سرعت، سقوط، مانورها - بسیاری! و در زمستان من دوست دارم خیلی بخوابم!

ادامه مطلب