النا پروبواوا: "من باید درباره تحصیل مردان صحبت کنم

Anonim

- لنا، از طرف آن به نظر می رسد که شما یک طبیعت تناقض است. به عنوان مثال، به عنوان مثال، شما به نحوی گفتید که همیشه دوست دارید برای غلبه بر چیزی - آن را با این ارتباط برقرار کنید، همانطور که من آن را درک می کنم، مشارکت شما در همان "آخرین قهرمان". و در حال حاضر در مصاحبه دیگری، اطمینان حاصل کنید که راحتی را دوست دارید. چطور همه چیز ترکیب شده است؟

- اگر من ندیده بودم، دوست ندارم راحت باشم. این در حال حاضر یک حقیقت معروف طولانی مدت است: به منظور درک چیزی خوب، شما باید چیزی بد را تجربه کنید. در غیر این صورت، هیچ چیز برای مقایسه با. بنابراین، برای من، "آخرین قهرمان" فرصتی است تا اطمینان حاصل شود که من با خوشحالی و راحت زندگی می کنم، یک بار دیگر اطمینان حاصل کنید که سن برای هر گونه تست هیچ مانعی نیست. و اگر شما درگیر خودتان هستید، پس شما در پروژه های شدید هستید و در سن من می توانید به طور کامل بی سر و صدا درگیر شوید. برای من یک ماجراجویی جالب بود. من هرگز در فیلیپین نبوده ام. من دریا را تحسین می کنم من عاشق شاد هستم برای من، نوعی چنین پروژه ای جالب بود که عزت نفس من را مطرح کرد.

- شما همچنین در پروژه قبلی از همان نام شرکت کردید. چه چیزی شما را تحریک کرد؟

- همه پیش نیازهای مشابه. همیشه جالب است که من خودم را تجربه کنم، درک کنم که من در واقع هستم، و من نمی توانم بدانم.

- اگر این یک راز نیست، و شما خودتان هستید؟

- من به نظر می رسد خودم کاملا یک فرد قوی، سخت، تحمل کننده. قادر به تجربه موقعیت های پیچیده است که می تواند به دیگران در شرایط دشوار کمک کند. خوشم می آید. شما می دانید، در زندگی ناشناخته است، چه محاکمه ای که ما داریم، شاید نه تنها این کرونویروس. اما من می دانم که من یک شخص قوی هستم.

- و چه چیزی در گذشته "قهرمان" دشوار بود، و آنچه که - در آخرین شماره این پروژه؟

- سپس آن را در همه نوع سفر فوق العاده بود. ما یک تیم بسیار خلاق داشتیم، این یک سرگرمی بسیار خلاقانه در این جزیره بود. علاوه بر انواع آزمایشات، ما همچنین با موضوعات خلاقیت های مختلف صحبت کردیم. در مورد برخی از ایده ها، برنامه های خود را به اشتراک بگذارید. این همواره جالب بود، مکالمات جالب. این بار دشوار شد - چه تفاوت در سن، آیا در حال حاضر یک ذهنیت کاملا متفاوت وجود دارد. اما من به افرادی که فقط در مورد دوستانی صحبت می کردند، بسیار علاقه مند نبودم، که به آنها نوشت، که در آن، تنها نگرانی در مورد این که این پروژه بر صفحات خود در شبکه های اجتماعی تاثیر می گذارد، صحبت می کند. این موضوع من نیست و به نظر من به نظر می رسد که ستاره باید به تعداد زیادی از دوستداران نامیده شود، زیرا آنها می توانند به طور کامل انجام شوند، شما می دانید، وحشتناک است. (لبخند می زند.) هنوز، لازم است که این عنوان را کسب کنید تا برخی از فعالیت های آن را کسب کنید، که به نفع دیگران است، چیزی به آنها می دهد، و زندگی بیهوده نمی رود. اگر مردم به این معنا احترام بگذارند و به شما یک ستاره احترام می گذارند، این امر می تواند به آن افتخار کند. و این واقعیت که شما را دوست دارد برای این واقعیت که شما چیزی را باور نکردنی وجود دارد، این، به نظر من ... به طور کلی، نه موضوع من. من آن را بدون محکومیت می گویم، فقط در حال حاضر جهان دیگری، زندگی دیگر، جوانان دیگر، اولویت های خود را دارند. من چنین شیوه ای را انکار نمی کنم، فقط برای من جالب نبود. من چیزی را از قبیله های دیگر من ندیدم، پس بگذارید بگوییم.

- من می خواستم از شما در مورد چه نوع روابط با قهرمانان برنامه بپرسم، اما شما قبلا آن را پاسخ دادید ...

- بله، عملا پاسخ داد. ما از هم جدا بودیم ما برخی از چیزهای معمول خانوار را انجام دادیم، این اجتناب نمی شود: یک دستگاه اردو، غذای پخت و پز، معدن غذا، رقابت. اما چنین تمایل انسان برای درک و درک یکدیگر به نحوی اتفاق نمی افتد.

- و چگونه از این شرایط دشوار بیرون آمد، به طوری که عصبانی نشوید، دیوانه نشوید؟

- بله، هیچ راهی نیست من فکر می کنم که مردم کاملا هوشمند بودند، که به خصوص یکدیگر را فشار نمی دادند. آیا می فهمی؟ هر کس حق دارد نظر خود را داشته باشد، دیدگاه او در زندگی است. و این، خدا را شکر، توسط تمام اعضای تیم پشتیبانی شد. من، در هر صورت، صد درصد.

- به من بگو، و شدید در زندگی عادی به شما ذاتی ذاتی است؟

"بله، من سی ساله با شکارچی ازدواج کردم، من با او همه آفریقا، کامچاتکا، ساخالین سفر کردم." شکار برای همه حیوانات. بنابراین، برای من، توانایی رقیق کردن در آتش سوزی جنگل، برای چند روز زندگی می کنند، از طریق گذر چندین دهه کیلومتر می روند - این هنجار زندگی است. من این همه را می دانم، می توانم.

- اعتراف کنید، در سینما اغلب به شرایط دشوار افتاد، شدید؟

- من نمی توانم بگویم که شرایط فوق العاده، اما پیچیده در سینما همیشه بسیار زیاد است. اول، یک روز کاری 12 ساعته، و این بسیار دشوار است که از لحاظ جسمی حرکت کند. این کار خلاق است، همچنین این همانند این است که می دانید، نه یک پیاده روی زیر ماه. البته، مشکلات وجود دارد: سرد، گرما، کار در طول بیماری. اما این حرفه اشک، به معنای خوب، صبر است. قادر به تحمل این مشکلات است. در حال حاضر چنین گرایش وجود دارد: من یک ستاره هستم، من چیزی را تحمل نمی کنم، همه چیز باید ثبت شود، همه چیز باید انجام شود، اما در زمان ما چنین چیزی وجود ندارد. ما، برعکس، به منظور موفقیت در حرفه ما، فراموشی زیادی آموخت. و هنوز هم در زندگی به من کمک می کند. من نمی توانم با برخی از چیزهای دیگر که در آن وجود دارد، که علیه اولویت های زندگی من هستند، علیه اولویت های من به اندازه کافی مطلوب، که خوب است، بد است، که بد است، و بدون محکوم کردن یک شکل دیگر از زندگی، من، با این حال دفاع از خودم. و صبر و شکیبایی در این زمینه به من کمک می کند. از آنجا که در برابر کسی یا چیزی باشد، همیشه ساده تر از درک دیگران است.

- شما همسر خود را به همسر خود ذکر کرده اید و چگونه به نوع افراطی استراحت وابسته به آن است. پیچیده بود؟

- در واقع، من به او معتاد نشده ام. من یک موقعیت بسیار ساده دارم من معتقدم که همسر باید سرگرمی شوهرم را به اشتراک بگذارد. درست همانطور که او - سرگرمی همسرش است. و اگر این چنین اشتیاق باشد، شکارچیان پرشور هستند، پس من انتخاب کردم - یا در خانه بمانم یا با همسر من سفر کنم. من باید به شما بگویم که آفریقا یک تصور ناخوشایند را ترک می کند. او کاملا به روح نفوذ می کند. من عاشق این قاره هستم در این دنیا. در آنچه اتفاق می افتد وجود دارد. علاوه بر این، بسیاری از مفهوم شکار را تبدیل خواهند کرد. به عنوان مثال، امروز در آفریقا، اگر شکارچیانی که پول زیادی را به بودجه کمک می کنند، یک حیوان واحد را نداشته باشند. و این برای این پولی است که حیوانات پرورش می دهند. و این در مزارع شکار است که آنها هستند. در آن آفریقا، که فقط آفریقا است، جایی که هیچ زمینه شکار وجود ندارد، هیچ ماوس وجود ندارد، همه چیز خورده می شود. بنابراین، این سوال کاملا جدی است. با سرمایه گذاری پول ما، که در سال انباشته شده است، برای رفتن به یک سفر دیگر، گوشت استخراج شده از افرادی که این گوشت را برای چندین سال دیده اند. همه روستاها به ما آمدند این تعطیلات بود. مردم تشکر کردند بچه های گرسنه غذا خوردند. من نمی دانم، اما همه کسانی که علیه آن شورش می کنند، می خواهم بپرسم، آیا فردی را در این زندگی، حداقل یک روستا یا یک خانواده تغذیه کردید؟ این همه یک سوال برای بحث است، برای اخراج، هر کدام موقعیت خود را دارند، اما من به آن پایبند هستم.

- آیا شما فکر می کنید ارزش تقسیم سرگرمی برای مردان و زن است؟ موقعیتت کجاست؟

- من فکر می کنم این اتفاق می افتد به روش های مختلف. البته، یک مرد، احتمالا، به خرید بسیار جالب نیست، کلاه یا کفش را انتخاب کنید. و من، به عنوان یک زن، البته، متاسفم حیوانات در شکار. اما به نظر من به درستی زمانی که هر یک از اعضای خانواده خوشبختی را از سوی دیگر می بیند، و شما نباید این لحظات را از دست بدهید.

- شما می توانید بگویید، مردان افراطی دوست دارید، اما نه از لحاظ جهش های طولانی با چتر نجات، بلکه از لحاظ اقدامات خود، راه حل ها؟

"من احتمالا یک شخص بسیار خوشحال هستم، زیرا در کنار من همیشه است - که در کار، که در زندگی مردم وجود دارد که، چگونه می گویند، آنها می توانند بسیار منحصر به فرد نامیده می شود. افرادی که در روح خود یک میله قدرتمند خاصی از عشق برای این زندگی دارند. تمایل به درک این زندگی. من واقعا عاشق افرادی هستم که فقط به این دلیل زندگی نمی کنند زیرا امروز بیدار می شوند. آنها همیشه یک برنامه دارند، همیشه آرزوهای همیشه وجود دارد، همیشه شانس وجود دارد. چنین شیوه ای ملایم که باعث حرکت در امتداد آن می شود، و نه فقط برای زندگی کردن آن. در اینجا افرادی هستند که زندگی خود را زندگی می کنند، هر کس که می شود، برای من بسیار جالب نیست.

- چگونه یک مرد باید از شما مراقبت کند تا به او توجه کنید؟

- دقیقا من؟ (می خندد) من در حال حاضر دیر به صحبت در مورد تحسین مردان. بهتر است که من برای من مراقبت نکنم، زیرا به سختی این است که یک مرد که می تواند چیزی را در زندگی من اضافه کند. بله، و من به سختی می توانم به او چیزی منحصر به فرد بدهم، که از او نبود. (می خندد.) اما من فکر می کنم یک مرد در اصل برای مراقبت از یک زن به عنوان او می خواهد. و چگونه او به آن واکنش نشان می دهد، در حال حاضر مشکل آن است. هیچ دستور العمل وجود ندارد و احمقانه، احتمالا، مراقبت از یک زن فقط به این دلیل که او آن را دوست دارد. باید انجام شود همانطور که دوست دارید. از آنجا که در نهایت باید ادغام دوش باشد، نه فقط تلفن.

- در یازده سال شما تبدیل به یک استاد ورزشی در ژیمناستیک ورزشی شده اید. هرگز از مسیر انتخاب شده استفاده نکنید؟ آیا در مورد موضوع چه چیزی می توانست، در امتداد مسیر ورزشی بروید؟

"من چنین فردی شاد هستم که در اصل من کلمات" پشیمانم "را نمی دانم. من فکر می کنم: همه چیزهایی که در زندگی من اتفاق افتاد، با سرنوشت به من فرستاده می شود. بنابراین درست است. و زندگی من شکل گرفت، به شرح زیر بود. و این پشیمانی که ممکن است، مشخص نیست که چه چیزی پایان خواهد یافت. و به طور کلی غیر واقعی است. من مرد بسیار زمین هستم من این را دوست ندارم، به خصوص بازتاب های بدبینانه: جایی که من از دست دادم، همانطور که کار نکردم. (می خندد.) من زندگی ام را تحسین می کنم. من کاملا با همه راضی هستم من همه چیز را دوست دارم من تعداد زیادی از سرگرمی ها، کلاس ها دارم. و من از همه چیزهایی که در زندگی من اتفاق افتاده است سپاسگزارم، این اتفاق می افتد و اتفاق خواهد افتاد.

- و ورزش هنوز به شما در زندگی کمک کرد؟

- بله حتما. این اراده من است

"شما به طور آشکار در مورد سن شما صحبت می کنید، اگر چه بسیاری از بازیگران او را پنهان می کنند." چرا؟

- برای چی؟ (می خندد.) این واقعا خنده دار است. سن پاسپورت است، اما دولت روح، وضعیت سلامت، برقراری ارتباط با مردم، و در این راستا، همه چیز به ترتیب است.

- چگونه به بدن خود، روح خود توجه می کنید؟

- من به خودم اهمیت می دهم من همیشه اعتقاد داشتم که بهتر شدن از این بیماری بهتر از درمان آن بود. بنابراین، برای من تغذیه مناسب، یک شیوه زندگی سالم، خواب خوب، هوا تمیز همه چیز بسیار مهم است. و این همه من دارم امروز من کاملا، PAH، PAH، UGH، با سلامتی خود راضی هستم. با شرایط آن. تعداد کار

- خرید یک آپارتمان در Sochi نیز چند عمل شدید است. او برای شما مورد نیاز است؟

- توضیح خواهم داد. واقعیت این است که من عاشق بهار و تابستان هستم. من خیلی عاشق دریا هستم من همیشه او را از دست می دهم من برای مدت طولانی به شنا می روم. من خیلی کوه ها را دوست دارم و همچنین گیاهان را دوست دارم، و ما متاسفانه همه در حومه ها رشد نمی کنیم. همه اینها من هستم و از خرید یک آپارتمان در سوچی حمایت می کنم. اما این برای من کافی نبود، متوجه شدم که می خواهم بر روی زمین ایستادم و در طبقه یازدهم زندگی نمی کنم. من در حال ساخت یک خانه هستم، زیرا می خواهم یک شکل کیوی را بسازم تا هندوانه ها به من رشد کنند. به طوری که این گیاهان وجود دارد که نمی توانند رشد کنند. البته، بیشترین نقش توسط آنچه من یک آسم حرفه ای برونش داشتم. و در کوه ها، من فقط تنفس را با pshkalki من متوقف می کنم. اما ماه ها من وجود دارد بدون هیچ گونه کمک به سلامتی شما، من احساس خوبی دارم.

- آنها می گویند، در سوچی شما فقط یک آپارتمان خریداری کرده اید: شما در یک بلافاصله تقریبا تمام طبقه را خریداری کرده اید؟

- آپارتمان در حال حاضر فروش: 20 متر، 30 متر. برای من، این مربع نیست، من در تئاتر کار می کردم. صحنه من اتاق من است و من را در یک فضای کوچکتر قرار دهید، و من شیک هستم.

"آیا شما به نحوی به من بگویید که آنها شروع به ساخت یک خانه کردند، زیرا آنها در اطراف خانه در حومه ها خسته شدند؟

- می دانید، من بر روی زمین خسته شدم من دوست دارم گل ها، گیاهان را رشد دهم، برداشت خود را دریافت کنم، من واقعا غذای سازگار با محیط زیست را دوست دارم، به شما رشد کرده است. از آنجا که موضوع، همانطور که من آن را درک می کنم نه تنها این است که محصول بدون کود بدون کود رشد می کند، همچنین مهم است که او می دانست که دستان شما دقیقا برای شما رشد می کند. و به من لذت زیادی می دهد من از طبیعت تحصیل میکنم من او را دوست دارم و او به معنای زیادی برای من است. و آنجا، در کوه ها - فقط بهشت.

- در خانه حومه لوکس شما یک باغ و یک باغ وجود دارد، و یک مرغ مرغ، همه این ها هنوز هم باقی می ماند؟ یا آیا شما با این همه در Sochi برخورد خواهید کرد؟

- همه چیز باقی مانده است، و همچنین ترک مرغ نیز، اما من، متاسفانه، من نمی توانم شروع کنم، زیرا من به حومه ها، و سپس در سوچی، و کارگران که به من کمک می کنند، امید زیادی نیست. بنابراین حالا من بدون آنها هستم اما در آنجا، در سوچی، آنها هستند. در آنجا او هر کسی را برای مراقبت از جوجه ها دارد.

- بنابراین خانه در حال حاضر ارزش دارد؟

- خانه ساخته شده است، با این حال، هنوز دکوراسیون وجود دارد. در حال حاضر در Coronavirus هیچ درآمد وجود دارد، اما صبر کنید. (لبخند می زند.)

- خانه برای شما چیست؟

- برای من، خانه به معنای چیزهای زیادی است. من معتقدم که من از او جدا نیستم. زندگی من این اتفاق افتاد که من خودم را احساس نمی کنم، به عنوان مثال از روسیه یا منطقه مسکو. من خودم را می خوانم من در سیاره زمین زندگی می کنم و من قبلا می خواهم آن را به جای زمانی که آن یک کشور واحد، یک سیاره واحد آمده است. همه ما یکدیگر را دوست خواهیم داشت و نه گندم سیاه را از طرف شمارنده ها دریافت نمی کنیم. بنابراین، من احساس خوبی دارم، در اصل، در همه جا. من با تورهای زیادی را سوار کردم و هر کجا من بودم، همیشه همیشه. اما خانه است، شما می دانید که چگونه تخت گرم خوب است. در آنجا شما آمده اید، و لباس زیر زنانه شما، که بوی خوشمزه است، مکان دلپذیر شما وجود دارد که در آن شما می توانید استراحت کنید. این خانه است. و او می تواند هر جا باشد اما او باید باشد این باید نور، گرم، دنج باشد، باید گیاهان، حیوانات، به طوری که شما می آیند و خوشحال است.

ادامه مطلب