Masha Kazakova - در مورد پدربزرگ Yuri Yakovlev، سری "Carmelita" و تراژدی کودکان

Anonim

1. اسپانیا. یکی از سفرهای نادر زمانی که مادربزرگ با ما سفر کرد. ما در ویلا با دوستان زندگی کردیم. من نمی دانستم چگونه شنا کنم، اما من در کنار استخر گذشتم - در لباس و کفش. با وجود شکایات Grabuli، من به طور مستقیم در امتداد لبه رفتم. و یکی از این مزایا به آب افتاد! در نزدیکی هیچ کس نبود. من، خفه شو، شروع به فریاد کرد که تن! و خدا را شکر، پس از مدتی، دوستمان را فرار کردم و مرا کشیدم. بیشتر من وجود ندارد بدون لباس شنا و پیچ و مهره.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

2. "Birchings" در نزدیکی مسکو "- چیزی شبیه یک اردوگاه تابستانی از مهد کودک ما. من این مکان را دوست داشتم، علیرغم این واقعیت که در دو ماه با پدر و مادر من مجاز به دیدن تنها چند بار، قرار دادن در گوشه، بسته در توالت (من حتی به خواب بر روی کاشی)، اجازه نمی داد نیاز به یک ساعت آرام و آن را مجبور کرد.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

3. جاده به تئاتر. من فراتر از الکساندر Anatolyevich Shirvindt می خواهم روبان را به افتخار باز شدن صحنه های کوچک تئاتر Satira بریزم. سپس من نه تنها نمی خواستم یک بازیگر باشم، اما حتی نمی توانستم تصور کنم که من یک بار این صحنه را بازی خواهم کرد.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

4. "بچه و کارلسون". عینک ارائه شده توسط اسپارتاک میشولین. من یک دوست دختر بچه بتان را بازی کردم این اولین نقش من در تئاتر با کلمات است. این بسیار نمادین است که مادر، یک بار به تئاتر می آید، اولین بازی خود را در همان نقش، در همان عملکرد ساخته شده است.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

5. جدید، 2013. مادر من و دوست دختر نزدیک او، یک همکار در تئاتر Satira Marina Iliina. من یک دختر برفی هستم، آنها یک دوچرخه با راش هستند. به منظور نوشیدن و خوردن در طول تعطیلات، ما دائما ترتیب کابین های مشابه، نوشتن افسانه ها. احتمالا این سرگرمی برای ما نسبت به مخاطب است.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

6. در مهد کودک، عملکرد "Buratino" تنظیم شد. در ابتدا من نقش مالوینا را به من دادم. من خوشحال شدم، به خانه آمد، به مادر گفت. این نیز خوشحال بود: "این نقش اصلی است!" اما پس از یک روز، همه همه چیز را نقل مکان کرده اند. مامان به مهد کودک می آید، و آنها می گویند: "آیا می توانید ریش را در تئاتر ببرید؟ و سپس ماشا کاراباس باراباس است. "

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

7. درباره پدربزرگ بزرگ من لبی Chernyshev، شما می توانید کل کتاب را بنویسید. یکی از طرفدارانش بیوه بود، و او برای او ازدواج کرد. تماس تلفنی، مادر تلفن را می گیرد: "نیکولای واسیلیویچ از شما می خواهد." - "و چه کسی است؟ آه، شاید او او؟! " - "شما ازدواج کردید، نمی دانید که نام او چیست؟" - "اوه، آنچه مهم است!" و 90 ساله است!

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

8. "idiot". مورد علاقه من از پدربزرگها. در اینجا شما می توانید هر عکس را انتخاب کنید. هر فریم، هر لحظه. نابغه، چه چیزی باید بگویم.

Masha Kazakova - در مورد پدربزرگ Yuri Yakovlev، سری

قاب از فیلم "idiot" (1958). عکس: www.kinopoisk.ru.

9. ما با تمام دوره های دیپلم به سوی سوئیس رفتیم. ما در حال رفتن به اتوبوس هستیم، می بینیم - مرد اجرا می شود، تلاش می کند تا با ما روبرو شود. پس از همه، آن را بازدید، و به نظر می رسد ... پدرم! هر کس شگفت زده شد: چطور، از کجا؟ در واقع، من می دانستم که او می تواند عبور کند، و ما موافقت کردیم که ملاقات کنیم.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

10. "Carmelita" - اولین فیلم بزرگ. این عکس را انتخاب کرد، زیرا برای مدتی نیز می توانم یک پسر باشم. داستان چنین است. من مجبور شدم موهایم را در فریم بریزم. معلوم شد نه به عنوان مدیر که می خواست، شروع به پیوستن رشته ها برای خاموش کردن دوباره. در نتیجه، آنها گفتند که هنوز همانقدر کوتاه نیست که من می خواهم.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

عکس: آرشیو شخصی ماریا کوزاکوا.

ادامه مطلب