ماریا Butyrskaya: "در مالورکا با ما با شوهرم، هر کس با انگشت نشان داده شد"

Anonim

آیا تا به حال می گویند که شما Schopenhauer را بخوانید، هرچند شما آن را خواندید؟

نه، من آن را خواندم و این سوالات خواسته نشد.

روزی در حمله خشم شما ظروف را ضرب و شتم، روزنامه Datched، افراد منتقل شدند؟

مطمئن. اگر چه این به ندرت اتفاق افتاد.

آیا هدایای ارائه شده را داده اید؟

غالبا. گاهی اوقات مردم می دهند که بدون فکر کردن، هر گونه مزخرف سقوط کردند. من یک رویکرد کاملا متفاوت به انتخاب هدایا دارم. این یک هنر کامل است.

چه چیزی می تواند شما را قرمز کند؟

نظارت یا شکاف من در دانش. به عنوان مثال، اگر این شرکت از من در مورد همان Chopenhauer از من بپرسد.

با فراخوانی، آیا تا به حال به تلفن سکوت کرده اید؟

به یاد نیاورید

آیا تا به حال چیزی از اتاق هتل یا رستوران برای حافظه ساخته اید؟

در هتل های خوب، فایل های ناخن راحت، دوخت مجموعه ای در جعبه های زیبا وجود دارد. آنها گاهی اوقات آنها را می گیرند اما آنها برای مهمانان در نظر گرفته شده اند!

شما اغلب تقلب می کنید؟

من سعی می کنم بدون دروغ انجام دهم. اما گاهی اوقات شما باید فرزندان خود را فریب دهید، زمانی که ناگهان شروع به تقاضای من از من می کنند، چیزی را انجام دهید. و در آن لحظه من، بیایید، من نمی توانم. و من به آنها قول می دهم، فقط به آرامش.

آیا شما در ماشین قسم می خورید اگر کسی مانور غیر منتظره را ایجاد کند؟

غالبا. من عاشق رانندگی ماشین هستم، این سرگرمی من است، و برخی از رانندگان فقط من را خیره می کنند ... بنابراین من خودم را نگه ندارم.

آیا تا به حال ارزش چیزی که شما می پوشید اغراق کرده اید؟

معمولا من آن را انجام دادم تا سوالات اضافی را نداشته باشم.

آیا مجبور بودید دندان هایتان را بدون مسواک بشویید؟

بله، زمانی که من در یک جزیره وحشی در پروژه "آخرین قهرمان" زندگی کردم.

پیگیری با عزیزان شما، آیا نامه ها و هدایای خود را از دست دادید؟

نه، من آنها را نگه دارم اما استفاده نکنید

آیا شما قادر به اختلاف در دروازه های خارج از کشور کرملین هستید؟

احتمالا نه. برای چی؟

واکنش شما در قالب دو برابر شما؟

احتمالا تعجب و تمایل به دیدار با او. دوست دارم صحبت کنم.

لحظه ای که شما احمق شدید؟

در Mallorca، شوهرم و من ماشین را اجاره کردم. به نظر می رسد گفته شده است که او را در طبقه ششم پارکینگ ترک کنید. و در بالا، معلوم شد که ما اشتباه گرفته شده یا چیزی چیزی شبیه به آن را توضیح نمی دهیم. از آنجایی که هیچ راه دیگری وجود نداشت، من مجبور شدم به سمت آجر برگردم، در خط درونی. هر کس با انگشت ما نشان داده شد.

امروز صبح خود را وعده دادید؟

من معمولا هیچ چیز را قول نمی دهم، نه در آن زمان. من برنامه ریزی می کنم من همیشه چیزهای زیادی دارم ...

ادامه مطلب