خطر ابتلا به بیمارستان کودکان - مادران

Anonim

آنفولانزای روده ای یک بیماری بسیار غالب است که در آن زمان نیمه مسکو را پیچیده کرده است. برخلاف گوشت خوک، پرنده و سایر عفونت های غیرطبیعی، آن را بسیار کم در مورد او صحبت کرد - آن را در همه وجود نداشت. اما با این حال، کل خانواده ما به سمت بالا بود، و آخرین فرزند من است. به گفته وی، این بیماری قوی تر از همه بود - من به معنای واقعی کلمه دو روز زندگی بود، همسر به هیچ وجه بی توجه بود، و Egor شروع به بیمارستان برای یک ماه شد. در نتیجه، من اولین خطر از مسکو (و روسیه نیز) بیمارستان ها را اولین بار در زندگی خود از دیدار به موسسه پزشکی آموختم.

اما ابتدا لازم است اسطوره های اصلی را از بین ببریم. من اعتراف می کنم که همسر و پسر به نوعی از بیمارستان ویژه ای برخوردار بودند، اما من هیچ تلاشی برای این نداشتم - من "آمبولانس" را وارد نکردم، و آنها جایی در پارک "فیلی" گرفته شدند، جایی که مکان های آزاد وجود داشت.

بنابراین: غذا در این بیمارستان کاملا طبیعی بود. هنگامی که Egor به خود آمد و شروع به خوردن کرد، و او بدون هیچ مشکلی به دو بخش از فرنی و سه - املت داده شد. همسر نیز گرسنه نیست، اما من آن را توسط قوانین محلی "علوفه" از نوع شکلات، آجیل و میوه تجویز نشدم.

در این بیمارستان هیچ زحمتی از کارکنان وجود نداشت. پزشکان همه به عنوان یک مودب و هشدار دهنده هستند. علاوه بر این، به عنوان بخشی از عقلانی، آنها حتی بازسازی کوچکی از اتاق ها را مجاز می دانند.

و آخرین لحظه. بر خلاف باور عمومی، پزشکان کودکان را دوست دارند. آنها را احساس کنید یا حداقل سعی کنید حداقل ناراحتی را به یک فرد کوچک که به وضعیت استرس شدید و طولانی کاهش یافته است، ایجاد کنید.

بنابراین از لحاظ راحتی، نه من و نه همسر من هیچ چیزی برای شکایت نداشتم. اما یک مشکل جدی وجود داشت، که خانواده من در اولین روز اقامت در بخش بود. مشکل "همسایه" نامیده شد.

ترجیحا، مادران جوان با بچه هایی بودند که تشخیص مشابهی دارند. متأسفانه، تشخیص تنها چیزی بود که آنها با ما متحد شدند.

اگر شما یک فرد کاملا آرام هستید و می توانید سکوت کنید زمانی که دیگران در مورد موضوعاتی که مربوط به "Home-2"، امکانات جنسی مردان و شفا دهنده مردم مالاخف هستند بحث می کنند، پس شما به سختی می توانید به خانواده دوستانه بپیوندید مامان جوان فعلی. اما مشکل این بود که بانوی جوان، که از حضور چاد خود خجالت نمی کشید، سخنرانی خود را به طوری که اولین درخواست همسر من از بیمارستان بود، در مورد هدفون های بزرگ قدرتمند و یک بازیکن کلاسیک برای جداسازی فرزند ما از تقریبا مداوم بود سیل واژگان بی انتها.

خطر ابتلا به بیمارستان کودکان - مادران 40648_1

و پزشکان باید بناهای تاریخی را قرار دهند و من توضیح خواهم داد که چرا دقیقا نمونه ای از یک وضعیت است. کودک با اختلال روده شدید به ارمغان آورد. او تحت پوشش قطره قرار می گیرد، مجموعه ای از مراحل را ایجاد می کند، و بعد از چند روز او شروع به رسیدن به خود می کند - این کار نمی کند، اما او قبلا در یک کابینت نشسته است، او از چشمان خود محو می شود و نیاز به تماس دارد و نیاز به تماس دارد مهمتر از همه - اشتها او ظاهر می شود. و MILF، که به وضوح قبل از برقراری ارتباط با کودک نیست (پیشنهادات در بخش گوش دادن به رپ به طلسم در بلندگو در گوشی)، به او یک پروستین می دهد: یک قطعه پیتزا، شکلات و سوسیس دودی. به طور طبیعی، دو ساعت پیش رو در شرایط جدی تحت پوشش قرار می گیرند. بنابراین: یک بنای یادبود دکتر باید حداقل به این دلیل باشد که مادرم را از بیمارستان به مادر لعنتی لگد می زد.

در این مورد، فریبندگی وجود مشترک پایان نمی یابد. قوانین خود را برای برقراری ارتباط با کودکان مادران جوان در همه بیماران توزیع می شود. همسر، آب نبات، پرتقال و چربی چندین بار تقریبا از دهان Egor را شکست. به منظور حفظ آن از تماس با کودکان با سایر بیماری های عفونی، دو روز و تعداد باور نکردنی سلول های عصبی، محافظت می شود.

جهنم به لطف حرفه ای بودن پزشکان به پایان رسید. مجموعه ای از روش های خاصی وجود دارد که در بیمارستان ما به شدت مشاهده می شود: هر روز در بخش تمیز کردن مرطوب و کوارتز بود. علاوه بر این، به محض اینکه همسایگان شروع به نوشتن و بیماران جدید به بخش نشدند، ما به عنوان تایمر قدیمی به یک بوکس تک تک تخلیه شد و "ما"، خوشبختانه، آنجا بود.

جالب است، از همه بیماران که در محوطه ما دروغ می گویند، تنها همسر از کار پزشکان قدردانی می شود. او "Socamera" عمیقا توسط سطح خدمات مجرم شناخته شد: گردشگر بسیار بی تفاوت، که به جای یک هتل پنج ستاره، سه ستاره را کاهش داد. Mamash به همه چیز مناسب نیست: نینکوف که صد بار در روز خواسته می شود غذاهای آشپزخانه را بگیرد (علیرغم این واقعیت که بزرگسالان در بخش در اصل ممنوع است)، عدم وجود یک تلویزیون و یخچال و فریزر درست در اتاق یک توالت مشترک ... به خصوص تصویر روشن، شاید یکی از آنها را ناراحت کرد در مورد این واقعیت که معلوم شد، دمپایی را ندهید. بهم ریختگی. به طور طبیعی، تمام تظاهرات نارضایتی همراه با جریان ماتا بود.

بدترین بدترین، این خطر یک بیمارستان کودکان است که برای از بین بردن جریان های پولی اضافی نیست. راندمان کامل و بی مسئولیتی از MAMASH جوان بر روی دنیای درونی خود و غرفه فکری خود قرار می گیرد که به سبب آخرین روند دولت می تواند با کنسول "نانو" بیان شود.

این به چیزی نیاز دارد، زیرا در نهایت، به عنوان یک پاتو، اشاره خواهد شد، این تهدید امنیت ملی است. از آنجا که ملت idiots و حاشیه ها به طور همزمان و بی دفاع، و برای خود و برای دیگران بسیار خطرناک است. و اگر شما سطح کلی فرهنگی و آموزشی مادران جوان امروز را تحقق بخشید، با عذاب متکی که ما در این راستا حرکت می کنیم، درک می کنید.

درست است اگر من اشتباه کنم، اما چیزی بعید است که امتحان و استاندارد آموزشی مشهور برای دبیرستان، دستیابی به موفقیت، که فرزندان فکری فکری و خلاقانه را ایجاد می کنند.

خواننده خورده ممکن است من را در این واقعیت که من نتیجه گیری های گسترده ای را پس از برخورد تصادفی با مارگنالین جداگانه انجام می دهم، مشکوک می کنم. بنابراین: سه بابز وجود دارد، سه زنجیره تک زنجیره ای وجود دارد که در مورد بخش اجتماعی نسبتا گسترده ای پوشانده می شود: یکی از آنها به عنوان یک مربی در مهد کودک کار می کند، دوم یک کارآفرین کوچک است، سومین بیکار است. همه سه - Shopaholics و مصرف کنندگان (نمایندگان روشن جامعه مصرف کننده، جامعه مصرف ما)، هر سه نفر به دقت پیگیری می کنند و من اطمینان دارم، حتی بچه ها را دوست دارم.

اما این به وضوح کافی نیست.

ادامه مطلب