Boris Grachevsky: "من می ترسم به نزدیک شدن به کودک"

Anonim

زندگی خالق "Yelash" بوریس Grachevsky در سال جاری با وقایع اشباع شده است. نه تنها لازم است که واژگان کودکان را در شرایط دشوار قرنطینه زنده بماند، و مدیر دقیقا در طول یک بیماری همه گیر متولد شده است. منصفانه Katya 8 آوریل به یک همسر غم انگیز پسر داد. او چهار بار با پدرش صحبت کرد.

- بوریس یوریویچ، به من بگویید که چگونه این زمان دشواری را در طول عایق خود صرف می کنید؟

- بله، همه چیز خوب است. ما در کشور زندگی می کنیم. یک تلویزیون، اینترنت در دست وجود دارد، همه من از طریق پست ارسال می شود. در اینجا آنها "Elalash" را نصب کردند. مهندس صدا در خانه کار می کند، من او را اصلاح می کنم: در این طرح لازم است، این یکی دیگر است. موافق است، همانطور که ما صدا می کنیم. دیروز، مدیر دیگری یک گزینه برای نصب یک تصویر مستند ارسال کرد. آنها می گویند، به خوبی می گویند، می گویند، به خوبی می گوید، می گوید، به خوبی می گویم. بله، وقتی ما با هم نشسته ایم؟ هیچ کس نمی داند! من قصد دارم به اینجا کار کنم، همسر من می گوید: "مطمئن باشید که ماسک و دستکش." من جواب می دهم: "من آنها را در آنجا خواهم مرد." (لبخند می زند.) در حال حاضر آماده سازی کامل برای تیراندازی جدید وجود دارد. ما چند پروژه مستند دیگر داریم، اما آشپزی آسان نیست. تمام وقت ما اسکریپت را بخوانیم، آماده سازی. با توجه به اینکه ما تا به حال بیکار بوده ایم، ما باید خیلی زیاد باشیم! به طور کلی، مشکلات کافی، به علاوه من سعی می کنم شروع به نوشتن یک اسکریپت بزرگ فیلم، من می خواهم به یک تصویر.

- چه اتفاقی برای تیراندازی "Yelash" در طول دوره پاندمی رخ داد؟

"ما قبلا آنها را یک هفته قبل از ممنوعیت رسمی متوقف کرده ایم، زیرا والدین گفتند:" ما می ترسیم. " و آنها یک کودک را به شلیک نمی دادند. و آنها کاملا درست بودند، من هیچ چیز را به هیچ وجه نمی توانستم. سلامت کودک مهم است. اگر چه تا آن زمان ما به طور جدی آماده بودیم، مجبور شدم متوقف شوم، چون متوجه شدیم که ما مجاز به کار نخواهیم بود. به مدرسه ما تا ماه سپتامبر مجاز نیستیم. من نمی توانم بفهمم چرا، اما این یک واقعیت است. درست است که ما نیازی به رفتن به مدرسه نداریم، ما در خیابان، به جنگل، در پارک می شویم. اما تا کنون حتی پارک ها بسته شده اند. اما ما برنامه ای به طور کامل مونتاژ، برنامه کاری برنامه ریزی شده برای ماه آوریل و مه برگزار کردیم. در حال حاضر هفت قطعه حلق آویز. ما همچنین جشنواره را که قرار بود در 6 ژوئن برگزار شود، بسته شد. برای ما، این برای اولین بار است. در جشنواره، کودکان از سراسر کشور رقابت می کنند، جایزه به دست می آید - این نقش اصلی در "Elash" است. کلاس های کارشناسی ارشد برگزار می شود، افراد معروف می آیند ... این همه به تعویق افتاد، البته. ما به سیستم آنلاین تغییر کردیم. در ماه سپتامبر، بچه ها سوابق را ارسال می کنند که در آن استعدادهای خود را نشان می دهند و ما را انتخاب خواهیم کرد. به هر حال، از راه دور از راه دور ادامه می دهد تا پروژه "anecdotics" را انجام دهد. کودکان به جوک ها می گویند، خودشان را خاموش می کنند، گاهی اوقات حتی از دو گوشی، مدیر، اصلاحات و غیره را در کانال یوتیوب می کند.

در 8 آوریل، بوریس گچففسکی پسر داشت

در 8 آوریل، بوریس گچففسکی پسر داشت

facebook.com/boris.grachevskiy.

- همکاران هنرمندان شکایت می کنند که هیچ پولی برای پرداخت به کالج ها وجود ندارد. و شما در معرض مشکلات مالی نیستید؟ ..

- البته، یک مشکل وجود دارد: ما پول تیم را پرداخت می کنیم تا از هم جدا نشویم، زیرا هرگز در زندگی بعدا به او نمی آید. ما این را از آخرین قدرت، با مشکلات بزرگ پول انجام می دهیم. دیروز، مدیر کل توسط سیستم توسعه یافت، چگونگی پرداخت، جایی که برای رفتن و چگونه زندگی یک سوال بسیار دشوار است.

- بوریس یوریویچ، و خودتان چطور در مورد همه این اقدامات محدود کننده مقامات احساس می کنید؟

- من معتقدم که چنین اقداماتی برای محدود کردن آن درست نیست. و در این اشتباه گمراه شده است. از آنجا که تمام جریمه های مشابه فقط برای افرادی هستند که حداقل به نوعی نسخه را برآورده می کنند. خوب، غیر ممکن است مردم را متقاعد سازند که ماسک را بپوشانند. به هر حال، چند روز پیش شاهد بودم، به عنوان یک پلیس یک زن را در فروشگاه جریمه کرد - او تنها چیزی بود که بدون ماسک بود. او برای مدت طولانی سوگند خورد، اما او گفت که او نمی خواست چیزی را بداند. همه دیگران در یک ماسک بودند، شگفت آور بودند.

- خوشبختانه، برای این دوره دشوار خود عایق در زندگی شما نه تنها مشکلات وجود دارد، بلکه یک رویداد روشن اتفاق افتاد - شما به پدر فیلیپ کوچک تبدیل شدید! حالا شما در ترکیب جدید انجام می دهید؟

- همسر Katya خوشحال است، زیرا هرگز قبل از آن زمان برای شوهر برای زمان زیادی از او وجود نداشت. من همسرم را تماشا می کنم: چگونه او را درخشان، شادی می کند، چگونه پسر عطسه می کند، تحت فشار قرار می گیرد - باید به طور جداگانه نوشته شود. من شب دیوانه او را می بینم. من می پرسم: "چه اتفاقی افتاد؟" پاسخ ها: "او بازی می کند." او مادر بزرگ بود، فوق العاده بود. او پس از زایمان موفق شد، و این برای همه زنان آسان نیست، برای تغییر و یادگیری نحوه اتصال، چگونگی تغییر پوشک، پوشک. من به او نگاه کردم، او خیلی معروف بود، به طوری که او یک کودک سوم داشت: او بیرون رفت، او دستش را در اینجا نگه داشت، سپس چیز دیگری را نگه داشت. من از او می خواهم: "کمک؟" او نمی". من چنین مرد شاد هستم بنابراین، در اصل، خودسوزی به خوبی کار می کند. به خصوص ما نجات یافتیم که ما برای کلبه ترک کردیم.

در بیمارستان زایمان، بوریس گچففسکی به دلایل امنیتی اجازه نداد

در بیمارستان زایمان، بوریس گچففسکی به دلایل امنیتی اجازه نداد

facebook.com/boris.grachevskiy.

- آیا برای مدت طولانی اینجا زندگی کرده اید؟

- برای 2-3 هفته قبل از ظهور فیلیپ، من در حال حاضر در کشور زندگی می کردم، نمی توانستم از همسرم دور شوم، زیرا در هر لحظه نیاز به رفتن به بیمارستان می تواند بوجود آید. و من همیشه نزدیک بودم داشتن یک ساعت حداکثر و تمام وقت نامیده می شود. اما خدا را شکر، همه چیز خوب بود. من می خواهم به لطف بسیاری از پزشکان و به ویژه دکتر ما که در Katya مشغول به کار بود، بگویم. این النا Igorevna Spiridonova است. درباره این افسانه دکتر برو علاوه بر این واقعیت که او یک دکتر است، او همچنین یک روانشناس خوب است. و هر مکالمه عصبی، کتی و یک دکتر با آرامش به پایان رسید. Katya آمد، فکر کرد، همه و کل را کشتن، اما دکتر به طور ناگهانی خیس کرد، تزئین - اعصاب زنان باردار. یک دکتر با طنز، او درخشان است، او مثبت است، و در صورت لزوم، هر زمان از روز وارد خواهد شد. به هر حال، به معنای واقعی کلمه در مقابل ورود ما به بیمارستان زایمان، کودک از یک پلیس ظاهر شد و روز بعد به دنبال ما بود، روز بعد، Marina Kravets را به دنیا آورد.

- هنگامی که یک پاندمی اعلام شد، شما نمی ترسید، آنها می گویند، در اطراف Coronavirus، و کیت تولد؟

- نه، ترسناک نیست ما سعی کردیم با مردم تماس نگیریم، به دقت به این سوال نزدیک شد تا بتوانیم ارتباط برقرار کنیم. تنها اختلال ما این بود که Katya می خواست جلسات سرگرم کننده در بیمارستان را می خواست، اما او نمیتوانست پشیمانی بزرگی را سازماندهی کند. اما در خانه ما هنوز یک فضای جشن ایجاد کردیم.

- آیا وقتی به تولد رفتید به بیمارستان رفتید؟

- بله، اما به کودک، البته، اجازه ندهید آن را ببندید. هنگامی که کاتیا تولد داد، من تمام وقت به او آمدم، سعی کردم به غذای او بروم. غذا فوق العاده بود. من نمی توانستم آن را یک بار ایستادم و تکان دادم حتی دو بار (می خندد.) سپس او سخت بود، اما اکنون او در حال حاضر با قدرت و اصلی شوخی می کند. می گوید، ما هنوز یک دختر داریم

- آیا همسر من را در بیمارستان زایمان پراکنده کردید؟

- مطمئن! تولد در حالت برنامه ریزی شده گذشت پس از تخلیه، ابتدا در آپارتمان ما در مسکو وارد شدیم. خواهر حمایت و دکتر آمد، آنها نگاه کردند، آنها گفتند که همه چیز خوب بود با کودک، خدا را شکر، و سپس ما به شهر بازگشتیم. و ما تنها در یک ماه باقی مانده ایم، زیرا مجبور بودم دوباره دکتر را ببینم. آنها به بیمارستان آمدند، بلافاصله دکتر ما را پذیرفت، همه چیز به سرعت، به آرامی گذشت. و در حال حاضر گواهینامه تولد یک کودک را دریافت کرده است، ما بیمه درمانی، Propyash را صادر خواهیم کرد. همه اینها می گویند که پسر به شدت شبیه به من است. من این را نمی بینم حتی پرستار فرزند من در بیمارستان مادران بلافاصله محاسبه شد. گفت: "بله، اینجا پسر شماست که او را دنبال کنید؟" به هر حال، ما یک تجزیه و تحلیل ویژه DNA را گذراندیم و ما قبلا در هفته پنجم به بارداری گفتیم.

فیلیپ گچفسکی روز به روز در حال رشد است، اما ساعت

فیلیپ گچفسکی روز به روز در حال رشد است، اما ساعت

facebook.com/boris.grachevskiy.

- چرا آنها تصمیم گرفتند خارج از شهر بمانند؟

- فوق العاده! من فقط در مرکز زندگی می کنم، پارک کاملا نزدیک به خانه نیست، خوب است؟ جایی برای رفتن نیست. و آنچه ما در کشور هستیم، برای یک کودک شگفت انگیز است. این هوا تمیز است، پسر به مدت شش ساعت در خیابان خواب است. و بلافاصله او آرام تر می شود ... درست است، من می خواستم متوجه شدم که به دلیل ویروس، مسکو خیلی نگران بود که یک زن که از آلرژی به گرد و غبار رنج می برد، گفت که در پایتخت بسیار ساده تر شد.

- و در کشور، اکنون چه کار می کنید، به جز کار؟ وقت آزاد و یا برخی از سرگرمی های جدید ظاهر نشد؟

- در واقع، هیچ وقت وجود ندارد، من کار زیادی دارم، همه چیز اتفاق می افتد. صادقانه، حتی یک بار به خصوص بخوانید. ما همیشه مشغول هستیم سگ شیلا حتی خیره شد که من با نیم روز خود را صرف کردم. من یک لابرادور فوق العاده ای دارم، بدبختی اصلی این سگ این است که او دیگران را دوست دارد تا هر کس به سادگی نمی داند کجا از عشق او برود. شیلا می خواهد همه را به آغوش بگیرد و لیس بزند.

در کشور بسیار زیبا است. به معنای واقعی کلمه به مدت سه روز، تمام سبزها به طور ناگهانی بیرون آمدند، توسکا رشد می کنند، در طرح بسیار زیبا بود. البته من نمی توانم بگویم که من خوشحالم که قرنطینه را اعلام می کنم، اما اکنون احساسات مثبت زیادی دارم!

- به ما بگویید، آیا شما در زندگی یک پسر کوچک مشارکت می کنید؟

"و من همیشه از آتش سوزی کمی ترسیدم - و حالا من می ترسم." شما چی هستی آنها چنین اندک هستند. من فقط می توانم مخلوط یا چیز دیگری را برای فایل ترکیب کنم، دیروز من دو قاشق شیر را با آب به رقیق کردم، مجاز به لرزش بطری. اما در حالی که من می ترسم به کودک نزدیک شوم. اما ما یک پرستار بچه داریم پرستار فوق العاده درست است که بلافاصله موفق به پیدا کردن آن نشد. وقتی اولین بار ظاهر شد، فورا آن را دوست نداشتم. بله، او خودش متوجه شد که او نمی تواند. او نمی دانست چگونه هر کاری را انجام دهد. اما به معنای واقعی کلمه بعد از مدتی، پرستار ما را پیدا کردیم. او یک زن بسیار زیبا را از یک سازمان خصوصی توصیه کرد. ما همه بچه ها را تحسین می کنیم، او فیلیس ما را تحسین می کند. او یک مرد بسیار عزیز است، با چنین گرم و خیلی شادی، همه چیز باعث می شود که ما فقط می توانیم خوشحال باشیم. او همیشه نگران همه چیز درست است. امروز، به هر حال، من سعی کردم رشد - پسر در حال حاضر برای چند سانتی متر افزایش یافته و در وزن اضافه شده است - در حال حاضر بیش از پنج کیلوگرم، شما تصور کنید!

همسر کارگردان Ekaterina Belotserkovskaya تلاش می کند با کودک با کمک یک پرستار بچه مقابله کند. همسر اذعان می کند که بچه ها می ترسند

همسر کارگردان Ekaterina Belotserkovskaya تلاش می کند با کودک با کمک یک پرستار بچه مقابله کند. همسر اذعان می کند که بچه ها می ترسند

facebook.com/boris.grachevskiy.

- اعتراف کنید، به خواب بیدار شوید؟

- من به من، کیت - نه (لبخند). لازم است هر سه ساعت تغذیه شود و سپس منتظر بمانید تا هوا بیرون بیاید. در شش صبح او از خواب بیدار می شود، پرستا شروع به کار در 8، Katya در حال تلاش برای خواب حداقل کمی. اما آنها جهان زیبا بین سه: کاتیا، پرستا و فیلیپ را دارند. هر کس راضی است، همه خوشحال هستند، همه چیز خوب است.

بنابراین ما می توانیم در عایق خود زندگی کنیم، و هیچ چیز وحشتناک نیست. همه چیز خوب خواهد بود. اصل اصلی من این است که در کنار زندگی آفتابی زندگی بمانیم. بنابراین، خورشید لزوما بیرون می آید، و درد از دست خواهد رفت. ما قطعا با منافع عرضه خواهیم کرد و مردم شروع به لبخند می کنند. ما یک ماسک را نمی بینیم، اما لبخند می زنیم. چند سال پیش من چنین عبارتی را مطرح کردم: "ما بهتر خواهیم ماند - ما به سادگی خروج دیگری نداریم." یک بار در مسکو Komsomol ساکن، آن را در هدر نوشته شده بود، و من به آن افتخار می کردم.

ادامه مطلب