Taisiya Povaliy: "من" در آغوش "شوهر آینده زمانی که او می خواست با من ملاقات کرد"

Anonim

خواننده Taisiya Povaliy می تواند در معنای خوب کلمه غصب شود. نه چندان دور، هنرمند 25 سالگرد روابط با شوهر و تولید کننده Igor Lichuto را ذکر کرد. در حال حاضر خواننده یک مادر مراقب مادر و مادر زیبا برای رئیس انتخابات است.

Taisiya، من شنیدم که تاریخ آشنایی شما و آغاز روابط با همسر آینده ایگور Lichuto بسیار جالب و به یاد ماندنی بود ...

- بله، من آن را به یاد می آورم، زیرا در زمان قدمت ازدواج کرده بود. من با یک همسر در یک خانواده سنتی سنتی زندگی کردم و سپس یک موسیقیدان را در مجموعه به ارمغان آورد. او در ژاکت قرمز بود، روشن، از خارج از کشور وارد شد. و به شدت رهبری شد و من دوست دختر بودم ... او سپس می خواست با من ملاقات کرد، و من برای زندگی به یاد می آورم، همانطور که من "دوخته" بود. (می خندد.) من گفتم که من عجله داشتم، قطار و غیره دارم.

اما در همان داستان مشترک شما پایان نداد؟

- بعدا، من هنوز به من زنگ زد - کسی شماره تلفن من را گرفت، پیشنهاد کرد که در کشتی کار کند، که بین سوئد و نروژ اجرا می شود. من پاسخ دادم که من در کشتی ها آواز نمی خوانم، محل من در صحنه بزرگ. (لبخند می زند.) سپس یک ماه دیگر گذشت، او دوباره به تلفن خانگی دعوت کرد و دوباره به کار خود ادامه داد. در اینجا من دیگر نمی توانم رد کنم، به خصوص از آنجایی که از تلویزیون برای 8 مارس تیراندازی کرد. من به ساقه رفتم، و سپس ایگور به هر حال قلبم را فتح کرد. ما در استودیو ملاقات کردیم، آهنگ های ضبط شده را ثبت کردیم، او سعی کرد آن را دوست داشته باشد، از آن قدردانی کردم. بنابراین، زمانی که تصمیم گرفتیم به مسابقه "Slavic Bazaar" در Vitebsk برویم، او شرایط کارگردان را پیشنهاد کرد و من موافقت کردم. پیش از این، ما هنوز هم در رقابت در Chernivtsi شرکت کردیم. و هنگامی که جایزه بزرگ دریافت در هر دو جشنواره، پس از همه این شادی، خوشبختی، احساس این روح پیروزی، روابط ما به یک سطح جدید رفت، ما در عشق به یکدیگر افتادیم. پیروزی ما را به احساسات عظیم تبدیل کرد. با همسر قبلی من شکست خوردم چنین داستان افسانه ای. و در حال حاضر 25 سالگرد زندگی آنها جشن گرفته شد.

Taisiya Povaliy خوشحال با همسر محبوب خود را به مدت 25 سال

Taisiya Povaliy خوشحال با همسر محبوب خود را به مدت 25 سال

شما می توانید کارشناسان زندگی خانوادگی نامیده می شود. راز را باز کنید: نحوه ذخیره روابط با هم بودن با هم بودن؟

- من فکر می کنم مردم باید برنامه های مشترک را بسازند. و شما باید در زندگی خوش بین باشید و به یکدیگر احترام بگذارید. البته، شما می توانید در مورد عشق صحبت کنید، اما زمانی که با یک فرد شما همیشه با هم - در تور، و در خانه، و در تعطیلات، - در اینجا شما باید یک رابطه خاص با یکدیگر، احترام متقابل داشته باشید. ما با کودکان مشترک کار نکردیم - ما در تور، در آلبوم ها، در کنسرت ها ... اما، از سوی دیگر، ایگور دو فرزند از روابط قبلی داشت، من یک پسر از اولین ازدواج داشتم. کودکان ما، بنابراین ما همه نیروها و مهارت سرمایه گذاری شده در خلاقیت. علاوه بر این، ما در حال حاضر بزرگسالان را ملاقات کردیم، دانستن آنچه که ما می خواهیم. من تقریبا 29 ساله بودم، ایگور - بیش از 3 سال بود.

و پسر شما نیز یک فرد خلاق شد؟

- من زود به دنیا آوردم - او تحت قلب من بود و در درس های خواننده دانشگاهی در مدرسه، و زمانی که امتحانات را گذراندم. عجیب و غریب اگر او خلاق نبود. (لبخند می زند.) او می داند چگونه آواز خواندن و نوشتن موسیقی - خداوند استعداد را به ارمغان آورد. در حال حاضر او همچنین ترتیبات را انجام می دهد، او خود را در استودیو رانندگی می کند. و دنیس همانند من است، دقیق - من خودم را در آن تشخیص می دهم. اگر آن را برای شوهر من ایگور نبود، من هنوز تمام آهنگ هایم را به مدت 10 بار دوباره بازی کردم. تمام وقت به نظر می رسد که دفعه بعد من بهتر است. و قبل از دیدار ایگور، من یک موسیقی چالش برانگیز را خواندم، من به دنبال خودم بودم، و سپس نگرش نسبت به خلاقیت را تغییر دادم. پسر اکنون موسیقی پیچیده را دوست دارد، به طوری که چیزی قابل توجه است، با هماهنگی پیچیده. اجازه دهید آن را از طریق این مسیر بروید - این تجربه اوست.

پسر خواننده دنیس به قدم های مادر رفت و تبدیل به یک موسیقیدان شد

پسر خواننده دنیس به قدم های مادر رفت و تبدیل به یک موسیقیدان شد

این راز نیست که پسرش نیمه دوم را داشته باشد. و چگونه به این واقعیت واکنش نشان می دهد که یک روز او می آید و می گوید که شما مادربزرگ خواهید شد؟

- پس چی! خیلی خوب، عالی است. من به یاد می آورم زمانی که من برای تور رفتم و پسرم را با مادربزرگم ترک کردم ... سپس در سالن موسیقی کار کردم، ما برای یک هفته رفتیم، دو. من می آیم، و مادر من می گوید: "و Deniska می گوید من" مامان ". بنابراین من احتمالا خوشحال خواهم شد زمانی که همان وضعیت بوجود می آید. من مثل یک مادربزرگ جوان احساس می کنم. (می خندد.) من اکنون داستان را به یاد می آورم مثل من با دنیس کمی حتی با شوهرم به بازی بدمینتون می روم. گرم بود، تصمیم گرفتم یک دامن کوتاه داشته باشم، کفش های کتانی - من فقط 18 سال داشتم. و در آستانه یک مادر در یک سوال وجود داشت: "کجا جرات کردی؟ شما در حال حاضر مادر هستید!" بنابراین من باید در سن 18 سالگی یک زن بالغ باشم، زیرا من یک کودک را به دنیا آوردم.

و چه نوع مادر در قانون شماست؟

- من سعی می کنم با جوانان دخالت نکنم، گاهی اوقات، با این حال، من ایستاده ام، اما می بینم که همه چیز نور را درک می کند. در حال حاضر جوانان متفاوت است: ما نگاه کردیم، منتظر یک ترفند بود، و اکنون به نظر می رسد که جوانان آسان تر هستند. من دوست دارم که او را لمس نکند و به راحتی همه چیز را درک می کند. علاوه بر این، من می خواهم یک دوست دختر باشم، نه فقط یک مادر در قانون. به نظر می رسد که نسل بعدی دقیق تر از ما است. بیشتر در بالا آمده است. نه بیهوده آنها می گویند. اکنون بچه ها منحصر به فرد هستند. متولد شده - بیا بر روی قرص، او آن را جدا کرد. برای من، برای من آسان نیست: من می توانم چیزی را در اینترنت پیدا کنم، و سپس برای من سخت است. بنابراین نوه ها به من آموزش خواهند داد. (خنده حضار)

پسر انتخاب شده، با توجه به بسیاری از طرفداران Povaliy، بسیار شبیه به ستاره مادر در قانون است

پسر انتخاب شده، با توجه به بسیاری از طرفداران Povaliy، بسیار شبیه به ستاره مادر در قانون است

خوب، شگفتی های دلپذیر همدیگر را می سازند؟

- مطمئن. برای هر تعطیلات، ما هدایای یکدیگر را می گیریم. زیور آلات کوچک، عادی، من درباره جواهرات صحبت نمی کنم. به عنوان مثال، ما به خانه می رویم و جواهرات زیبا را ببینیم - من خوشحالم که ایگور او را به من می دهد. Svetochka همچنین نوعی کرم خوب را خریداری می کند. ما دائما هر گونه نشانه ای از توجه یکدیگر را ارائه می دهیم.

و آزاد از زمان فعالیت کنسرت شما همچنین خانواده خود را صرف می کنید؟

- بله، من عاشق صرف وقت با خانواده ام هستم خوب، اگر ما در مورد سرگرمی صحبت کنیم، می توانم، گاهی اوقات قلاب دوزی، لباس های دوخته شده، لباس های دوخته شده. و اکنون طراحان با استعداد هستند - چیز دیگری بی دست و پا برای دوختن چیزی است. بنابراین، هنگامی که یک دقیقه آزاد به نظر می رسد، البته، من می خواهم با مادر من زمان بیشتری داشته باشم - من یک دختر بزرگسال دارم. (می خندد.) او دوست دارد در مورد دوران کودکی به یاد داشته باشید، درباره نسل های قبلی صحبت کنید. به هر حال، من دستور داد که یک شجره نامه برای خودم: من تعجب می کنم که در آن جنس ما از آن آمده است. به نظر می رسد که جنس ما از کلیسای سفید، منبع نام خانوادگی ما ایوان Giry رفت. او معلوم شد که دوست Bogdan Khmelnitsky، دست راست او بود. به هر حال، من یک نام مستعار در مدرسه داشتم. احتمالا، بنابراین من چیزی را در شخصیت دارم. اینها همه ژن ها هستند ...

Taisiya Povaliy به صورت رایگان از کنسرت ها تلاش می کند تا نزدیک به خانواده اش باشد

Taisiya Povaliy به صورت رایگان از کنسرت ها تلاش می کند تا نزدیک به خانواده اش باشد

ادامه مطلب