ایمان شاپاک: "هیچ مردی شیوه زندگی من را درک نمی کند"

Anonim

- در کانال "روسیه" دوباره سری "گربه سیاه" را نشان می دهد. مشکل در تیراندازی چنین پروژه های طولانی مدت چیست؟

- ما در حال آماده شدن برای نقش، ما در مورد قهرمان خود فکر می کنیم، و صحنه های بیشتری که بازی کرده اید، شخصیت شما را روشن تر می کند. و سپس شکاف در تیراندازی، گاهی اوقات حتی دوره ها وجود دارد. دشوار نیست که یافت نشود، زندگی می کنند به موازات زندگی شما، بازی در اجرای، از بین بردن در تصاویر دیگر. من پروژه دیگری را در فیلمبرداری "گربه سیاه" به صورت موازی انجام می دهم. نقش در "گربه" بسیار بزرگ نیست، بنابراین در مجموعه ای که من با فواصل بزرگ رانندگی کردم. این پیچیدگی اصلی است. به طور کلی، یک شرکت فوق العاده و معنوی در فیلمبرداری "گربه سیاه" جمع شده بود. Anton Siverses، مدیر، که با آن من طولانی از کار، ایلیا Dyumin، اپراتور که فوق العاده به زیبایی حذف می شود، و بازیگران نیز عالی است. جالب و سرگرم کننده بود. نه تنها در مسکو حذف شد، جایی بود که من بازدید کردم. و در این پروژه، من در نهایت با دوست دختر زیبای من یول گالینا عبور کردم - این شادی است!

- خستگی از چنین تعداد مواد موجود است؟

- شما می دانید، چنین زبان ایالتی به خستگی تماس نمی گیرد. من حتی می گویم که این یک گناه بزرگ است - به شکایت در مورد این واقعیت که بسیاری از کار. شادی بزرگ - به عنوان یک بازیگر مورد نیاز، به رغم خواب در هواپیما، جدایی طولانی با عزیزان، خستگی ... به نظر من این است که خستگی دلپذیر و مفید است. او به ما توجه بیشتری به سلامت، شیوه زندگی، تغذیه مناسب، رژیم می آموزد. لازم است به منظور نیروهای کافی به اندازه کافی ضروری باشد. این یک وزوز زمانی است که بسیاری از کار. هنگامی که یاد می گیرید موفق به رفتن به همه جا، و در همه جا برای انجام کار کیفی. جالبه.

- شما در مورد سلامت، شیوه زندگی، تغذیه مناسب، حالت، و به هر حال، به اصطلاح "kinocorm" - یک وعده غذایی که بازیگران در منطقه تیراندازی ارائه می شود، صحبت می کنید؟

- دوره های مختلفی وجود دارد. من معتقدم که در حالی که بازیگر یک فیلم می خورد، بسیار دشوار است که از زین از دست برود (می خندد). در حالی که ما "Kininemom" می خوریم، روزی و جایی برای انتخاب یا ذخیره کردن با مشکلات معده دشوار است. این غذای عمل می کند که خلق و خوی (خنده). این اتفاق می افتد، لحظات اتفاق می افتد زمانی که شما می توانید چیزی را طبخ کنید و با شما حمل کنید. اما احتمالا از ژانر داستان به احتمال زیاد است. معمولا به سایت بروید و آنچه را که آنها به آنها بدهد بخورید. PAH- هر چند-پاها، از بین بردن درخت. فقط این معمولا با شرکت ها خوش شانس است. من چنین پروژه هایی را به یاد نمی آورم وقتی که در سایت غذا خوردن غیرممکن بود.

هیچ یک

عکس: evgenia vdovichenko

- چه چیزی بیشتر می ترسید که کارگردان پیشنهاد کند که وزن خود را از دست بدهد، قبل از دوربین بهبود پیدا کند؟

- بستگی به مدیر دارد اگر شما در شرکت افرادی که اعتماد دارند، هیچ چیز ترسناک نیست (می خندد). اما برای از دست دادن وزن و بازیابی چیزهای مختلفی هستند. من بیشتر از اینکه خواسته شدم بهبود پیدا کنم، تجربه کردم، زیرا پس از آن سخت تر می شود. اما، به نظر من، در روح، همه بازیگران رویای چنین تغییرات روشن هستند. هنگامی که شما این را ارائه می دهید، به این معنی است که پروژه این فرصت را دارد تا زمان خود را برای آماده سازی برای نقش آماده کند. کار به راه. هنگامی که شما برای سال / نیم سال قبل از شروع تیراندازی، شروع به جدی شدن می کنید، به طور جدی به برخی اهداف می روید. ما همراه با مدیر در ذهن پازل تصویر قهرمان خود را اضافه می کنیم. و به خاطر این، ظاهر خود را تغییر دهید. فقط در حال حاضر در فیلم اغلب انجام نمی شود. به سرعت حذف، به سرعت آماده یا گرفتن یک بازیگر، که به طور کامل مناسب برای نقش است. و چیزی برای جستجو، به نظر می رسد که همیشه عالی است. و در مورد لباس ... چرا، زمانی که سینما را تزئین نمی کند، و شما جوان و زیبا هستید. فقط زمانی که آنها صحنه ی شور را بازی می کنند و با ورق پوشانده می شوند ... همیشه لبخند می زند ... من در این طرح، البته، برای طبیعت و زیبایی (خنده). به هر حال، در گربه سیاه، من یک صحنه دارم، جایی که من لباس زیر هستم. اگر چه در اصل برنامه ریزی شده بود که من در حمام بودم. هنرمندان لباس زیبا ما مجموعه ای از لباس های زیر را پیدا کرده اند. لباس زیر زنانه بسیار نادر نیست، اما هنوز، لباس زیر است. من پیشنهاد دادم، من موافقت کردم ... معلوم شد، به نظر من، بسیار زیبا (خنده). صحنه، جایی که ما با پول ژل در شب در آشپزخانه هستیم.

- آیا ممنوعیت یک تصویر خاص، یک شخصیت، کارگردان، شریک به آنچه شما هرگز به سایت بروید، حتی به دلیل پول بزرگ وجود دارد؟

- به عنوان مثال، چه کسی حاضر به بازی نیست؟ نمی دانم. تا کنون، خدا را شکر، من چنین پروژه هایی را ارائه نمی دهم، در مورد آن من می توانم بگویم: "خب، هیچ بچه ای، این یک مزخرف کامل است! شما خود را در قایق خود جستجو کنید! " من داستان هایی دارم که روح من را گرم می کند. این اتفاق می افتد، شما ارائه می شود برای بازی یک شخصیت منفی ... یک سال پیش من، به عنوان مثال، یک روانپزشک، یک فرد بیمار، با تشخیص پزشکی بازی کردم. قهرمان من چیزهای وحشتناکی را ساخت. من جزئیات موضوع "روانپزشکی" را مطالعه کردم، کتاب های روانشناسی را بخوانم، با یک کارگردان بحث شده است، چرا، کجا، زمانی که او شروع شد. چرا او انتقام می گیرد و این کار را می کند. چه احساسی دارد با چنین داستان جالب، به نظر می رسد که شما فقط می توانید با یک شخصیت منفی بازی کنید. و بنابراین، من معتقدم که هنر باید حمل کند و چیزی خوب، روشن شود. مردم را مجبور به خوردن آنها در خود، پیدا کردن چیزی خوب، دیدم که خوب در اطراف ما نمی بینیم. من درک می کنم که خشونت در سینما اجتناب ناپذیر است، اما برای من شخصا، توطئه ها ناخوشایند زمانی که کودکان عذاب، افراد سالخورده هستند. من معتقدم که صحبت کردن در مورد آن در فیلم و تئاتر بیش از حد است. برای چی؟ بهتر است در مورد سبک تر و خوب صحبت کنید.

- در این مورد، چه چیزی برای شما مناسب است: اسکریپت، کارگردانی که آن را شامل می شود یا شرکای که به شما کمک می کنند؟

- سینما یک بازی تیم است. و چه اولیه چیست؟ اولین اسکریپت (لبخند) می شود. سپس شما نام مدیر را پیدا خواهید کرد و تنها با شرکای آشنا می شوید. معمولا نردبان چنین است. مهم است. بدون یک سناریوی خوب و قوی، یک فیلم خوب را حذف کنید. بدون یک مدیر خوب، یک فیلم خوب را حذف کنید. بدون شریک خوب، سینمای خوب غیر ممکن خواهد بود (می خندد). در داستان های خوب همه چیز همگرا می شود. البته، مدیران که من دوست دارم کار کنم، و کسانی هستند که من واقعا دوست ندارم، نام هایی وجود دارد که شما می ترسید و فکر می کنید: "نه، من خودم و شکنجه نمی کنم" (خنده ) با سناریو ممکن است دگرگونی باشد. شما یک داستان را می خوانید و در فرآیند شما با فیلمنامهنویسی ارتباط برقرار می کنید، مدیر، آنها چیزی را با هم پیدا می کنند، مکمل. اخیرا پخش زنده با ایلیا تایلن، یک فیلمنامه نویس بسیار خوب، به نظر می رسید، بنابراین او گفت که همیشه زمانی که این پروژه راه اندازی شد، به ارتباط برقرار شد. او می تواند به عنوان مثال، بازیگر را به او بفرستد تا به خانه برسد، تمام مسائل سناریو را مرتب کند. برای من، این گزینه کامل زمانی است که بازیگر به اسکریپت دسترسی دارد. و این به معنای حکومت و بازنویسی نیست، بلکه به این معناست که فردی که با یک عکس ساخته شده و ساخته شده است، به شما کمک خواهد کرد تا آنچه را که بین کلمات پنهان شده است، به شما کمک کند. خوب، شریک قطعا بسیار مهم است. درست است، داستان هایی وجود دارد که هیچ عشق و درک متقابل در سایت بین شرکا وجود ندارد. اما دوستی دوستی و خدمات خدمات. وقتی مردم حرفه ای هستند، می توانند تحت هر شرایطی بازی کنند. این حتی رنگ آمیزی جالب را می دهد.

- شما به نحوی طولانی پیش اعتقاد داشت که هنرمند حرفه ای نیست ...

- این یک اصطلاح اشتباه بود. وقتی به مدت سه سال در Inyaz آموختم و وارد تئاتر شدم، این را درک کردم. من یک دارو دارم و در سال اول، به یاد داشته باشید که او به من گفت: "من فکر کردم که هیچ چیز سنگین تر از عسل وجود ندارد. اما پس از آن، در چه حالت ای یاد می گیرید ... به نظر می رسد که حتی در ارتش آسان تر است. " و این درست است. از لحاظ هزینه های کار - این بیش از یک حرفه است. این زندگی است مهم نیست که چطور به نظر می رسد. چنین چیزی وجود ندارد که من به کار یک بازیگر در صبح کار کنم. من به تئاتر می روم و شروع به کار می کنم. نه، بازیگر، این فردی است که به طور مداوم تماشا می کند، همیشه در حال حرکت است، در جستجوی. ما در حال آماده سازی برای نقش نه تنها در طول تمرینات. به محض اینکه مواد را دریافت می کنید، بلافاصله شروع به فکر کردن می کنید، شخصیت خود را شروع می کنید. جستجو برای پاسخ به کسانی که یا سایر اقدامات او، اقدامات، چرا او رفتار کرد، و نه در غیر این صورت. و آن را در اطراف ساعت اتفاق می افتد. این شغلی است که به طور مداوم می رود و به زندگی می رود. برای برخی از مرزهای تعیین شده بسیار دشوار است - در اینجا من اینجا کار می کنم، و در اینجا من زندگی می کنم.

هیچ یک

عکس: Elena steafirt

- نه برای عوضی کارخانه؟

- بله بله. به نظر می رسد که شما به طور مداوم در روند. شما همیشه تماشای ما در موسسه به ما آموخت. بخش در مهارت های بازیگری - مشاهده. شما یاد می گیرید که از مردم از شیوه خود یاد بگیرید، حرکت، نقل قول، واکنش ها ... و آن را به طور مداوم اتفاق می افتد. همیشه کسی را دنبال کنید، از جمله من. آمار، پشت سر هم، و شما خودتان فکر می کنید که چگونه به بازی این واکنش به سینما و یا در صحنه. هنرمند تشخیص است.

- شما در Inaz مطالعه کردید و آن را انداختید. وقتی متوجه شدم که این چیزی نیست که نمی دانست که چگونه در غیر این صورت انتخاب شود؟

- بلافاصله به محض اولین سفر مدرسه MHAT برگزار شد. من یک سال و نیم در دانشگاه زبانی دولت مینسک تحصیل کردم. در زادگاه او سپس به سنت پترزبورگ منتقل شد. هنوز یک سال و نیم بود. و جایی در اواسط سال سوم، من به وضوح متوجه شدم که من این کار را گران نکردم. این چیزی نیست که من می خواهم تمام زندگی ام را انجام دهم، و آنچه که من شادی خواهم کرد. در دوران کودکی من می خواستم آواز بخوانم. به استودیوی تئاتر رفت. اما زمانی که می گویند هنرمند حرفه ای نیست، چنین تصور غلط وجود دارد. آنچه شما باید اصلی را دریافت کنید. و سپس در حال حاضر در این "خلاقیت" شرکت می کنند. مادر من و من تصمیم گرفتم که ابتدا باید زبان ها را یاد بگیرم، و سپس فکر می کنم. من سه سال در این محیط زندگی کردم. متوجه شدم که می توانم بچه ها را آموزش دهم، می توانم مترجم باشم، اما این چیزی نیست که من می خواهم. این چیزی نیست که روح به دنبال آن نیست. و سپس متوجه شدم که اگر من 20 سال را امتحان کنم، من خطر نخواهم داشت و این کار را انجام نمی دهم، ممکن است شانس بیشتری وجود داشته باشد. و به محض این که من به این چهارشنبه رسیدم (یک فرآیند طولانی وجود دارد، از زمانی که شما شروع به سواری می کنید، گذرگاه ها را در موسسات مختلف گذر می کنید، بلافاصله در همه جا می آیند: Gitis، Pike، Slice، MCAT، VGIK، این پنج معروف)، من بلافاصله فهمید من، این چیزی است که من می خواهم تمام زندگی ام را انجام دهم. و در پایان رسید، یک احساس تیز وجود داشت که شما باید انجام دهید، در غیر این صورت من نمی دانم چگونه زندگی کنم.

- و همه چیز مانند سیندرلا اتفاق افتاد، یادگیری مانند نفت رفت؟

- زمان های سنگین همه هستند برای من دشوار بود که یاد بگیرم، زیرا از دنیای تئاتر آمده است. من نمی فهمم که چه اتفاقی افتاد آنچه شما باید انجام دهید ... برای دو سال اول من دشوار بود. سوالات زیادی برای خودتان و مبارزه با مجتمع های خود وجود دارد ... و اولین پیروزی بزرگ برای من اتفاق افتاد زمانی که الکسی Gennadyevich Guskov به ما آمد تا عملکرد دیپلم "The Tram" را در بازی تنسی ویلیامز انجام دهد. من بازی کردی آنجا را بازی کردم و هنگامی که ما این عملکرد را منتشر کردیم، متوجه شدم که همه چیز خوب خواهد بود: "شما می توانید، شما، شما لذت می برید". اولین گام من پس از دریافت زمانی بود که من یک خاک قوی زیر پاهایم را احساس کردم. و من عصبانی هستم از الکسی Gennadevich سپاسگزارم. کنستانتین Arkadyevich ریکین، استاد من از این دوره، مردی که من را به خود برد، خوشحالم که با او تحصیل کردم. ما یک خون هستیم - بی قرار، بیمار برای تئاتر. و Guskov - مانند پدر پدر پدر. که آمد و به خودمان ایمان آورد.

عینک

عملکرد "تراموا" میل "، مدیر الکسا Guskov

عکس: آرشیو شخصی

- و فوکین، و Bezrukov؟

- با فوکین، این اتفاق نمی افتد، من از او سپاسگزارم برای گرفتن من به تئاتر پس از مدرسه MCAT استودیو. من از کار خود در تئاتر الکساندرینسکی خود سپاسگزارم. با troupe شیک من هنوز دوستان زیادی از این تئاتر دارم، نزدیک به من در روح هستم. این یک سال مهم برای تشکیل من بود. توانایی لمس این داستان، به این افراد، سنت ها. در Alexandrinka، نه یک تئاتر واحد مانند آن. این یک داستان برای زندگی است. اما من فقط متوجه شدم که می خواهم در مسکو زندگی کنم، و نه در سنت پترزبورگ. این اتمسفر های مختلف هستند، این یک ریتم متفاوت از زندگی است. پس از این استودیو استودیو MCAT، پس از ریکین، پس از یک زندگی بسیار فعال، پس از یک زندگی بسیار فعال برای حرکت به پیتر، دشوار بود و همه چیز خیلی آرام است (می خندد). هیچ چیز نیازی به اجرا نیست، نگرانی. در سنت پترزبورگ، این است که یکی دیگر از ریتم، افراد دیگر وجود دارد. اگر muscovites همیشه اجرا شود، و این طبیعی است، پترزبورگ می رود، به راحتی قدم زدن. اما من هنوز به حال نزدیک شدن هستم برای مقایسه. و من فکر کردم که من آماده نشستن و صبر نبودم. من می خواستم در این زمان مهم پس از پایان موسسه توسعه یابد، برای دیدار، خود را اعلام کنم. در سنت پترزبورگ، من در امکانات محدود بودم، فقط لازم بود که به مسکو برویم. من تصمیم گرفتم برای خودم. و او آماده بود تا حرکت کند، زمانی که من "موقتا در دسترس" با سرگئی ویتالیویچ Svyrukov بود. ما این پروژه را انجام دادیم، سپس او پیشنهاد کرد که من در تئاتر Gubernsky مسکو کار کنم، او قبلا برای سال ترک کرده بود. من از طرف از طرف نگاه کردم، چون او متعلق به این حرفه است، به بازیگران که برای او کار می کنند و رفتند.

با سرگئی Bezrukov در فیلم

با سرگئی Bezrukov، در فیلم "به طور موقت در دسترس" به کارگردانی Herborodov

عکس: آرشیو شخصی

ما بسیاری از فیلم های فیلمبرداری از MGT Troupe داریم. برای من این یک شخصیت عالی بود. به خصوص پس از Alexandrinka. جایی که سلسله مراتب، جایی که به طور مستقیم به فوکین نزدیک می شود و صحبت می کند، غیر واقعی است. باید ثبت شود رویکردها متفاوت هستند در MGT در غیر این صورت. شما می توانید در هر زمان با Articulum صحبت کنید، برای ارائه چیزی. ما بچه ها عملکرد قرار داده ایم، به عنوان مثال. آنها با این ایده آمده بودند، Bezrukov ارائه دادند و انجام دادند. در اینجا یک ارتباط دیگر، موقعیت دیگر Khrasuk است. سرگئی ویتالیویچ معتقد است که بازیگران باید فیلمبرداری شوند. در سنت پترزبورگ این را منفی درمان کرد. و سرگئی ویتالیویچ می گوید: "تایید شده است؟ رو به جلو! برداشتن! " ما می دانیم که برنامه تئاتر ما پیش از برنامه ریزی روزهای تیراندازی زیر آن است. و سپس همه چیز ممکن است نابود شود. وقتی از یک شهر به یک دیگر رفتم، پس از آن به سوم، سپس به اولین بار می روید، و روز بعد به دوم بروید. در حال حاضر همه چیز به سرعت حرکت می کند، شما می توانید همه چیز را ترتیب دهید و موافقت کنید. در این رابطه، قبل از مدیر هنری خود، کلاه را برداشتم. من از او سپاسگزارم برای آنچه که او می کند. چه چیزی باعث می شود که به عنوان بازیگران عمل کند. که او همیشه خود را تبلیغ می کند، بازیگران ما، افراد مهم را به اجرای ما می فرستد. خوب، و البته، اجرای جالب را به نمایش می گذارد، نقش های خوبی را به دست می دهد، به فرمول های دایرکتوری های جالب جذب می شود. وقتی به تئاتر آمد، و من در سال ششم کار می کردم، متوجه شدم که این جایی است که می خواهم باشم. جایی که می خواهم برای مدت طولانی بمانم، PAH، UGH، PAH (خنده و ضربه زدن به درخت). تئاتر زیبا، تئاتر با بچه های بی نظیر با استعداد. من نمی خواهم نه فقط برای کار با آنها، بلکه برای ساخت یک خانه و حرکت آن به همه در کنار هم در آپارتمان های همسایه. به طوری که شما می توانید علاوه بر کار و دوستان زندگی کنید. در اینجا چنین گروهی است.

عینک

عملکرد "نیمکت"

عکس: آرشیو شخصی

- یک ماهواره بازیگر موفق را می بینید؟

- آه! هیچ پاسخ جهانی به این سوال وجود ندارد. هر کس داستان خود را دارد من فکر می کنم باید فردی باشد که همان جهان عملگری را درک می کند که در آن ما زندگی می کنیم. به عنوان مثال، ما اغلب در تعطیلات آخر هفته، در بزرگترین تعطیلات، ما تغییرات شبانه، تور، گاهی اوقات از کار، نشستن و شروع به تفکر بیشتر در مورد نقش. چیزی برای جستجو از مردم دور شوید نزدیک خودت یا خواندن برخی از کتاب ها، تماشای فیلم های عجیب و غریب برای کار بر روی چیزی. به پارک بروید، مردم را تماشا کنید. بعید به نظر می رسد که یک فرد آماده نشده باشد، قادر به پذیرش چنین شیوه زندگی انتخاب شده یا انتخاب شده است. برای او دشوار خواهد بود که این همه را توضیح دهد، به عنوان مثال، همانطور که می توانید در 31 دسامبر کار کنید. چرا ما نمی توانیم در تابستان بمانیم. و به دلیل تیراندازی تابستان، و در درخت کریسمس زمستان (می خندد). به نظر می رسد که ما همیشه در حال چرخش هستیم. به طور کلی، من هیچ توضیحی دقیق از ماهواره ندارم. این باید یک فرد دوست داشتنی باشد که همه چیز را می گیرد و درک می کند. من خوش شانس بودم، کنار من چنین مردی بود. او احترام می گذارد و دوست دارد آنچه را که انجام می دهم.

- با توجه به قرنطینه: شما در حال حاضر در مینسک هستید، جایی که همه چیز خوب است، به این معنی که هیچ کس در خانه نشسته است. تیراندازی نیز وجود دارد؟

- نه. در Minsk، هم، همه چیز ارزشش را دارد. در اینجا شرکت های زیادی در مشارکت روسیه حذف می شوند. در روسیه، تمام فیلم سازی متوقف می شود و مرزها بسته می شوند. همچنین سکوت نیز وجود دارد. هیچ قرنطینه وجود ندارد. اما البته این بیماری نیز وجود دارد. با توجه به کسب و کار، در افراد عمومی، در مکان های عمومی احساس می شود که خوب نیست. کسی ماسک می پوشد، کسی نمی پوشد چه کسی می تواند به کار از راه دور تغییر کند کسی تعطیلات را گرفت همه چیز همان، فقط رسما چنین اقدامات جدی را به عنوان در روسیه انجام نمی دهد. و مشکلات یکسان هستند.

- من نمی توانم این سوال را به هیچ وجه بپرسم. به من بگویید، و نام خانوادگی شما به نحوی مرتبط با نام خانوادگی دندانپزشک دزدان Anton Shpaka از فیلم "Ivan Vasilyevich تغییر حرفه" است؟

"این فیلم مورد علاقه من، نقل قول هایی است که از آن به من می دانستم، قبل از اینکه به او نگاه کنم (می خندم). نام خانوادگی من Shapak از زبان بلاروس به عنوان یک ستاره ترجمه می شود. همه چیز بسیار ساده است. نام خانوادگی بلاروس طبیعی.

-اما در فیلم او در همه بلاروس نبود.

- خب، بله (خنده). به هر حال، مادر من دندانپزشک است. بنابراین، شما می بینید، همه چیز متقاطع است.

ادامه مطلب