آناتولی سفید: "بدون یک کسر سالم از غرور در حرفه ما هیچ چیز برای انجام"

Anonim

در طول سالهای حرفه ای خود، آناتولی سفید، چندین نقش را در فیلم های معروف ترین فیلم ها، سریال ها و اجرای بازی ها بازی کرد. و به تازگی، بازیگر در شعر عمیق تر شده است. در همان زمان، هنرمند در مورد خانواده، کودکان عزیز و روز نزدیک همه دوستداران را فراموش نمی کند.

- آناتولی، روز دیگر روس ها پیشرفته سال نو را در تقویم چینی جشن گرفتند. و چگونه سال 2019 را شروع کردید؟

- صادقانه، برای سال جدید من به پیکربندی به زندگی نزدیک شدم، خیلی سعی کردم، چون خیلی خسته بودم. اما پس از آن به سختی منتظر بود، زمانی که تعطیلات سال نو به پایان رسید، زیرا قبلا مشتاق انجام کاری بود، حرکت کرد. من فقط نمی توانم بمانم. خوشبختانه، من قبلا تمرینات جدیدی را آغاز کرده ام - سرگئی Vasilyevich Zenovach "اجرا" را در رمان Bulgakov قرار می دهد. خوب، من نیز تمام قدرت و روحم را در یک چیز بسیار مهم برای من گذاشتم: برای اولین بار پروژه نویسنده من "Cinopoesia" به یک صفحه گسترده رفت. برای من، این شادی بسیار بزرگ است.

- شما خودتان روز تمام دوستداران را جشن می گیرید؟

- خوب، البته، نوعی هدیه ای که ما به یکدیگر یکدیگر را می دهیم. من این روز را به عنوان یک فرصت دیگر برای لذت بردن از شخص مورد علاقه من رفتار می کنم.

آناتولی سفید:

آناتولی سفید و ماریا میرونوا در نمایش سریال "حلقه باغ"

- چرا شما علاقه مند به چنین غیر منتظره و حتی احتمالا در دنیای مدرن انتخاب ژانر شعر علاقه مند هستید؟

- این همه از دوران کودکی است. مادر من در مدرسه مشغول به کار بود و عاشق شعر با خواهر من بود. مامان شاعران شاعران - شصت ها را دوست داشت: Evtushenko، کریسمس، احمدولینا. همه اینها در کنار ما بود سپس من بعضی وقت ها را از اشعار سپری کردم، به طوری که صحبت می کردم، به مسیر رشد رسید. و به آنها در حال حاضر در موسسه بازگشت. فقط پس از آن مرز افتتاح شد، تمام شاعران ممنوعه شروع به چاپ کردند. و من شروع به دخالت در شعر کردم، با بچه های شاعر از انجمن عصر آهن، دوستانم ملاقات کردم. به طور کلی، من آن را برای خودم انجام دادم، دوست داشتم، من از زمان به زمان چیزی آموختم. من به طور کلی فکر می کنم که شعر یک دارو است. اگر شما بیشتر با او تماس بگیرید - شما یک روح سالم خواهید بود.

- در نتیجه، عشق شما به شعر به یک برنامه کامل در کانال تلویزیونی تبدیل شده است.

بله، سالها گذشت، و به نوعی از تلویزیون به من تلفن کرد و دعوت کرد تا در انتقال "گوش دادن" شرکت کند، جایی که بازیگران شعر را بخوانند. من پیشنهاد دادم که یک برنامه داشته باشم من فکر کردم این عالی بود، زیرا دست های من به برنامه ادبی نرسیده بود، هرچند که من به مدت طولانی از آن رویای بودم. در نتیجه، من عملکرد شاعرانه "Triptych" را بر اساس نویسندگان مورد علاقه من گذاشتم: Osip Mandelstam، Boris Pasternaku و Joseph Brodsky. در اینجا، علاوه بر اشعار، یک فیلمبردار وجود داشت، و همچنین موسیقیدان دن كلاشنیک از گروه نتفلوف از سنت پترزبورگ را بازی کرد.

آناتولی سفید:

در فیلم "Orlova و Aleksandrov" آناتولی سفید و Olesya Sudzilovskaya مجددا در شوروی افسانه ای Kinopar تجدید نظر شده است

با این حال، در این مورد من به شعر پایان نداد. در سال 2016، من در حال شکستن کار بودم، و فکر کردم که من نیاز به انرژی من در جایی داشتم. پس من تعجب کردم که چرا یک ژانر مینی فیلم شاعرانه نمیتواند در هنر مدرن ما دائمی باشد؟ یک سینمای هنری، مستند، هنر ویدئویی وجود دارد، بنابراین هر! با این حال، ژانر فیلم در قانون من را ندیده بود، به نظر من، به نظر من، در فرانسه ایجاد شد. وجود دارد برای کلاژ های عکاسی صدای صدای صوتی. و همچنین الهام بخش و قدرتمند بود برای من سه گانه مدیر کارگردان شوروی ما آندره Hrzhanovsky در پوشکین بود. صدای آبیاری ژوراسیک و Smoktunovsky وجود دارد. من در اولین قدم افتخار کردم و مردم لازم به آرامی رشد کردند: آنها یک تکنیک، یک پلت فرم، بچه ها را که آماده حمایت بودند پیدا کردند. به طور کلی، همه چیز رفت، رفت. و ما فرزندمان را به دنیا آوردیم - اولین چرخه شاعرانه در فیلم در روز تولد Pushkin از ششم ژوئن. و نه چندان دور ما مخاطبان را یک چرخه مینی فیلم های شاعرانه ارائه کردیم. "4 تاریخ ایده آل."

- در این فیلم های کوتاه از صفحه نمایش فیلم، اشعار خواندن ستاره ها. دشوار بود که آنها را متقاعد سازد که در این مورد شرکت کنند، که در واقع هیچ درآمد را به ارمغان نمی آورد؟

- من می توانم بگویم که بسیاری از آنها کاملا موافق هستند: کسانی که احساس می کنند که شعر را دوست دارند. کسانی که دوست ندارند - متن باز می گویند، آنها می گویند، این چیزی نیست که این من نیست. و درست است، زیرا چنین داستان باید توسط متقابل رخ دهد.

- همکاران ستاره برای شما - اینها دوستان یا رقبای بیشتری هستند؟

- من این سوال را مطرح نمی کنم. البته، رقابت داخلی همیشه وجود دارد، و این طبیعی است، ما حرفه ای بیهوده، بدون توجه به چقدر سرد است. و بدون سلامتی، تأکید می کنم، هیچ چیز در حرفه ما در حرفه ما هیچ کاری انجام نمی شود. شما باید رقابت کنید و با خودتان صحبت کنید: من بهتر می خواهم، بهتر خواهم شد. من چنین مسابقه ای را دوست دارم، او مرا اسپری می کند. همانطور که حسادت، احتمالا اگر آن است، سپس حسادت سفید، من حسادت سیاه را تجربه نمی کنم.

آناتولی یک پدر مراقب سه فرزند است. جوانترین دختر ویکا و پسر ماکسیم در ازدواج با Muscovic متولد شد، دختر همسر از ازدواج قبلی کاترین برای بومی آناتولی تبدیل شد

آناتولی یک پدر مراقب سه فرزند است. جوانترین دختر ویکا و پسر ماکسیم در ازدواج با Muscovic متولد شد، دختر همسر از ازدواج قبلی کاترین برای بومی آناتولی تبدیل شد

گنادی Avramenko

- چه چیز دیگری می تواند در مورد شخصیت شما بگویید؟ شما چی هست؟

- من می دانم که من ناقص هستم و بر روی خودم کار می کنم، بالاتر از کاستی های من. گاهی اوقات من تنبل هستم، گاهی اوقات بی تفاوتی اتفاق می افتد، من با این همه مبارزه می کنم، به طوری که هنوز ایستاده نیست. برای من، این واقعا مهم است، این فقط کلمات نیست. من خودم کار می کنم

"هنگامی که ما در حال حاضر در مورد شعر بسیار صحبت می کنیم، شاید شما را به خوانندگان مشاوره چگونه به سرعت یادآور یک شعر؟" آیا روش های اثبات شده وجود دارد یا آسان و ساده می شود؟

- آن را باور نکنید، اما آسان نیست و آسان نیست. البته، آن را بهتر استفاده کرد. (می خندد.) در حال حاضر جامع تر. واقعیت این است که من هیچ روش را نمی دانم. صادقانه، حداقل دوست دارم چیزی را آموزش دهم. در این مورد، که به اطراف می رود: هر کس می گوید، همانطور که او می نویسد، هر کس می نویسد چگونه او را نفس می کشد. و، به هر حال، حفظ در شب کار می کند - این یک روش تست شده توسط زمان است. زیر بالش، من یک کتاب را قرار نمی دهم، زیرا به نحوی سخت است. (لبخند می زند.)

- من می دانم که قبل از ثبت نام در تئاتر، شما در موسسه هواپیمایی تحصیل کرده اید. دانش فنی به دست آمده در آنجا، آیا شما به نحوی مفید در زندگی هستید؟ شاید شما بتوانید چیزی را تعمیر کنید، آیا شما به چیزی مانند برخی از همکاران خود با آموزش فنی علاقمند هستید؟ ..

- لامپ لامپ را می توان پیچ کرد. (لبخند می زند.) به طور کلی، صادقانه، هیچ وقت برای سرگرمی وجود ندارد! اشتیاق من این است که زندگی من پر شده است: کار و خانواده. من تمایل به اندازه کافی ندارم، هیچ قدرت یا زمان برای چیز دیگری ندارم. خوب، به طور طبیعی، اگر یک زمان به نظر می رسد از خانواده اش دور می شود - خوشحالم. هنگامی که ما در شهر راه می رویم وقتی به دوستانم برای شهر می رویم. در تابستان ما سعی می کنیم از دریا خارج شویم در حال حاضر بچه ها هنوز هم رشد می کنند، بزرگترین پسر ماکسیم وارد دوره نوجوان می شود، من سعی می کنم زمان بیشتری را با او صرف کنم، در مورد سرگرمی های او یاد بگیرم.

- آیا سپرده های عملی را در فرزندان خود می بینید؟

- حالا شما نمی توانید بگویید. من هیچ چیز را به آنها تحمیل نمی کنم. ماکسیم به دانش می پردازد، او کل مجموعه ای از انتقال آموزشی "گالیله" را تجدید نظر کرد - می داند که زندگی های مختلف: او تعجب می کند که چگونه این کار را انجام دهد، همانطور که او آزمایشگر است. در همان زمان کتاب ها را می خواند، به مدرسه موسیقی می رود. من هنوز درک نمی کنم که جایی که آن را بیشتر می کشد، من فقط سعی می کنم به او کمک کنم و به دانش مناسب بدهم.

- و دختر آنچه که خوشحال است؟

- ویکا - او، البته، آرام تر، دختر هنوز هم است. اما در همان زمان جهش، آواز خواندن و رقص است. در خانه ما از بازیگر او Verevkina می نامیم. (می خندد.)، اما اکنون من آن را به طور خاص به نوعی محافل و مدارس تئاتر داده نمی شود. از آنجا که این همه کار سخت است، و در استودیوی تئاتر ممکن است آسان نباشد. علاوه بر این، او هنوز گلو را نمی گیرد: "همه چیز، پدر، من می خواهم!" و من اصرار ندارم اگر استعدادهای بازیگری آشکار شوند، به این معنی است که آنها آشکار خواهند شد. و اجازه دهید آنها هنوز هم مصرف: بازی، اسکیت ...

در 40 سال، آناتولی با طراح Mosnes Muscovic ازدواج کرد. حزب عروسی در سبک فیلمسازان سازماندهی شد. مهمانان یک فرش قرمز دادند و کیک عروسی به شکل یک فیلم با تاریخ های مهم زندگی با هم بود

در 40 سال، آناتولی با طراح Mosnes Muscovic ازدواج کرد. حزب عروسی در سبک فیلمسازان سازماندهی شد. مهمانان یک فرش قرمز دادند و کیک عروسی به شکل یک فیلم با تاریخ های مهم زندگی با هم بود

گنادی Avramenko

- آیا شما احساس رایگان به اسکیت خود را؟

- من صادقانه به شدت سوار می شوم، آنها بهتر هستند. (می خندد.) ما تمام خانواده را دوست داریم تا در اطراف خانه در حوضچه های تمیز سوار شویم.

- طرفداران به شما اجازه می دهند به طور معمول زمان را در این محل شلوغ صرف کنید، به توجه خود حمله نکنید؟

- شما ایده های دروغین در مورد آن دارید. (لبخند می زند.) به من، طرفداران آرام هستند، چوب نزنید. ما مردم را با امور خود مشغول می کنیم، آنها به من تحمیل نمی شوند. من هرگز چنین احساسی نداشتم من یک ستاره پاپ نیستم در این رابطه همه چیز خوب است.

- با توجه به پاسخ های شما، شما یک کارآفرینی روشن هستید. شگفت زده نشده است اگر شما همچنین به تیراندازی با درجه حرارت یا سرد بروید. اتفاق افتاد؟

- خوب، این به منظور چیزهاست. استاد ما در این دوره گفت که تنها مرگ می تواند یک دلیل معتبر برای عملکرد باشد. بنابراین، ما خیلی مطرح شده ایم: سالم، ناسالم - به پلت فرم بروید، هیچ کس نباید بداند که شما درجه حرارت 39 یا 40 یا چیزی آسیب می بینید. در حال حاضر کسی می تواند در پاسخ من برخی از نوع Bhavism را ببیند، آنها می گویند، در اینجا ما هستیم، ما با درجه حرارت 40! .. اما همه می رود. و ما همانند همه هستیم، فقط کار می کنیم، چگونه می توان گفت، در زمینه رله. (لبخند می زند.) ما در تئاتر کار نمی کنیم، ما در آن خدمت می کنیم. این چیزی است که شما چیزی برای خودتان باز می کنید یا سعی می کنید باز کنید. احساس خوشحالی زمانی که چیزی دارید من به عنوان یک قهرمان رفتار نمی کنم.

- سالهاست که اکنون شما را در سینما و تئاتر به طور انحصاری و مرد جوان بلند می بینیم. آیا شما باید به برخی از فداکاری بروید تا خودتان را از بین ببرید؟

- مطمئن. اما دوباره، همان بخش حرفه ای. ابزار ما بدن ماست. شما باید برای او مراقبت کنید. به عنوان مثال، پسر من Maxim می آموزد تا گیتار را بازی کند. او به نظر می رسد پشت سر او به طوری که او در یک مورد، به طوری که در باتری ایستاده و تسخیر نیست. البته، من به چربی پیروی نمی کنم، در تناسب اندام باشم. نه که من یک ورزشکار مشتاق هستم، دوره ها را انجام می دهم. این زمانی است که ما در حال کار هستیم، شما در مورد همه چیز در جهان را فراموش کرده اید، به مدت نیم سال به سالن بروید. اما من خودم را ناخوشایند اگر شروع به شکستن. بنابراین، من فقط سعی می کنم غذای سالم سالم بخورم. همه چیز بسیار ساده است: این اصل تغذیه جداگانه است. و هنگامی که زمان وجود دارد - یک بار، و به ورزشگاه رفت، من سواب. خوب، بچه ها آرام نیستند (می خندد)، من را به شکل نگه دارید.

ادامه مطلب