کاترین وارناوا: "ما به صورت کریستال به عنوان یک زن و شوهر به عنوان یک زن و شوهر زمانی که ما آن را از"

Anonim

KATYA، شما احتمالا در دوران کودکی راه اندازی بودید؟

کاترین ورنوا: "خب، من یک کودک بسیار فعال بودم، بدون شک است. مامان به من "در هر بشکه یک طرح" نامیده است. والدین مرا به تمام حلقه ها فرستادند، که فقط می توانید. من رقص، موسیقی، بازی در تئاتر مدرسه، نقاشی، در برخی از مسابقات شرکت کرد. و همه چیز کافی نبود! من به طور مداوم در جایی عجله کردم تقریبا در خیابان راه نمی رفت، تمام وقت من کاری انجام دادم. "

پدرت نظامی بود و شما کمتر از هفت سال در آلمان زندگی می کنید. آیا چیزی از آن سالها به یاد می آورید؟

کاترین: "بله، دیگر کافی نیست. از آنجا که در بازگشت من مجبور شدم به سرعت بازسازی کنم: کشور دیگری، مدرسه، دوستان دیگر. این آسان نبود از آن زمان، یک لعنتی نابود شده در من باقی ماند - من در یک تیم جدید بسیار سخت است. این مربوط به مدارس و موسسات و تیم KVN بود. من نیاز به زمان برای انطباق دارم من نمی توانم بگویم که این مستقیما به شدت بسته است، اما من برای اولین بار نگاه می کنم، گوش دادن ... و در کمدی زن یکسان بود. نه بلافاصله با همه زبان مشترک را یافت. کسی کمی بیشتر ارتباط برقرار کرد، با کسی - کمی کمتر. البته، البته، همه چیز تغییر کرد. "

شما دو برادر بزرگتر دارید آیا آنها قبل از مجرمین از شما دفاع کردند؟

کاترین: "برادران همیشه آنجا بودند و، اگر چیزی اتفاق افتاد، البته، در شکاف ها پاره شد. اما شما می دانید، من به نوعی از شکایت استفاده نمی شود. من هم اکنون فکر کردم، به خصوص از آنجا که دلایل مشکلات باید در خودتان جستجو شود. من اشتباه میکنم؟ چرا نمی توانم یک زبان مشترک با همکلاسی ها پیدا کنم؟ سعی کردم خودم را حل کنم. اما برادران به واقعیت وجود خود کمک کردند. هنگامی که آشنا آموخت، چه کسی به شدت به من تغییر کرد. از آنجا که برادر وسط من یک شخص بسیار معتبر در منطقه بود! (می خندد.) او همیشه به من کمک کرد. وقتی که من در رقص باله مشغول بودم، پول را به دوختن لباس های گران قیمت، در کلاس های فردی دادم. "

کمی کتییا یک کودک فعال بود. عکس: آرشیو شخصی کاترین بارنابا.

کمی کتییا یک کودک فعال بود. عکس: آرشیو شخصی کاترین بارنابا.

چه کسی از دیدن والدین شما رویا بود؟

کاترین: "کسی، نه تنها توسط کسانی که من هستم. بله، حتی من واقعا نمی توانم بگویم، حرفه من چیست؟ من مردی هستم که از زمان به زمان بر روی تلویزیون نشان داده شده است. "

و این، پدر و مادر هنوز هم می گویند: "Katya، شما باید یک کار جدی پایدار داشته باشید!"؟

کاترین: "خب، من باید پس انداز حقوق بازنشستگی داشته باشم، پدر هر جلسه را به من یادآوری می کند. (خنده حضار) من یک خانواده بسیار محافظه کار دارم پاپ نظامی، مادر Medic. و، البته، آنها برای فرزندشان یک آینده متفاوت را دیدند. به همین دلیل است که من به دانشگاه فرهنگ نرفتم، به نقاشی، و به موسسه فولاد و آلیاژها یاد بگیرم - برای مطالعه فقه. اما مامان و پدر من را حتی بهتر از من می دانند. بنابراین، من فکر می کنم ابتدا روشن بود که یک وکیل موفق نخواهد شد. در حال حاضر در سال سوم، من با خیال راحت برای مطالعه به ثمر رساند. مامان از موسسه دستور کار با پیشگیری آمد که دخترش به علت دم بزرگ کسر می شود. سپس من شروع به فعال کردن KVN کردم، جشنواره ها را در سوچی سوار کردم. به موازات، یک تیم رقص در موسسه ایجاد کرد. من زمان کافی دارم، به جز، البته، مطالعه. تنها چیزی که مامان گفت: "روزانه، پس از آن چه می خواهید انجام دهید." من خودم را در دستم گرفتم و بهترین و غیرممکن بود تا موسسه را به خوبی پایان دهم. در نتیجه، دیپلم در موضوع "عدالت نوجوان" من از "پنج" دفاع کرد. او او را در مطلق مطلق نوشت، شب خواب نبود. "

شما یک دوره بزرگ و شاد و شاد داشتید. نوستالژی برای این زمان های بی رحمانه وجود دارد؟

کاترین: "حالا من درک می کنم که زمان آن، با وجود تمام مشکلات، واقعا به شدت به سر می برد. دانش آموز حاضر! من بی نهایت از KVN سپاسگزارم درصد بسیار زیادی از آنچه که من در حال حاضر شایستگی اوست. به تازگی، ما در مورد این واقعیت صحبت کردیم که هر فرد نقطه اصلی خود را دارد. و شما باید از آن استفاده کنید، به سمت راست چپ نکنید. اینجا کون لحظه ای من است تیمی از دختران که ما خیلی به دست آورده ایم، خیلی از دست رفته، لحظه ای من است. من در چه شرایطی زندگی می کنم به یاد می آورم ما روی کف کتک های کنار درب به سوسک ها خوابیدم. در آن زمان، هیچ کس پول زیادی برای حل و فصل در یک هتل عادی نداشت. و ما نیاز به همکاری برای آماده شدن برای بازی ها داشتیم. بنابراین حتی در مسکو، قبل از عملکرد، ما دو هفته تلاش کردیم تا چیزی را برای نوشتن، تمرین کنیم. در شرایط گاهی اوقات به خوبی زندگی می کردند، فقط هیولا! "

اما در حال حاضر، احتمالا شما می روید و با لذت من همه چیز را به یاد می آورم.

کاترین: "البته! من عجله را دوست داشتم، و من در مورد او با چنین buzz ... این Dochiras و غلطک ها، که برای ما به عنوان منا آسمانی بود. KVN - این تقصیر من بود، بنابراین من از پدر و مادرم پول نمی خواستم. این یک مدرسه سرد بود! اما من هرگز چیزی در مورد هر چیزی پشیمانم. مهم نیست که چگونه زندگی می کنید که در آن زندگی می کنید. نکته اصلی این است که با آنها. تیم من "اسرار شما" فقط دختران غیر واقعی است! به طور شگفت انگیز، همانطور که همه ما با هم ترکیب شده! همه شخصیت ها، همه بسیار مطمئن، جامد. ما چنین "بابا مردان" بودیم. ما اغلب گفتیم: "شما دختران هستید! چرا اینطور رفتار می کنید؟ "و ما واقعا می توانستیم به کسی عشق بدهیم."

به عنوان یک کودک، بازیگر آینده در رقص، موسیقی، نقاشی و دائما در برخی مسابقات شرکت کرد. عکس: آرشیو شخصی کاترین بارنابا.

به عنوان یک کودک، بازیگر آینده در رقص، موسیقی، نقاشی و دائما در برخی مسابقات شرکت کرد. عکس: آرشیو شخصی کاترین بارنابا.

و زندگی دختران از تیم چگونه بود؟

کاترین: "خوب! همه در حال حاضر خانواده ها، یکی از اخیرا به دنیا آمده است. Anya Orlova با من در حال حاضر در کمدی زن کار می کند، مشغول به کار اداری و نوشتن متون. Masha Kravchenko، نیز، با من. دختران دیگر - کسی که کودکان را افزایش می دهد، کسی حرفه ای را می سازد. یکی حتی در دفتر دادستان نشسته است! "

و چگونه KVN پس از آن به راحتی به زن کمدی جریان می یابد؟

کاترین: "در اصل، کاملا هموار شد. من همچنین در KVN بازی کردم، اما من قبلا در جستجوی کار بودم. و یک روز، ناتالیا آندریا به من با دنیس Privalov از تیم "Megapolis" آمد و به من گفت که جلسات باشگاه در مکان های مختلف جالب درک شده بود، آنها دعوت شدند تا شرکت کنند. من می گویم: "البته من با تو هستم چه چیزی نیاز دارید؟ "-" بله، هیچ چیز خاصی نیست. برای شروع، همه ما همه را با هم جمع می کنیم، صحبت می کنیم، مفهوم را مطرح می کنیم. " ما چندین بار ملاقات کردیم، بحث کردیم، اما پس از آن به نحوی همه چیز را کاهش داد. آقایان KVN ادامه دادند و من همچنان به دنبال یک شغل بودم. چیزی که من فقط انجام ندادم! من حتی مکان هایی داشتم که یک روز کار کردم. یک روز به عنوان یک پیشخدمت مشغول به کار بود، یک روز در صندوق قطار از سوسک ها، پروانه ها و جوندگان فروخته شد، یک روز در همان کتاب های پخش برق، یک روز از راه پله های صابون و سه روز به تلفن های همراه تلفن های تلفن همراه! من همچنین به عنوان یک دانش آموز از کارمند کار کردم، در بخش پرسنل کارخانه در کارخانه فولاد و آلیاژها بود و یک دختر رفتن بود! من مصاحبه ها را بی نهایت سعی کردم که به طور جدی داده شدم. در آن زمان، چهره من در حال حاضر در تلویزیون فریاد زد، و هنگامی که آنها به رسمیت شناخته شده بودند، آنها، آن را به آرامی، شگفت زده شد. در نتیجه، من با موفقیت مصاحبه با شرکت در سازماندهی تعطیلات تصویب کردم. علاوه بر این، این تنها مصاحبه بود که من در همه جا برگزار شد! (حرکت.) به من گفته شد که شما باید روز بعد باید کار کنید. و صبح روز بعد من در حال حاضر در آستانه آپارتمان ایستاده ام، و در اینجا ناتاشا به من تلفن می فرستد، ناتالیا Andreevna: "Katya، ما در نهایت رسیدن و آماده برای اولین حزب. آیا می توانید در حال حاضر برای شروع آماده شدن بروید؟ "به طور کلی، به طور کلی، شما حدس زدید که در نهایت رفتم."

و تصویر منظره ای از یک دختر hypersexual - او بلافاصله اختراع کرد؟

کاترین: "من در این تصویر در Kvn صرف کردم، و سپس، در واقع، چیزی برای اختراع یک دوچرخه. ناتالیا Andreevna تنها کمی به او پیشنهاد می کند. قهرمان من در نهایت شروع به تکامل، تغییر و ادامه دادن به انجام آن حتی زمانی که ما به تلویزیون ضربه زد. این تغییرات، شاید کمی قابل توجه به بینندگان، اما برای من آنها قابل توجه بود. در نتیجه، آن را تبدیل به یک بانوی جوان فستیوال، کاملا ناکافی بود. با استفاده از جنسیت هیپرتروفی، لب های پف شده، توسط یک کرست کشیده شده است. "

در این کاترین، Varnave چیزی از این تصویر است؟

کاترین: "این عجیب خواهد بود اگر من تعجب آرایش منظره و ناگهان من تبدیل به یک فرد کاملا متفاوت خواهد شد. البته که نه. علاوه بر این، من می توانم "کاترین ورنوا را از زن کمدی در TNT حتی در زندگی خود وارد کنم. در کار من من یک مخالف کامل هستم مرد بسیار سخت، جامد و دوبله شده. من می توانم بی نهایت کار کنم، علیرغم این واقعیت که در زندگی، به طور کلی تنبل است. اگر من فرصتی برای استراحت داشته باشم، به من اعتقاد داشته باشم، من فقط توسط آمیبا دروغ می گویم - و هیچ قدرت نمی تواند من را از تخت ببرد. اما اگر آن را به کار می آید، پس من تبدیل به یک جانور. در اینجا این دوام بیش از حد هیپرتروفی شده و حداکثر تا حدودی به من مربوط به شخصیت من است. "

کاترین وارناوا:

والدین وارناوا گاهی اوقات اطمینان حاصل می کنند که او چنین "حرفه ای غیر جدی" را انتخاب کرده است. کاترین ورنوا .

و چه ویژگی های شخصیتی از منظر کتی ورنوا دقیقا در شما دقیق نیست؟

کاترین: "این زن در مردان بسیار شبیه است. این کاملا خودکفا نیست، وابسته به مغلوبیت آنها است. در زندگی من، همه چیز تا حدودی متفاوت است. من خودم را از خودم حس می کنم. "

مردان دو این تصاویر را اشتباه نمی گیرند؟

کاترین: "اگر شما گیج شده اید، آن را به طور کامل مناسب برای من مناسب است. احمقانه به توهین، صعود به دست و فریاد: "بله، چگونه شما جرات؟! من یک شخص کاملا متفاوت هستم! "هر کس جهان را به بهترین فساد خود درک می کند. من اغلب از افرادی که مرا می شناسند می شنوند: "بله، شما در زندگی من کاملا متفاوت هستید!" و من می توانم یک آشنایی تصادفی دریافت کنم، با این عجیب و غریب تهدید می کنم. من گاهی اوقات سرگرم کننده هستم. "

بسیاری از رمان خود نوشتند و از دیمیتری خرگوش جدا شدند. زوج های نادر آن را به نظر می رسد برای حفظ روابط دوستانه پس از شکستن ...

کاترین: "خب، بیایید با این واقعیت شروع کنیم که دیما تبدیل به یک زن و شوهر شده است، ما سالها دوست داشتیم و با هم کار کردیم. چیز خنده دار این است: ما شروع به درک ما به عنوان یک زن و شوهر تنها زمانی که ما انحراف! این پارادوکس است. (می خندد.) هنگامی که ما با هم بودیم، مردم فکر می کردند که نوعی شوخی بود. ما برای مدت طولانی یکدیگر را شناخته ایم و خیلی زیاد تجربه کرده ایم. اول از همه، ما دوست هستیم - خوب، نزدیک است. ما همچنین به فیلم ها رفتیم، در یک رستوران غذا خوردیم، فقط راه می رفتیم. به تدریج، و بسیار هماهنگ آن همه به یک رابطه شخصی تر جریان یافت. و سپس این روابط شخصی نیز به راحتی به دوستانه ادامه یافت. "

اما بازگشت معکوس معمولا غیرممکن است.

کاترین: "البته، آن را بلافاصله اتفاق افتاد ... اما ما خیلی عادت کردیم به نزدیکی - و به عنوان دوستان، و به عنوان یک زن و شوهر، که پس از جدا شدن آن ترسناک بود به دست از دست یکدیگر. دیما یک فرد بسیار خلاق است. او یک هنرمند واقعی است، و او احساساتی دارد که او نمیتواند به طور دوره ای مقابله کند. من در این زمینه آرام هستم و می توانم به نحوی "بازپرداخت"، آرام باشم. این تفاوت خواص نیز ما را به یکدیگر متصل کرد. در یک جفت، کسی باید انفجاری باشد، و کسی آرام است. در مورد ما، دیما عاطفی تر بود. "

صادقانه، شگفت انگیز است ...

کاترین: "بله! این اولین مرد در زندگی من است، که در آن نقش ها به این ترتیب توزیع شد. معمولا، معمولا مخالف است. پس از تفریح، ابتدا بسیار دشوار بود. اما ما بزرگسالان با دیا، آگاه، تفکر، ما می توانیم خود را به جای شخص دیگری قرار دهیم. بنابراین آنها توانستند برخی از نقاط تماس را دوباره پیدا کنند. "

نام مردی که در حال حاضر با شماست، باز نمی شود. آیا می ترسید صاف کنید؟

کاترین: "در حال حاضر، من فرصتی برای رابطه در سایه ها دارم - از آن استفاده خواهم کرد. من می خواهم حداقل کمی شخصی باشم در آپارتمان من، در گوشه من، با شخص من. اگر به برخی از تصمیمات مهم می آید، من، البته، من چیزی را پنهان نخواهم کرد. "

آیا شما از رابطه قبلی خود درس می گیرید؟

کاترین: "من چندین بار در همان رکورد گام برداشتم. من می گویم که سمپاتیک است. (می خندد.) الهام بخش خود را چه باید بکنید - و نقطه! اما در طول زمان من انعطاف پذیر تر شدم و می توانم مرد را تنظیم کنم. ولی! با شرایطی که او همین کار را انجام خواهد داد. شما نمیتوانید به تنهایی بازی کنید اگر می بینم که این است، - شکستن. حتی اگر من واقعا یک مرد را دوست دارم. "

والدین شما تمام زندگی خود را با هم زندگی کردند. آیا شما آرزوی ایجاد یک خانواده قوی دارید؟

کاترین: "من اغلب پدرم را با مادرم شوخی می کنم:" بله، من همه زندگی شخصی را خراب کردم! "(می خندد البته، من یک خانواده می خواهم. من چندین بار پیشنهاد دادم، و هر بار که خودم را گرفتم فکر کردم که این دقیقا همان کسی بود که من رویایم. اگر چه پیشنهاد دیما خستالوف من قبول کردم. از آنجا که در آن زمان مطمئن بودم که من در ده، بیست و سی ساله راحت هستم. اما زندگی زندگی است در اطراف نرفت. "

سال گذشته سی سال بود. چگونه این خط را زنده دادی؟

کاترین: "اگر چیزی را در داخل تغییر دادم، سپس برای بهتر شدن. من به خودم نگاه کردم به عنوان یک زن، بی دقتی به او. پیش از این، من بسیار بابا بود - Pahala، Pahala. و اکنون فردی است که در زن مورد علاقه خود بسیار زیاد است. به نظر من این اتفاق افتاد زیرا من شروع به زندگی در جهان با من کردم. و من به همه توصیه می کنم: "خودتان را دوست داشته باشید! اگر شما احساس بدی به خودتان بکنید، بی فایده است که منتظر بمانید. " شما باید خودتان را بپوشانید، مراقب خودتان باشید و راحتی خانگی را ایجاد کنید. من فقط به این حال آمده ام. "

من خواندنی که شما طرفدار چیزهای زیبا و دکوراسیون هستید. بحران به نوعی شور و شوق شما را تحت تاثیر قرار داد؟

کاترین: "مشکلات باید یک فرد را اداره کند. بحران یک دلیل خوب برای فکر کردن است: آیا من به تمام این چیزهای گران قیمت نیاز دارم؟ آیا بهتر است به تعویق انداختن بیشتر و به والدین بدهد؟ اگر چه عشق من برای لباس ها در هیچ جا انجام نمی شود، اما اکنون می توانم بگویم: "این بسیار زیبا است، اما من به آن نیاز ندارم." و دوباره، حتی در جدی ترین بحران، مردم نیاز به نان و عینک دارند. بنابراین ما، دلقک ها، همیشه کار می کنیم. "

کاترین وارناوا:

Katya Varnaba در کمدی "دو تربلب"، معشوقه این شرکت را بازی می کند - یک شیرین سکولار است که اوقات فراغت اصلی را دوست دارد. .

به زودی صفحه نمایش کمدی "دو تربلب" خواهد بود. این اولین کینورول بزرگ شماست. چگونه احساسات؟

کاترین: "من به آرامی تجربه سینمایی را استخدام می کنم. من کمی در حالت دیگری کار می کردم. اگر ما در مورد کمدی زن صحبت کنیم، همه چیز خیلی سریع است. و در فیلم صحنه، که در قاب یک دقیقه طول می کشد، می تواند دوازده ساعت فیلم برداری شود. و اگر دوبار تایید شده باشد، باید هشت یا ده بار تکرار کنید، زیرا شما از زوایای مختلف حذف می شوید. "

قهرمان شما چیست؟

کاترین: "او علاقه مند به هنر رزمی ژاپنی است - نبرد در چوب. من آموختم که مربی واقعی، مربی را اداره کنم. حتی روند تجسم طولانی و جدی بود: پیش بند ویژه، لباس، شلوار ... من مجبور شدم تکنیک های اصلی را در حالت Avral مطالعه کنم. از آنجا که کارگردان ادوارد اوگانزیان به معنای واقعی کلمه تصمیم گرفت که قهرمان من در چنین ورزش غیر منتظره مشغول به کار باشد. او همچنین با چتر نجات می رود. به طور کلی، دختر چنین دیوانه ای است. "

داماد روی صفحه نمایش شما بر روی رادیو اجرا می شود و به راحتی راهنمایی های روانشناختی را در ادبیات توزیع می کند. و در زندگی من، آیا شما حداقل یک بار به یک روانشناس درخواست کردید؟

کاترین: "من روانشناسی را به عنوان علم مطالعه کردم، اما من در مورد آن مبهم هستم. من و من سعی می کنم به عنوان راهنمایی به عنوان امکان پذیر است. و من هرگز به انتقال، که در آن شما نیاز به جدا کردن زندگی دیگران، برای بیان نظر خود در کل کشور نیست. زبان من دشمن من است من بهتر است بی سر و صدا در خانه و ارتباط با تلویزیون. "

جولیا detettova

ادامه مطلب