چگونه به طلاق ... با مامان

Anonim

وجود دارد قطبش 2:

شایع ترین است پدر و مادر Hyperopka . کودک هنوز آزمایش نشده است، دنیای اطراف را پیدا نکرده و از همه طرف ها ریفلاکس است: "پرتاب بولیک! این خطرناک است ... نترسید ... بچه ها خوب نمی آیند، شما نمی خواهید مادر را ناراحت کنید؟ " و غیره والدین و مادر، به ویژه، فرزند را با چنین نگرانی محاصره می کنند که گاهی اوقات دشوار است برای تعیین آنچه که خودش می خواهد. چنین رویکردی ابتکار عمل را به ریشه مهار می کند، باعث می شود که کودک وابسته و نوزاد باشد. و هنگامی که او در حال رشد است، او احساس می کند روح خود را یک محموله بدهی غیر پرداخت: مامان به شدت سرمایه گذاری کرده است، من بهترین سال را به من داد. بنابراین، با زلزله، که تنها قادر است، شروع به ارائه بدهی می کند. شما می توانید دختران را برای 30 سالگی ملاقات کنید، که حاضر به سرگرمی و سفر با دوستان برای تعطیلات آخر هفته برای گرفتن مادر به کشور، و یا به مدت چند ساعت از طریق تلفن صحبت می کنند، به طوری که مادر خسته و تنها نیست. آنها فرزندان خود را به دنیا آورده اند و مادران را به روزهای هفته های بی معنی خود را روشن می کنند و به شما کمک می کنند که نیاز به کسی داشته باشند. در میان زنان و مردان یک موقعیت مشترک است. مامان باقی مانده بود و شماره رقم یکی بود. او و دوست، و مادر، و شریک زندگی، و همه چیز در جهان است. بسیاری از کودکان والدین که در پرفشاری خون رشد کرده اند، برای شروع خانواده های خود حل نمی شوند. به منظور مامان تلاش خود را برای ایجاد یک زندگی شخصی ناامید کنید و همیشه برای والدین خود آزاد باشید. خانواده های دیگر می توانند خانواده های خود را ایجاد کنند، اما آنها به طور مداوم در اضطراب زندگی می کنند، تمام وقت در هر چک. کمی، آنها آماده هستند تا همه چیز را ترک کنند و به والدین دست یابند تا به آنها کمک کنند، حتی زمانی که آنها بتوانند با سلامت محو شدن آنها هیچ کاری انجام دهند.

گزینه دوم است خانواده هایی که کودکان مانند بیگانگان افزایش یافته اند . والدین مشغول بودند، مشکلات خودشان. این اغلب در خانواده های مشروبات الکلی والدین، اعتیاد به مواد مخدر، بیماری های فیزیکی و روانی شدید، خشونت است. گاهی اوقات اتفاق می افتد زمانی که والدین یکدیگر را تغییر می دهند. کودکان به پس زمینه در برابر پس زمینه مشکلات مشکلات و استراتژی های زنده ماندن حرکت می کنند. بنابراین، چنین کودکان با کسری از عشق، قابلیت اطمینان، شناخت رشد می کنند. آنها به شیوه خود به والدین خود متصل می شوند و مادران به ویژه. تمام زندگی بزرگسالان، آنها به دنبال اثبات این هستند که آنها ارزش این عشق را دارند: کارهای خود را با مراحل هفتمال، به دست آوردن ارتفاع در خلاقیت، علم، حرفه و غیره، اما قطب نما داخلی آنها همیشه با هدف دریافت و جبران خسارت برای عشق بسیار ساده و ساده است ، که در دوران کودکی فاقد بود بنابراین، هر دو مردان و زنان در واقع به زندگی بزرگسالان خود تعهد ندارند. آنها همچنین به طور خاص به مادران وابسته هستند، همچنین سعی می کنند با قربانی کردن با زندگی جداگانه خود، ضروری و قابل توجه باشند.

روند جدایی با والدین و مادر، به ویژه، - این مهمترین مرحله تشکیل یک فرد با اراده او، ابتکار عمل است. اگر او سفر نکند، مسیر انسان در زندگی، با نیاز به دوست داشتن مادر و یا به دنبال عشق او، بسیار سنگین خواهد بود. و - پنهان ترین - در چنین مواردی که به طور مداوم با او عصبانی است. در قبایل های باستانی، مراسم مذهبی آغاز می شود، تعهد کودکان در بزرگسالی. هنگامی که والدین اجازه می دهند فرزند خود را به راه خود برسانند، به رسمیت شناختن حق خود به اشتباهات، مشکلات، به طور جداگانه از آنها. در همان زمان به عنوان والدین، آنها را با حمایت و حمایت از او خدمت می کنند. هیچ آیین مشابهی در دنیای مدرن وجود ندارد. مادر در فضای شخصی دختران و پسران بزرگسالان ناراحت کننده است. آنها اجازه می دهند آن را عصبانی، ماسک مراقبت خشم خود را. و همچنان به یکدیگر آسیب می رساند.

اگر شما خود را در یکی از این نقش ها پیدا کنید - یک کودک در حال رشد و یا یک مادر که اجازه ندهید فرزند خود را در یک زندگی مستقل بیرون بیاورد، وقت آن رسیده است که پرونده را بدهد.

وقت آن است که تلاش هایی را برای مبارزه با یکدیگر نگذارید، بلکه برای ارزش ها و پروژه های واقعی که دیگر به اندازه کافی برای راندن نیست. پر کردن زندگی با معنای شخصی خود، نیاز به اثبات یا دریافت عشق بلافاصله در قالب شما نیاز به خود را به خود اختصاص می دهد.

ماریا Dyachkova، روانشناس، درمانگر خانواده و آموزش های پیشرو از مرکز آموزش شخصی Marika Khazin

ادامه مطلب