Tilda Suinton: "روزنامه نگاران نوشتند که من در همه جا با یک عاشق جوان ظاهر می شود. با یک شوهر پر جنب و جوش، همانطور که آنها می گویند "

Anonim

ظهور بیگانه تیلدا سینتون، ذهن مدیران برجسته مدرنیته را تحریک می کند: جیم دازرموش، Wes Anderson و Brothers Cohen، منتظر بازوهای باز خود در پروژه های خود هستند. این هیئت مدیره از نوع اسکاتلندی باستانی نمی ترسد بازی های سخت تر را بازی کند. او Chameleon واقعی و یک زن، زمان گدا است. و در زندگی واقعی، ستاره با موفقیت با نقش مادر دوست داشتنی دو فرزند بالغ و همسران هنرمند Sandro Koppa، که تحت او بیست سال بود، مقابله کرد. در مورد رویدادهای شگفت انگیز خود را از بازیگر زندگی می کنند در مصاحبه ای با مجله "فضای زیبایی" مجله می گوید.

- Tilde، شما از یک خانواده نجیب آمده اید. پدر شما - شمارش، دوران کودکی در قلعه و جوانان گذشت - در مدارس شبانه روزی اروپا برای دختران نجیب ... موافق، همه این ها به نظر می رسد بسیار

معمولا. و چطور بود؟

- صادقانه، کاملا هر روز. من به یاد می آورم زمانی که من بیست و پنجم افتادم، مادرم ایستاده بود تا بیست و اولین خروج من را از خانه جشن بگیرد. من این ایده را وحشتناک دوست نداشتم من به طور کلی مضحک به نظر می رسد که تصویر مدارس بسته، که در کتاب ها و فیلم ها ایجاد شده است. با توجه به تجربه من، هیچ چیز خوبی در آنها وجود ندارد. بیشتر به اردوگاه کار اجباری یادآوری می کند تا برخی از نهاد های منحصر به فرد برای خواهر و برادر خانواده های ثروتمند. خشونت جامع بر شخصیت. به هر حال، من یک سال قبل از بقیه به آنجا داده شدم. پدر و مادر به شدت به زندگی در آلمان نقل مکان کردند، و کودک مجبور به رفتن به جایی بود. بنابراین من برای یک سال بیشتر رنج می برم. (می خندد) من در ابتدا در یک مدرسه با دیانا اسپنسر تحصیل کردم و سپس به دیگری نقل مکان کردم، جایی که تونی بلر همکلاسی من شد. می خواهم به حقیقت؟ من نمی توانستم هر دو آنها را تحمل کنم. اشعار معمولی TESIDED.

- آیا شما متفاوت بوده اید؟ علیه قوانین؟

- نیازی به شورشی نبود. در آخرین مدرسه، جایی که من مطالعه کردم، با دانشجویان از کلاس های ارشد ارتباط برقرار شد. اگر کسی را دید که با آنها صحبت کردید، می توانید بلافاصله تبدیل به یک فرد غیر قابل قبول شوید. و من، من یادآوری می کنم، و بنابراین در کلاس سال جوانتر از بقیه بود. بنابراین خاص بودن - تقریبا حرفه من از سنین اولیه است. حالا من دیگر یک نوجوان نیستم من کاملا به خوبی درک می کنم که چرا والدین به طور مداوم من را از خانه فرستادند: در غیر این صورت، هیچ کس فقط انجام نخواهد داد و آموزش عالی دریافت خواهد کرد. اما برای فرزندانش این مسیر زندگی را نمی بینم، به طوری که آنها در مدارس عادی تحصیل کرده اند.

هیچ یک

عکس: قاب از فیلم "اورلاندو"

- سپس او کمبریج بود. اما، تا آنجا که من می دانم، افکار به عنوان یک بازیگر نقش مکمل زن در آن زمان شما هنوز بوجود آمده، درست است؟

- بله، من بر روی شعر مطالعه کردم، اما در زندگی من یک شعر واحد نوشتم. (لبخند می زند.) و سپس دانش آموزان را در دایره بازی در مرحله پخش کردند و تصمیم گرفتند به آنها ملحق شوند. من همیشه دوست داشتم بازی ها را بازی کنم، و آنها را نوشتم. خوشبختانه، والدین از من حمایت کردند. در خانواده ما، آنها هرگز فکر نکردند که او مجبور به کسب درآمد و حرفه ای شود، بنابراین مادر با پدر به نظر می رسید که این بازی چنین سرگرمی ناز بود، مانند برداشتن داگرهای قدیمی و یا حذف انواع گل رز جدید. به خصوص این کاملا اشتیاق اشرافی است. تنها چیزی که والدین منتظر من بودند این است که یک مهمانی خوب داشته باشیم. اما زمانی که متوجه شدند که من اهداف دیگری داشتم، فقط از شنا کردن آزاد استفاده کردم. آنها حتی سعی کردند چند فیلم من را ببینند، اما با توجه به چشمان بزرگ خود و فقدان هر نظر، من متوجه شدم که آنها چیزی روشن نکردند. در این مورد، علاقه آنها به تمرینات عمل من به پایان رسید. (خنده حضار) به هر حال، مادر من به نحوی گفت که مادربزرگ بزرگ او از اعدام آریا خواسته بود که در اصل نزدیک به بازی بازیگر است. بنابراین من اولین نفری نیستم که خانواده ما با چنین گناهی های هنری باشد. اما من هنوز هم یک بازیگر حرفه ای فکر نمی کنم.

- چطور؟ شما، اگر شمارش کنید، بیش از سی ساله به سینما وارد شوید!

"اما من هرگز آن را مطالعه نکردم." بنابراین، من همیشه می گویم که من عاشق یک فیلم هستم، نه حرفه ای. در دانشگاه من به طور عمده ادبیات انگلیسی و علوم سیاسی تحصیل کرده ام. و دایره تئاتر برای روح بیشتر بود. چه کسی می دانست که چطور همه چیز را بسته بندی می کند.

- انتقال مربوط به بازیگر چیست، اگر شما به طور کامل به دیگری آماده شدید؟

- در سن بیست و پنج سالگی، من در لندن زندگی کردم و بلافاصله به آنچه که زندگی واقعی نامیده می شود، فرو ریختم. در مدارس بسته، آنها یاد نمی گیرند که زنده بمانند، بنابراین من در همه چیز خود را جدا کردم. او خودش را شامل می شود، در تولیدات تجربی شرکت کرد و بسیار سریع با Derek Jarmann کارگردان ملاقات کرد. او ظاهر بیگانه من را جذب کرد، توانایی بازی نقش Androgy. پس از همه، یک هنرمند توسط آموزش و پرورش، او همه چیز را بسیار ایستا می بیند. و چهره من فقط این است. به طور کلی، همه چیز بیرون آمد، و او نمی ترسد به من نقش بزرگی بدهد، اگرچه هنوز تجربه ای نداشتم. سپس من در "Caravaggio" خود را ستاره دار کردم، و سپس چند پروژه هنری دیگر را دنبال کردم.

"Derek Jarman به مربی شما تبدیل شد، شما در نه فیلم ستاره دار شد و برای حافظه آن در قرن ها باقی ماند." لطفا به ما بگویید که چرا برای شما بسیار مهم است؟

- اول از همه، من نه تنها خاطره ای از درک به عنوان یک دوست، بلکه همچنین به عنوان یک مدیر بزرگ، در مورد آنها، به شدت پشیمانی، چند می دانیم. من اخیرا یک سمینار را در یک مدرسه فیلم سپری کردم و قطعه ای را از فیلم هایش نشان دادم. برای من، این شوک بود تا متوجه شویم که هیچ کس در مورد او شنیده نمی شود. در عین حال، دانش آموزان گزیده ای را از کار خود تماشا کردند و تکان دادند، که به من وضعیت اصلی خود را تأیید می کند. برای بیش از بیست سال پس از مرگ او گذشت، اما برای من، درک در آثار خیره کننده خود زندگی می کند، و من سعی می کنم به ما بگویم تا آنجا که ممکن است. من آن را به این شخص بدهکارم او اولین کسی بود که به من اعتقاد داشت، به من فرصتی داد تا آنچه را که من واقعا تعجب کنم، و آن را افشا کنم. او من را بازی نکرد که در روح من پاسخ نداد. Derek مدیر بسیار حساس بود و همیشه به بازیگرانش گوش می داد، او در فرایند کار بر روی فیلم با ما صحبت کرد. من مطمئن هستم که آیا او برای او نبود، من نمی توانستم فیلمبرداری کنم، من می توانم نقل مکان کنم، و پس از آن من زندگی سنتی اشراف را زندگی می کردم: من به جهش رفتم، در نهایت استراحت کردم، بچه ها را با برخی از دوک به ارمغان آورده ام - به طور کلی، تمام این الگوهای خزنده. و درک فقط به من گفت: "من می خواهم شما را در جهت که شما نزدیک است توسعه دهید. آیا یک فیلم خاموش را دوست دارید؟ بنابراین بیایید فکر کنیم که چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم. من همیشه از هر یک از تلاش های شما حمایت می کنم. " والدین نیز از من حمایت کردند، اما کاملا متفاوت بودند. در عملکرد خود، آن را به نظر می رسید "هر آنچه که کودک نه ..."، در ظرافت هایی که آنها نگذارند. درک پدرم در سینما شد، او تقریبا به من رشد کرد. من اکنون چیزهای زیادی را با یک لاف در رویکرد او و فیلم های او انجام می دهم. درست است، او چنین چیزهایی را نه تنها برای من ساخته است. به عنوان مثال، یک هنرمند در لباس های شنی پاول، که در حال حاضر با اسکورسیزی مشغول به کار است، همچنین در درک نیز آغاز شده است. "Caravaggio" اولین فیلم او بود. Jarman به او گفت: "اسکریپت را بخوانید و طرح های خود را همانطور که مشاهده می کنید، طرح کنید. من هیچ چیز را تداخل نخواهم کرد. " یک چیز روشن، او کمی "مبارزه" ایده های ما، اما آن را به دقت مانند هیچ چیز دیگری. رویکرد او به تیراندازی به سادگی منحصر به فرد بود. به هر حال، آن را در افتخار درک بود من یکی دیگر از مدیر منحصر به فرد - Luka Guadagnino، که سه بار فیلم برداری شده است. اولین بار در سال 2008 در فیلم "من عاشق هستم".

- و او مدیر آخرین فیلم با مشارکت شما شد. ما می توانیم بگوییم شما با او بزرگ شده اید؟

"بله، زمانی که ما برای اولین بار برای اولین بار ملاقات کردیم، او تنها بیست و دو ساله بود." و او همچنین هنرمند در زمینه آموزش بود، مانند درک. خوش شانس من در هنرمندان. (لبخند می زند.) به نحوی آنها موفق به دیدن من در تصاویر کاملا خیره کننده.

هیچ یک

عکس: قاب از فیلم "چیزی نیست که با کوین"

- خانه هنر تبدیل به یک Cotomander مورد علاقه برای شما شده است، اما شما موفق به بازی در هالیوود. به این ترتیب، یک چیز در همه چیز دخالت نمی کند؟

- نه این که دخالت نمی کند ... برعکس، پروژه های هالیوود به من کمک می کند تا فیلم های گرفته شده برای خبرنامه های واقعی سینما را ترویج کنید. به عنوان مثال، آن را با "Narnia Chronicles" بود. من از استودیوی دیزنی سپاسگزارم که آنها را به نقش یک جادوگر سفید بردند. اما فقط به این دلیل که هیچ تبلیغی بهتر برای پروژه های خاص من وجود ندارد، مانند "پادشاهی ماه کامل"، "چیزی با کوین" یا "اورلاندو" اشتباه است از دیزنی بمبستر. برای من، هالیوود فرصتی است تا خود را از آثار اصلی من یادآوری کند - فیلم هایی که واقعا می توانم واقعا آشکار کنم. به هر حال، در طرح های اصلی، جادوگر سفید کاملا متفاوت بود - زیبایی جنسی در لباس سفید با چشم و لب های روشن رنگ. اما من شورش کردم، گفتم که من چنین بازی نمی کنم. و به دلایلی من درست در آنجا اخراج نشد، اما به نیازهای من گوش دادم. و این در پروژه استودیو است، جایی که همه چیز در بالاترین سطح تایید شده است!

- در فرهنگ جادوگر محبوب - شخصیت های بسیار جالب. اغلب آنها نخستین فمینیست ها نامیده می شوند. احتمالا، به همین دلیل است که شما برای نقش های مرتبط با سحر و جادو بسیار خوب هستید؟

- می دانید، من این موضوع را تحسین می کنم. من به طور مداوم آن را مطالعه می کنم. تاریخ واقعی ادارات در اروپا بسیار جالب است. به عنوان مثال، در اسکاتلند آخرین بار جادوگر در آتش سوزی تنها دو صد سال پیش سوزانده شد. فقط گوش کن: دو قرن پیش! این همه چیز است! این رویداد در روستای نزدیک قلعه خانواده من اتفاق افتاد. زن به نام ایزابل گودا، که در واقع تنها یک خانم عاقل و تحصیل کرده بود، در ده کیلومتر از خانه من زنده بود. در روزنامه های آن زمان، مصرف می شود که در موارد متعددی از استفاده از سحر و جادو سیاه اعتراف می کند، از آنجایی که به یک دسته از حیوانات مختلف تبدیل شده و با ارتباط با شیطان پایان می یابد. به نظر می رسد من فقط شگفت انگیز است که زنان هوشمند هنوز هم نوعی جادوگران را در نظر گرفته اند و دانش آنها توسط مردان از موقعیت ها ارزیابی می شود، دور از عقلانی هستند. بنابراین بله، در آن چیزی فمینیست وجود دارد، اگر تقریبا اخیرا یک دختر تنها می تواند برای بیش از حد تحصیل کرده باشد. در این موضوع، بسیار در نظر گرفته شده است ... اما اگر شما عمیق به عمق، شما می توانید الهه های قدرتمند و شخصیت های اسطوره ای مشابه در هر فرهنگ پیدا کنید: Cali، Medusa Gorgona یا Athena - در مورد همه مردان می گویند: "هوشمند؟ بنابراین، احتمالا جادوگر. " آیا این عادلانه است؟ البته که نه. بنابراین، فمینیست ها و استفاده از این تصویر اغلب، و مردان مردان-زنان به نام جادوگر خود هستند.

- یکی دیگر از تصویر مورد علاقه خود را در یک فیلم یک مادر است. احتمالا چنین نقش هایی را به خوبی امیدوار می کنید زیرا شما فرزندان خود را دارید؟

"از یک طرف، بله، من بچه ها دارم، اما از سوی دیگر - آنها به من یک دلیل پروسس را مدیریت می کنند: من یک مادر داشتم. درست است، ما رابطه خوبی با او داریم. و اگر ما در مورد فیلم اصلی "پدر و مادر" صحبت کنیم "چیزی با کوین اشتباه است"، پس من یک مادر بد بازی می کنم. به طور کلی، برای من، این نقش ها فرصتی برای زندگی بسیاری از موقعیت های متنوع است: شما می توانید پسر قاتل را ببخشید، همانطور که در کوین بود، فرزندتان را نجات دهید، به عنوان "در پایین"، و یا غریزه مادر را فراموش کنید ، همانطور که در "I - I - این عشق است" ... و بنابراین من دوست دارم نزدیک شدن به خانواده ام، من شروع به احساس نسل های بسیاری از قبیله اسکاتلندی. پیش از این، برای من مهم تر بود که من از آنها متفاوت هستم که من منحصر به فرد هستم، و اکنون می خواهم راه دیگری برای ادغام به درخت تناسلی، بخشی از چیزی بیشتر باشد.

"اما در عین حال، شما به طور دوره ای نقش شخصیت های شرکت های بزرگ را بازی می کنید ... همانطور که در مایکل کلیتون بود، که اسکار دریافت کردید.

- رک و پوست کنده، برای من، این نقش کاملا منحصر به فرد شده است، مهم نیست که چقدر عجیب و غریب است. من برای بازی کردن افراد عادی استفاده نمی شود. در اینجا جاودانه، جادوگران، همه انواع موجودات بیگانه من هستند. (خنده حضار)

- البته، با ظاهر خود. به نظر می رسد از نقاشی های Prerafaelites پایین آمده است. آیا مشکلی با این دارید؟

- دشوار است استدلال با این واقعیت است که من زیبا نیستم. اما از دوران کودکی به نظر می رسید یک کرامت بزرگی بود، نه یک معایب. من همیشه از جمعیت اختصاص داده ام. برای انجام این کار، حتی هیچ چیز نباید انجام شود. زیبایی فشار زیادی دارد، رفتار خاصی را اعمال می کند، به یک قاب سخت تبدیل می شود. من به من کاملا ناشناخته است. و من همچنین دوست دارم که من می توانم به آرامی شخصیت های هر طبقه را بازی کنم یا به طور کلی جنسیت را خاموش کنم تا کسی را ناامید کنم. من مثل یک شی هنری هستم شما می توانید در موزه قرار دهید (خنده حضار)

هیچ یک

عکس: قاب از فیلم "پس از خواندن بیمار"

- آیا استعدادهای پنهانی دارید؟

- بله، شاید، من چند مهارت دارم که من از آن استفاده نمی کنم. بنابراین، من شیک پخت و پز ماهی پخت و پز - ظرف کورونا راست. به هر حال، پخت و پز درس مورد علاقه من در اوقات فراغت من است، که، متاسفانه، بسیار کم است. اما زمانی که یک لحظه صادر می شود، من به آشپزخانه پیوستم. من دوست دارم برای دوستان و خانواده آشپزی کنم به نظر می رسد که هنر آشپزی بدون عشق غیر ممکن است. در هر ظرف شما یک قطعه خود را می سازید، بنابراین به طور قطعی در خلق و خوی بد ممنوع است. علاوه بر این، من دوست دارم به تعمیر چیزها، به ویژه اگر آن را با دوختن مرتبط است. و به طور کلی، جنوب بد نیست. و من الهی پارک شده ام. به عنوان یک راننده، من صادقانه، خیلی خوب نیستم. این است که من کاملا از دست رفته توپوگرافی توپوگرافی - من می توانم هر ساختمان را پیدا کنم و هرگز هدر ندهید. اما من ماشین را رانندگی می کنم.

- شما اشاره کردید که فرزندان شما زندگی عادی را زندگی می کنند. و آیا می توانستند کاری انجام دهند که شما را به شدت تکان می دهد؟

- حالا دوقلوهای من - دختر Onor و پسر Xavier - در بیست سال، آنها هنوز به دنبال خود هستند. هیپ های واقعی و من آن را دوست دارم دیوانه! اما اگر آنها به طور ناگهانی تصمیم به تبدیل شدن به کارمندان بانک، من فقط شگفت زده خواهد شد. (می خندد.) اما من فکر می کنم این در خانواده ما هرگز اتفاق نخواهد افتاد. به هر حال، با پدر خود - نمایشنامه نویس و هنرمند جان Byrny - ما در سال 1986 ملاقات کردیم، زمانی که من بیست و پنج ساله بودم، او چهل و پنج بود و بلافاصله یک قرارداد را به دست آورد که هر یک از ما می توانست زندگی شخصی خود را داشته باشد علاوه بر خانواده. در حال حاضر روابط آزاد نامیده می شود. چهل و پنج من یک هنرمند دیگر را دیدم (من تکرار می کنم، من برای آنها خوش شانس هستم) - Sandro Coppa. و اکنون من دوباره با مردم در سن بیست سالگی تفاوت داشتم، تنها این بار من خیلی بزرگتر شدم. ساندرو و من به طور عمومی ظاهر شد، و جان روابط ما را به عنوان چیزی از اعطا پذیرفت. او زمانی که ما نیاز به ترک داشت، با کودکان باقی ماند و حتی ما را در خانه پذیرفت. ما سعی کردیم جزئیات زندگی ما را در یک مصاحبه تبلیغ کنیم، اما فقط در اینجا چنین خانواده ای بزرگ زندگی کردیم. اما در سال 2009، آن را به یاد می آورد، یک رسوایی بزرگ در اطراف این تاریخ رسانه گسترش یافته است، تمام لباس های کثیف من کشیده شده است. در عوض، به نظر می رسید آنها کتانی کثیف بودند. در ابتدا آنها نوشتند که من بی شرمانه با یک عاشق راه می رفتم. با زندگی، همانطور که می گویند، شوهر. و هنگامی که آنها متوجه شدند که جان از آن آگاه است و هیچ چیز علیه، شروع به افزایش شایعات در مورد نوعی رفتار فاسد و خانواده سوئد آغاز کرد. در نتیجه، ما تهدید کردیم و تصمیم گرفتیم به آرامی به سوالات روزنامه نگاران پاسخ دهیم. من می دانستم که عبارت های آموخته شده: "ما با جان با بچه ها زندگی می کنیم، و ساندرو گاهی با من سفر می کنیم." هنگامی که پاپارازی از گوش دادن به همان چیزی خسته شد، آنها پشت سر ما بودند. با جان ما هنوز هم دوستان نزدیک داریم، اما برای مدت طولانی ما زندگی نمی کنیم. ما توسط کودکان متحد هستیم در حال حاضر شوهر غیرنظامی من ساندرو.

- من نمی توانم درباره دیوید بووی بپرسم. پس از همه، شما به طور بی نظیر بی نظیر نگاه کنید، و من کاملا از این واقعیت که شما در کلیپ خود فیلم برداری شده بود شگفت زده نمی شود. چطور این اتفاق افتاد؟

- من طرفدار خود را از سن سیزده ساله بودم. من به رکورد خود گوش دادم و فقط در عشق افتادم. و در ابتدا هدیه ای از سخنرانی را از دست داد وقتی که پوشش را در فروشگاه دیدم. به نظر من به نظر می رسید که این بیگانگان با موهای قرمز کپی من بود. که ما با یک سیاره هستیم! من بلافاصله یک روح نسبی در آن احساس کردم. و اکنون چند سال بعد یک تماس تلفنی وجود داشت - و در انتهای دیگر سیم دیوید ... و او مرا دعوت می کند تا در کلیپ خود بازی کند. فکر میکنی من شک دارم؟ (خنده حضار)

"به نظر من به نظر می رسد که چنین شخص شگفت انگیز، مانند شما، باید رویاهای فانتزی بسیار جالب باشد. آیا آنها را به یاد می آورید؟

- من اغلب رویاهای پیچیده، چند لایه را رویایم. پیش از این، من آنها را سعی کردم آنها را ضبط کنم، اما هنوز هم سحر و جادو از دست رفته است. اگر می دانستم که چگونه می توانم به خوبی بنویسم آنچه که در ابتدا سعی کردم در کمبریج تدریس کنم، احتمالا می تواند رویاهای خود را به عنوان اساس اسکریپت قرار دهد و پروژه هنری خود را حذف کند. اما، متأسفانه، من یاد نگرفتم که بنویسم، به طوری که قطعه های رویاها تنها در حافظه من باقی می مانند.

- چه نقش دوست دارید در آینده بازی کنید؟ شاید تصاویر خاصی وجود داشته باشند که به شما صلح ندهند؟

- من بسیار مهمتر از نقش خودم هستم، اما من با آن کار خواهم کرد. به عنوان مثال، هنگامی که Wes Anderson من به من یک اسکریپت جدید برای من می فرستد، من موافقم، حتی آن را نمی خوانم. من هرگز از دوستان خودداری نمی کنم بنابراین من یک کنسرت سالخورده ای را بازی کردم، که به نظر می رسد یک خرابه های سدیم است. اما تصادف غم انگیز این بود که مادر من در طول این فیلمبرداری، مشاوره سالخوردگان فوت کرد. و من سعی کردم با او به عنوان اغلب ممکن است. به طور مداوم به آنجا بروید. بنابراین فیلمبرداری من بافتی از برنامه های دوستان من و خواسته های من است. من در جریان حرکت می کنم و مطمئن هستم که سرنوشت دقیقا نقش هایی را که من نیاز به بازی دارم را پرتاب خواهم کرد. بنابراین نه، من هیچ برنامه ای برای آینده ایجاد نمی کنم. من در فیلم ها حرفه ای ندارم، من یک زندگی در ارتباط با موضوعات سینما دارم.

ادامه مطلب