سرگئی میناف: "من برای کوچه هستم، در زندگی نیازی به ترس از خطر نیست"

Anonim

مصاحبه در دفتر شرکت خود برگزار شد - دقیق تر، در یک شیک، برف سفید، تقریبا در یک مذاکره استریل، که در آن هیچ چیز به ویزای من به صادق بودن. و به نوعی آن را بلافاصله روشن شد که حتی اگر سرگئی و تلاش می کند جایی دیگر به نظر می رسد بیش از اینکه به نظر می رسد، آن را به صورت ارگانی می آید، و این، در اصل، او آسان تر است او به نگرانی برخی از موضوعات به جای آن را به جای پر کردن آن نیست دروغ.

سرگئی، از مصاحبه های شما، شما می توانید در مورد دوران کودکی خود را یاد بگیرند. چگونه آن را داشت - و درست است که شما در نسل چهارم مسکووییت هستید؟

سرگئی میناف: "بله من یک شهر معمولی شهر بودم، در حیاط در ایستگاه رودخانه ما، فوتبال پنج سال حرفه ای بازی کرد، در دروازه ایستادم. خانواده من شایع ترین، با ثروت متوسط. پدر - شیمیدان، مامان - بایگانی، مادربزرگ همچنین در بایگانی مرکزی ادبیات و هنر کار می کرد. اغلب والدین در امور خود مشغول به کار بودند و من بیشتر وقت خود را در مادربزرگم سپری کردم. ما به مرکز رفتیم، در کنار Zamoskvorechye، در حوضه پاتریارچ رفت ... و من، مانند او، بشردوستانه آب خالص. در مدرسه، رشته های دقیق نمی رفتند، و به عنوان مثال برای بقیه نبودم. "

به عنوان تمرین نشان می دهد، Troechniki بهترین سازگار با واقعیت های زندگی است. و شما یک ماهیت پرماجرا از Osta Bender دارید ... شما تا پانزده سال در Arbat پیدا کرده اید؟

سرگئی: "بله نرخ ارز دلار به طور رسمی شصت کپک بود، اما در این قیمت آن را تغییر داد. در بازار سیاه، او هزینه سه روبل، پنج، و سپس هفت ... در اینجا در این راهرو ما از ارز خارجی خریداری، چیزهای مارک، پس آنها به شهروندان ما فروخته شد. و ما مهمانان خارج از کشور را ارائه دادیم، ما یک کابین غول پیکر، فدوسینو را ارائه دادیم ... من عملا یک متخصص در این زمینه بودم. و اوایل شروع به کسب درآمد. "

پس از آن رویای چه بود؟

سرگئی: "هیچ چیز بتن. من نمی خواستم یک فضانورد یا خلبان هواپیمایی مدنی باشم. من به ورزش بی تفاوت نبودم، موسیقی را تحسین می کردم، هرچند تا به امروز من بازی را در گیتار نمیشنوم، مطالعاتم را به تعویق انداختم. (لبخند می زند.) من خیلی بخوانم در ده، من دوما را دوست داشتم، در چهارده - برادبری، Strugatsky، در شانزده ساله - بونین و تمام ادبیات سن نقره. ما در آپارتمان ما کتابفروشی را به سقف دادیم. اما من برای همه چیز نبودم. من شکاف در ادبیات کلاسیک روسی دارم. بنابراین، به عنوان مثال از داستوفسکی اجتناب کردم. اما من هنوز به اندازه کافی بخوانم، زیرا هیچ کاری انجام نداد. این امروز در کودکان برای چهل و دو کانال تلویزیونی، اینترنت، بازی های کامپیوتری و خواندن چگونگی شکل گیری اوقات فراغت دیگر مجذوب نیست. "

دختر شما از اولین ازدواج آناستازیا سیزده ساله است. او موفق به خواندن عشق به خواندن شد؟

سرگئی: "کتاب ها بر روی او قرار می گیرند، اما به طور کلی برای من بد است. جامعه او شبکه های اجتماعی، فیلم ها، بازی های کامپیوتری را زندگی می کند. وقتی ما با هم صحبت می کنیم، خیلی صحبت می کنیم. او به من در مورد ناراحتی، ضایعات و یا برعکس در مورد پیروزی ها به من می گوید. من همچنین با برخی از تجربه های خود را به اشتراک می گذارم و سعی نکنید دروغ بگویم. فرض کنید آن را در مورد مشکلات در مدرسه شکایت می کند، و من بلافاصله او را متقاعد نمی کند که توجه نکنید، زیرا همه چیز که در این موسسه آموزشی اتفاق می افتد هیچ ارتباطی با زندگی واقعی نیست. Nastya بهتر از من یاد می گیرد، اما هنوز هم متوسط. توانایی های او به من رفت. همچنین، افسوس، بشردوستانه، که به زندگی موجودات دستگیر شده است. " (لبخند می زند.)

شما نمیتوانید به شما بگوید که ناراحت هستید

سرگئی: "گوش کن، من شخص بسیار تنبل هستم، و همه چیزهایی که من انجام می دهم به طور انحصاری به منظور سرگرمی خود است. چند بار در هفته من با خودم صحبت می کنم: "چه شادی هایی را که چنین برنامه ای را مرتب کرده است، من نیازی به صعود کرده ام و نه صبح، به عنوان میلیون ها نفر آن را انجام می دهم." به عنوان یک قاعده، در ظهر، من فقط خودم را شستشو، و آن را کاملا مناسب است. من خوش شانس هستم، من به عنوان من می خواهم زندگی می کنم، قمار با همراهان در پوکر در روز پنج شنبه. (لبخند می زند.) من برای کوچه هستم در اقتصاد مدرن، حتی سیاست بیمه کار نمی کند، بنابراین لازم نیست که از خطر نترسید. "

سرگئی میناف:

سرگئی میناف و دانیل کوزلوفسکی، که نقش مهمی در فیلم "روحیه" و "اسپیرال 2" ایفا کرد.

در ازدواج دوم شما قبلا یک بچه دو ساله دارید. ظاهرا، شما - مسئول، مراقبت از پدر ...

سرگئی: "البته. و، به هر حال، تربیت پسر یک ماده کاملا متفاوت است. بچه ها باید توانایی نگه داشتن ضربه را در همه شرایط، قادر به مبارزه کنند. زندگی یک کافه پیچیده نیست که در آن سرگرم کننده و خوشمزه است. این یک فرمت سخت است، جایی که پر از اسکواش، bastards ... اگر چه افراد مناسب و معقول یافت می شوند. اما لازم است مقاومت در برابر منفی باشد. ارزش های اساسی بیشتری باید بدانند: آیا خیانت نکنید، پرتاب نکنید، مرتکب نشوید. "

پسر سرگئی هنوز کاملا کرچ است، و شما قبلا از استعدادهای تلفظ شده از دختر خود متوجه شده اید؟

سرگئی: "نه. "استعداد" برای من یک کلمه وحشتناک است. استعداد فورا خوانده می شود: یک فرد فعالیت های خود را زندگی می کند. او از بوم خارج نمی شود، یا یک روز طول می کشد و هیچ چیز دیگری نمی خواهد انجام دهد. و هنگامی که شما و در اینجا به نظر می رسد، و در اینجا آن را بد نیست، و به نظر می رسد شایسته است، پس فقط یک سیستم دانش عمومی است. در آینده، من Nastya را در حرفه می بینم، هر کجا که او به کارفرمای خود بستگی ندارد، و نیازی به رفتن به کار روزانه نیست، که بسیار خسته کننده است. در اینجا افرادی هستند که به طور یک ساله کار می کنند - خوب، آنها به نحوی آپارتمان تصمیم می گیرند، آنها ماشین را خریداری می کنند، کودکان در دانشگاه ها زیبا هستند، همه چیز به اندازه کافی جریان دارد ... من هرگز آن را محکوم نمی کنم، اما من هرگز نمی توانم. این یک Longguing واقعی است! برای بیست و پنج سال متوجه شدم که من قادر به زندگی در ریتم "کار - یک خانه - آخر هفته در کلبه" نیست. روال معمول "

در بیوگرافی خود، در اینجا، مطالعه در RGGU، شما به عنوان یک لودر، و سپس توسط مترجم، پس از مدیر برند در شرکت مشغول به شراب، و به زودی به زودی در آن کار کرد. آیا این همه هدیه ارتباطات انسانی است؟

سرگئی: "بله، من اتومبیل ها را تخلیه کردم و از آنجایی که من منبع بازرگانی داخلی را پیدا کردم، یک بار با جعبه بعدی از یک گروه از رفقا، فکس های نادرست ترجمه شده، آنها را تصحیح کردم - و شروع به ترجمه اوراق بهادار کسب و کار کردم. من به سرعت شریک شدم، اما در پنج سال. با توجه به آنچه که قادر به رهبری تیم بود، به وضعیت غیرقانونی، در یک زاویه دید متفاوت نگاه کنید. به علاوه من هرگز نمی ترسم مسئولیت بگیرم در مورد ارتباطات، برای درک سیاستمداران، شما باید با لودر ارتباط برقرار کنید. PELEVINE در رمان "Chapaev" Chapaev "Chapaev در قطار زرهی در مقابل پرولتاریا عمل می کند و در پایان فریاد می زند:" رفقا، در اینجا حقوق و دستمزد فرمانده من است! "پتکا پس از آن می پرسد چه این کلمه این است که چه چیزی پاسخ می دهد او نمی داند چه چیزی اصلی این است که آن را به جمعیت آشنا است. این سیاستمدار آرزوهای مردم را تشدید می کند. "

شما به دنبال سیاست نیستید، اما دوست دارید در مورد او صحبت کنید ...

سرگئی: "نمایش های اجتماعی و سیاسی مهم ترین در تلویزیون است. چنین داستان مردی. و "حق دانستن" یکی از رتبه بندی ترین رتبه ها است، به طور قابل توجهی از برنامه های مشابه در کانال های دیگر متفاوت است. ما بحث های بیشتری داریم، اختلافات شدید، تجاوز نیست. "

و شما سودآور از همکاران خود را در همان نقش متفاوت است؟

سرگئی: "من خودم را بهترین پیشرو را در نظر نمی گیرم. ما همه نشان می دهد که بحث های سیاسی پیشرو در کانال های فدرال، تقریبا همان - سارکوستیک، سوزاننده، بدبینانه ... خوب، شاید، Solovyov ولادیمیر رودلفوویچ در یک پس زمینه عمومی قرار دارد. او روشن است در تلویزیون، من یک پروژه مورد علاقه "Minaev-Live"، نمایش آنلاین داشتم. هیچ کس دیگر نشسته بود، ویسکی را با Zhirinovsky نوشیدن نیافت، مجبور نشد Pavlovsky یک کراوات وجود دارد ... "

سرگئی میناف:

"سردبیر من در دولت انتشارات اعلام می کند که من در مقابل چشمان شما لبه دارم. من خودم احساس می کنم که من به نوشتن سنگین تر شدم. " عکس: instagram.com/sergeiminaev.

به نظر می رسد که شما به افکار عمومی نگاه نمی کنید.

سرگئی: "بنابراین وجود دارد. واضح است که من چیزی فراتر از چهره اخلاق بشری نخواهم گذاشت، اما در زندگی روزمره من به نظر دیگران درباره شخص من علاقه مند نیستم. در سپیده دم از حرفه ادبی من، من با غم و اندوه خودم با غم و اندوه هایم در مورد این واقعیت که کتاب نخستین من مورد انتقاد قرار گرفت، به اشتراک گذاشتم و او به سرعت سوار شد. او گفت که اگر این نجیب زاده خوش آمدید، من یک بررسی را در مورد کار خود نوشتم، و نه مخالف. "

آیا تکامل خود را از نویسنده تماشا می کنید؟ چه چیزی بیانگر است؟

سرگئی: "سردبیر من ادعا می کند که من یک لبه در جلو هستم. و اگر ما در مورد احساسات خود صحبت کنیم، نوشتن سخت تر بود. من احساس نارضایتی دارم، خودم را سرزنش می کنم، خیلی شستن، پاراگراف ها، فصل ها را بازنویسی می کنم ... "

من خواندنی که شما به معنای واقعی کلمه Wooing می نویسید - به دفتر در شب با یک بطری ویسکی بروید و فقط صبح بخورید ...

سرگئی: "من فقط در ابتدا به پراکنده، حذف برخی از ترمز ها و ادامه به رفتن به تصاویر پرواز رایگان. من منتظر الهام نیستم، اما اگر آن را نمی رود، من ادامه نمی دهم - من بعدی را به تعویق انداختم. من بلوک را نوشتم - برای من خیلی راحت تر است. من همیشه برخی از توطئه های جالب را بنویسم، صحنه هایی که در خیابان ها قرار می گیرند، عبارات، پاک شده در مکان های عمومی. گاهی اوقات به طور تصادفی کلمه ای صحبت می شود بیشتر از یک داستان مخصوص نوشته شده است. در هر صورت، ادبیات یک فرایند دیدنی است. "

کتاب جدید شما "Selfie" اخیرا بیرون آمده است، و من می دانم که شما قبلا یک اسکریپت را برای انطباق خود نوشتید، با الهام از موفقیت فیلم "Duchless-2"، اسکریپت که شما نیز نوشتید ...

سرگئی: "علاوه بر این، من یک اسکریپت را در مورد جاسوسان نوشتم - به سری تلویزیون Fyodor Bondarchuk. من مدت ها می خواستم خودم را در این نقش جدید امتحان کنم. تا حدودی من در غرور گود می کنم: عالی است زمانی که شخصیت های شما به زندگی بر روی صفحه نمایش می آیند! به علاوه، شما نوعی از چگونگی طراحی جهان تحت یک فیلم، که به زودی به زندگی می رسد. این بیش از یک کتاب است. در حال حاضر، من بسیاری از سریال محبوب تلویزیون آمریکایی را با مداد در دست نگاه می کنم. تکنیک های ثابت، من مکانیک را به یاد می آورم. "

به نظر می رسد که شما یک پوسته خاص را پوشانده اید، و تحت آن - یک فرد خفیف، احساساتی، که پنهان نمی کند که گریه کردن در ملودرام ها یا گوش دادن به موسیقی ...

سرگئی: "جامعه ما را به بی تفاوتی محافظ آموزش می دهد ... در واقع تفاوت شما چیست، چه؟ من به من جالب نیستم، آنچه در داخل کارگردانی فیلمبرداری شده است، دوست داشتم. پیش از این، چنین کنجکاردی وجود داشت - دو بار با بت ها ملاقات کردم و متوجه شدم که آنها گه کامل بودند. بنابراین شخصا، من تمایل دارم فقط یک محصول خلاق را ارزیابی کنم و به روح خالق آن بروید. "

سرگئی میناف، با همسر آینده الیزابت، کافه را ملاقات کرد.

سرگئی میناف، با همسر آینده الیزابت، کافه را ملاقات کرد.

گنادی Avramenko

شما تصور می کنید که یک فرد بسیار خانوادگی ...

سرگئی: "چه کسی؟ من؟! خوب شاید. یک مرد باید مسئول عزیزانش باشد. "

شما ابتدا به زودی ازدواج کردید - در بیست و سه سال ...

سرگئی: "بله، و اولین خانه چپ - در حال حاضر در هفده ساله با یک دختر زندگی می کردند. این به دنبال بزرگسالان، مستقل، بدون مراقبت، زندگی بود. "

شما فقط قبل از ورود شکوه طلاق گرفتید ...

سرگئی: "این به نظر می رسد که چنین است. من یک بحران وحشتناکی از بیست و نه ساله داشتم - در پس زمینه او، نه از یک زندگی خوب، یک کتاب نوشت، به نسل ... در دیگران، ظاهرا، این همان بود، از آنجا که چنین رزونانس اتفاق افتاد. "

و شما همیشه موفق به حفظ روابط دوستانه پس از جدا شدن؟

سرگئی: "تقریبا همیشه. زندگی طولانی است، سوگند یاد نکن. اما به طور کلی، می دانید، من در موضوعات شخصی بسیار مناسب نیستم. آیا متوجه شده اید که در رمان های من صحنه های تخت وجود ندارد؟ من آنها را از دیگران خواندم و متوجه شدم که آن را به نظر می رسد یا بدبختی یا پورنوگرافی تبدیل می شود. شما می توانید در مورد جنسیت فقط به عنوان ولادیمیر Sorokin بنویسید. این بالاترین خلبان است! "

به هر حال شما گفتید که شیمی روابط متولد شده در مورد اختلاف نظر، در تفاوت های اجتماعی، سن ...

سرگئی: "اجتماعی - به سختی. فرهنگی و بخشی از آن. در عوض سن و بنابراین جلسه مخالفان اغلب باعث ایجاد یک رمان کوتاه و پرشور می شود و نه یک رابطه طولانی که منافع مشترک، شباهت سلیقه ها را نشان می دهد. کد فرهنگی باید متحد باشد. "

من خواندم که همسر فعلی شما الیزابت از Zhurfak MSU فارغ التحصیل شده است، در حال حاضر یک وب سایت را در مورد مد هدایت می کند و شما در یک کافه ملاقات کردید ...

سرگئی: "بله، به لطف یک آشنایی مشترک. این نیز اراده مورد، برخورد موفقیت آمیز بود. "

و عشق در نگاه اول؟

سرگئی: "من فقط آن را دارم. شما چه چیزی دارید، پس می خواهید! (لبخند می زند.) و شما را در هر نقطه ترک نمی کند. شما قطعا خود را دریافت خواهید کرد. در اینجا من یک فاجعه مطلق هستم بدیهی است یک کارت آهنگ خاص وجود دارد، ما فقط می توانیم برخی از تقاطع را انتخاب کنیم. "

ادامه مطلب