سوفی ترنر: "Macei و من در عشق، در Flirting بازی"

Anonim

او در یک خانواده بریتانیایی موفق رشد کرد، که توسط والدین و برادران دوست داشتنی احاطه شده بود. من در دوازده سال محبوب شدم، اما قادر به اجتناب از رسوایی و سن کودک دشوار بود، کاشت به حداکثر دوران کودکی ستاره ای خود را. و اکنون ما یک بازیگر واقعی، جوان، با استعداد و امیدوار کننده داریم. Sophie Turner، Sansa Stark از "بازی Thrones"، با اعتماد به نفس ادامه مسیر خلاق خود را ادامه می دهد.

-COFI، بیایید به طور سنتی شروع کنیم ... از سوالات در مورد "بازی Thrones"؟

- خوب، ما رفتیم من آماده ام. تقریبا به طور مداوم برای این آماده است. (خنده حضار)

- بیایید ده سال پیش برویم آنها می گویند شما نمی توانید نقش سانسا را ​​دریافت کنید، که برای زندگی حرفه ای و زندگی شخصی شما سرنوشت ساز است. اونجا چه اتفاقی افتاد؟

- آه، داستان فوق العاده. یکی از موارد مورد علاقه من، و همه به این دلیل است که او بسیار خوب است و به وضوح من را مشخص می کند. در یک کلمه، من دوازده ساله بودم، در مدرسه تحصیل کردم، در دایره تئاتر کار کردم، اما به طور جدی در مورد هر آینده ای عمل نکردم. شایعه شد که در موسسات آموزشی انگلستان با اجازه وزارت آموزش و پرورش، عوامل را اداره می کند و به دنبال هنرمندان در نقش در یک پروژه بزرگ است. رهبر من در تئاتر توصیه به بهبود و حتی سازماندهی همه چیز، و من فراموش کرده ام. فقط فراموش کرده اید، تصور کنید؟ من در اتاق ناهار خوری گرفتم، جایی که کمی بی دقتی داشتم، من بی اطلاع بودم که به معنای واقعی کلمه شانس خود را برای تبدیل شدن به یک ستاره تغذیه می کنم. خوب، در نهایت، من به ریخته گری منتقل شدم و دستانش را به دست آوردم. سپس می دانید

- شما با قهرمان خود بزرگ شد - از یک نوجوان در یک دختر، یک زن جوان تبدیل شده است. چگونه می توانید خود را واقعی و قهرمان خود را تشخیص دهید؟ با این حال، برای ده سال به بازی یک شخصیت ...

- من فقط بالغ شدم و واقعا در مورد تغییراتی که برای من اتفاق افتاد فکر نکردم. و سپس متوجه شدم که من از Sansua زیادی آموختم - به عنوان مثال، چگونه به طور چشمگیری خداحافظی به عینک های صورتی و توهمات در مورد زندگی واقعی. این تکامل به من تحسین می کند، من واقعا این خط را یکی از عمیق ترین و متفکر در نظر می گیرم. احمقانه، شاهزاده خانم ساده لوح به یک ملکه قوی و با اعتماد به نفس شمال تبدیل می شود، یاد می گیرد برای تحمل درد، غلبه بر ترس، مبارزه برای خود و خانواده خود، به رغم همه چیز، به جلو بروید - در یک کلمه، یادگیری و واقعا چیزی است.

در بعضی موارد به یاد داشته باشید که من به یاد داشته باشید که من چه اتفاقی افتاد - تیراندازی دائمی، شناسایی با تصویر قهرمان، غوطه وری متعصب ... و من یک دانش آموز هستم، کاملا کوچک، به یک کلمه، چیزی برای از دست دادن وجود دارد نشانه ها وقتی همه چیز به پایان رسید، مجبور شدم مکث کنم و به یاد داشته باشم، به یاد داشته باشید، به یاد داشته باشید. که من دوست دارم؟ چه می خواهم انجام دهم؟

- تو چی دوست داری؟ چه کاری می خواهید انجام دهید؟

- در اینجا یک سوال است! من حدس می زنم دوست دارم بخورم (خنده حضار) نه، نه فقط عشق - من عاشق هستم وقتی از من می خواهم که چگونه شما نیاز به تسخیر من و چگونگی انجام شوهرم، بلافاصله می گویم - من خمیر را بخور! خوب، این جدی است، اگر شما هوشمندانه، زیبا، مهربان هستید، اما نمی دانید که چگونه طبخ، من گذشته خواهم رفت. (خنده حضار) به هر حال، اشتیاق من برای خمیر من راه را به هنر بزرگ بسته است. بنابراین من مجبور شدم به بازیگر بروم.

- منظورت چیه؟

- من به طور جدی در باله من مشغول بودم، حتی رویای تبدیل شدن به آمادگی. اما رشد و وفاداری من به پاستا این مسیر را بسته بود. اما پس از اتمام فیلمبرداری در "بازی Thrones"، من فکر کردم که خوشحالم که به آنچه که من واقعا دروغ می گویم و الهام بخش بودم بازگشت. من یک راز را باز خواهم کرد: هیچ وجهی از هترا و وزن اضافی از باله وجود ندارد. (لبخند می زند.)

- آیا وزن بیش از حد است - آیا در مورد شما؟

- آه، به من اعتماد کن هنگامی که خودم را روی صفحه نمایش دیدم، کل جهان خیالی من فرو ریخت. من رقصیدم، یک وضعیت عالی داشتم و انتظار نداشتم که چانه دو، چشمان کوچک و بینی بزرگ را ببینم.

- آیا واقعا این را درک می کنید؟

- بله، و این در مورد ادراک نیست، اما من هستم. من راه بزرگی رفتم و خودم را گرفتم اما، البته، این مسیر دردناک بود. تصور کنید: شما یک مدل دختر هستید، افتخار بر شما، و با آن - تن از نظرات انتقادی از افراد ناآشنا که در مورد "خوکچه های" یا "چرب چرب" بحث می کنند. تولید کنندگان سری نفت را به آتش ریختند، من را مجبور به شستن سر هفته ها کردند - توگو از تصویر Sansua خواستار شد. به طور خلاصه، من به سکوت رنج می برم، تحت یورش این "تعالیم" شایان ستایش قرار گرفتم. من به والدین، همکارانم، اما در نهایت به متخصصان تبدیل شدم، و اکنون برای من بسیار بهتر است.

- آیا کسی وجود دارد که به شما کمک کرد تا با این دولت کنار بیایید؟

- البته، خواهر من Mais (بازیگر، که بازی آرون استارک، میسی ویلیامز - تقریبا. auth.). من خوش شانس بودم که تماشا کنم که چگونه این کودک با استعداد بازی می کند، زندگی می کند، لذت می برد - و تشنه او برای زندگی، دیوانگی، الهام بخش من آلوده بود. او صمیمانه به من تحسین کرد، حمایت کرد - و من با او مقابله کردم.

- شما می دانید که دوستی نزدیک شما به دلیل شایعات و شایعات تبدیل شده است؟ ..

- البته من می دانم! اوه، همانطور که دوست داشتیم بیش از همکارانش را جلب کردیم. ما در عشق، در معاشقه و بسیار خنده دار بود که اپراتورها یا آرایش ها به چشم های ما نگاه کردند. البته، روزنامه نگاران کنار گذاشته نشوند، کل داستان را از شلوار ما افزایش دادند. و حتی در حال حاضر، زمانی که من ازدواج کردم، برخی از رسانه ها دوست دارند به او بازگردند، بحث و تفریح ​​برخی از "جزئیات" دوستی ما، که هرگز اتفاق افتاده است. اگر چه جو (جو جوناس، هنرپیشه های همسر - تقریبا. اد.) دوست دارد به شوخی در این موضوع.

- به هر حال، در مورد شوهرتان. شما خیلی سریع مرحله تعامل را لغو کرد و عروسی را بازی کرد ...

- این یک شرکت دست خط Joe است. (می خندد.) خوب، در واقع، ما فقط به یکدیگر بسیار متناسب هستیم، به طوری که چک های اضافی و زمان مورد نیاز مورد نیاز است. هر دو از شکوه اولیه، هر دو بزرگسال، کار می کنند. اما او، البته، خوش بینانه ناپایدار: در همه چیز یک طرف آفتابی را می بیند، امیدوار است که بهترین باشد. و من هنوز هم بدبین هستم، و ما کاملا یکدیگر را متعادل می کنیم. شما می دانید، آنها مانند دو قطعه پازل موافقت کردند. از آنجا که عاشقانه سریع ما به طور طبیعی ما را به عروسی هدایت کرد. جو به من کمک کرد تا زمانی که از تصویر Sansu بیرون رفتم، به من کمک کرد و با این پروژه ببخشید، به عشق خود کمک کرد، و سهم او به ایالت من بسیار بزرگ بود که من هرگز از او خسته نشدم.

- از خارج به نظر می رسد که شما موفق به مقابله با سازگاری در "سینمای بزرگ". با این حال، تیراندازی برای افسانه ای "مردم X" Abo که دریافت نمی کنند ...

- آیا می دانید مشکل من چیست؟ مشکل همه بازیگران جوان از "بازی ها"؟ ما بسیار خراب شده ایم همکاران ارشد شیک - Sean Bean، Lina Hidi، Peter Dinklage، بسیاری از بسیاری دیگر. سطح کار آنها موجود است، آنها فقط افسانه ها هستند. سناریوهای ظریف، جایی که هر تیغه ای کار کرده است و تقریبا بدون اشتباه و معایب است. شخصیت های ظریف که توسعه، رشد، تکامل یافته است. پس از سطح، که ما با آن برخورد کردیم، تقریبا همه چیزهایی که من پیشنهاد می کنم به نظر می رسد ... کمی غیر حرفه ای. من بسیار نگران هستم که به نظر بی اعتنایی یا اعتماد به نفس خود را به نظر می رسد، اما این تختها به نظر می رسد که من فقط نمی توانم در چیزی که من "بازی" را داشته باشم، شرکت کنم. بنابراین، پیشنهاد پیشنهاد برای یک پیشنهاد، ریسک دادن به یک بازیگر نقش یک نقش را یادآوری خواهم کرد. و همانطور که می فهمید، من به طور کامل سازگاری خود را نمی خواهم، بلکه به نظر می رسد در Caprises.

- آیا شما فریب خورده اید؟

- اصلا! من با دو برادر ارشد بزرگ شدم که مجاز به استراحت نبودند و حتی بیشتر فریبنده یا ناله شده بودند. به نظر کمی برای من به نظر می رسید که آنها به من مجازات فرستاده شدند، اما امروز ما روابط عالی داریم، و این فقط کلمات نیست. وقتی به ارزیابی صادقانه، دقیق و صادقانه از کار من نیاز دارم، به آنها می رسم. من به طور کلی با مردان می روم مراقب و مردم قوی در اطراف من وجود دارد.

- به عنوان مثال، کیت هارینگتون؟

- من واقعا منتظر بودم که ما درباره کیت صحبت خواهیم کرد. بله، به عنوان مثال، او. به هر حال، من او را با برادر جایگزین من نامگذاری کردم و او در مورد این نام مستعار بسیار آگاه بود. اما او همچنین به من محافظت کرد، سیستم عصبی من را محافظت کرد و خلق و خوی را مطرح کرد.

- مطبوعات هرگز ازدواج نکرده اید؟

- نه، قبل از آن نبود. احتمالا به این دلیل که او تقریبا بلافاصله لسلی را انتخاب کرد (لسلی رز، بازیگر، همسر چین هارینگتون - اد.). به طور کلی، همه ما همه چیز را در همه اینها داریم، شما پیدا نمی کنید؟ هر دو شخص و در برنامه حرفه ای.

- آیا شما در هالیوود کار می کنید؟

- هنوز نمیدانم. البته، من بسیار و بسیار دلپذیر هستم که به طور کلی به "کارخانه رویایی" ضربه می زنم، اما وجود دارد، چگونه به شما بگویم، یک فضای خاص است. شما آغوش گرفتن، اعتراف به عشق، تحسین استعداد خود را، تلاش برای به یاد آوردن جایی که آنها را دیدند که در آن شما را شلیک کرد. در پانزده سال به نظر می رسید که من فقط یک عروسک بود، یک اسباب بازی که مأمورین که به دنبال آن هستند و پیدا کردن کار شما، به نظر شما، و نه ویژگی های شما علاقه مند نیستند - مهم نیست که شما حرکت کنید. در حال حاضر، البته، همه چیز تغییر کرده است، من آموخته ام که "نه" بگویم و نه هیچ گناهی بدون شک.

- شوهر شما از برنامه های حرفه ای شما پشتیبانی می کند؟

- او به طور کلی با توانایی حمایت از من در تمام تلاش های من، حتی مشکوک، متمایز است. من صحبت کردم، او خوش بینانه مشتاق است - او همیشه کاملا کامل است، و به نظر می رسد، همه چیز که من می گرفتم، به نظر می رسد کاملا به نظر می رسد. (لبخند می زند.) هنگامی که من شکایت می کنم که یک بار دیگر بهبود یافت، من را بر روی شانه سکته می کند و من را به یک خمیر آماده می کند تا آرام شود. "عزیز، شما خیلی زیبا هستید، چرا این محرومیت؟" بله، این همه جو است.

- آیا شما در اصرار خود به نیویورک نقل مکان کردید؟

- در عوض، برعکس: او به خاطر من در نیویورک اقامت داشت. بله، جو در اینجا و قبل از آن زندگی می کرد، اما همیشه رویای حرکت به طبیعت بود. من به شدت به دنبال یک سیب بزرگ بودم، و زمانی که متوجه شدم که من یک دلیل مناسب برای ترک انگلستان داشتم، بلافاصله آن را انجام دادم. در باره! شما فقط فکر نمی کنید که من سرزمین من را دوست ندارم - همانطور که دوست دارم! به یاد داشته باشید، نیکولای (نیکولای کوشر والدو، بازیگر. - اد. ویرایش) او درباره همه ما، بازیگران از دنیای قدیم صحبت کرد، که ما به سادگی از لحاظ جسمی قادر به بیماری ستاره ای هستیم. بنابراین، من کشورم را تحسین می کنم، ریشه هایم، خانواده ام، اما تشنگی برای ماجراجویی و عشق به موسیقی به سادگی نمی تواند کمک کند، اما من را به اینجا آورد.

- چقدر با خانواده تان ارتباط برقرار می کنید؟ آیا خویشاوندان من را از دست می دهید؟

- در قرن فناوری های بالا، ما می توانیم تقریبا هر شب را با لینک ویدئویی ارتباط برقرار کنیم، اما البته، من واقعا دوست دارم که والدین و برادران را بیشتر ببینم. من به عنوان بخشی از یک خانواده بزرگ استفاده می شود، و Joe، به هر حال، او نیز ایتالیایی است، او، همانطور که می دانید، یک دسته از برادران، یک دسته از عمو و عمه، به یک کلمه، ما می خواهیم برای اینکه در مرکز یک نوع لانه باشد، اما ... اکنون مهم تر است که ما تنها باشیم. تولد یک سلول جدید، قرار دادن سنت ها، آداب و رسوم و عادت های خود، که ما به کودکان منتقل می کنیم، همه اینها در حال حاضر تشکیل شده است، و ما به یکدیگر پیکربندی شده ایم.

- فرزندان؟ آیا می توانم در مورد آنها بپرسم؟

"من فکر می کنم، خیلی زود کل جهان همه چیز را می داند." خوب، من سرگردان خواهم شد

- شما می دانید، شما یکی از ستاره های مهربان ترین و مودب هستید، که من مجبور بودم ارتباط برقرار کنم ... این یکی از ویژگی های همه انگلیس است؟

- من معتقدم که مودب بودن نوعی زره ​​پوش زن و یکی از نیروهای آشکار است. هرگز به ناراحتی و سوء استفاده کمک نکرد. هیچ چیز برای احترام به حسن نیت وجود ندارد.

ادامه مطلب