والری Plotnikov: "برای عکس Nu Abdulov تهدید کرد که من را بکشند"

Anonim

پایداری نجار را ناراحت نمی کند. همانطور که عکاس معروف به رسمیت شناخته شده است، او به زودی به قدرت عمود بر قدرت شوروی ایستاده بود. و همه چیز را ممکن کرد تا پایان را به پایان برساند. در جوانان خود، من خودم را به عنوان نام مستعار پترزبورگ گرفتم و قسم یافتم تا آن را تحت فشار قرار دهم تا زمانی که شهر بومی خود، معروف شهر، نام تاریخی را بازگرداند. و مجلات "صفحه نمایش شوروی" و "تئاتر شوروی" در داستان های خود به طور مداوم به "ضد شوروی" تبدیل می شوند. اما والری را دوست نداشت تا عاشق افرادی باشد که به اتحاد جماهیر شوروی ساکن شدند. و عکس آنها را به عنوان هیچ کس دیگر نمی تواند. میخائیل Boyarsky آماده بود تا به تیراندازی در تنه، آهنگساز Svyatoslav ریشتر - به پوشیدن ژاکت، و الکساندر عبدالف و لئونید Yarmolnik - برای پرداختن به آنچه مادر تولد.

والری، شما از مدرسه در آکادمی هنر فارغ التحصیل شد. آیا انتخاب والدین بود؟

والری Plotnikov: "نه والدین، بلکه شوهر خواهر شوهرش - عمو کلایا. او واقعا خواستار هر کسی از خانواده ما در مردم بود. "

او هنرمند بود؟

والری: "نه! در مورد عمو باید به طور جداگانه بگویید. او از اودسا می آید، ناخوشایند. به نحوی به شهر نووا نقل مکان کرد، من یک خانم را به نام Lenskaya دیدم - اپارتیه ستاره. او او را تصویب کرد. بنابراین او در سنت پترزبورگ باقی ماند ... بیایید به شما کمک کنیم. (ما در هنگام صحبت کردن در مورد گفتگو صحبت می کنیم، و ماشین ظرفشویی را حرکت می دهیم تا بتوانم یک ضبط صوت را به راحتی بگذارم. - تقریبا. auth.). به طور کلی، من یک پدربزرگ وحشتناک هستم، مادربزرگم مرا بلند کرد. با تشکر از او، من نمی توانم به شیوه زندگی شوروی استفاده کنم. "

درباره مادربزرگم به ما بگویید

والری: "مادربزرگ یک شخص شگفت انگیز بود. هر تابستان او شلیک کرد ... خوب، شما خانه را نمی خوانید، انبار به جای آن - در کرلیان است. این چنین نوستالژی در طول گذشته، زندگی پیش از انقلابی بود، زمانی که خانواده های تابستان از سنت پترزبورگ برای شهر سفر کردند. خوب، در این "Dacha" من، داشتن یک کودک، مکالمه خود را با مادرش بیش از حد شنیده است. مادربزرگ پرسید که اسناد معتبر از خانواده ما را پیدا کرده است که در معبد آنا رشد کرده و رویکرد خدا را در Mokhovaya قرار داده است. مامان هرگز موفق به انجام این درخواست نشد. اما بعدا آن را انجام دادم، به لطف مداخله آناتولی Alexandrovich Sobchak، با او شناخته شده بود. از آرشیو، متوجه شدم که تمام کودکان مادربزرگ سال دیگر تولد هستند. او می خواست آنها را از زیر شمشیر مجازات هدایت کند، که می تواند آنها را به خاطر شجره نامه برطرف کند و از تاریخ های پیش از انقلاب تولد تا پس از انقلاب بازنویسی کند. در همان اسناد، این مادربزرگ من بود - "شاهزاده Shakhovskaya، Nee City of Paris". تنها چیزی که من می توانم برای مادربزرگم انجام دهم این است که بر روی اجاق گاز گرانیت خود بکشید: "شاهزاده شوخوفسکایا، نای شهر پاریس".

از چپ به راست: مامان سرگئی Solovyov، Caleria Sergeevna، دوست خانواده، منی Yakovlevich، والری Plotnikov، سرگئی Solovyov، Tamara Vasilyevna Carpenter، 1965. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

از چپ به راست: مامان سرگئی Solovyov، Caleria Sergeevna، دوست خانواده، منی Yakovlevich، والری Plotnikov، سرگئی Solovyov، Tamara Vasilyevna Carpenter، 1965. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

شما در مصاحبه ای گفتید که از سال های کوچک توسط افراد فوق العاده احاطه شده است: شیر Dodin، سرگئی Soloviev، میخائیل Soemykin ... آیا شما در محل اقامت دوست دارید؟ همه چیز، احتمالا در مرکز زندگی می کرد.

والری: "نه همه. در واقع، من بیشتر مرکز بودم. او در Nevsky زندگی می کرد. Seryozha Solovyov - در Kherson، Leva نیز وجود دارد. shemyakin به طور کلی بر روی یک روستایی. فقط خیلی شگفت انگیز این اتفاق افتاد که ما دوستان را ساخته ایم. من وارد مدرسه در آکادمی هنر شدم. با من در یک میز نشسته بود Misha Shemyakin. بنابراین من او را از دوران کودکی می شناسم. در چهارده، من با Seryozhev Solovyov دوستان خود را ساخته ام، و او در حال حاضر من را با همکلاسی خود را به سمت چپ به ارمغان آورد. با توجه به این واقعیت که من در نروکی زندگی می کردم، غلظت افراد شگفت انگیز با استعداد تنها افزایش یافت. با جوزف برادسکی من یک لوسی فوق العاده ای را معرفی کردم، که در خانه کتاب در بخش شعر کار می کرد. ما پنج سال تفاوت با برادسکی داشتیم، اما در زمان قدمت او به نظر من یک مرد بالغ بود. روشن است که چرا: من پانزده ساله بودم و او به ترتیب بیست بود. خوب است که جوزف به من بپیوندد. متأسفانه، من هرگز آن را برداشتم. اگر چه اختراع چگونه انجام می شود. در اتاق خود، در خانه موری. برادسکی دارای یک محاربه خیره کننده است. آپارتمان ها در خانه های قدیمی پیش از انقلابی "برش"، و ارتفاع سقف باقی مانده است. بنابراین چنین مکان های رو به رو شدن معلوم شد. تمام دیوارها در اتاق برادسکی، به جز پنجره، در کتاب بودند. من نماینده بودم که به نحوی من بر روی سقف تثبیت می کنم، و من خیلی نگران نبودم. در پایین، جوزف را نشسته و من آن را در این "خوب" اجاره خواهم کرد. و در حالی که من سعی کردم لنز زاویه ای را دریافت کنم، که برای این تیراندازی مورد نیاز بود، مطمئنا، برادسکی از کشور فرستاده شد. "

چگونه سرگئی Dovlatov را دیدم؟

والری: "این در نیویورک اتفاق افتاد، سرگئی آن زمان در آمریکا زندگی کرد. و من به دعوت خبرنگار آشنا مجله Newsweek رفتم. من پس از آن من بیش از یک ماه در آمریکا اقامت داشتم و بسیاری از چیزها را برداشتم. (آلبوم را با عکس های خود به ارمغان می آورد. - تقریبا. auth.). این حتی چند فریم از آن سفر وجود دارد. من تمام تجهیزات و نور استودیو را گرفتم! Vasily Aksenova، و ولادیمیر Wonterovich، و سرگئی Dovlatov، و سردبیر اصلی رادیو "آزادی" پیتر Wailya. به هر حال، Evgenia Yevtushenko، من نیز در آمریکا شلیک کردم - او در این زمان آنجا بود. "

والری در کلبه در اندرون Konchalovsky در نیکولینا کوه، عکس ضرب و شتم Tyshkevich، 1968. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

والری در کلبه در اندرون Konchalovsky در نیکولینا کوه، عکس ضرب و شتم Tyshkevich، 1968. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

نشریات براق مدرن یک جلسه عکس برای خود را، تحت فرمت خود - به ندرت خرید آماده ساخته شده است. آیا شما معمولا به تیراندازی یک شخصیت خاص دستور داده اید؟

والری: "گاهی اوقات، البته، دستور داد. اما این فقط زندگی من بود. من یک داستان کاملا خاص دارم، چرا شروع به شرکت در عکاسی کردم. ما در آن زمان بچه ها تحصیل کردیم. و آنا آخمتوف، و میخائیل Zoshchenko. من می دانستم که Akhmatova به نظر می رسد. با توجه به همان نقاشی های Altman، Modigliani، Petrova-Vodkin. و ما به خیابان میخائیل Zoshchenko بروید، که هنوز زنده بود، یا همان یوجین شوارتز - آنها به سادگی خوشحال خواهند شد. این به شدت ناامید شد. و من تصمیم گرفتم که نسل من را تشخیص دهم. من از جوانان حس ششم داشتم: من، نگاهی به یک مرد، درک کردم، ارزش چیزی یا نه. به عنوان مثال، یوری Lyubimova در آن روز هیچ کس خواسته بود به ساقه و آندره بیتوا - بیش از حد. پرتره Okudzhava Bulat، به نظر من، کسی دستور داد ... (لنز آلبوم را لنز)، اما این عکس از Laspiece Filatova (بازیگر در یک Suntuka نشسته است و سیلندر احاطه شده توسط خانم ها. - تقریبا auth.) من انجام دادم گوشت بره. یا گریه کن من می دانستم که او دوست ندارد برداشته شود، اما او توانست او را متقاعد کند. یا این عکس Arkady Isaakovich Raykin ... "

والری Plotnikov:

در مجموعه فیلم "مجوز اقامت"، با یک مانکن Bella. ریگا، 1971. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

و چگونه با شخصیت های مربوط به تیراندازی موافقید؟ این غیرممکن بود که به ریکین نزدیک شویم تا فقط یک جلسه عکس بگیرد؟

والری: "نه، البته. با Arkady Isaakovich، من به لطف خانواده همسر من Irhad Cassil-Sobinova آشنا شدم. و رویای او را از بین بردن او در داخل کشور پترزبورگ. در ابتدا من در خانه در Kamennoostrovsky به او آمدم. خوب، بله - آپارتمان. در یک مکان معتبر فوق العاده، اما داخلی بسیار ساده بود. سپس Arkady Isaakovich به مسکو رفت، در کنار تئاتر Mossovet زندگی کرد، اما وضعیت آن آپارتمان نیز برای ایده من بسیار مناسب نیست. و در اینجا Rykin، در حال حاضر در سال های گذشته زندگی خود را به سنت پترزبورگ در تور وارد شد. من مدت ها اجاره کرده ام، بنابراین می دانم که هنرمندان و نوازندگان تحمل نمی کنند قبل از کنسرت نمی توانند عکس بگیرند - آنها را منحرف می کند. و پس از سخنرانی، آنها قبلا نیازی ندارند، زیرا آنها به عنوان لیمو فشرده می شوند. اما من هنوز Arkady Isaakovich را متقاعد کرده ام تا پانزده دقیقه قبل از سخنرانی به من بدهم. "خوب، والرچکا"، - Pobedel Raykin. اما دشواری دیگری وجود داشت. کت و شلوار سفید که من می خواستم در هنرمند در قاب ببینم، او را در دفتر دوم قرار داد، و در اولین بار در یک ژاکت معمولی و یک کراوات رفت. من پرسیدم: "Arkady Isaakovich، لطفا، لطفا، لطفا، در تیراندازی یک لباس سفید." - "بله، بله، خوب، والرچکا". برای پانزده دقیقه قبل از شروع ارائه، من نور را در صحنه ایجاد می کنم، من به یکی از گوشه های صحنه، یک لامپ، ساخته شده در زیر باستان، تصویر، صندلی - من یک آپارتمان پترزبورگ را ایجاد کردم. Arkady Isaakovich می آید در ... یک ژاکت خاص. همه وحشت این است که آنها آنها را دارد. گورکی، که در آن همه این اتفاق افتاد، بزرگ است، و حتی اتاق های پانسمان در طبقه دوم قرار می گیرند، و نه در کنار صحنه. سپس Arkady Isaakovich سپس به آرامی راه می رفت. من آن را تحت Lochot می گیرم، و ما به اتاق پانسمان با بالاترین سرعت حرکت می کنیم. تحت نظارت و لعنت کردن محیط زیست آن. به نحوی رسیده، تغییر کرده است، بازگشت برگشت. و شما هنوز هم باید یک هنرمند را بسازید، نور را بگذارید ... به هر حال، کراوات کراوات در تصویر من است. در طول آماده سازی، او گم شد. اما وقتی که من ارائه دادم، اکنون به او می روم تا پروانه را اصلاح کنم ... قطعا می روم. در حال حاضر، این فتوشاپ پروانه به جای آن منتقل شد. سپس بچه گربه نزدیک شد (Konstantin Rykin) و از او خواسته بود تا تصویری از او را با پدرش بگیرد. و سه دقیقه به عنوان یک عملکرد باید شروع شود، پنج، هفت ... این فقط نامشخص بود! راکین همیشه دومین ثانیه را آغاز کرد. من به سرعت دو نفر را برداشتم، سپس تمام تجهیزات را برای صحنه ها خرد کرده ام. اما بدون هیچ زحمتی ارزشش را دارد. یک عکس زیبا وجود داشت. "

پرتره یک بازیگر زنبور عسل بیکستیت. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

پرتره یک بازیگر زنبور عسل بیکستیت. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

و تاتیانا پلاتزر و الکساندر عبدالف در لباس "نماز یادبود" شما همچنین قبل از بازی شلیک کردید؟

والری: "من برای مدت طولانی برای انجام این عکس، ساشا را متقاعد کرده ام. او سقوط کرد: "بله، شما، مادربزرگ بسیار بیمار است." تاتیانا ایوانوانا به تئاتر از بیمارستان منتقل شد و پس از آنکه عملکرد به دست آورد. قبل از شروع، آن را غیر ممکن بود زیرا ساشا با او تمرین کرد. بسیار لمس شد Peltzer در حال حاضر ضعیف در فضا متمرکز شده بود و اغلب کلمات را فراموش کرده است. عبدالوف گفت: "بنابراین، مادربزرگ، ما از چه نوع صحنه ها را ترک می کنیم؟ Pra-A-Aport، از سمت راست. چند قدم به جلو بروید؟ Pra-A-Aport - پنج. پس من با شما صحبت می کنم؟ و تو به من؟" و بنابراین هر بار.

خوب، این چیزی است که باید انجام دهید ... در "Lenkom" پس از آن یک بوفه هنری فوق العاده در زیرزمین وجود داشت. من آنجا را بزرگ کردم که می توانستم نور، دوربین را بگذارم، و ما در عرض Tihonhechko تاتیانا ایوانوانا را بر روی آسانسور به ارمغان آورد، ما او را در صندلی نشستیم. در این عکس، ساشا هنوز، البته، به شدت بازی کرد، اما همچنین در تاتیانا ایوانوانا پلتزر قابل مشاهده نیست، که در آن او بود. این عکس در حال حاضر در لابی Lenkom آویزان است.

در یک مصاحبه، شما بارها ذکر کرده اید که اغلب قهرمانان خود را پوشانده اند. به این ترتیب، آنها به عنوان یک سبک کار می کردند ...

والری: "... و حتی یک هنرمند آرایش، با این حال، تنها زمانی که من مردان را برداشتم. خوب، حداقل این عکس از efim copena را در یک باران سفید قرار دهید. او، به هر حال، Yugoslavsky، هنوز هم در کلبه به من آویزان است. در همان بارانی، من توسط ولادیسلاو Nerlazhasky، جوان Ilya Reznik، شخص دیگری فیلمبرداری شدم ... وقتی که من و پسر Stepe آلبوم شماره 01 را انجام دادم، متوجه شدم که سرگئی Apollyanovich Gerasimov، Yuriy Typhonov و Typhones در همان ژاکت، Kolya ظاهر می شود Karachentsov. اولگ Efremov، و Innokenty Smoktunovsky در آن شلیک شد. به این معناست که این ژاکت، که از انگلستان به من داده شد، واقعا سزاوار است. با لباس در آن سالها یک مشکل دیوانه وجود داشت. بله، و بسیاری از بازیگران به اندازه کافی بی مزه لباس پوشیدند. "

عکاس Arkady Raykin در پانزده دقیقه قبل از شروع عملکرد فیلمبرداری شده است. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

عکاس Arkady Raykin در پانزده دقیقه قبل از شروع عملکرد فیلمبرداری شده است. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

و هیچ کس گفت که او شخص دیگری را قرار نمی دهد؟

والری: "نه، نه. تنها کسی که در ابتدا مقاومت کرد، Svyatoslav Theofilovich Richter است. Ingenious و به عنوان یک موسیقیدان، و به عنوان یک فرد، اما لباس های او به سادگی نگران نباشید. من یک آشپزخانه تاریک زیبا پیدا کردم، از جادوگر خواسته بود که لباس را برای تیراندازی در یک ژاکت تغییر دهد. به من پاسخ داد: "من نمی توانم، والرا، او را خفه کرد." و چه باید بکنید؟ این ژاکت در فریم مورد نیاز است. در اینجا همسر ریشتر در اتاق گنجانده شده است، نینا Lvovna Dorlyak، - من فقط بهشت ​​او فرستادم! "Stasik، اگر والری می گوید، به معنای پوشیدن است." و او گذاشت! "

من نمی توانم درباره تیراندازی لیلی BRIC بپرسم. شما موفق به گرفتن یک زن که عشق بزرگی از Mayakovsky بود.

والری: "در اینجا ما در حال حاضر با شما نشسته ایم، صحبت می کنیم، و شما حتی تصور نمی کنید که من برای یک دقیقه، تنها باقی مانده" معاصر "ولادیمیر Mayakovsky".

???

والری: "سند است! من یک نمایشگاه در "Winzoda" داشتم، و دختران برگزار کننده یک انتشار مطبوعاتی را منتشر کردند که در آن نوشته شده بود: "در میان شخصیت های افسانه ای او، لیلی BRIC بود که عکاس ولادیمیر مایاکوفسکی را معرفی کرد." (می خندد) و رویکرد ادامه می یابد، "داستان تکرار شد." در یک زمان، Mayakovsky آشنا BRIC با الکساندر رودچنکو. بنابراین من به "معاصر" Mayakovsky راه می رفتم. و بعد از مدتی خواسته شد که پرتره خود را برای Vogue ایتالیایی حذف کند. در مقابل پس زمینه Zhostovsky سینی که بر روی دیوار اتاق ناهار خوری خود آویزان شد. این همان مورد بود که من یک کار تحریریه بتنی دریافت کردم. من می آیم، من به این سینی ها نگاه می کنم و من فکر می کنم: "خب، بله، برای ایتالیایی ها، احتمالا عالی است، چنین" Cranberry Raised ". اما این همه نیست. " فقط در صورت انجام این کار، من در پس زمینه سینی ها را می گیرم. اما این همه نیست! من رنج می برم و نمی دانم چه باید بکنم. در آن روزها، این تجهیزات ناقص بود، من نیز در مورد این موضوع تشکیل شده است. من آن را نمی دانستم که من "معاصر" Mayakovsky بود. (لبخند می زند.) لیلی می بیند که من نوعی صدمه دیده ام و همچنین شروع به فشار می کنم. من به دنبال زمانی که او می گوید: "بنابراین، یک مرد جوان، در اینجا خدا، اما آستانه است. یاد بگیرید که شلیک کنید - بیا. " برای تأخیر در این لحظه دردناک، من می گویم: "شما می دانید، هیچ چیز برای نفس کشیدن وجود ندارد، اجازه دهید یک استراحت کوچک را ترتیب دهید." و من خودم را برمیدارم، فکر می کنم چه باید بکنم. من به اتاق بعدی می روم و مبل های فروش را می بینم، پوسترهای Mayakovsky، عکس های دندانپزشکی Times Rodchenko، برخی از کتاب ها و درک - این چیزی است که شما نیاز دارید! و هنگامی که من مطمئن هستم که من می خواهم، من با اعتماد به نفس رفتار می کنم. این لیلی را احساس کرد. من عکسهایی را که واقعا دوست داشتم ساخته ام. تا پایان عمر آجر لیلی ما دوستان بودیم. جالب ترین چیز این است که ایتالیایی ها فریم من را انتخاب کرده و نه با سینی ها، و آن را برای یک کل معکوس ساخته است. "

با تشکر از Irina Sobine-Cassil Carpenters Arkady Raykin ملاقات کرد. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

با تشکر از Irina Sobine-Cassil Carpenters Arkady Raykin ملاقات کرد. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

در اینجا من یک عکس زیبا دیگر از آندری میرونوا را می بینم ...

والری: "من این فریم را قبلا در کارگاه انجام دادم. و اولین جلسات عکس Andrei هنوز در Camerogensk، در آپارتمان Sobinov، در آشپزخانه، که از آن من یک استودیو عکس ساخته شده بود. چه کسی آنجا نبود! و Bulat Okudzhava، و کل سری فوق العاده از Vysotsky با Marina Vlad. در این آشپزخانه یک طبقه کاشی مشخصی برای یک هدر وجود داشت، که توسط خوانندگان "صفحه نمایش ضد شوروی" بسیار خشمگین بود (والری به همه نام هایی که کلمه "شوروی" به نظر می رسد، "ضد" را به نمایش گذاشت. - تقریبا .). نامه های مردم خشمگین شروع به آمدن به دفتر سرمقاله کردند: "چرا عکاس شما هنرمندان مورد علاقه ما را در توالت شلیک می کند؟" برای اکثر شهروندان، کاشی نشانه ای از توالت عمومی بود. بنابراین در اینجا عکس Andrei است که در آلبوم مشاهده می کنید، من برای پوشش Mironov و Frenkel Plates انجام دادم. در حال حاضر دشوار است تصور کنید، اما آنها آن را رها کردند، زیرا اندرو در لباس پوشیدنی دست خط به زبان انگلیسی است. "

و چه، تمام عکسبرداری به دلیل این روشن بود؟!

والری: "خوشبختانه، یک قاب دیگر وجود داشت."

الکساندر عبدالووف، به دلیل این شات خستگی، تهدید کرد که نجار را تهدید کند. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

الکساندر عبدالووف، به دلیل این شات خستگی، تهدید کرد که نجار را تهدید کند. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

بیایید در مورد عکس در سبک Nu صحبت کنیم، که در آن پنهان شده تنها در پشت ابزارهای موسیقی و سماور پنهان شده است، ویکتور ایوانوف، مایکیر پروکو، لئونید یرمولنیک و الکساندر عبدالف را دستگیر کرد. او توسط رسوایی محدود شد که در آن به دلایلی تنها عبدالف ظاهر شد.

والری: "خب، چون رسوایی ساشا و مرتب شده اند. لنا همه چیز را با طنز درمان کرد. علاوه بر این، او به من هشدار داد: "گوش دادن، ما عبدلوف را ملاقات خواهیم کرد - اگر شروع به کشتن شما نکنیم، شگفت زده نشوید." و به من این داستان گفت: در آن روز، هنرمندان درآمد تضمین شده به اصطلاح "سفر پشت سوسیس" را ارائه دادند. یک گروه متشکل از عبدالف، یرملنیک، یانکوفسکی و به نظر من، زبرووف، به یکی از این سفرها رفت. این تورها به شیوه ای هیولا، در ابتدا، با نخستین نمایش ویدئو الکساندر Serov، که در آن ایرینا Alferova شلیک شد، همزمان بود. او زن خواننده مورد علاقه خود را بازی کرد. و دوم، با انتشار این عکس های بدبختانه در صفحه نمایش و صحنه "هفتگی".

عکس ها در ابتدا برای لنا Koreneva انجام شد، که برای اقامت دائم در آمریکا رفت. هنوز یک قاب وجود دارد که همه هنرمندان با همان ابزار ایستاده اند، اما لباس پوشیدند. بوریس برمن، که پس از آن دوست نزدیک من بود و به عنوان یک برگزاری سرمقاله "صفحه نمایش و صحنه" کار می کرد، من شروع به درخواست این تصاویر برای انتشار کردم. این به طور قطعی ناراحت بود، و من یک گزینه ای آمدم که به نظر می رسید، به نظر من، بور هرگز موافق نیست. "من می بینم،" من گفتم، "این پرسنل تنها می توانند به یک زن و شوهر بروند. اگر شما "برهنه" را می گیرید، سپس "لباس" بر روی پوشش چاپ کنید. " اما برمن به این شرایط رفت. پس از این حادثه، متوجه شدم که چرا در غرب همه موافقتنامه ها تأیید شده اند و به طور دقیق شرح داده شده اند. "صفحه نمایش و صحنه" بیرون می آید، در اولین فرمت پوشش با یک جعبه مسابقه چاپ شده "لباس پوشیدن" عکس. و در پوشش چهارم در کل گروه، "برهنه" وجود دارد، و حتی با کتیبه: "آنها همه چیز را به اشتراک گذاشت تا به" صفحه نمایش و صحنه "هفتگی مشترک شود.

والریا یک خانواده بزرگ، پسر و پنج دختر دارد. تصویر تنها بخش کوچکی است: (از چپ به راست) پسر پاتان، فرزندانش: فیلیپ و مارک، و مادرش کاترین. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

والریا یک خانواده بزرگ، پسر و پنج دختر دارد. تصویر تنها بخش کوچکی است: (از چپ به راست) پسر پاتان، فرزندانش: فیلیپ و مارک، و مادرش کاترین. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

در طول تور در ساشا، سوالات از سالن پراکنده شد: "آیا این درست است که شما خیلی ضعیف هستید و همه فروخته می شود؟"، "آیا درست است که همسر شما با Serov رابطه ای دارد و او را ترک کرد؟" طرفداران بازیگر زیبا و با استعداد Abdulov تنها این را علاقه مند می کنند.

و در اینجا ساشا می آید، ما با او در لابی Lenkom ملاقات می کنیم. اولین چیزی که می شنوم این است: "من اکنون تو را می کشم!" خوب، من می توانم بگویم: "SASH، کشتن، اگر شما از این آسان تر می شوید." در این مورد ما متاسفانه و انحراف بود. ولی این آخر ماجرا نیست. ساشا پنجاه سال بود و در مورد سالگرد بوریس برمن و Iildar Genrendarev او را به برنامه خود دعوت کرد. من او را نمی بینم، اما به طور طبیعی در یک بار گزارش دادم. در میان چیزهای دیگر، بور پرسی پرسید: "ساشا، به من بگو، لطفا، آیا تا به حال شما را خیانت کرده اید؟" آنچه عبدالوف پاسخ می دهد: "بله، من نجار را خیانت کردم." چند روز بعد، من در تئاتر Bourmann دیدار کردم و علاقه مند هستم: "و چه چیزی را به ساشا نمی گفتید یک نسخه کامل از این داستان؟ آیا می دانید که مکالمه بیشتر شما جالب است؟ چگونه چنین فرصت روزنامه نگاری را از دست دادید؟ " من کاملا به خوبی درک می کنم که ساشا درست در استودیو بر روی صورت می بیند. برمن مبهوت کرد: "خب، پس ما صحبت خواهیم کرد" - و ناپدید شد. به طور کلی، به دلیل یک عکس من از دست داده ام و ساشا، و سوراخ. "

والری با همسرش سوتلانا. در حال حاضر او به شوهرش در امور حرفه ای خود کمک می کند. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

والری با همسرش سوتلانا. در حال حاضر او به شوهرش در امور حرفه ای خود کمک می کند. عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

شما اغلب عکس های Vladimir Vysotsky عکس گرفته اید. چند نفر از کل بررسی کل بود؟

والری: "هشت بار. خنده دار، اما یک بار در برخی از سخنرانی ها، دانش آموزان پرسیدند: "و Vysotsky - شما آن را از تلویزیون فیلم برداری کردید؟" "نه، بچه ها، در زندگی"، من پاسخ دادم. آنها، بدیهی است که اعتقاد ندارند، پر شده بودند. خوب، در حال حاضر عمو به او می گوید که او و لرمونتوف حذف شده اند و پوشکین. یکی دیگر از پرسش های مکرر "و چگونه با هنرمندان موافقید؟"، که و شما در ابتدای گفتگو از من پرسیدید. من مذاکره نمی کنم - زندگی خیلی پیچیده است. به عنوان مثال، یکی از شوهران Alla Pugacheva - Sasha Stefanovich - دوست من از دوران کودکی بود. او به نوعی به ما برای کشور در Peredelkino به ارمغان آورد. از کجا پیش از این، هر شنبه "Nicrices" - مانکن ها را به ارمغان آورد. و سپس او با یک دختر ناآشنا می آید، من را کنار می گذارد و می گوید: "بنابراین، پیرمرد، هیچ" نیکساتی "هرگز نداشت." و من را به آلله معرفی می کند. اولین عکس Pugacheva بر روی یک آشپزخانه با یک کاشی فیلمبرداری شد. "

و این آشپزخانه، او زنده و سالم است؟

والری: "بله، پسر من استپان در حال حاضر در این آپارتمان زندگی می کند. به هر حال، عکس های Pugacheva و Boyarsky بیهوده در آلبوم در یک نوبت ایستاده اند. من آنها را در سال 1977 شلیک کردم، و در سال آینده کیسه های پلاستیکی وجود داشت، در یک طرف که Alla چاپ شد، از سوی دیگر - میشا. من شوخی می کنم که در یک کشور متمدن، قبلا بیل گیتس، حداقل یک مقیاس منطقه ای خواهد بود. از آنجا که ساکنان کل اتحاد جماهیر شوروی با این بسته ها رفتند، میلیون ها گردش می کردند.

تیراندازی Boyarsky نیز با یک داستان خیره کننده همراه است! من همه داستانهای خیره کننده ای دارم (می خندد.) این پوشش "صفحه نمایش ضد شوروی" بود. بویارسکی در بالای شکوه بود. در شایان ستایش، تمام قسمت های زن خانواده من نیز راه می رفت. هنگامی که آنها متوجه شدند که من خودم را دوست دارم، سپس از عکسبرداری خواسته شد. و ماشین من نام تجاری "NIVA" بود. خانم های من در سالن پر شده بود، و میشا به سادگی هیچ جای خالی را ترک کرد. من مجبور شدم او را در تنه قرار دهم. ما به باشگاه قایق بادبانی رفتیم تا شلیک کنیم. در Kamennoostrovsky، پلیس راهنمایی و رانندگی من را کاهش می دهد. من می گویم: "با عرض پوزش، ما عجله، ما تیراندازی میشیل Boyarsky". خوب، این نام باید کار کند! پلیس می بیند که در سالن، یک خانم چهره دارد. سپس من او را به ماشین هدایت می کنم، باز کردن تنه، و نشستن، بستن زانو، میخائیل Boyarsky. او همچنین مرا بازی کرد "سرپرست"، پلیس می گوید. این چشم بر روی پیشانی صعود کرد. و در سر، ظاهرا، فکر کرد، فریاد زد: "اما این شخص است، اگر او از Boyarsky در تنه است؟" به طور کلی، ما آزاد شدیم. و در عکس های میشا در پیراهن من و با گیتار من. و گیتار او از رنگ تخته سه لا نیز در فریم کمی قابل مشاهده است. و در Alla Pugacheva Balahon از شکوه Zaitsev. "

والری Plotnikov:

"مسائل شلوغ در اطراف مارینا، آنها الهه را تحسین کردند! و پشت پشت خود را از ریشه، ویسوتسکی جهش می کند:" هی، مردان، بابا من! ". عکس: بایگانی شخصی Valeria Plotnikova.

Marina Vlad شما نیز در لباس از شکوه Zaitsev فیلم برداری ...

والری: "بله این تیراندازی همه در آشپزخانه مشابه بود، من فقط بر روی کاغذ سفید قرار گرفتم، بنابراین کاشی قابل مشاهده نیست. من و مارینا، به هر حال، حتی قبل از آن با Vysotsky ملاقات کرد. من به یاد داشته باشید که نخستین فیلم در خانه فیلم "طرح برای یک داستان کوچک"، جایی که او بازی Vlad بود. پس از نشان دادن در اطراف او، "مسائل" شلوغ، تمام مردم و لباس های شراب سازی آن را احاطه کرده اند. مارینا الهه و COCKS VOLODYA مانند پشت چرخش خود، که کمتر از رشد بود، پر می کند. مانند، "هی، مردان، بابا من!" و آنها توجه نمی کنند، در حال حاضر در اطراف مارینا به عنوان Teterev. من به نوعی به من پذیرفته شدم: "من احساس می کنم پیر پیر قدیمی است. هر کس برای من مناسب است و آنها می گویند که در "جادوگر" من رشد کرده است. " او در فیلم بسیار جوان فیلمبرداری شد. سپس در مورد خودم فکر کردم: "این خوب است که من وقت نداشتم تا به او بگویم که من نیز در" جادوگر "بزرگ شدم و زمانی که قهرمان مارینا درگذشت، غرق شد." Vlady سعی کرد همیشه در کفش های کم حرکت کند، به طوری که غرور ولدیا را آسیب نرساند. او تمام وقت را تکرار کرد: "ما جوانه می کنیم." من می خواستم یک "جوانه" و به اندازه کافی عجیب و غریب، به عنوان عضو اتحادیه نویسندگان شوروی باشد. اما هرگز تبدیل نشد در زندگی Vlady، بسیار ساده بود، مانند Quaiailing: شلوار جین، لاستیک. و من می خواستم او را به طوری زنانه حذف کنم، آنچه که نامیده می شود، "نمایش همه عشق ما" هنرمند مردم کل اتحاد جماهیر شوروی، هر چند بدون عنوان. بنابراین، از کمک به شهرت خواسته شد. در طول تیراندازی، مارینا چهار تصویر را آزمایش کرد. و افتخار من برای آنها سپاسگزارم. "

جولیا detettova

ادامه مطلب