ماکسیم لئونیدوف: "نیمبی از همسرش، اما او فقط برای من می درخشد"

Anonim

همانطور که ماکسیم لئونیدوف می گوید: "من به محل من علاقه مند نیستم." این عبارت توضیح می دهد که چرا از زمان به زمان، او خنک زندگی خود را تغییر می دهد. پس از ایجاد "راز" در هشتاد بیت، او را در اوج محبوبیت ترک کرد. همراه با همسر اول، ایرینا سلزونف، بازیگر، به اسرائیل نقل مکان کرد. اما اگر همسر زندگی مهاجرت را دوست داشت، ماکسیم به خانه کشیده شد. بازگشت، او کار خود را آغاز کرد. در حال حاضر لئونیدوا دو گروه از طرفداران دارد - راز و کسانی که آهنگ های جدید خود را در هدفون دارند. نه، سه! همچنین افرادی هستند که با مشارکت هنرمند هیچ عملکرد و موسیقی را از دست نمی دهند. و به من اعتماد کن، این کار را به درستی انجام دهید. حس لاغر طنز، زنجیره ای مرحله، استعداد و صدای یک ترکیب قاتل است. امروز، لئونیدوف یک موسیقیدان موفق و بازیگر، دوست داشتنی شوهر و سرپرست خانواده است. همسر سوم او (هنوز ازدواج با آنا بشیکووا بود) بازیگر تئاتر الکساندر Kamchatov بود. او جوانتر از شوهرش برای هفده ساله است، اما به نظر می رسد، ماکسیم سرانجام شادی او را پیدا کرده است. در چهل و دو سال، او برای اولین بار به یک پدر تبدیل شد - همسر به او دختر ماش داد، و پسر لئونید نیز در جهان ظاهر شد.

حداکثر، بازگشت به ریشه، یعنی دوران کودکی. چطور یک کودک بودی؟

Maxim Leonidov: "به جای Hooligan و بسیار مستقل است. هنگامی که من چهار ساله بودم، مادران را ندیدم، و پدر فقط پس از آنکه به طور مداوم به دنبال آن بود، فاقد آن بود. بنابراین، من در حیاط رشد کردم. این منطقه پرولتاریسکی بود و مدرسه خیابانی زندگی به طور کامل گذشت. "

خانه شما درست در بانک های نوا ایستاده بود. ماهی گرفتار شد؟

ماکسیم: "گرفتن. چنین ماهی کوچکی با دو تا سه انبار در طرفین. جو او نامیده شد. سپس او آزاد شد یا برگشت، یا کوتوف تغذیه کرد. (لبخند می زند.) بر روی آن کسانی که پس از آن ما می توانستیم، ما نمی توانستیم یک پل داشته باشیم. بنابراین، در تابستان مچ پا به آب و یک کرم بد با یک کرم پرتاب کرد. "

والدین: Lyudmila Alexandrovna Lulo و Leonid Efimovich لئونیدوف. مامان حداکثر زمانی که پسر چهار ساله بود، فوت کرد. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

والدین: Lyudmila Alexandrovna Lulo و Leonid Efimovich لئونیدوف. مامان حداکثر زمانی که پسر چهار ساله بود، فوت کرد. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

و ایده ای بود که شما آنها را به مدرسه کر وارد کردید. گلنکا؟

ماکسیم: "این یک ایده پدر بود و خدا را شکر که او به سرش آمد. از آنجا که، در ابتدا، من کاملا ناامید شدم، و دوم، آن را فوق العاده نشان داد، بیایید بگوییم، توانایی های موسیقی. من دوست داشتم آواز بخوانم و تمام وقت آن را با هر مورد مناسب انجام دادم. بنابراین، فقط می گویند، قابل توجه است که من یک پسر باتجربه هستم و شما نیاز به یادگیری موسیقی دارید. وقتی نه ساله بودم، پدرم مرا به مدرسه کر برد. Glinka در کلیسای دانشگاه ایالتی St. Petersburg - سپس آن را در شستشو آدرس، 20. این، درست در میدان کاخ واقع شده است. سایت شگفت انگیز، شهر زیبا. پس از ورود به تابستان با یک معلم، من بلافاصله در کلاس سوم وارد شدم. "

و چگونه Litymik در زندگی شما بوجود آمد؟ چرا شما بیشتر در خط موسیقی نگرفتید، اما آیا آنها به تئاتر، در جریان لئو Dodin رفتند؟

Maxim: "خب، اولا، من هرگز خودم را یک هادی خرگوک ندیده ام. یعنی مدرسه خود اساسا و آزاد شدند. ثانیا، برای ادامه تحصیلات موسیقی، من نیاز به رفتن به کنسرواتوار داشتم، و آنجا تنها دانش آموزان عالی و یا در موسسه فرهنگ را گرفتند، جایی که همه کسانی که به محافظه کارانه وارد نشده بودند، رفتند. من هیچ کدام از این مکان ها را نمی خواهم. علاوه بر این، من به دو اجرای نهایی Arkady Katzman و Leo Dodina از انتشار 1979 نگاه کردم - "برادران و خواهران" و "تلاش های صبحانه عشق". این دوره ای بود که ایگور Sklyar، Serezia Sokonin، Natasha Fomenko ... به طور خلاصه، کل تئاتر آینده تئاتر درام کوچک. من واقعا این اجرای را دوست داشتم و به همین ترتیب همزمان بود که این سال کاترمن و دادین یک دوره را صادر کرده و یک جدید را به دست آوردند. البته، من نمی توانم از این شانس استفاده کنم. علاوه بر این، در آن زمان من می خواستم یک بوته باشم، و من در هیچ جا از بیت ها تدریس نمی شود. بنابراین، من وارد موسسه تئاتر شدم. "

Maxim Irina Lviv Schulga به ارمغان آورد. او او را دومین مادرش نامید. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

Maxim Irina Lviv Schulga به ارمغان آورد. او او را دومین مادرش نامید. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

پس از فروپاشی "راز" شما به اسرائیل نقل مکان کرد. شما در روح خود را ترک نکرده اید

احساس پشیمانی در مورد تصمیم به حرکت در آنجا؟ افکار مانند: "زمان از دست رفته از دست رفته!"؟

ماکسیم: "شما می دانید، من هرگز از چیزی پشیمان نیستم. به دلیل اقدامات، هر، و شامل منحصر به فرد ما، و نه هیچ کس مانند زندگی است. به ندرت که موفق به زندگی دو زندگی کاملا متفاوت زندگی می کنند. در دو کشور کاملا متفاوتی. بنابراین، من فوق العاده خوشحالم که من چنین تجربه ای داشتم و یک کشور بومی دیگر وجود دارد که زبانش را می گویم، مردمشان می دانند. "

آیا دایره ای از دوستان در اسرائیل دارید؟

ماکسیم: "بله، بله او کوچک است، اما او است. "

یک بار در سال، گروه "راز" قصد دارد یک کنسرت را بازی کند. نه چندان دور، سخنرانی شما در سالن Crocus City برگزار شد. چطور همه چیز را انجام داد؟

ماکسیم: "خوب، مخاطبان خوشحال بودند. صادقانه، من حتی چنین پذیرش گرم را به یاد نمی آورم. ما به BIS رفتیم، نقطه نهایی کنسرت را انجام دادیم، پس از آن مطلوب است که هر چیز دیگری بخواند - و مرحله را ترک کرد. در ده دقیقه، مدیر ما در اتاق پانسمان اجرا می شود و می پرسد: "آیا شما قبلا تغییر کرده اید؟" می گوید که نور در سالن سوختگی می کند، اما مردم از بین نمی روند، همچنان از بین نمی روند، همچنان به چنگ زدن و تماس می رسند. بنابراین شما می توانید در نظر بگیرید - کنسرت موفق بود. تنها چیزی که همیشه در این نمایش های مخفی به من تحمیل می شود، هر بار یک بار خاص است. از آنجایی که گروه به ندرت به ندرت بازی می کند و گرافیک کنسرت قبل از هر عملکردی در مرحله ما می رویم و تمرین می کنیم. و به هر حال، مهم نیست که چگونه آنها سعی کردند، کاستی ها باقی می مانند. شاید آنها از سالن خیلی قابل توجه نیستند، اما آنها هستند. "

ماکسیم لئونیدوف:

بیت کوارتت "راز": یکی دیگر از جوان نیکولای Fomenko، Maxim Leonidov، Alexey Murashov، Andrei Zabludovsky. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

شما معمولا در مورد آن صحبت می کنید؟ آیا شما چیزی را از زمان های مخفی به یاد می آورید و یا بیشتر در مورد رویدادهای امروز بحث می کنید؟

Maxim: "البته، گذشته را از زمان به زمان به یاد داشته باشید، اما، رک و پوست کنده، ما نمی توانیم مکان های نوستالژیک را ترتیب دهیم - امور بیش از حد."

در یک مصاحبه، شما اغلب می گویید که شما فقط تا زمانی که آن را دوست دارید، انجام دهید. و به محض این که بی اعتنایی شود - ترک. و به همین دلیل، درگیری ها و ناراحتی اغلب بوجود می آیند. اما با گروه Hippoband، که شما سازمان یافته، بازگشت از اسرائیل در سال 1996، شما یک رکورد طولانی مدت دارید!

Maxim: "احتمالا این به این دلیل است که هر کس در گروه بزرگسالان است. در ابتدا، ما همچنین برخی از اصطکاک و سوء تفاهم را داشتیم، اما در طول سال ها همه چیز تمام شد. برای بسیاری از نوازندگان هیپوپبند، این چنین عرق است، توانایی بازی در صحنه. آنها پول نه تنها در گروه، بلکه در مکان های دیگر کسب می کنند. ما حتی روابط بسیار دوستانه و گرم داریم. هر کس جای خود را در تیم اشغال می کند. آرایشگر می داند که هیچ کس با انجام کار خود دخالت نخواهد کرد، ترانه سرا می داند که هیچ کس نمی گوید که آنها چنین نیستند. بنابراین ما درست مثل یک خانواده خوب هستیم - ما از درگیری ها اجتناب می کنیم. "

آخرین آلبوم انفرادی شما "وحشی یکی" در سال 2009 منتشر شد. وقتی منتظر بمانید؟

ماکسیم: "صادقانه، من نمی دانم. به تازگی، من دوست دارم موسیقی تئاتر، موزیکال. زمان زیادی طول می کشد و اساسا منافع من است. من هنوز احساس قدرت را برای نوشتن آلبوم با آهنگ های جدید احساس نمی کنم، که به نحوی متفاوت از موارد قبلی متفاوت بود و گام به جلو بود. "

با Andrei Makarevich، Tour Heier-Dalo، Leonid Yakubovich، Yuri Senkevich و Stas Namin در پرو. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

با Andrei Makarevich، Tour Heier-Dalo، Leonid Yakubovich، Yuri Senkevich و Stas Namin در پرو. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

بله، شما یک رمان جدید جدید با تئاتر دارید! یکی پس از دیگری موسیقی و اجرای خود را با مشارکت شما می آید. در ابتدا "تولید کنندگان" عالی بود در تئاتر ET Cetera، در حال حاضر "پل نگری"، "Rasters" ...

ماکسیم: "حتی قبل از" تولید کنندگان "بازی" دو نفر دیگر "را بیرون آورد. این پروژه سنت پترزبورگ در تئاتر "خانه" ایجاد شد - چنین جامعه کارآفرینی وجود دارد. ما یک عملکرد موسیقی کاملا فوق العاده، یکی از موارد مورد علاقه من را ساختیم. او در داستان Averchenko "تمرکز و دو نفر دیگر است، آندره Urgant، آلکسی کورتنف و من ترین تثلیث را بازی کردم. همچنین در این بازی یک هنرمند فوق العاده بود و الکساندر شاورین، همکار امروز من، او پنج نقش مردانه را در یک بار بازی کرد. در واقع، از این عملکرد بازگشت من به تئاتر روسیه آغاز شد. سپس "تولید کنندگان" وجود داشت که من بسیار سپاسگزار هستم و دیوید ریبالدیانسکی و الکساندر کالیژین. سپس "Rasters" ظاهر شد. من، با این حال، آنها به ندرت آنها را بازی می کنند، اما من حداقل یک زن و شوهر از اجرای یک ماه در برنامه برای قرار دادن. "

قهرمان شما در موزیکال "پل نگری" ارنست لیچ به خاطر کار با عشق به زندگی خود اهدا کرد. و برای شما یک خانه، خانواده یا کار پر شده است؟ آیا شرایطی وجود داشت که شما مجبور بودید انتخاب کنید؟

ماکسیم: "صادقانه، این نبود. فقط ارنستو من به یک خانواده نیازی نداشتم، او به کسب و کارش نیاز داشت. و هنگامی که شما به هر دو نیاز دارید، زمان را توزیع می کنید تا کافی باشد. بدون فانتوم، که بر شما آویزان است و تعیین می کند که شما هر دو کار یا خانواده خواهید داشت. من فردی هستم که به هر دو نیاز دارد و من آن را دارم. "

چه در مورد همسر شما الکساندرا؟ آیا او کار را به خاطر خانواده اهدا نمی کند؟

ماکسیم: "او چیزی اهدا نمی کند! او فقط دوست دارد در خانواده باشد، نه اینکه نقش خود را در تئاتر بازی کند که واقعا نمی خواهد بازی کند. هنگامی که یک کار خلاقانه جالب وجود دارد، ساشا برای او خوشحال است. "

در سال آینده، گروه گروه هیپو، بیست سال را جشن می گیرند. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

در سال آینده، گروه گروه هیپو، بیست سال را جشن می گیرند. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

به هر حال در مورد کار خلاقانه جالب الکساندرا. در بازی "بیرون رفتن" شما برای اولین بار با همسرم بازی می کنید. چگونه شما برداشت می کنید؟

ماکسیم: "فوق العاده. ساشا یک بازیگر با استعداد است. شما فقط می توانید در مورد چنین شریک زندگی کنید. "

به نوعی گفت که غیرممکن است که ازدواج کنیم که حداقل آزار دهنده است. بلافاصله به نظر می رسد که الکساندرا بر سر همسر شما می درخشد. آیا چیزی وجود دارد که از خودتان خارج شوید؟

ماکسیم: "شاید این نایمبی از الکساندرا واقعا باشد، اما او فقط برای من می درخشد. از آنجا که من الکساندر را دوست دارم، و نه شخص دیگری. شاید برای این دیگر هیچ سر خود را بر سر او و وجود ندارد. این یک احساس فردی است، نه هدف. " (به یاد آوردن ازدواج دوم خود با آنا Bashchikova، لئونیدوف در مصاحبه ای صحبت کرد: "من بر روی پوست خودم فهمیدم، غیر ممکن است فرد را بازسازی کنم. اگر شما با نوعی از انسان برخورد کنید و به نظر می رسد همه، اما شما می توانید مانند چند ویژگی آن در آن تغییر کرده است (همانطور که آنا می خواست من را تغییر دهد، و من می خواستم چیزی را در آن تغییر دهم)، سپس با هم این افراد نخواهند بود. - تقریبا. auth.)

شما با ساشا برای مدت طولانی با هم. آیا رابطه شما به نحوی تبدیل شده است؟

Maxim: "بیشتر ما در مورد یکدیگر را پیدا می کنیم، ما یکدیگر را درک می کنیم - بیشتر دوست دارم. به نظر می رسد که رابطه ما تنها با سالها بهتر شده است. "

شما در خارج از شهر زندگی می کنید، در خانه شما. لطفا کمی درباره او بگویید. او قبل از ظهور ساشا و کودکان در زندگی شما ساخته شده است؟

ماکسیم: "بله، من آن را قبل از ازدواج با الکساندرا ساختم. خانه کاملا به طعم من مطابقت دارد. من هرگز از غول پیکر و لوکس نبوده ام. بنابراین خانه معمولی یک طبقه را معلوم کرد. این بر اساس اصل مزرعه - Splazer در هواپیما ساخته شد. الکساندر Chistyakov معمار خود را ایجاد کرد، که سالها در ایالات متحده زندگی کرده است. "

شما انواع مختلفی از چیزهای جالب، نقاشی ها، مجسمه ها دارید. آنها از برخی سفرها آورده شدند؟

ماکسیم: "هر یک از آنها - بله در این خانه هیچ چیز تصادفی وجود ندارد. هر یک از آنها چیزی برای ما معنی دارد. اما اکنون، هنگامی که یک چیز جدید به نظر می رسد، من صادقانه، نمی دانم کجا آن را قرار دهید. با وجود این واقعیت که خانه بسیار بزرگ است، نمی خواهد آن را به یک Bonbonniere بدبخت تبدیل کند. "

ماکسیم لئونیدوف:

سگ تعظیم - "گسترش عشق، خوب و شادی". علاوه بر او، خانه نیز یک شروع چوپان زندگی می کند. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

آیا چیزهایی وجود دارد که می خواهید بگویید؟ این چیزی است که، به عنوان مثال، آن را بر روی دیوار، که در مقابل شما است؟

Maxim: "خوب، در اینجا، در مقابل من دو طرح آرایش از تئاتر کمدی، نوشته شده توسط هنرمند مقدس اتحاد جماهیر شوروی نیکولای Pavlovich Akimov - مدیر معروف و هنرمند است. این طرح های Grima برای عروسی عروسی Krechinsky است. در اینجا Fasse Kechinsky است، در اینجا Keschinsky به نمایه است. به سمت راست من یک دیوار بزرگ، و بسیاری از عکس های مختلف بر روی آن وجود دارد، و همه آنها به من یادآوری چیزی. به عنوان مثال، یک عکس گرفته شده در پرو، در اهرام معروف. Andrei Makarevich، Tour Heyerdal، Yury Senkevich، Stas Namin و Me. در اینجا در این تصویر Boria Grebenshchikov، Andryusha Makarevich با گیتار و دوباره I. این اولین سال نو در خانه من است و دوستان به بازدید آمدند. در اینجا Sasha نشسته در پنجره پنجره - هنوز باردار است. در اینجا در نقش های مختلف ... خوب، چنین عکس های تئاتر. "

آیا شما اغلب مهمانان در خانه دارید؟

ماکسیم: "بله اما در تابستان، البته، بیشتر از زمستان است. در تعطیلات ممکن، ما معمولا کباب ها را سازماندهی می کنیم. کباب کردن من یا من، یا اگر نوازندگان من به دیدار مراجعه کنند، - درامر یورا. او گوشت بسیار خوب و به طور کلی یک آشپزی بزرگ است. "

پیش از این، شما یک چوپان استپان، که شما در یکی از آهنگ ها ذکر کرده اید. در حال حاضر در خانه بیش از حد چوپان. آیا عشق برای نژادهای بزرگ یا هدف - امنیت خانه است؟

ماکسیم: "خانه به چنین عبادت نیاز ندارد. ما حفاظت، مانع داریم من فقط دوست دارم چوپان آلمانی، به نظر من این است که این هوشمندترین موجودات است. اما بچه ها هنوز بر روی سگ اتاق دیگری اصرار داشتند. بنابراین ما یک نژاد نژاد Bishon Frieze داریم. این یک سگ کوچک فرفری است، انتشار مطلق عشق، خوب و شادی. تمام وقت شادی می کند و به شدت خلق و خوی را افزایش می دهد. "

و چگونه این شادی از شادی نامیده می شود؟

ماکسیم: "Busya".

و چوپان؟

ماکسیم: "استارک. به نام افتخار Ringo Starre (نام واقعی ریچارد استارک) و قبیله استارک از بازی Thrones.

شما احتمالا در مورد تعطیلات فکر کرده اید. چگونه شما معمولا آن را صرف می کنید؟

حداکثر: "در مکان های جدید، ما به طور عمده با همسرتان، زمانی که ما آن را انجام می دهیم. و کودکان هنوز هم به پایداری نیاز دارند. بنابراین، ما معمولا در زمستان در زمستان، در گوا می رویم. یک هتل وجود دارد که ما هنوز هم سال اول را متوقف می کنیم. ما ما را می شناسیم، صبر کن و متعلق به هر دو خویشاوند. و در تابستان ما به اسپانیا می رویم، ما یک آپارتمان در ساحل داریم. ما هر تابستان، همانطور که در کشور استراحت می کنیم. "

در یک مصاحبه با یازده سال پیش، شما بسیار لمس در مورد دختر دو ماهه ماشا صحبت کردید. ستایش هنوز هم وجود دارد؟

ماکسیم: "پاپ و دختران همیشه یک رابطه جداگانه، ملایم و دست زدن به یکدیگر هستند. و البته، من در دخترم چای ندارم اگر چه گاهی اوقات ما نزاع می کنیم، و او توسط من متهم شده است. همه چیز اتفاق می افتد اما، البته، عشق بین ما وجود دارد. "

حداکثر چهل و دو سال به پدر تبدیل شد. با همسرش الکساندرا، فرزندان ماریا و لئونید. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

حداکثر چهل و دو سال به پدر تبدیل شد. با همسرش الکساندرا، فرزندان ماریا و لئونید. عکس: بایگانی شخصی Maxim Leonidov.

در خانواده، آیا شما یک پلیس بد یا نوعی هستید؟

ماکسیم: "ما نقش های توزیع شده را به طور خاص توزیع نکرده ایم، اما به طور کلی من بدتر هستم. (لبخند می زنم.) من بیشتر خواستار هستم، می توانم گوزن را نیز بگذارم، و اگر ماده کاملا بد باشد، Poddleage داده می شود. "

به لنا، احتمالا دقیق تر از ماشا است؟

ماکسیم: "البته. درست است، در حال حاضر پسر در سن است که او به مادر بیشتر نیاز دارد. او هنوز کوچک است و پدر خیلی خطرناک است. بنابراین، او تمام سوالات خود را با ساشا حل می کند. و دختر من، دانستن قدرت من به من، به من گسترش می یابد. او کاملا درک می کند که Cilia نقاشی است، پدر قلب ذوب می کند و همه آنها مجاز خواهند بود. بنابراین، در حال حاضر من رابطه ای با ماشا نزدیکتر از لئونید دارم، اما ممکن است تغییر کند. "

و روشن است که کودکان در انبار ذهن مستعد ابتلا به علوم و علوم انسانی هستند؟

ماکسیم: "ماشا می خواهد به یک هنرمند تبدیل شود، و از ذهن بیشتر از تمایل. من تمایل خاصی را برای شرکت در تئاتر یا سایر انواع هنر نمی بینم. و من در آن، برعکس، توانایی های تحلیلی را می بینم. این ریاضیات بسیار خوب است، علوم دقیق. او به خوبی فکر می کند، او به لحاظ منطقی طراحی شده است. بنابراین، علیرغم تمام تمایل او، به نظر می رسد که او هنوز به مسیر فنی ادامه خواهد داد. اما لنیا یک پسر بسیار موسیقی است، او به خوبی می خواند. "

امروزه برای آموزش کودکان آسان نیست - سیاه اغلب به نظر می رسد سفید و بالعکس. گاهی اوقات به نظر می رسد که اگر شما به کودکان آموزش ندهید که دروغ نباشد، تحویل ندهید، سپس آنها را از دست ندهید. آیا شما چنین دغدغه های اخلاقی دارید؟

Maxim: "به نظر من این همه به شرایط و هر مورد خاص بستگی دارد. اما صداقت و عقل روزمره باید آنها را یاد بگیرند. اگر چه، از سوی دیگر، لازم است که درک کنیم، مهم نیست که چگونه ما می خواهیم از همه مشکلات این جهان محافظت کنیم، ما موفق نخواهیم شد. ما باید برای این واقعیت آماده باشیم که جهان هنوز به آنها آموزش می دهد. "

جولیا detettova

ادامه مطلب