اولگا ushakov: "من خودم را اختراع کردم"

Anonim

تابستان کنونی تبدیل شده است برای ارائه تلویزیون Olga Ushakov ویژه: او با یک مرد محبوب ازدواج کرد. در مورد عروسی، خانواده و کار او به سایت گفت.

- اولگا، تبریک به وضعیت جدید شما. عروسی شما در قبرس گذشت چرا آنجا؟

"از آنجا که در این محل ما برخی از تعطیلات اول ما را با هم صرف کردیم." به یاد داشته باشید، چند سال پیش، در همان زمان ما در غروب خورشید در این باغ فوق العاده نشسته ایم - و فکر کردم که من یک عروسی داشتم، می خواهم آن را به اینجا بروم. بنابراین، زمانی که آنها شروع به انتخاب کردند، این خاطرات آمد، و ما این ایده را به زندگی تحمیل کردیم.

- نام و نام خانوادگی انتخاب شده شما را مخفی نگه دارید. چرا؟

- این در مورد همان رمز و راز به عنوان نام مادر من، پدر و غیره است. من فقط دارم، و من کار من را انتخاب کردم، و بر این اساس، و تبلیغ. و عزیزان من که در امور خود مشغول به کار هستند، زندگی خود را زندگی می کنند، و آنها تمایل به پر کردن صفحات مطبوعات ندارند. من به تمایل آنها احترام می گذارم، بنابراین خانواده جداگانه است، کار جداگانه است. اما هیچ کس در هیچ جا پنهان نیست و به هر حال، گاهی اوقات گاهی اوقات لحظات شادمان را از زندگی ما به اشتراک می گذاریم.

- گفته شده است که شوهر شما یک رستوران است. او شما را رانندگی می کند؟

- در جفت ما آماده ام، و شوهرم غذاهای خود را شستشو می دهد و پس از حزب آشپزی من، آشپزخانه را از بین می برد. هر بار که این حادثه مشابه اتفاق می افتد. من شروع به پخت و پز سه ظروف در همان زمان. به عنوان مثال، دسر، سالاد و اصلی. با یک دقیقه پنجم، پخت و پز شروع می شود Dzinchron - چیزی باید مخلوط، ضرب و شتم، و به موازات، چیزی نیاز به چیزی در یک تکان دهنده مداوم ... به عنوان یک نتیجه، من در آشپزخانه به عنوان یک بالا تبدیل می شود، و یک هرج و مرج کامل در اطراف تشکیل شده است من. شام، خوشبختانه، خواب در زمان، با گرما با گرما، تمام تازه ترین. مورد علاقه راضی و پس از یک شام خوشمزه در قدردانی در آشپزخانه.

مهمانان اصلی عروسی دو دختر اولگا - داریا و کنسونی بودند

مهمانان اصلی عروسی دو دختر اولگا - داریا و کنسونی بودند

- من شنیدم که گوشت را نمی خورید چرا؟

- از ملاحظات اخلاقی من دوست ندارم به این موضوع بپیوندم، زیرا آنچه که من گوشت را درک می کنم، به نظر می رسد خیلی خوب نیست. من هیچ کس را نمی خواهم که او را ترک کند، حتی بچه ها هنوز گوشت هستند، اما شخصا این محصول کاملا غیر قابل قبول برای من است.

- مراسم شما در ساحل دریای مدیترانه گذشت. دریا - عنصر شما؟

- من توسط دریا متولد شدم، در کریمه. بله، این عنصر من، منبع انرژی است. اگر من برای مدت زمان طولانی دریا را نمی بینم، من هوا را نمی بینم، من شروع به صدمه زدن به روح و بدن می کنم.

- چه کسی جشن را ساخت؟ آیا شما خودتان هستید یا متخصصان را دعوت کردید؟

- مفهوم برای من در سر من بود، به محض تصمیم گیری در محل. و البته، حرفه ای ها را به تصویر کشیده اند. حتی یک عروسی کوچک نیاز به تلاش و زمان زیادی دارد که من ندارم. برگزار کننده ای که ما در مسکو یافتیم، و او قبلا، به نوبه خود، مردم را از مکان های کاملا متفاوت جذب کرد. در نتیجه، یک تیم بین المللی معلوم شد.

- شما دو دختر دارید - داشا و Ksyusha. آنها چگونه انتخاب شدند؟

- آنها از همان ابتدا دوستان خود را ساخته اند. و بلافاصله توضیح دادم که پدرم تنها بود، بهترین، و دیگری لازم نیست. اما اکنون آنها یک فرد دوست داشتنی دیگری دارند که حمایت خواهند کرد و در صورت لزوم محافظت خواهند کرد. آنها با هم سرگرم کننده هستند. شوهر به طور ناخودآگاه کودکان را اداره می کند و همه کودکان، آشنا و نا آشنا، همیشه در اطراف آن دایره می شوند.

اولگا ushakov:

کار در برنامه "صبح بخیر" افزایش عمیق در شب است. اما مخاطب به Ushakov همیشه سرگرم کننده و دوستانه را ببینید

- به من در مورد دختران خود بگویید شما به نحوی اشاره کردید که داشا علاقه مند به زبان های خارجی است ...

- بله، در واقع، او با خوشحالی به زبان ها تدریس می کند و به خوبی کار می کند. در یک زمان او در همان زمان ایتالیایی و اسپانیایی و اسپانیایی و آلمانی را مطالعه کرد. این علاوه بر این واقعیت است که مطالعات انگلیسی و فرانسوی در مدرسه است. اما اکنون بر این دو زبان متمرکز شده است.

- چه چیزی علاقه مند به دختر دوم، Ksyusha است؟

- Ksyusha با آواز خواندن مجذوب شد. او تعطیلات را با یک پسر عموی تعطیل کرد، که دوست دارد آواز بخواند و اشتیاق او را آلوده کند. به هر حال، آنها دوئت سرد را معلوم کردند - همه همسایگان در هتل شنیده شدند.

- چه کسی آنها را در آینده می بینید؟ سرنوشت خود را برای کودکان آرزو کنید؟

- سرنوشت هر کس خود را دارد. در ابتدا، آنها متولد شدند و در شرایط کاملا متفاوت، در کشور دیگری افزایش یافتند. آنها راه خود را انتخاب خواهند کرد. وظیفه من این نیست که فشار بر آنها را فشار ندهید و فرصتی را برای انتخاب، رشد کودکان سالم و تحصیل کرده، سعی کنید آسیب های فرزندی و مشکلات کودکان را در آینده بشوید ... و هر کس دیگری آنها خودشان را انجام خواهند داد.

- آنها می گویند، شما خود را در دوران کودکی، Hooligan بود. آیا درست است که شما در مورد تغییر مبارزه کردید و والدین به طور مداوم به مدرسه دعوت شدند؟

- من محافظت شدم! من هرگز به اولین حمله نکردم، اما خودم هیچ جرمی نداشتم. من به تازگی ابدی بودم، هر چند ماه به سرباز پدر رفتم. خوب، اگر برای شش ماه در جایی به تأخیر افتاد. بنابراین من مجبور شدم اعتبار را تسخیر کنم، گاهی حتی مشت. این اتفاق افتاد، به کسی ملحق شد، من از دوران کودکی بی عدالتی را تحمل نکردم. مبارزه این نیست که یک چیز عادی برای من وجود داشته باشد. اما گاهی اوقات رسیده است، بله درست است، پس از آن من به شدت ناامید شدم. پس از قرار دادن مجرم، به اتاق پانسمان رفت تا گریه کند.

- دختران به نظر شما نگاه می کنند؟

- آنها مجبور به مقابله با چنین مشکلات نیستند. آنها در مدرسه یاد می گیرند، جایی که تقریبا یک فضای خانوادگی حکومت می کند.

با وجود برنامه تنگ کاری، اولگا معتقد است که اصلی ترین چیز برای او هنوز یک خانواده است. با دخترش او زمان زیادی را صرف می کند

با وجود برنامه تنگ کاری، اولگا معتقد است که اصلی ترین چیز برای او هنوز یک خانواده است. با دخترش او زمان زیادی را صرف می کند

- آنها می گویند که شما دختران خود را با شما در سفر به خارج از کشور از سنین اولیه شروع کرده اید. کجا موفق شد؟

- بله، از دو ماه ما شروع به پرواز با آنها کردیم. ما اغلب در همان مکان هایی که همه چیز در حال حاضر آشنا است و جایی که راحت است با کودکان راحت باشد. سه سال بعد جغرافیا را گسترش داد، آنها شروع به شرکت در پارک های کودکان، موزه ها کردند، یعنی آنها نیز برای اوقات فراغت فرهنگی نیز ترک کردند. در نتیجه، آنها سفر کردند، شاید همه اروپای غربی، چندین بار از ایالات متحده بازدید کردند، امارات از کشورهای داغ بازدید کرد. در میهن خود، آنها اغلب در Karelia استراحت می کنند، طبیعت زیبایی منحصر به فرد وجود دارد، در تابستان - در Sochi، در کریمه بود. عشق سنت پترزبورگ.

"اگر چه شما به نحوی اعتراف کردید که مهمترین چیز برای شما یک خانواده است، با این حال، شما زمان زیادی را پرداخت می کنید. و شما برای شما بسیار دشوار است: شبهای بی خوابی، برنامه غیر عادی. تو چی دوست داری؟

- این واقعیت است که این چالش است. با کار من، خسته نشوید، این کار تمام وقت پیچیده است، تخته بالا افزایش می یابد. در حالی که فن آوری های جدید ساده زندگی را ساده می کنند، از جمله ارائه دهندگان تلویزیون (تلویزیون های تلویزیونی ظاهر شدند)، کانال صبح ما نشان می دهد که افراد زنده ای که برنامه را بدون کمک تکنولوژی هدایت می کنند، تنها با توانایی ها و دانش خود متکی هستند. متون بزرگ گاهی اوقات باید به معنای واقعی کلمه بر روی بروید، مقدار زیادی از اطلاعات، اعداد، محتوای توطئه ها باید در سر نگه داشته شود. در عین حال، از نقطه به نقطه ای از دویدن بر پاشنه ها حرکت می کند تا در هر آب و هوا کار کند، رعد و برق به تغییرات پیش بینی نشده یا حوادث واکنش نشان می دهد ... این آدرنالین است که باعث وابستگی می شود. در حال حاضر خسته کننده و بی علاقه وجود دارد.

- این سال شما یک خط مستقیم را با رئیس جمهور روسیه هدایت کردید. نگران بود؟

- البته، هیجان وجود دارد، با وجود این واقعیت است که این خط در حال حاضر پنجم برای من است. بنابراین باید باشد. هیجان آگاهی از مسئولیت است، به بسیج تمام منابع کمک می کند و در لحن باقی می ماند تا خطاهای مضحک را جلوگیری کند. آنها فقط یک اموال دارند تا زمانی که ناگهان شروع به تفکر خود می کنند، شما فوق العاده خود هستید و هیچ چیز برای شما ترسناک نیست. خط مستقیم سخت ترین پروژه در تلویزیون ما است. تجربه کار بر روی آن بسیار دشوار است. علاوه بر این، شرکت در آن، من همکارانم را ملاقات کردم که با آنها بدون خط به سختی ملاقات کرده بودند. همه کسانی که در برنامه کار می کنند، این یک صد نفر است، پس از شروع به احساس یک خانواده.

اولگا به مدت طولانی گوشت را رد کرده و به اصول تغذیه سالم پایبند است. اما در تعطیلات، به نظر او، شما می توانید کمی آرام باشید

اولگا به مدت طولانی گوشت را رد کرده و به اصول تغذیه سالم پایبند است. اما در تعطیلات، به نظر او، شما می توانید کمی آرام باشید

عکس: instagram.com/ushakovao.

- آیا شما به طور کلی به راحتی در مقابل دوربین، با مهمانان در استودیو؟

- البته، من عاشق مهمان هستم من می خواهم آن را نیز راحت باشد. من در مقابل مصاحبه سعی می کنم حداقل یک صحبت کوچک با یک فرد برای برقراری ارتباط برقرار کنم. در طول کار در "صبح بخیر"، من تعداد باور نکردنی از افراد شگفت انگیز را دیدم: هنرمندان، نوازندگان، ورزشکاران، پزشکان، سیاستمداران. بعضی از آنها بتهای من در دوران کودکی و جوانان بودند. و هر جلسه چنین من را درک می کند که چه چیزی است. من با افکار من نگاه می کنم: بعدا می توانم فکر کنم که من یک بار نشستم و به راحتی با این افراد چت می کنم!

- در ماه ژوئن سال 2015، شما با پارتیشن های دیگر برنده جایزه Thafi شد. این برای اولین بار در کل تاریخ انتقال "صبح بخیر" اتفاق افتاد. برای شما، چنین شناختی از همکاران مهم است؟ پس از این رویداد تغییر کرده است؟

- تغییر دائم، این برنامه متوقف نمی شود - این یک موجود زنده است. و همه ما قدرتمان را سرمایه گذاری می کنیم. البته، فناوری جایزه دلپذیر برای تلاش برای کل تیم "صبح بخیر" تبدیل شده است. نمی توان گفت که حق بیمه مهم تر از تشخیص مخاطب است. عشق کسانی که به ما نگاه می کنند، در واقع، که ما کار می کنیم - بهترین پاداش. اما متخصصان می توانند ببینند چه چیزی پشت یک تصویر زیبا است. برنامه ما یک استاتیک پرشور استاتیک از استودیو ثابت نیست. سل، خواندن، چپ با ظهور استودیو موبایل، این درایو بی پایان، دینامیک، دیدگاه های خیره کننده، استرهای زنده نه تنها به این معنی است که اتر مستقیم است. اما همچنین در این واقعیت است که ما با مخاطب هستیم، همانطور که زندگی موازی زندگی می کنیم، گاهی اوقات نمی دانیم که چه اتفاقی خواهد افتاد.

ادامه مطلب