الکسا Morozov: "من به همه چیز در قانون موافقم"

Anonim

زمان Corotal در قرنطینه چگونه بود؟

- در ابتدا، زمان سرگرم کننده بود - دو هفته اول لذت بخش ترین بود، زیرا قبل از آن کارهای زیادی وجود داشت و ناگهان پایان یافت. برای دو هفته اول، ما به طرز شگفت انگیزی با یک شگفت انگیز آرام بودیم، با لذت های زیادی بر آنها دروغ می گوییم. سپس یک دوره هیجان و تقریبا افسرده را آغاز کرد، زیرا کار هرگز نبود - و هیچ ماه سوم وجود ندارد. تنش عصبی احساس شد. با وجود این واقعیت که صنعت فیلم افزایش یافت، تعداد زیادی از پیشنهادات مربوط به نمونه های از راه دور وجود داشت - ما مقدار زیادی از "Samstitch" را ثبت کردیم، به همین ترتیب، کارشناسی ارشد واقعی شد. (می خندد.) حتی تجهیزات نورپردازی ویژه و غلطک های ضبط شده تقریبا هفتگی را خریداری کرد. در اصل، شما هم اکنون می توانید به نمونه ها برسید، اما به سادگی خود را به تبلیغات خود بنویسید - سرد است!

آیا شما یک سرگرمی دارید؟ و آیا به شما کمک کرد تا خود را در طول عایق خود ببرید؟

- وجود دارد، و همچنین با قرنطینه همراه است. سرگرمی اصلی من موسیقی است. برای این سه ماه من چند ترکیب جدید را در پیانو آموختم، که همسر زیبای من به ابیزوف، یک بازیگر باشکوه داده شد. من دو آهنگ باخ را از "کلید خوب" (مجموعه ای از صفحه کلید I. S. Baha آموختم - تقریبا. Aut.) و در حال حاضر من شروع به یادگیری موتزارت "فانتزی مجدد". من بازی های موسیقی را بازی می کنم، به ویژه در گیتار الکتریکی، که همسر من نیز مرا ارائه کرد. او به من کمک می کند خلاقانه و هنری را توسعه دهیم.

شما معمولا بازیگران را هنگامی که در تیراندازی وجود دارد، چه کاری انجام می دهید؟

- من نوشتن خود چاپ و بازی پیانو را می نویسم. همچنین ادبیات ویژه ای را در مورد بازی بخوانید. از آخرین - "مهارت بازیگر. دوازده گام به هالیوود "ایوان چابباکا. یک کتاب نسبتا کنجکاو که در آن بهترین افکار Stanislavsky، Nemirovich-Danchenko، میخائیل چخوف و در دوازده مرحله ترکیب شده است. از این مراحل، من آخرین، دوازدهم را دوست دارم، که به نظر می رسد مانند: "چه اتفاقی می افتد". این مثل این است که این مرحله از این واقعیت است که در مرحله یا منطقه تیراندازی در مورد همه موارد قبلی باید فراموش شود - آنها در حال حاضر در شما، شما فقط باید بازی "اینجا و در حال حاضر." ارزشمندترین در هنر بازیگر این بازی است و در حال حاضر.

در حال حاضر در سرویس ویدئویی شروع به انتشار سری "امید" با مشارکت شما. به ما در مورد شخصیت خود بگویید

"امید" یک درام در مورد یک زن است که منجر به زندگی دوگانه می شود: همسر و مادر، او در عین حال حیله گری و قاتل بی رحمانه. و پس از 18 سال، چنین کار "خونین" او می خواهد از طرف تاریکی زندگی خود را رها کند و خود را به خانواده اختصاص دهد. قهرمان من شوهر نادی است، یک باسست چهل ساله، یک موسیقیدان در یک گروه بازی می کند، اما هیچ چیز، به هیچ وجه به دست نیامده است. من هرگز چنین کاراکترها بازی نکردم در چهل سال، او "در شلوار کوتاه" همچنان به "آزمایشگاه" در باس ادامه می دهد. (خنده حضار) در همان زمان، او یک مرد بسیار تمیز و مهربان است، کاملا به همسرش اعتماد می کند و به نظر می رسد که یک قاتل باشد. در مورد این، البته، او نمی داند، با توجه به افسانه، همسرش - نگهبان. پرتاب و شک و تردید او در مورد همسر خود به نظر من برای من بسیار جالب بود. قوس شخصیت من کاملا جدی است - این شوهر امید ما را در پایان می بینیم کاملا متفاوت از باسستای ساده لوحانه است که در ابتدای تاریخ ظاهر می شود. این نقش چنین قهرمانانه ای نیست، که معمولا بازی می کنم. در پایان، دگرگونی با آن اتفاق می افتد - دقیقا از این شخص کاملا نامشخص قهرمان رشد می کند. او تغییر می کند و تبدیل به فردی می شود که قادر به مسئولیت زن عزیز، برای کودک و برای زندگی تمام خانواده است.

ویکتوریا ایزاکوف - شریک کامل؟

- مطمئن! با ویکا، فوق العاده بود. این مورد زمانی است که بازیگر در شخصیت خود و توسط شما، شریک زندگی نمی کند. این کاملا در یک شریک حل شده است و به من کمک می کند تا در آن حل شود. این چنین مشارکت مطلقا است، و من آن را جایگزین نمی کنم - هیچ جلوه ای، جلوه های بصری، هدایت سکته مغزی. اگر هیچ زندگی زنده بین شرکای در فریم وجود نداشته باشد - فیلم نتواند. UGH، UGH، UGH، به نظر می رسد ما موفق به ارائه این "زندگی زنده" با ویکا.

ما می توانیم بگوییم همه چیز بدون ابر، و یا هنوز در طول فیلمبرداری مشکلات بوجود آمد؟

- بلافاصله قبل از "امید"، من در فیلم "کارشناس" ستاره دار، جایی که قهرمان من با یک پا لنگ بود، و به مجموعه ای از "امید"، من به کروم ادامه دادم. و لنا Khazanova، مدیر، به من گفت: "لسا، چرا شما لنگ هستید؟ شما یک دست شکسته دارید! " پس از همه، واقعا، در طرح "امید" من دست را شکستن، و من باید با دست شکسته بازی کنم. این مشکل فنی خنده دار بود. (می خندد.) مشکلات واقعی رخ نمی دهد، زیرا یک تیم خیره کننده جمع شده بود، همه چیز به عنوان یک ساعت کار کرد! تمام کارگاه های آموزشی در محل قرار گرفتند و به عنوان یک مکانیزم هماهنگ هماهنگ کار می کردند.

چه چیزی از کار به یاد می آورد، از دوره شات بیشتر، شکاف، اتمسفر که در سایت سلطنت کرد، به یاد می آورد؟

- اول از همه، فضای اعتماد به نفس به یکدیگر و احساس که هر کس در جای خود است. ما خرابی نداشتیم، پردازش، هرچند صحنه های خود پیچیده بودند - نه با تنظیم، بلکه روانشناختی. تمام صحنه های من با توسعه روانشناختی قهرمان همراه بود. در عین حال، ویکی ایساکاواوا صحنه های زیادی در ارتباط با ترفندها، با عکس ها و "فرود" داشته است - این زمانی است که یک مکانیسم خاص منفجر می شود زمانی که عکسبرداری در یک بازیگر را تشدید می کند. من چنین صحنه هایی نداشتم من هم هماهنگی "اروپایی" را به یاد می آورم. لنا Khazanova یک مدیر بین المللی است، و من احساس کردم که آنها در سینمای اروپایی خوب حرکت می کردند.

الکسا Morozov:

"قوس شخصیت من کاملا جدی است - شوهر امید ما را در پایان می بینیم کاملا متفاوت از باسنای ساده لوحانه است که در ابتدای داستان ظاهر می شود."

چه چیزی را دوست دارید و چه چیزی در شرکای تحمل نمی کنید؟

- من دوست دارم زمانی که شریک شما، و شما آن را انجام دهید. هنگامی که شما فکر نمی کنید آنچه در قاب به نظر می رسد، اما با شریک در سایت ارتباط برقرار کنید. من دوست ندارم زمانی که شریک تنها با خود و با تجربیات خود مشغول به کار، چیزی به موازات شما، به خود، بدون تعامل با شریک. این "مرده" همه چیزهایی است که در اطراف اتفاق می افتد.

آیا تا به حال از نقش هنرمند شریک که ناخوشایند هستید، رد کرده اید؟ یا چه چیزی برای مخفی کردن خصومت و کار می کنید؟

- چنین شرکای، خوشبختانه، نبود. اگر لحظات ناخوشایند وجود داشته باشد، من سعی می کنم از آنها در کار خود استفاده کنم - با استفاده از خصومت به شریک زندگی خود مراجعه کنید. پس از همه، این یک احساس قوی است. من سعی می کنم آن را به نحوی که شخصیت من از این شخص ناسازگار بود، بیش از حد پرداخت کنم، حتی اگر او را با توجه به اسکریپت دوست داشته باشد. از عشق به نفرت یک قدم بازی تمیز عشق خیلی جالب نیست همه چیز به من اتفاق می افتد، من سعی می کنم به مواد برای این نقش اضافه کنم.

آیا شما یک مرد بیمار هستید؟

- ما می توانیم بگوییم بله من آماده هستم که به اندازه کافی بلند شود، اما پس از آن من ناگهان فلش می کنم. هنگامی که صبر پایان می یابد، تمام اتصالات شخصی RBW. این یک واقعیت است همانطور که Vysotsky گفت: "من یک نگرش مثبت نسبت به یک فرد دارم تا زمانی که مخالفت را ثابت کند."

همه اما دیکتاتوری

آنچه شما می توانید مدیر را ببخشید، و چه - هرگز؟

- مدیر می تواند بسیاری را ببخشد، به جز، شاید، دیکتاتوری. من دیکتاتوری عمودی احمقانه را بازنشانی نمی کنم، زمانی که آخرین استدلال این است: "من رئیس هستم، و شما احمق هستید. چرا؟ از آنجا که من یک مدیر هستم! " من نمی توانم این را ببخشم من طرفدار کنترل افقی هستم، و زمانی که من مدیر پروژه را صرف می کنم، سعی می کنم فضای اعتماد را در سایت ایجاد کنم، بدون یادآوری از چه کسی اصلی است. هر کس می داند که چه کسی اصلی است، لازم نیست که علاوه بر این اعلام شود. این نیز به تئاتر و فیلم ها اعمال می شود.

مدیران مورد علاقه خود را داشته باشید؟ اگر چنین است، چه چیزی در معنای این کلمه در ارتباط با آنها سرمایه گذاری می کنید؟

- مسیرهایی وجود دارد که با آنها خوشحال هستم. لنا Khazanova، مدیر سری "امید" یکی از آنها است. این امر عمدتا به دلیل ویژگی های شخصی شخصی خود، نگاه اروپایی خود به سینما و سازمان فرایند فیلم است. ولد فورمن، مدیرعامل فوق العاده ای وجود دارد که "شور و شوق اسرار آمیز" را برداشت و من هنوز با او کار خواهم کرد. او نمونه ای از مدیریت دموکراتیک افقی است. و، البته، fayns rife! در این سایت، او نیازی به نگرش خاصی نسبت به خود ندارد، زیرا او نه تنها یک مدیر دقیق بلکه یک بازیگر برجسته بریتانیایی است. من به یاد داشته باشید که چگونه در طول تیراندازی متوجه شدم که من یک سیگار و براندی را به عنوان یک پروکسی برای کمک به خود در این صحنه ندارم. ریف به من گوش داد و در یک دقیقه، پروکسی های لازم در سایت ظاهر شد و صحنه شروع به بازی با رنگ های دیگر کرد. من همچنین می خواهم با ریف کار کنم.

شما برای نقش آماده هستید؟

- من به همه چیز در قانون موافقم. پرش به آب یخ بدون گله - لطفا. اگر شما نیاز به یک چهره مرطوب و بدن بعد از سوراخ دارید، به عنوان مثال، من همیشه آماده هستم. همه به خاطر قاب - شعار من!

ارائه یک مدیر نقش چشم انداز شما؟

- به عنوان یک بازیگر در مجموعه من سعی می کنم از چنین جاه طلبی ها پرداخت کنم و در توسعه شخصیت شما شرکت کنم تا او را زندگی کنم. همیشه در مورد صحنه و نقش مدیر قبل از شروع فیلمبرداری، "در ساحل" بحث کنید. در طول فرایند تیراندازی، این زمان نیست.

نقش مبادله

چگونه در مورد آنچه که با دیگر بازیگران مقایسه می کنید احساس می کنید؟ شما، به عنوان یک فرد خلاق، آیا شرمنده یا ملایم است؟ به عنوان مثال، بسیاری از شما را با خویشاوندان سرگئی در نظر می گیرند.

- با دلخواه سرگئی، ما واقعا دائما در مقایسه مقایسه می کنیم. و هنگامی که ما یک داستان سرگرم کننده مرتبط با پاشا Derevyko داشتیم. من به تئاتر آمدم، جایی که او کار می کرد، و من به من می گویم: "اوه، لشا، شما خیلی خوب از Batka Makhno بازی کردید! به طور کلی فوق العاده! " من می گویم: "بچه ها، شما Walpped! این پاشا چوبی بازی کرده است، من در این نزدیکی ایستاده ام. " (خنده حضار) و کیرا پلتنه در همان شرکت. وقت آن رسیده است که ما در "برادران Karamazov" بازی کنیم - ایوان، دیمیتری، آلیوشا و مسیاکوف، به طوری که همه می دانند که ما چهار بازیگر مختلف هستیم. من آن را با طنز درمان می کنم.

هنگامی که شما در لباس های غیر معمول و ناخوشایند لباس پوشیدید چه کار میکنید؟

- بله عالیه! در هر نقش شما باید از خودتان بروید - و تا آنجا که ممکن است. دورتر از سبک من در لباس، آسان تر آن را پیدا کردن چهره های جدید است. سیستم تناسخ در حال حاضر دیگر در سینما کار نمی کند و در تئاتر کار می کند. شما فقط می توانید در سینما فقط در خودتان مجددا تجمع کنید. در یکی از تمرینات، پیتر Naumovich Fomenko به Lyudmila Maksakova گفت: "Lyudochka، شما در خود را دوباره تکرار کنید!" با خوشحالی این شعار را به عنوان خودم گرفتم.

الکسا Morozov:

"قهرمان من شوهر نادی است، یک باسست چهل ساله، یک موسیقیدان بازی در یک گروه، اما هیچ چیز، توسط و بزرگ، به دست نمی آید"

به طور کلی، چه سبک در لباس به شما نزدیک است؟

- قبلا، من یک سبک کلاسیک ترجیح دادم، اما اخیرا ممکن است هر روز سبک خود را تغییر دهید. یک روز برای تصمیم گیری در کلاسیک، دوم - در سبک رپ، سوم هنوز در هر چیزی است. Marina Stacker مادربزرگ من یک سبک باشکوه است، اغلب به من لباس می دهد، بنابراین من سعی می کنم به تمام صد روز نگاه کنم.

تئاتر در وهله اول است؟

- من نمی توانم بگویم که من جایگاه اول و دوم را بین تئاتر و فیلم ها یا بین موسیقی و تدریس به اشتراک می گذارم. این همه بخشی از یک میدان خلاق بزرگ هنری است. تئاتر برای من، بدون شک، مهم است، اما سینما، و همچنین انواع هنر نیز مهم هستند.

چرا حرفه ای را برای مدتی ترک کردید؟ در چند سال چه کاری انجام دادید، چه چیزی را به دست آوردید؟

- در اوایل دهه 2000 اتفاق افتاد، زمانی که مشکلات بزرگی در محیط تئاتر و صنعت فیلم وجود داشت - کمی فیلم برداری و تنظیم شد. عملکرد در سه یا چهار ماه، در حال حاضر، و در دو یا سه سال تنظیم نشده است. به عنوان مثال، شیر آبراموویچ Dodina، به عنوان مثال، با یک فرآیند تمرین طولانی تولید شد، تئاتر مالی نبود. وقتی شروع کردم به درک اینکه هیچ چشم انداز هنری و مالی وجود ندارد، سه سال در حوزه تبلیغات و PR رفت. من به عنوان مدیرعامل گروه بزرگ شرکت های تبلیغاتی در مسکو تبدیل شدم، من دارای زیردستان بودم - مدیران PR که وظایف من را انجام دادند. من کتاب "PR را برای قاشق چایخوری" خریدم، آن را مطالعه کردم و تمام این سالها نقش مدیر PR را بدون به طور کامل بازی کرد.

چه اتفاقی افتاد چرا تصمیم گرفت به بازگشت به تئاتر بازگردد؟

- نقش PR-مدیر به خوبی به من داده شد، اما متوجه شدم که PR و تبلیغات - دقیقا همان چیزی نیست که من می خواهم تمام زندگی ام را انجام دهم. فقط در آن زمان، من داستان را با حقوق جودر در "پادشاه لیرا" در شیر آبراماویچ دودینا در تئاتر درام کوچک، تئاتر اروپا در سنت پترزبورگ، داستان را با. من به نمونه ها دعوت شدم، آنها را تصویب کردم و در تئاتر باقی مانده بودم.

آیا درست است که شما همیشه می خواستید برنامه های تلویزیونی را پیشروی کنید؟

- در واقع، از دوران کودکی، من می خواستم برنامه های تلویزیونی جالبی را حفظ کنم. و موفق به این شد، زیرا بسیاری از زندگی من با تلویزیون همراه بود. اول، استودیو تئاتر کودکان "تخیل" تحت تلویزیون سنت پترزبورگ، جایی که در 90 سالگی ما، نوجوانان، اشعار ماندلستام، Gumilyov، Akhmatova، Mayakovsky و Dona-Amanado، یک مهاجر شاعر، که به پاریس نقل مکان کرد، بخوانید. بعدها، من برنامه را رهبری کردم "در مورد تاریخ دوئل و بازی های کارت روسی وجود دارد" در نبرد "وجود دارد. سپس یک انتقال "INCTRPHENT سهام"، انتشارات "بررسی ادبیات جدید" ایرینا پرکورووا بود، جایی که سخنرانی من تقریبا مثل این آغاز شد:

"سلام، نام من الکسی موروزوف است، و ما در مورد فرد محلی مفهوم ناامیدی صحبت خواهیم کرد، که باید گرایش توهم پارادوکسی را نادیده بگیرد." در اینجا این شرایط من در سن نوجوانی کار می کردم. (خنده حضار) بعد از آن، انتقال "منطقه رزرو شده با الکسا Morozov" در کانال "روسیه - سنت پترزبورگ" وجود داشت. برای این انتقال، من از طریق منطقه لنینگراد رانندگی کردم و به تصورات من از آثار فرهنگی، تاریخی و مذهبی گفتم. این نیز نسبتا کنجکاو بود. یکی از آخرین چرخ دنده ها 17th Petrograd بود، جایی که من در آدرس های مختلف انقلابی مربوط به انقلاب سفر کردم و در مورد تاریخ این محل گفتم. بنابراین تلویزیون نقش مهمی برای من ایفا کرده است.

به خاطر این آماده بود تا خداحافظی به بازیگر شود؟

- نه، البته، آماده نیست. بیشتر شبیه یک شغل اضافی بود. تئاتر و سینما همیشه برای من ایستاده بودند. اما چشم انداز تلویزیون من، مشارکت در برنامه های تلویزیونی، بخش مهمی از زندگی من است.

شما می توانید یک بازیگر را با یک سرنوشت تئاتر مبارک تماس بگیرید و چگونه فیلم خود را تماس بگیرید؟

"من فیلم من را" پراکنده "می نامم. برخی از پروژه های قدرتمند وجود دارد، اما نه به عنوان اغلب به عنوان من می خواهم. از سوی دیگر، من نمی خواهم از فریم در یک قاب، از فیلم به فیلم فلش کنم: بیننده از این خسته شده است، و بازیگر زمان برای تنظیم هر فیلم ندارد. بنابراین، شما می توانید به عنوان یک بازیگر به عنوان یک بازیگر بروید. ایجاد فیلمسازان قدرتمند یک بار در یک یا دو سال کاملا کافی است.

نحوه انتخاب نقش هایی که موافق نیستند. چه ابتدایی؟

- اول از همه، داستان خود را برای من و نقش شخصیت من در این داستان مهم است. این اولین چیزی است که من به آن توجه می کنم. آیا "قوس" شخصیت وجود دارد؟ آیا قهرمان من از ابتدا تا فینال توسعه می یابد؟ من به آنچه که قبلا نقش مشابهی داشتم نگاه می کنم. اگر من این بازی نکردم - بلافاصله موافقم. و اگر نقش مشابهی وجود داشته باشد، جایی برای اندیشه وجود دارد و موافقم، فقط اگر یک داستان جالب وجود داشته باشد. در هر قهرمان، من سعی می کنم تظاهرات جدیدی را پیدا کنم که در فیلم های قبلی استفاده نمی شود.

ادامه مطلب