ایرینا Turchinskaya: "یک احساس وجود دارد که Volodya هنوز ما را با دختر من محافظت می کند"

Anonim

او او را در بیست سال در تلویزیون دید. او تحسین شد، به یاد داشته باشید - چنین قوی، زیبا، کاریزماتیک! سه سال بعد، سرنوشت آنها را به یک باشگاه تناسب اندام آورد. همانطور که برای همیشه معلوم شد ولادیمیر در حال حاضر یک ستاره تلویزیونی و فیلم، قهرمان در ورزش های قدرت بود. ایرینا، اگر چه دانشگاه فنی به پایان رسید، هنوز هم با انتخاب مسیر زندگی تعیین شد. دختر جذب تناسب اندام، خدمت به زیبایی و سلامت بود. بعدا حرفه او بود. هنگامی که رومی آغاز شد، ولادیمیر سی و چهار ساله بود، ایرینا - بیست و سه. یک سال بعد، آنها قبلا به والدین تبدیل شده اند ... دوازده سال شادی سرنوشت این جفت زیبا را ارائه دادند. دختر بزرگ شد، یک خانه بزرگ در منطقه مسکو ساخته شد، ولادیمیر شغلی به دست آوردن حرکت به دست آمد. ایرینا نه تنها تمرکز خود را حفظ کرد، بلکه به آرامی مطالعه کرد، اما به درستی به تمرین رویای حرفه ای خود رفت. هیچ چیز پیش بینی نشده است ... سپس پزشکان اظهار داشتند که دلیل مرگ ناگهانی ولادیمیر، انفارکتوس بود.

... از این روز وحشتناک پنج سال گذشت امروز ایرینا معشوقه و متخصص ارشد مرکز زیبایی و سلامت است. زندگی او پر از رویدادهای روشن و جالب است. در میان آنها - مشارکت به عنوان مربی در پروژه کانال تلویزیونی "مردم وزنی". ایرینا به مردم بسیار کامل کمک می کند تا وزن طبیعی خود را بازگردانند، ایمان به خود، شادی زندگی ... به یک کلمه، چه چیزی به آن تبدیل شد.

ایرینا، مجبور به صحبت با یک فرد کامل به شما حداقل یک بار، یک زن: جادوگر، پر از لمس به صورت شما؟

ایرینا Turchinskaya: "زنان که می دانند که کامل به من می آید، به من نمی آیند. آنها به من کسانی را که می خواهند وزن خود را از دست بدهند، مورد توجه قرار گیرند. و نتیجه بستگی زیادی به میزان این تمایل دارد. اگر یک فرد نیازی به نیاز داخلی نداشته باشد، همیشه قابل مشاهده است. بگذارید بگوییم، او برخی از مقاله را خواند که اضافه وزن بیش از حد بر روی مفاصل است، آن را احساس نمی کند، اما نگرانی کمی ظاهر شد، بنابراین به مربی تبدیل شد. من حتی چنین افرادی سطحی را بارگیری نمی کنم. من می دانم: آنها می آیند، ارتباط برقرار می کنند و به همین وضعیت می روند. در بسته نرم افزاری، دانش آموز بیمار یا مربی همیشه فعال است. میل او هشتاد درصد موفقیت است. "

آیا تا به حال خود را تغییر داده اید؟ اگر چنین است، جولت چه بود؟

ایرینا: "گاهی اوقات عبارات کافی وجود دارد به طوری که ادراک شما از زندگی در ریشه. برای من، یکی از این عبارات به شرح زیر شد: "مردم با دو بردار هستند. برخی زندگی می کنند، منتظر چیزی از جهان هستند. این یک بردار به خودتان است: اجازه دهید او چیزی بگذارد و آن را بگذارد. و افرادی هستند که با یک بردار از خود زندگی می کنند - در زندگی: من به سلامتی، زیبایی، هماهنگی حمل می کنم. بر این اساس، اگر می خواهم این کار را انجام دهم، باید آن را در خودم ایجاد کنم. "

فلسفه شرق را لرزاند!

ایرینا: "اوه، بله من اخیرا از هند برگشتم و می توانم بر روی این موضوعات بی نهایت بحث کنم. (می خندد.) بنابراین، اگر بردار شما "از خود ما" باشد، شما خودتان تغییر می کنید. این فرآیند پیچیده، آهسته، با شک و تردید، اما جالب تر است! و به محض اینکه ابتدا متوجه شوید که تغییرات داخلی شما جهان خارج را تغییر داد، شما متقاعد شده اید: شما به سختی می توانید! با چنین مفهومی، من قبلا به مدت ده سال زندگی می کنم. شما می توانید بگویید، من پس از آن یک بحران میانسال داشتم، با شرایط بیرونی ظاهرا عالی. من یک شوهر فوق العاده، یک کودک فوق العاده، کار، ورزش، زیبایی، سلامتی داشتم ... و در اینجا، بودن با تمام این دارایی ها، من احساس ناراحتی عمیقی نداشتم، اما به نحوی ... یک فرد خالی. من بی سابقه زندگی کردم و من مشکوک به این، ظاهرا، من علاقه مند نیست، و نه جهان اطراف من. "

ایرینا Turchinskaya:

"من یک شوهر فوق العاده، یک کودک فوق العاده، زیبایی، سلامت داشتم. Irina Turchinskaya می گوید: در عین حال من این واقعیت را احساس نکردم که ناامید کننده، اما یک فرد خالی، "ایرینا Turchinskaya. عکس: آرشیو شخصی ایرینا Turchinskaya.

شوهر در این نتیجه هر نقش ایفا کرد؟

ایرینا: "شوهر تا حد زیادی بر رشد شخصی من تاثیر گذاشته است. Volodya، به دلیل اصل خلاق قدرتمند خود، خود را در جهان اطراف بسیار سخاوتمندانه نشان داد. و من فقط یکی از عناصر زندگی بزرگ او بودم. من بی نهایت به آنها افتخار می کنم. اما، از سوی دیگر، احساس را ترک نکردم: و من خودم - چه کسی؟ شوهر عالی است، او فوق العاده است، او هوشمند است. نزدیک شدن به آن فرد - در حال حاضر دستاورد. اما من خودم تنها همسر این شخص فوق العاده هستم؟ شما شروع به درخواست خودتان این سوال کنید. مقایسه کنید به عنوان یک نتیجه، از خودتان قدردانی کنید. و من یک دوره جستجو برای وزن داخلی من داشتم. "

جستجو شامل مراحل خاصی بود؟

ایرینا: "بله به سی سال من بدنم را کامل کردم. در احساسات خود. اما شادی را اضافه نکرد. به عنوان یک نتیجه، آموزش شروع شد، کار داخلی من. عناوین رشد شخصی معمولا سمینارهای چهار و پنج روزه از غوطه وری عمیق در این فرایند است. در نه صبح کلاس، کلاس ها، در ده ها و یازده شب آنها به پایان می رسد. و آنها خیلی تنگ هستند که شما فرصتی برای تماس نزدیک و صحبت با کودک ندارید. من نمی توانم بگویم که ولدیا خوشحال شدم وقتی که من و دختر را پرتاب کردم. اما او هرگز با من دخالت نکرده بود، نمی گفت: "ایرا، چه مزخرف شما انجام می دهید؟"

او خودش به این یافته ها نرسید؟

ایرینا: "Volodya وظایف دیگری داشت - خلاق. او از خودش نپرسید: و چه کسی من - صفر بدون چوب یا کسی که خود را متوجه شد؟ نیازی نبود اما تغییرات من احتمالا خوب بود. هنگامی که ما ملاقات کردیم، من بیست و سه ساله بودم، در سی سال در هر صورت، برخی از تغییرات برای من اتفاق افتاد. من بالغ شدم این مثل یک کودک است: ابتدا خزیدن، سپس من رفتم، سپس فرار کردم، سپس مقاله به شما به ارمغان می آورد: "مادر من بهترین در جهان است." البته، شما فکر می کنید: آه، چقدر خوب تو را تغییر دادم! " (خنده حضار)

نوشتن بود؟

ایرینا: "بله، این بود ... جستجوهای من به من کمک کردند نه تنها برای مقابله با شما. مزیت این بود که اکنون می توانم روابط را با عزیزان هماهنگ کنم. بیایید بگویم دخترم می توانم مادرم را خوشحال کنم. و این احتمالا مهمترین چیز برای کودک است. اگر من در شرایط ناراضی هستم، نمی توانم توسط شخص منفی من پوشیده نشود که جزئی من را نمی کشد. لازم است که بتوانم: در هر شرایطی، هنوز هم را انتخاب کنید، نه انتخاب کنید، جذب نکنید، خودتان را بکشید: اجازه دهید من، مردم، توجه، با من مشورت کنید - برای من سخت است! آخرین - شرایط ناراحت کننده برای من. "

همچنین مهم است که هدیه شما برای گرفتن جهان! در اینجا شما مربی را در حال حاضر به یک هدف مهم - لاغری - شرکت کنندگان از نمایش در کانال CTC "مردم وزن". تلاش های مورد انتظار را به دست می دهد؟

ایرینا: "نمایش تجربه فوق العاده ای است. به نظر من این است که اوج این همه چیز است که به مدت سی و نه سال به من زندگی کرده است. وقتی که من در روانشناسی مشغول بودم، گاهی اوقات به من رسید: و چرا من، من، یک متخصص تغذیه، مربی، در این صعود، چرا این کتاب ها را می خوانید؟ و پس از آن من پیشنهاد می کنم شرکت در این پروژه، جایی که بدون چنین دانش - هیچ جایی! عمیق تر، من به وضعیت بچه هایم منتهی شدم، بیشتر من متقاعد شدم که این نه تنها "فیزیک" بود: نه در دمبل، میله ها، سیب ها و خیار. بزرگترین مشکل این افراد با روان مرتبط است، با تجربیات، با برخی از وضعیتی که نمی توانستند بر آن غلبه کنند، به این ترتیب خودشان را از خودشان بسته اند. حقیقت این است که این حقیقت است. ما به بیماری به نام چاقی رفتیم. "

ایرینا Turchinskaya:

"در زمان قدمت من بیست و سه ساله بودم. Volodya صادقانه پذیرفته شده از من او را قلاب: این رقم، به ویژه بخشی از آن. "

Lilia Charlovskaya

چه - همه آنها واقعا از چیزی جدی جان سالم به در بردند؟

ایرینا: "آیا می توان چیزی را در فردی که دوازده کیلوگرم وزن دارد، غیرممکن باشد؟"

ولادیمیر گفت که اولین جلسه به شکل شما توجه نکرد ...

ایرینا: "بله، به رسمیت شناختن آنچه من او را قلاب کردم. (خنده حضار) این رقم، به ویژه بخشی از آن. (خنده حضار)

ولادیمیر همچنین ظاهر برجسته ای را از دست داد؟

ایرینا: "آیا شما خودتان را تصور کنید مرد کامل خود را؟ آیا او تحت فشار، طاس، کوتاه کوتاه است؟ شما می بینید، یک فرد موجودی، کمال مشتاق است. بنابراین، لباس های هنری، شیک، ساختمان های زیبا وجود دارد ... و هماهنگی بدن وجود دارد. اینجا در عشق: شما می توانید یک فرد گران قیمت را زیبا و سالم به خود بدهید، و شما می توانید - خوب، آن چیست. پس چه هدیه ای لذت بخش تر است - و سودآور تر! - ساخت؟ "این سودآور تر است" در معنای بسیار خوبی است. به عنوان مثال، برای من مفید است، زیرا فرزند من چنین مادر است. از این لذت فوق العاده ای لذت می برم! و دختر به من افتخار می کند من آن را احساس می کنم زمانی که Ksyusha من را با دوستان دوستانه خود معرفی می کند. برای او، پانزده سال این مهم است: آنها می گویند، من چه مادر دارم! و من همه چیز را برای لذت بردن از این انجام خواهم داد. برای من برای رفتن به تمرین سه بار در هفته دشوار است و چهارگوشه های خود را تکان دهید؟ (خنده حضار)

آیا دختر شما به ورزشگاه می رود؟

ایرینا: "Ksyusha مدتهاست که در رقص های مدرن مشغول به کار بوده است. وقتی او هنوز کوچک بود، در مسابقات، البته، با من رفت. سپس او شروع به سوار شدن به طور مستقل کرد. و هنگامی که من پیشنهاد کردم: "Ksyusha، آیا می توانم با شما باشم؟" - در پاسخ شنیده می شود: "بدون نیاز، من عصبی نخواهم شد، دانستن اینکه شما بر روی پدیوم نشسته اید". اما اخیرا خودش دعوت شده است! برای مسابقات قهرمانی هیپ هاپ در سنت پترزبورگ. البته، در پنج دقیقه من قبلا بلیط رزرو کردم و پرواز کردم با احساس اینکه بزرگترین هدیه ای بود که من اخیرا از کودک دریافت کردم. او مرا به تیمش دعوت کرد، به همسالانش! همه بدون مادران، و Ksyusha به من زنگ زد! من پدر و مادرم را به پانزده ساله نادیده گرفتم، صادقانه اعتراف کردم. "

به گفته ایرینا، دختر Ksenia در شخصیت به او یادآوری می کند همسرش: او بسیار دقیق، آرام و مسئول است.

به گفته ایرینا، دختر Ksenia در شخصیت به او یادآوری می کند همسرش: او بسیار دقیق، آرام و مسئول است.

الکساندر Cornestikhenko

پاپین های بابا در Ksyusha پوست کنده می شوند؟

ایرینا: "اوه هو هو! من به یاد Bulgakov عزیزم: خون - یک معامله بزرگ! Volodya رفته بود زمانی که Ksyushka ده. پاپ برای پنج سال دیگر با ما نیست. بنابراین، یک مثال زندگی قبل از چشم دختر و فرصت برای یادگیری چیزی - یا. اما من خیلی ولدیا لعنتی را می بینم! و این قطعا از من نیست، و نه تربیت. این خون است به عنوان مثال - همیشه در زمان آمده است. به Ksyusha جایی دیر شده! هیچ پیشینی در من وجود ندارد من و دیررس - مترادف. Ksyusha Hypercable و Superstand در روان. که من نیز هیچ کاری انجام نداده ام. من یک مرد عاطفی هستم Ksuu هیچ جهش تیز از خلق و خوی در هر یا دیگری ندارد. این را نمی توان در افسردگی مشاهده کرد. اگر چه حوادث نیز در زندگی او اتفاق افتاده است، که برای نوجوان دیگری می تواند با بازدید از روانشناس به پایان برسد. او شروع به گوش دادن به ویسوتسکی در هشت سال، ده ساله - برای خواندن برادسکی. این منافع آن است، نه دقیقا از من. بنابراین، پدر و پدال دوباره. و اکنون، به عنوان مثال، Ksyusha هرگز با مادربزرگ من، مادر من زندگی نمی کرد. ما، البته، به نینا نیکولاینا آمدیم و رنگ های مشترک را ساختیم، اما او او را به ارمغان آورد. با این حال، من مادرم را در Ksyukh می بینم، مادر دوم من، اغلب. "

آیا او پدر را به یاد می آورد؟

ایرینا: "بله، او با او بخشی نیست. پدر ما نزدیک و با Ksyusha و با من است. اجازه دهید حتی احساس کنید که رفته از شما محافظت می کند و کمک می کند در زندگی، تنها میوه تخیل، اما کار می کند! من می دانم که Ksyusha اغلب به پدر کشیده شده است. او با او صحبت می کند او نگرش بسیار صحیح نسبت به مراقبت ولدیا دارد. و همچنین توسط من تشکیل نشده است. نوعی حکمت غیر قابل درک برای من وجود دارد. من می گویم، Ksyusha نوعی نگرش شرقی، هند به مرگ است. او می گوید: "من نمی فهمم که چرا مراسم تشییع جنازه همه چیز را دوست دارد و دست ها صعود می کنند؟" او هیچ اشکی ندارد، هیچ احساسی وجود ندارد که او خیانت کند، آن را پرتاب کرد که او نوعی یتیم بود. و او می داند که پدر همیشه در کنار او است. "

با این حال، با چنین پدر، برای او دشوار خواهد بود برای پیدا کردن یک ماهواره زندگی ...

ایرینا: "این به جای چنین تخته ای است. اما ... من فکر می کنم این اتفاق خواهد افتاد. در حال حاضر، برعکس، ما دوستان پسران داریم. Ksyushka بسیار اجتماعی است، برخی از دوستان به رقابت از شهرهای دیگر می آیند و با ما متوقف می شوند. در اینجا اخیرا دو پسر شب را سپری کردند. هنگامی که آنها را ترک کردند، Ksyushka به من می گوید: "من تعجب می کنم که آیا پدرم آنها را دید، بلافاصله آنها را از پله ها حرکت می دهد یا برای اولین بار خوش آمدید؟" (می خندد.) این است که دختر درک می کند که او اکنون بسیار آزادی بیشتری نسبت به قبل دارد. پدر به طور کامل گفت: "هیچ چیز هیچ چیز، شما رشد خواهید کرد، من به سرعت بچه ها را ترک، هیچ کس عبور نمی کند - تفنگ در ورودی است!" (خنده حضار)

شما هنوز تنها هستید از آنجا که به عنوان ولادیمیر ملاقات نمی شود؟

ایرینا: "شاید این یک دولت موقت است، اما اکنون نمی توانم حتی ازدواجم را تصور کنم. زندگی انسانی خوب و خوب است که شما می توانید به شیوه های مختلف خود را نشان دهید و خود را بدانید. وضعیت این مفهوم است که، آنها می گویند، یک زن متاهل خوشحال است، و تنها - ناراضی، در ذهن من به نحوی مبهم. من تعداد زیادی از متاهل و تاسف آمیز را دیدم و تعداد زیادی از متاهل و خوشحالم. بله، به اندازه کافی برای اعتماد به این تنظیمات عجیب و غریب است! شخصا، من توهمات خنده دار را ترک کردم: من رویاهایم را با رویایم دیدار خواهم کرد، و زندگی من بسیار جذاب خواهد شد. و من بدون این زندگی جالبی دارم، و من در این دنیا عالی هستم. بنابراین در بازار عروس من را تبلیغ نمی کند! " (خنده حضار)

ادامه مطلب