Anfisa Chekhov: "پسر به اندازه پستان پنجم من نیاز دارد"

Anonim

Anfisa به سرعت در یک مرکز پزشکی با یک تاخیر دقیقه ظاهر می شود، به سرعت لباس های فوقانی را پرتاب کرد، کفش های خوابیدند و به راحتی قبل از پزشکان با دیدگاه شکوفایی ظاهر شد.

- خیلی خوب برای دیدن مادر آینده، که شکوفه و بوی. و حتی معطر. بسیاری از سموم باردار، هیجان، ترس از حرکت بیش از حد. و شما وارد شدید، و حتی جسورانه از حد معمول راه می رفت.

- در واقع، این بزرگترین مشکل همه زنان باردار است. به نظر من، مادر نباید بیش از حد به سلامت و فرزندش برسد. البته، من مقدار زیادی از زمان من در مورد کودک آینده فکر می کنم، اما من نمی خواهم کار را رها کنم، اما من نمی خواهم نشستن و تکان دادن بر شرایط من. شما می دانید، در اینجا من دو آشنایان دارم که دو بار در هفته تشخیص سونوگرافی را انجام می دهند. این یکی کمی در مرحله قدم زد - همه، ما به دکتر می رویم: "دکتر، با یک کودک، احتمالا چیزی اشتباه است،" او تقریبا گریه می کند به سختی. دوم جایی ایستاده بود و اینطور نیست. نتیجه یکسان است. نه، من درک می کنم که شما باید خودتان را دنبال کنید، و همانطور که می گویند، "خدا فرار می کند"، اما هر دو در دوران بارداری و بعد از آن غیر ممکن است. و بسیاری از دوستان من متوقف ساختن آرایش، رنگ مو. و به طور کلی، گاهی اوقات توصیه های کافی ندارند که از گوش های گذشته عبور کنم. ظاهرا این یک شکست هورمونی است. باردار همه آنها "tyu-yu" هستند. و من در حال حاضر سموم در گذشته است.

- به عبارت دیگر، آیا شما یک شیوه زندگی فعال را هدایت می کنید، ادامه کار را ادامه دهید و خودتان را به چیزی محدود نکنید؟

- دقیق تر، من یک شیوه زندگی عادی را هدایت می کنم. البته من روش های برنامه ریزی شده را اجرا می کنم. شما می دانید، من تحت فشار نیست، اما من خودم را محدود نمی کنم. به عنوان مثال، در اینجا، در حال حاضر در فیلم ستاره دار، که اسکریپت آن را سه سال پیش به من آورد. من فقط یک باردار هستم خوب، این اتفاق افتاد که در حال حاضر آنها شروع به شلیک او کردند. و در بقیه فیلمبرداری، من خودم را محدود نمی کنم. فقط نمی توان در داخل خانه ای که بسیار پر از آن است.

- نترسید که کار شما آگاه باشد؟

- کودک بر روی کودک تاثیر می گذارد؟ به نظر من به نظر می رسد که شیوه زندگی فعال، برعکس، به خوبی بر روی کودک تاثیر می گذارد و به ویژه بر روی یک مرد که با من در نزدیکی است.

- پدر فرزند شما - بازیگر Gurab Bubishvili. چه جوری آشنا شدید؟

- ما در سال 2009 با گرم ملاقات کردیم و دو سال هم با هم همکاری کردیم. ما با هم در کارآفرین "یک بار صبحانه در شب" فیلمبرداری کردیم. و پس از ضیافت بعدی، او را به رقص دعوت کرد.

- احتمالا شایستگی به عنوان گرم بود، و همچنین نام عملکرد. و عشق در نگاه اول، بله؟

- عشق در نگاه اول نبود. من و او دیگر در سن جوان نیست، بسیاری از چیزها در زندگی زندگی می کنند. ما نگاه کردیم، سکوت کردیم. در اینجا، مانع شد. در ماه مه، کودک خواهد بود.

- و بارداری برنامه ریزی شده بود؟

- بله، ما برنامه ریزی کردیم، اما انتظار نداشتیم که این اتفاق بیفتد.

- شما آماده اخلاق نبودید؟

"شما می دانید، زمانی که من در حدود 20-25 سال فکر می کردم که من فقط یک وحشت نزدیک به من بود. و حالا من از نظر اخلاقی از لحاظ اخلاقی آماده و بسیار خوشحالم. چگونگی چنین اخبار شما نمی توانید شادی کنید. وقتی که در مورد بارداری آموختم، گورام در مسکو نبود. و من به طور مستقیم احساسات خود را به او تحمیل کردم، اما من به عنوان پارتیزان نگهداریم. من به فروشگاه رفتم، شمع ها، دکوراسیون های عاشقانه مختلف را خریدم، به طوری که وقتی او به همه چیز رسید، باید باشد. در لحظه ای مسئول، من به او می گویم: به زودی شما یک پدر خواهید بود. در روح، من قبلا همه چیز را برنامه ریزی کرده ام، اما من یک زن هستم! نمی توانستم آن را تحمل کنم روز بعد ما در اسکایپ صحبت کردیم و من تقسیم کردیم.

- واکنش او چیست؟

- (خنده) نگاهی به چهره من!

Anfisa در این لحظه چیزی شگفت انگیز را نشان می دهد، پس تحسین، سپس شوک، و سپس شادی.

- مدتها شگفت انگیز بود؟

- نه. او اطلاعات را به عنوان یک مرد هضم کرد. حالا او خوشحال است خوب، به خصوص آنچه که پسر است.

- آیا شما نیز برای پسر صبر کنید؟

- من یک دختر را می خواستم اما اکنون واقعا منتظر هستم و یک پسر می خواهم.

- نام قبلا آمده است؟

- شما می دانید، باردار، آنها خیلی غیر قابل پیش بینی هستند. به نظر من به نظر می رسد که حتی اگر شما یک نام داشته باشید، به عنوان مثال، Vasya، هنگامی که یک کودک را می بینید، خواهید فهمید: خوب، Vasya چیست. این واقعی ترین پتیا است. بنابراین، پیش بینی بسیار دشوار است. تنها چیزی که می خواهم بگویم این است که نام گرجستان خواهد بود، زیرا گرم گرجی ها است.

- گرجستان نیز ارتدوکس هستند، اما ما هنوز هم مفاهیم کمی در مورد بسیاری از چیزها داریم.

- من در اتحاد جماهیر شوروی متولد شدم و، با وجود این واقعیت که آدامس جوانتر از سه سال است. اگر به طور جدی، من بسیار نگران بودم که او یک مرد جوان بسیار حسادت خواهد بود. و تقریبا دقیقا معلوم شد.

- آیا شما خرافاتی هستید؟

- من؟ در اینجا ما در حال حاضر، متاسفانه، ما در آپارتمان نیست، در غیر این صورت من به شما خرافات من را نشان می دهد (می خندد). طبقه من از آپارتمان توسط چیزهای کودکان مجبور شد. نمیتونم صبر کنم. من به طور کلی یک shopaholic وحشتناک هستم شما نمیتوانید تصور کنید چقدر چیزها را برای یک زن باردار خریداری کرده ام. همه دوست دختر می گویند: "خب، کجا می خواهید بروید؟" و من نمی توانم متوقف کنم

- شما اخیرا گفتید که شما با یک کالسکه شیک ارائه شده اید؟

- آه بله. پسر من دوباره متولد شد و او قبلا اولین ماشین داشت. و نه فقط به نحوی، اما پورشه! چنین هدیه زرق و برق دار به من یک فروشگاه کودکان، زمانی که بار دیگر من طبقه فروشگاه را خریدم.

- از آنجا که Shopogolism همواره بوده است، باید چیزی وجود داشته باشد که در دوران بارداری ظاهر شود. هوس، هوس. من آن را می خواهم، من آن را می خواهم.

- باید؟ خوب، من هنوز هم وقت دارم که وقت خود را برای فکر کردن درباره هذیان (خنده) داشته باشم، در واقع هیچ چیز مانند آن وجود نداشت. همه چیز مثل یک فرد معمولی است. شما همچنین گاهی اوقات چیزی می خواهید. دیروز من می خواستم گیلاس - بنابراین کل مسکو سفر کرد. چیزی است که من واقعا پزشکان را توصیه می کنم - گوشت وجود دارد. من آن را قبل از غذا خوردم، و در حال حاضر گاهی اوقات فقط آن را مجبور - فقط فشار. من سبزیجات و هر گونه غذای مرتبط با کربوهیدرات را دوست دارم.

- رژیم غذایی تغییر نکرده است؟

- من شب را نمی خورم من فقط سخت هستم شکم من کوچک نیست (لمس آن). من صبحانه و شام دارم تمایل به خوردن همه چیز را در یخچال، من ندارم.

- شما در مورد ورزش چه احساسی دارید؟

- شناور و اگر شما در مورد جریان آب جدید یوگا هستید، من در دوران بارداری علیه آن هستم. دو نفر من در یوگا مشغول به کار بودند و خودشان را به دست آورده اند. فقط در طول سر روی سر خود، کودک تبدیل شد.

- آیا شما در بخش سزارین هستید؟

- البته، من می خواهم خودم را تولد دهم. من به طور کلی در برابر هر گونه مداخله جراحی و بیهوشی. من از این چیزها می ترسم

در این مرحله، چخوف از اتاق به اتاق اولتراسوند هدایت می کند.

- Anfisa، آیا اولتراسوند را در 4D انجام دادید؟ چطور است؟

- UZI-دستگاه، که مجهز به یک کلینیک است، اجازه می دهد نه تنها به ردیابی رشد داخل رحمی جنین، بلکه حتی کودک آینده را در نظر بگیریم. من واقعا می خواستم چهره اش را ببینم اما افسوس. همانطور که دستگاه تشخیصی Leucing بود، بنابراین او چشمان خود را با دستها بسته بود. نه، نه ... تمام قطعات دیگر او نزدیک نبود (می خندد). دکتر گفت که ما خیلی خوب هستیم.

- او احتمالا علاقه و پنهان بالا را می بیند؟

- احتمالا او، به عنوان مثال، تنها در پنج صبح به من پاشنه ها را نشان می دهد و شروع به فشار می کند. به طور کلی، آرام گاهی اوقات حقیقت درست به سوی موسیقی است.

- چه آهنگ هایی را به او می دهید؟ گفته شده است که تمام زنان باردار دوست دارند کلاسیک را شامل شوند. و شما؟

- نه، من خودم کلاسیک را دوست ندارم من همیشه به خواب می روم، به ترتیب، و کودک آینده من با من. من عاشق موسیقی لاتین آمریکایی هستم و ظاهرا آن را به ارث برده ام، زیرا او گاهی اوقات به معده من تحت شعار وارد می شود.

در نهایت، دو سوال که تقریبا به همه مردان علاقه مند هستند.

- خب، چه چیزی علاقه مند هستند؟ - با علاقه غیرقانونی علاقه مند به تلویزیون ارائه شده است.

- آیا شما رابطه خود را با گرم؟

- ما روابط خود را برای مدت طولانی در بهشت ​​انجام دادیم. و عروسی؟ خوب، اگر پر می خواهد به دوستان، پس ما او را ترتیب!

- خوب، مهمترین چیز. آیا شما کودک خود را تغذیه می کنید؟

- (لبخند). خوب، نه برای من، طبیعت به اندازه پستان پنجم به طوری که من از آنها استفاده نکردم. فقط شوخی، البته. خوب، سینه های زنان، فقط برای این طراحی شده است. و نه تنها برای مردان او را تحسین کرد.

ادامه مطلب