Vasily Tsereteli: "پدربزرگ من من عشق و همه ای را یاد گرفتم"

Anonim

به نظر من به نظر می رسید که چنین قهرمانان مثبت مانند واضحا، بچه های خسته کننده هستند، اما من اشتباه کردم. به طور کلی، یک مورد نادر زمانی که مصاحبه کننده، نشسته در مقابل شما و صحبت کردن، تساوی، و نه خنده دار صورت یا برخی از مزخرف، اما سایشی روانگردان مستقیم، ایجاد آن تا حدودی حتی از مکالمه عبور می کند. اما این دقیقا همان چیزی است که فضای نامیده می شود. این تاسف است که این هنر پس از ارتباطات تماشای ما به سبد رفت و نمی تواند به مصاحبه اعمال شود. اما به نظر من به نظر می رسید: چه چیزی به شدت کشیده شد، او همیشه یک نمایه همسر نشسته در اتاق بعدی نشسته بود. اگر چه شاید این فانتزی من است.

واسیلی، از طرف احساس که پدربزرگ مشهور شما، Zurab Konstantinovich، فردی است که به طور کامل زندگی شما را به خود اختصاص داده است. آیا چنین است؟

واسیلی: "خب، با پدربزرگم، واقعا بزرگ شدم. این او بود که من را از سنین اولیه به ارمغان آورد. این اتفاق افتاد که با مادربزرگم با او زندگی کردم، زیرا مادر من از دیپلم دفاع کرد، پس از آن با برادر کوچکتر من مشغول بود، و خواهر او ... زوراب متعلق به من به عنوان یک پسر بود، خیلی زیاد بود. من همیشه با او در کارگاه ها، گیاهان، جلسات بین المللی رفتم، که به عنوان یک مترجم کار میکردم ... پدربزرگ دائما من را به رسمیت شناخت، و من به دوره های آماده سازی در تفلیس رفتم تا در آکادمی هنر ثبت نام کنم. و چه مشخصی است، او همیشه به عنوان یک فرد بالغ به من کمک کرد. و مادربزرگ، شاهزاده خانم ارثی، مبانی رفتار مناسب، توانایی رفتار در جامعه، مودب بودن، احترام به بزرگان را تحریک می کند. با تشکر از زوراب، من خودم را در نوجوانی در مدرسه سازمان ملل یافتم، جایی که آنها به طور عمده توسط کودکان دیپلمات ها مورد مطالعه قرار گرفتند، کارکنان سفارت. او به سادگی مجسمه سازی را نصب کرد، من، به طور معمول، ترجمه شده - و توجه به من. در آن زمان، در آن زمان، بسیار بی قرار بود. "

شخصیت شما با پدربزرگ مشابه است؟

واسیلی: "سخت است بگویم. زوراب فوق العاده سخت کار است. خواب کمی، صبح شروع می شود از هالتر و بلافاصله برای کار. و همیشه در خلق و خوی خوب زندگی می کنند. مادربزرگش کاملا کامل است: او مهمانان را دوست دارد، همیشه جداول باور نکردنی را پوشش می دهد ... آنها با خوشحالی به دیگران کمک می کنند. چنین افرادی با روح باز. من این همه چیز را به آنها آموختم. به خصوص عشق و همه چیز. من شگفت زده شده ام مثل یک پدربزرگ بلافاصله بد را فراموش می کند، او باعث شد. او منفی را نشان می دهد و هر روز با یک ورق آفتابی و خالص شروع می شود. من مطمئن هستم که این شادی اوست. "

واسیلی و پدر، راز مهررادز، و برادر زوراب تترتلی مهررضا. عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

واسیلی و پدر، راز مهررادز، و برادر زوراب تترتلی مهررضا. عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

Zurabe Tsereteli همیشه نگرش مبهم است. انتقاد بسیاری در آدرس او صدایی بود. او به کمبود طعم، در غول پیکر متهم شد ... چگونه به چنین چیزهایی واکنش نشان داد؟

واسیلی: "او به دنبال راه خود است، و در روسیه به طور سنتی مردم موفق را دوست ندارند. متأسفانه، آنها شروع به حسادت می کنند و میله ها را به چرخ ها وارد می کنند. قدردانی از نویسندگان با استعداد، بازیگران، کارگردانان، هنرمندان، تنها پس از مرگ شروع می شود. Zurab یک مفهوم مجسمه ساز منحصر به فرد است، بنابراین بسته به فضا، او ایده های خود را به تصویر می کشد. او هر دو خلاقیت بزرگ و کوچک است. و همچنین نقاشی، گرافیک، به علاوه بسیاری از فرمت های دیگر - از سرامیک، موزاییک به مینا. حتی جواهرات در دسترس هستند خوشبختانه، هنرمند فردی است که این فرصت را دارد تا با مواد مختلف و در جهت دیگری کار کند. "

Zurab Konstantinovich ملاقات با چنین استادان مانند Salvador Dali، مارک Chagall، پابلو پیکاسو ... او در مورد آنها صحبت کرد؟

واسیلی: "عمه مادربزرگ من در فرانسه زندگی می کرد و در سال 1964 او را با شوهرش به پاریس دعوت کرد، بازدید کرد. اما اجازه رفتن به زوراب. البته، او به زندگی محلی فرو ریخت، و این جو تا حد زیادی تحت تأثیر او قرار گرفت. این نقطه چرخش را می توان به وضوح در آثار سال 1968 به وضوح ردیابی کرد. البته، او در لذت مطلق پیکاسو بود. Chagall یک پاسخ مشتاق را به کار پدربزرگ نوشت. و او بعدا او را ملاقات کرد، در نیویورک، و مکالمه خود را به یاد می آورد زمانی که دالی شکایت کرد که منتقدان و مطبوعات متوقف شدند تا او را سرزنش کنند. زورا اولین بار حتی درک نمی کرد که او به معنای آن بود، زیرا در دوران قدرت شوروی، برعکس، از شناخت سخن می گوید. اما در اینجا او با این واقعیت برخورد کرد که PR، تبلیغ هر نوع بد بد نیست. "

آیا شما چنین جلسات قابل توجهی دارید؟

Vasily: "دوباره، با تشکر از پدربزرگ، من با Patriarch Alexyia، جوزف Davydovich Kobzon، آندره Dmitrievich Dementiev، بوریس Asafovich Messerer، Clea کلینتون ..."

تا چهارده سال شما ساکن تفلیس هستید. این شهر به یاد داشت؟

Vasily: "اساسا، رنگ تفلیس به یاد می آورد، به ویژه Tbilisoba (روز شهر)، که در ویژه ای واضح و جشن گرفته شد. اما لذت خاصی برای رفتن به تعطیلات تابستانی در آبخازیا بود. برنج دریاچه، غارها با استالاکتیت ها و استالاگمیت ها ... ".

خانواده بزرگ گرجستان (در تصویر - از چپ به راست): Revaz Maharadze، Vasily Tsereteli، Zurab Tsereteli با همسرش INRANCE Andronikashvili، ELENA TSERETELI (MAMA VASILY)، برادر Zurab Tsereteli Maharadze. عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

خانواده بزرگ گرجستان (در تصویر - از چپ به راست): Revaz Maharadze، Vasily Tsereteli، Zurab Tsereteli با همسرش INRANCE Andronikashvili، ELENA TSERETELI (MAMA VASILY)، برادر Zurab Tsereteli Maharadze. عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

سنت های خانه گرجستان مهماندار شما مسکو را به ارمغان آورد؟

واسیلی: "پدربزرگ هنوز یک خانه باز دارد که مهمانان توسط غذاهای گرجستان ارائه می شوند. ما چنین زن نداریم در اصل، ما معمولا در جایی در رستوران می خوریم. من به مناسبت بسیار نادر است، من می توانم کباب را سرخ کنم. و در خانه ما یک مزرعه بزرگ داریم با این حال، پنج کودک، سه سگ - دو قورباغه، بنتلی و بیتل، و یورکشایر تریر رورور، بسیاری از کارگران کارگری - هیچ وقت. " (لبخند می زند.)

پس شما یک doggyman هستید؟

واسیلی: "من در میان سگ های بزرگ، چوپان قفقازی بزرگ شدم. ما آنها را نه، پس از آن چهارده بود. "

تا آنجا که من می دانم، شما سه پسر و دختر دارید، درست است؟

واسیلی: "بله، اما برادرزاده من نیز با ما زندگی می کند. در مورد کودکان، آنها تفاوت کوچکی در سن، الکساندر - یازده ساله، نیکولای - نه، فیلیپ - هفت، امپراتوری - چهار سال. "

آیا شما یک پدر معتبر هستید؟

واضح: "منظور شما چیست؟ طبیعی. بچه های من، من دوست هستم، هیچ کس از من نمی ترسد، ما به ارتباط اعتماد داریم. من با لذت زیادی نگاه می کنم، همانطور که گاهی اوقات در شب ها، آنها با مامان شامل سنگ پانک و رقص همه با هم هستند. درست است، من یک شرکت نمی کنم، از طرف تحسین می کنم. " (لبخند می زند.)

به هر حال، به نظر من، شما سخت است. مطمئنا در سفر اول به خرید نمی روند، اما مناظر تماشا می کنند. اشتباه میکنم؟

واسیلی: "نه حتی اگر من در جایی در یک سفر کوتاه، قطعا به موزه بروم. یا من به بازار کک می روم، جایی که ما اغلب خرید نمی کنیم، اما من عکس می گیرم، تلاش می کنم تا حوادث این مکان را حفظ کنم. "

و درک شما به معنای تربیت احساسات، طعم است؟

Vasilya: "کودکان باید همه چیز را ببینند، مهارت ها را به دست می آورند، مانند دانش چهار زبان - اسپانیایی، انگلیسی، فرانسوی، روسی، همانطور که در مورد ما، و سپس اجازه دهید آنها را به راه خود را."

صبر کنید، در مورد زبان گرجستان چه خبر؟

واسیلی: "در خانه ما به طور عمده به زبان انگلیسی صحبت می کنیم، کمتر در روسیه. این زمانی است که بچه ها در حال رشد هستند، آنها در گرجستان سوار خواهند شد، سپس گرجستان یاد می گیرد. "

با نیکیتا Mikhalkov و مدیر مرکز فرهنگی ایتالیایی در مسکو، اولگا استرادا. عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

با نیکیتا Mikhalkov و مدیر مرکز فرهنگی ایتالیایی در مسکو، اولگا استرادا. عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

آیا شما در اصل خود را با یک پدر بزرگ دیده اید؟

واسیلی: "به طور کلی، من به طور کلی دو فرزند را می خواهم، اما بیشتر از آن بیرون آمد، و من خوشحالم. (لبخند می زند.) کودکان زیبا هستند. من فقط پشیمانم که زمان کافی برای برقراری ارتباط با آنها وجود ندارد. من به این معنی است که آنها به ورزش بی تفاوت نیستند - این شایستگی همسر من است، در گذشته ژیمناستهای تحت عنوان ". بچه ها در مورد رقص مدرن، کاراته، فوتبال پرشور هستند. به طور طبیعی، آنها همچنین دوست دارند قرعه کشی کنند. الکساندرا، بیایید بگویم، به برخی از فرم های معماری متصل می شود، نیکولای به وضوح توسط انبار ریاضی ذهن متمایز است. اما من فکر می کنم، در آینده، همه چیز به شکل توسعه خواهد بود. کودکان خود باید حرفه خود را انتخاب کنند، من نمی خواهم مصنوعی آنها را به یک جهت خاص هدایت کنم. شخصا، تصمیم گرفتم فقط در کلاس فارغ التحصیلی یک هنرمند باشم. قبل از آن به من لذت بردم. علاوه بر این، او به کاراته رفت، در دایره تئاتر، با Azart عکس، تصاویر را نشان داد ... در محیط خلاق، رشد کرد، در یک کلمه، و انتخاب آسان نبود. "

شما در ایالات متحده آمریکا در دانشگاه معتبر دانشکده طراحی پارسون تحصیل کرده اید و سپس از مدرسه هنر بصری فارغ التحصیل شد. کودکان همچنین دانشگاه های خارجی را توصیه خواهند کرد؟

Vasily: "بسیار اختیاری است. ما آموزش فوق العاده ای داریم پسران به مدرسه مسکو می روند و چه اتفاقی خواهد افتاد - ببینید. فقط بیوگرافی من اتفاق افتاد که من در خارج از کشور تحصیل کردم. در هر دو دانشگاه های من برنامه های جالبی وجود داشت، اما اولین بار من فارغ التحصیل نشدم، زیرا من به جایی که بیشتر به آن نیاز داشتم، تغییر دادم. من یک رویکرد جامد رشوه داشتم، توانایی همه چیز را امتحان کردم و آنچه را که نزدیک تر بودم انتخاب کنم. من از سنگ، چوب، چاپ، اچ، حکاکی، عکاسی تبلیغاتی، فیلم های فیلم، تاریخ هنر، ادبیات فرانسه، مدیریت موزه تسلط دادم. کل پالت در مقابل من گذاشته شد، هر کدام می توانست ایده ها را اجرا کند. من همچنین از موزه ها، نمایشگاه ها، گالری ها لذت بردم و گزارش های مشخص شده، چنین تحلیل های بصری را هر هفته نوشت. هنرمند باید لزوما نگاه اخلاقی خود را توسعه دهد. من در میان کسانی بودم که به طور خاص سعی کردند تعداد زیادی از نقاط را به دست آورند تا بتوانند دیپلم را راحت تر کنند و با افتخارات پایان دهند. در مسکو، موزه، من متوجه شدم که این امر منطقی است که به یادگیری ادامه یابد و برای دریافت مدرک EMBA در دانشکده مدیریت مسکو در Skolkov رفت. EMBA مهم است که در آن کشور دریافت کنید که در آن شما زندگی می کنید و کار می کنید. "

آیا درست است که شما ترجیح می دهید خانه های هنری و مدیران فیلم شرقی را ترجیح دهید؟

Vasily: "نه، من نمی دانم محصولات هیجان انگیز از امور هالیوود و مسائل اروپایی. اما، البته، من واقعا نقاشی های حساس مدیران داخلی را دوست داشتم، مانند "لویافان" آندری Zvyagintseva یا "چهار" Ilya Hrzhanovsky. "

با مدیر، مدیر موزه هنر چند رسانه ای Olga Sviblova. عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

با مدیر، مدیر موزه هنر چند رسانه ای Olga Sviblova. عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

همسرش، اسپانیایی کیرو ساکالو، شما در هفده ساله ملاقات کردید، او با برادر کوچکتر خود به زبان انگلیسی مشغول به کار شد. به نظر می رسد، ازدواج اول شما ازدواج کرد؟

واسیلی: "احتمالا بله (لبخند می زند.) ما از سال 2001 ازدواج کرده ایم و با هم به مدت بیست سال ازدواج کرده ایم. در معبد ساخته شده توسط پدربزرگ در کوه Poklonnaya راه می رود ... شما می دانید، ملیت به هیچ وجه نیست. در زندگی، پس از همه، شما فقط فردی را انتخاب کنید که با آن شما می خواهید با هم، و به جزئیات نگاه نکنید. Kira چنین فلاش روشن است! او یک مادر خیره کننده داشت، انگلیسی و یک معلم انگلیسی، و پدر یک اسپانیایی است، کاپیتان نیروی دریایی. واضح است که در خانواده ام او در ابتدا تحت تاثیر قرار گرفت ... او شش زبان صحبت می کند، دیپلم ها بیش از من، به ذکر نیست انرژی. او از دانشکده اقتصاد دانشگاه مادرید فارغ التحصیل شد، سپس او در دانشگاه نیویورک تحصیل کرد، سپس از مدرسه طراحی فارغ التحصیل شد، در آنجا، در آمریکا، شرکت خود را سازماندهی کرد، یک طراح مد موفق بود، او دو لباس را در خرید بزرگ خریداری کرد مراکز، در هفته های هفته شرکت کردند، بعدها، مانند من، رفتند تا در Skolkovo یاد بگیرند ... چیز دیگری این است که با ظهور فرزند دوم و سوم کیرا در درخواست خود متمرکز بر خانواده بود. حالا، اول از همه، او مادر و همسر است، اما البته، دوست و معاون من، رئیس بخش توسعه موزه ما. تجربه، دانش، توانایی در اینجا فوق العاده ارزشمند است. همسر من را در امور اداری از من حمایت می کند و من را به خلاقیت، که، افسوس، باید بتواند زمان کمتری داشته باشد، الهام بخشد. "

بیست سال شما با هم، این یک داستان کامل است. آیا شما یک دستور موفق برای یک اتحادیه بلند می دانید؟

Vasily: "عشق یکدیگر، احترام، درک، بحث، همه مشکلات حل و فصل با هم. من چیزی شگفت انگیز نخواهم گفت. این جفت هایی که نمی خواهند بر مشکلات اجتناب ناپذیر غلبه کنند، از بین می روند.

شما کمیسیون غرفه روسی در دوسالانه ونیزی بودید، پروژه ای را که از مرکز هنری "کارخانه شراب سازی" آغاز شد، آغاز کرد، با استامهای ویدئویی مفهومی آمد، نمایشگاه ها را ترتیب داد، نمایشگاه ها را در موزه خود به روزرسانی کرد ... حالا شما چه خبر؟ دستور کار؟

Vasily: "در تمام سفرهای من، من با دوربین، من اجاره نمی کنم، من همه چیز را به هارد دیسک اضافه می کنم، و تمام تصاویر منتظر ساعت شما هستند. هیچ وقت برای در نظر گرفتن و ویرایش وجود ندارد. نقاشی، من نیز گلزنی کردم، فقط یک نقاشی را ترک کردم. من می توانم چیزی را در اوقات فراغت خود بسازم ... هنوز، BrainChild اصلی من یک موزه است که من زندگی می کنم. به تازگی، ما این نمایشگاه "موزه با پیش بینی ها" را باز کرده ایم، که در مورد تاریخ پانزده ساله خود در مورد مجموعه ها می گوید. ما بیش از شصت نمایشگاه در سال است. به علاوه اضافه کردن برنامه های آموزشی برای کودکان برای بزرگسالان. و در آینده من رویای یک جدید، مجهز به آخرین ساختمان فن آوری برای موزه. "

با برادرزاده Heim Escribiano، پدربزرگ Zurak Tsereteli، زنان Kira، کودکان: نیکی، الکساندر، امپراطوری و فیلیپ (در تصویر - از چپ به راست). عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

با برادرزاده Heim Escribiano، پدربزرگ Zurak Tsereteli، زنان Kira، کودکان: نیکی، الکساندر، امپراطوری و فیلیپ (در تصویر - از چپ به راست). عکس: بایگانی شخصی Vasily Tsereteli.

اکثر کسانی که برای هنر سنتی خوشمزه هستند، اشکال مدرن را رد می کنند، با توجه به همه اینها با بی معنی بی معنی، فریاد می زنند ... شما اعتقاد دارید، این افراد نمی دانند چگونه زبان بصری را بخوانند، آیا آنها باید طعم و مزه را توسعه دهند کالاها؟

واسیلی: "قطعا باید بتواند ببیند. اما برای این کار ارزش تلاش دارد، و مردم خیلی مرتب شده اند: برای آنها دشوار است که آنها به رسمیت شناخته شوند که به اندازه کافی آگاه نیستند. بنابراین، آنها را آسان تر برای حرکت به نوعی ارائه یک نمونه از یک نمونه مدرسه و بلافاصله غیر قابل درک، غیر معمول از توجه به او را رد می کند. چیزهای پیچیده هلندی را ادامه دهید. لازم است آنها را مانند یک جدول کلمات متقاطع تشخیص دهیم، یک علم بزرگ است. چرا بر روی بوم یا میوه های دیگر که آنها را نشان می دهند ... و آیکون ها؟! اگر شما نمی دانید چه نوع مقدسین چیست، چه طرح بندی بر روی بوم نشان داده می شود، آن را درک نمی شود. این موضوع آموزش است. Avant-Garde برای صد سال، "مربع سیاه" Malevich نام تجاری شد، و افرادی که هنوز هم به طور فعال او را انکار می کنند وجود دارد. عالی است که هنر مدرن متنوع است: هر دو واقع گرایی و انتزاعی وجود دارد - و شما می توانید به این حوزه های جالب نزدیک تر شوید. "

شما بد نیستید، باید آموزش دهید ...

واضح: "من دوست ندارم با مردم صحبت کنم. نگران ظاهرا، من از مخاطبان می ترسم احتمالا من کاملا درست نیست گرجستان - من نمی دانم چگونه می توانم آواز بخوانم، به تست کردن نیز صحبت کنم. در جدول بی سر و صدا نشسته است. " (لبخند می زند.)

اما شما یک شخص عمومی و عضو افتخاری از انواع مشاوره و هیئت منصفه هستید. آیا چنین زندگی غنی را دوست دارید؟

واسیلی: "من یک برنامه دیوانه دارم، اما اگر شما ارائه می شود برای شرکت در این پروژه، جایی که واقعا می توانم سود ببرم، هرگز امتناع نکنم."

پیش از این، در زمان آزاد خود را شنا کنید، علاقه مند به ورزش اسب، تنیس بزرگ، کوه اسکی بود ...

واضح: "همه گیج شده اند. (لبخند می زنم

ادامه مطلب