Igor نوشتن: "من پیشنهاد می کنم که نه تنها یهودیان بازی کنند"

Anonim

حتی زمانی که در دوران کودکی، ایگور نوشتن به داستان های جدی گفت، همه با خنده در حال مرگ بودند. تعجب آور نیست که در حال حاضر یک بالغ، که شامل بازیگر بود، به طور فزاینده کمدی است.

"شما به نحوی گفتید که کار حرفه ای نیاز به صرفا دوست دارد:" پول سریع و بزرگ در اینجا به دست نخواهد آورد، بلکه به تمرین و بازی در اطراف ساعت خواهد رسید. " احتمالا، نظر امروز تغییر کرده است؟

- من هنوز با نظر من باقی می ماند اگر امروز در کوتاه مدت صحبت کنیم، کارهای زیادی وجود دارد، پول کافی وجود دارد. اما در ابتدای کار، آنها در مقادیر زیادی هستند، البته، درآمد ندارند. بنابراین، قبل از اینکه من اغلب پسرم را تکرار کردم، بازیگران باید آگاهانه باشند. فقط اگر به وضوح درک کنید که نمیتوانید کسی دیگری نباشید. و اگر گزینه های بیشتری دارید، چیزی برای اختصاص دادن زندگی خود، ارزش آن را در نظر بگیرید - پس از آن ناامیدی وجود نخواهد داشت. وقتی قصد داشتم وارد دانشگاه تئاتر شدم، حتی فکر نکردم که من یک ستاره نبودم، فکر نکردم. این اتفاق افتاد که من به یک فرد نسبتا قابل تشخیص شدم، اما در رابطه با حرفه هیچ تغییری نکرده ام: زندگی، همانطور که قبلا، عمدتا از تمرینات تشکیل شده است. همانطور که می گویند، تمرین عشق من است.

- شما پانزده ساله به تئاتر "Hermitage" داد. چرا او را ترک کردند؟

- در تئاتر رپرتوایر گاهی اوقات دشوار است. شما نقش خود را می دانید و تصور کنید که چه نقش هایی در تمامی برنامه های زیر بازی خواهند کرد. من می خواستم بردارم و کار در تئاتر، شما همیشه نمی توانید آن را به دلیل برنامه ارائه دهید. اگر ما به سمت مالی حساب کنیم، پس از آن بسیار سودآور است که از کار منحصرا در تئاتر حذف شود. در آن زمان، حقوق و دستمزد ضعیف بود، و من قبلا یک خانواده داشتم، یک کودک، یک آپارتمان قابل جابجایی در حومه. با این استدلال ها، من به مدیر تئاتر رفتم، که من به نوحامیل پاسخ دادم، و تصمیم گرفتم با وجدان آرام باشم. درست است، من گفتم: "اقامت! ما "افتخار" دادیم "هستیم". اما من ماندم و از آن پشیمان نشدم. در بدون آب، آزادی بیشتر: شما خودتان را انتخاب کنید، بازی کنید، بازی کنید، آنچه را دوست دارید بازی کنید. در تئاتر رپرتوایر متفاوت است: آنها تصمیم می گیرند که شما بازی کنید.

Igor نوشتن:

نقش اسپرم در Sitcoma افسانه ای "یکی برای همه" موفق ترین در Telemarier ایگور بود. در عکس: با آنا Ardova

- شما اغلب نقش یک بذرهای پسر یهودی را از Sitcoma "یکی برای همه" به یاد می آورید. چگونه خود را در مورد نقش های خود احساس می کنید که اغلب ارائه می شوند؟

- اساسا ارائه، البته، نقش کمدی. و چه باید بکنید: با چنین چهره متولد شد. حتی در دوران کودکی، زمانی که به چیزی گفتم، مردم همیشه خندیدند. علیرغم این واقعیت که گاهی اوقات به چیزهای جدی جدی گفتم، هنوز خندیدم. بنابراین معلوم شد - به لطف مادرم با پدرم. به طور کلی، من خودم را روی صفحه نمایش دوست ندارم. اما نقش SEM یکی از معشوق است. اگر من به این طرح می روم، همیشه خوشحالم که به شخصیت شما نگاه می کنم. مورد علاقه من: "SEMA، مادر زندگی زندگی، زندگی می کنند، زندگی می کنند، نگران نباشید!" معلوم شد که این طرح خاص بیشترین امتیاز را داشت. همانطور که برای نقش ها، نه تنها یهودیان پیشنهاد می کنند. (خنده.) تصویر دوم یهودی کاملا اخیرا در مرحله CDCH - در بازی "شادی یهودی" است.

- چه کسی در این زمان در مورد صحنه فکر کردی؟

- بنابراین چند منظوره و تصویر پیچیده که هر کس نمی تواند آن را تجسم، بنابراین آنها به من تبدیل شده است. (خنده حضار) عملکرد در زمان کوتاه مدت تحویل داده شد. و همه اینها به لطف یک تیم عالی بازی، که در آن تاتیانا اولاوا، الکساندر سامویلنکو، آندره چادوف، فیلیپ واسلیف، و، البته، تاتیانا گرگوروینا واسلیوا بود. او فوق العاده سرمایه گذاری است، در یک شکل خیره کننده: هر دو فیزیکی و عمل می کنند. چنین انعطاف پذیری داخلی گران است. از کار با یک بازیگر این مقیاس به عنوان تاتیانا Grigorievna، شما لذت زیادی دریافت خواهید کرد. این عالی است زمانی که همه چیز هماهنگ است، و در نهایت، به نظر می رسد یک عملکرد عالی است که مخاطبان بسیاری از احساسات مثبت را به ارمغان می آورد.

Igor نوشتن:

در بازی "خوشبختی یهودی" تئاتر هزاره با تاتیانا واسیلیوا و الکساندر سامویلکو

- آیا می توانم چیزی را از یک شریک در صحنه یاد بگیرم؟

- مطمئن. در واقع، این آموزش اتفاق می افتد. موسسات بسیار تدریس می شوند، اما مهارت های بازیگری در تئاتر بسته شده اند، جایی که شما می توانید اساتید را تماشا کنید و به تدریج بر روی خودتان رشد کنید. غیر ممکن است که هر کسی را به یک بازیگر آموزش دهد - شما فقط می توانید یاد بگیرید. این اغلب در سطح ناخودآگاه اتفاق می افتد. شما نگاه کنید به چگونگی کارشناسی ارشد مدرسه قدیمی - Ranevskaya، ساحل ... - و شما تحسین، شما فکر می کنید: "چگونه ممکن است؟ اینها خدایان هستند! چگونه آنها را انجام می دهند؟! " و Evstigneev، Leonov؟! به نظر می رسد که با کلیک کردن روی انگشتان، اما در واقع - نه. این بازی برای بیننده قابل مشاهده نیست، اما این بدان معنا نیست که این نیست. بعضی به نظر می رسد که بازیگر حرفه ای خوب است: شما هیچ کاری انجام نمی دهید و برای آن پول می گیرید. رقص، سقوط کرد - هیچ چیز پیچیده ای در این ... و چگونگی این "Lightness" به دست می آید - هیچ کس متوجه نمی شود. همانطور که در باله: به منظور خندیدن در مرحله به عنوان پروانه و پیچ و تاب در 28 Fuete، شما باید حداقل 3 ساعت در روز در دستگاه، در غیر این صورت هیچ کاری کار نخواهد کرد. Plisetskaya در ماشین 6 ساعت ایستاده بود. این یک کار فوق العاده، انگشتان شکسته، شب های بی خوابی است، اما هیچ کس نمی داند. هر کس تنها بالن لعنتی را در صحنه دیده می شود و چگونه پای او را به عقب می برد ...

- شما یک نام مستعار دارید - توری شما آن را دریافت کردید؟

- Authorship متعلق به دوست من ویتا Andrienko است. بازیگر باید انعطاف پذیر و پلاستیکی مانند توری باشد. فورا تحت شرایط پیشنهادی نه تنها خارجی، بلکه در داخل نیز تغییر می کند. ما همه لس ها ... من برای تمام عمر من به یاد می آورم، همانطور که لویتین به ما آموخت: "هنگامی که کارگردان می گوید" Kwarkni "، این بازیگر می گوید، و سپس می پرسد چرا." و اگر شروع شود: "چرا باید از بین برود؟" - تو توری نیستی

Igor اغلب نقش ها را در کمدی ها ارائه می دهد. اما گاهی اوقات آن را در کارآگاهان نامیده می شود

Igor اغلب نقش ها را در کمدی ها ارائه می دهد. اما گاهی اوقات آن را در کارآگاهان نامیده می شود

عکس: قاب از سری "Mavr کسب و کار شما را ساخت"

- علاوه بر فیلمبرداری، شما توسط فیلم ها و کارتون ها ابراز می کنید، به عنوان مدیر، فیلمنامهنویس عمل می کنید ... چگونه همه شما زمان دارید؟

- این فقط به نظر می رسد بسیار زیاد است. با این حال سالها جمع می شود یک بار، من از روز سه پروژه مختلف - در مسکو، یاروسلاول و کیف - و خیلی خسته! فکر کردم: "من می خواهم آرام باشم!" و بتز: دو سال - بدون کار. بهتر است با خواسته های خود مراقب باشید ...

- گفته شده است که بازیگران مردم خرافاتی هستند. درسته؟

- همه حقیقت من نیز خرافاتی هستم، اما بدون تعصب.

- آشنایی شما با همسر ناتالیا، شما به نوعی عرفانی نامید. آن چه بود؟

- و چگونه توضیح دهید متفاوت است؟! با همکلاسی ها، ما از روابط بسیار نزدیک از مدرسه، دوستان، به طور مداوم ارتباط برقرار می کنیم. همسر آینده من در اصل یک دوست دختر همکلاسی من بود. در واقع، او دو دوست دختر دارد: ویکا و ناتاشا. هر زمانی که من برای تابستان به Volgodonsk آمدم، من فقط ویکا دیدم و درباره ناتاشا شنیده ام، اما من هرگز او را ندیده ام. و در اینجا من همکلاسی خود را که در مسکو زندگی می کنم، می خوانم و به عروسی خود با آن بسیار ویکا دعوت می کنم. من صادقانه گفتم که من نمی توانم، چون شنبه بود، و صبح روز من یک عملکرد کودکان بود، و در شب - آسیب می رساند. او یک روز عروسی را برای یک روز دیگر رنج می برد، اما روز شنبه دوباره بود. و در مورد معجزه! این بود که روز شنبه بود که روز به طور ناگهانی در تئاتر اتفاق افتاد. این به سادگی اتفاق نمی افتد! پیوستگی خوشحال از شرایط آخر هفته در روز شنبه است ... همه چیز تصمیم گرفته شده توسط خود - من به عروسی به یک دوست رفتم، جایی که آن بود، جایی که آن را بود، به ناتاشا دعوت شد، که لباس های VIKE را خفه کرد. ما برای اولین بار ملاقات کردیم عرفان، سرنوشت - این را می توان به عنوان دوست داشتنی نامیده می شود. به هر حال، پس از آن معلوم شد که چرا شنبه در تئاتر یک روز بود. معلوم شد که مدیر جدید تئاتر آن را گذراند ... تحت عروسی دیگری. البته، پس یک رسوایی وجود داشت. از آنجا که آن را در تئاتر رپرتیور آخر هفته در شنبه ها اتفاق نمی افتد ...

کودکان ایگور و ناتالیا بسیار علاقه مند به خلاقیت هستند. Egor اسکریپت ها را می نویسد، پولینا به مدرسه هنر و دایره تئاتر می رود

کودکان ایگور و ناتالیا بسیار علاقه مند به خلاقیت هستند. Egor اسکریپت ها را می نویسد، پولینا به مدرسه هنر و دایره تئاتر می رود

عکس: Instagram.com

- فرزندان شما Egor و Polina نیز شخصیت های خلاق هستند؟

- بله، آنها شخصیت های خلاق هستند، اما این مشکلات آنهاست. پسر در حال تحصیل در موسسه است، اسکریپت ها را می نویسد. او این را دوست دارد. دختر من هنوز کوچک است، نه ساله. او به مدرسه هنر، در دایره تئاتر، تنیس می رود. صادقانه بگویم، من به چنین موقعیتی پایبند هستم: شورا آماده کمک به همیشه کمک می کند، اما من چیزی را مجبور نخواهم کرد که هیچ کدام از آنها را انجام دهم. به طور کلی، از نظر اخلاقی، بیشتر نیست. و چرا یک زندگی شخصی را شکست؟ سپس بگو: "که من را ساختی." و به این ترتیب معلوم می شود که او خود را انتخاب کرد، همانطور که در زمان من انجام دادم. من گفتم: "کجا صعود می کنی؟" و والدین و برادر بزرگتر نیاز به من داشتند. من از یک خانواده ساده هستم من پرسیدم: "آیا پول یا ارتباطات دارید تا به یک بازیگر تبدیل شوید؟! من همیشه جواب دادم که من یک استعداد دارم! همیشه رویاهای کودکان انجام نمی شود، اما من خوش شانس بودم. البته، من رویای اولین بار با یک سرباز، و سپس باستان شناس ... اما برای مخلوط کردن دیگران، به چیزی بگویید، به چیزی را نشان می دهد، برای نشان دادن کسی که همیشه جالب ترین چیز بود.

- شما هنوز هم در مورد خودتان فکر می کنید: "چه من سرد هستم! بزرگ، زیبا، شوخ طبعی، جذاب! بله، من از هر بانوی جوان دوست داشتم! "

- حالا من به آن نیاز ندارم اما اگر این ضروری باشد - خوشحال خواهم شد، شک ندارم. (خنده حضار)

- نزدیک به شما - تئاتر یا فیلمبرداری فیلم، در تلویزیون؟ و چه چیزی در کار بر روی نقش کمک می کند؟

- من همه چیز را دوست دارم: و یک فیلم بگیرید و تئاتر را بازی کنید. اینها چیزهای کاملا متفاوت هستند. در فیلم شما باید فورا انجام دهید، و در تئاتر شما می توانید مدت زمان طولانی را تمرین کنید، به تصویر نگاه کنید ... چه چیزی کمک می کند؟ اغلب - شهود. هنگامی که "یکی برای همه" شلیک شد، از Anja Ardova پرسید: "Anja Ardova، همانطور که ما صحبت می کردیم، و کارگردان پاسخ داد:" به طور معمول، با صداهای خود. " ما شروع به بازی کردیم - و درک کردیم: چیزی اشتباه است، نمی رود. و آنها تصمیم گرفتند رنگ را اضافه کنند تا کمی برنامه ریزی کنند و کمی در اودسا صحبت کنند. ما چهار طرح را در روز شلیک کردیم، برای فیلمبرداری از چهارم ما در حال حاضر سبک خودمان را پیدا کردیم - و همه چیز معلوم شد.

- پیدا کردن در خیابان ها - آیا شما شکل رنگارنگ؟

- بله، یک مورد خنده دار وجود داشت. هنگامی که Egor در کلاس هفتم یا هشتم تحصیل کرد، من به جلسه والدین رفتم، در فضول نشسته بودم و از ابتدا منتظر بودم. در برخی موارد، یک پسر به من نزدیک شد و پرسید: "می تواند یک خودکار؟" و شروع شد! چهل دقیقه خود را به کودکان توزیع کرد - سپس سر بیرون آمد و من را نجات داد.

ادامه مطلب