الکساندر Ustyugov: "باور به آنچه شما انجام می دهید!"

Anonim

- امروز چیز اصلی برای شما چیست؟

- فوق العاده علاقه از آنجا که با سن، هنوز قلاب وجود دارد. پس از همه، آن را به عنوان یک کنجکاوی در شکل خالص خود بود، پس از آن یک مولفه مالی بود که، بر خلاف تئاتر، بسیار خوب است. در حال حاضر تنها علاقه بسیاری از پروژه ها ارائه می دهند، سناریوها را بخوانند، اما اگر نه چسبیده، من احساس می کنم آزادانه می گویند "نه". و این علاقه کمتر و کمتر است. آیا من بزرگتر هستم یا روشن هستم (می خندد.) من نمی دانم

- "جنگ های ماندن" بیش از حد، هیچ پشیمانی برای پیش از این وجود ندارد؟

- بدون پشیمانی من اولین کسی بودم که فریاد زد که پس از فصل سوم، پس از پنجم هفتم، باید پس از فصل سوم به پایان رسید. و در فصل یازدهم، ابتکار عمل نهایی، شاید نه آنچه که او به پایان رسید، زمانی که قهرمان نابود شد، دوباره از من آمد. اما قهرمان هنوز کشته نشده بود. تولید کنندگان در حال صحبت کردن در مورد ادامه، با این حال، آن را در حال حاضر در پلت فرم دیگر، به احتمال زیاد اینترنت. من، صادقانه، حتی سرم را تکان دادم، گفتم که من موافقم. اگر چه داخلی در برابر آن بود. اما من فقط برای هشت قسمت موافقت کردم. ما هنوز در تابستان چنین توافق شده بودیم. اما اطلاعات و حرکات بیشتری در این طرف وجود ندارد. بنابراین، او نخواهد بود - هیچ کس نمی داند. اما تولید کنندگان، بازیگران، اسکریپت ها، جمع آوری با هم، گفتند: بله. تایپ کنید، سعی کنید یک نقطه را قرار دهید. اما در داخل می ترسم که ادامه یابد، صادقانه است. مرد، خیلی جان سپرد.

- آیا شما به طور مداوم از بین بردن آن در حال حاضر در رویکرد؟

- پروژه های بسیاری وجود داشت، به عنوان مثال، "خون آشام های نوار میانی" وجود دارد. من فقط می توانم نام را بگویم. و همه! نه هنوز.

- پاک کن

- به موازات، درام تاریخی "برف سفید" بر اساس رویدادهای واقعی فیلمبرداری شد. هیجاناتی وجود دارد که برنده خواهند شد. یک فیلم درباره النا Vyalbe، در مورد مسابقات قهرمانی جهان، در مورد پنج مدال طلای خود. در مورد سرنوشت زندگی خود و در مورد سرنوشت تیم ملی روسیه در اسکی از سال 1994 تا 1997. من مربی خود را بازی می کنم هنوز تصاویر زیر نام "قاتل"، "بیمارستان با دیدگاه یا روش Mikhailov" وجود دارد. اما حالا ما به سختی رسیدیم قوی ایستاد البته، مجوزها، مقامات رسمی، که بچه ها، به دست می آید، وجود دارد، اما لیستی از شرایطی که تولید کننده باید قبل از گروه انجام شود - و این فاصله یک و نیم متر، بازیگران در ماسک ها، پانسمان جداگانه ای است ، اتومبیل های جداگانه، جداسازی کامل از یکدیگر "من فکر می کنم سازماندهندگان پروژه برای این تصمیم نمی گیرند، هنوز صبر خواهد کرد." پس از همه، بودجه تصویر را افزایش می دهد. نه به عنوان، در هزینه مالی و انرژی. و برای سازمان، تقریبا غیرممکن است. بنابراین، در اینجا، ما نیز نشسته ایم و منتظر چه چیزی به سینمای روسیه اتفاق می افتد. تئاتر فقط در یک کشور ناامید کننده است. از آنجا که حتی اگر از سپتامبر ما به حالت عادی برویم، واضح است که فرآیند تمرین قطع شده، آثار قدیمی نیاز به بازیابی، و کل تور از نمودار، که فرو ریخت، تمام تعهدات مالی، و این یک هفته نیست، نشانه ها برای یک سال. حالا من سعی می کنم کنسرت ها را برای اکتبر قرار دهم، این من در مورد گروه است. و نرخ ها به سمت پایه پرواز می کنند، زیرا مردم می ترسند ریسک کنند. و اکنون روشن نیست که آیا ما به پولی که ما ارائه می دهیم به Surgut خواهیم رفت. احتمالا نه، به دلیل راه آهن، حمل و نقل هوایی، حمل و نقل هوایی، و همه چیز مربوطه قیمت های دیگر خواهد داشت. و آنها بیشتر خواهند بود. بنابراین، تنها چیزی که می تواند کوچک شود، یک تئاتر سرگردان، یک کیبیتکا، دو اسب است. کجا آمده ایم؟ همه ما درک می کنیم که شما نیاز به کاهش قیمت بلیط به منظور بازگشت بیننده. از آنجا که تئاتر، بیایید صادقانه بگویم، نه مصرف کننده اصلی محصول. این نان نیست، نه شیر. هنگامی که مردم به تئاتر می روند، محموله های مسائل مالی خود را از بین می برند، همچنین باید درک شود. چشم انداز، از یک طرف، با صدای بلند، رنگین کمان به نظر می رسد، اما هیچ چیز در این جهت اتفاق نمی افتد. لازم است بدانیم که چگونه همه چیز اتفاق می افتد. همه چیز جالب است، کنجکاو است که از طریق این چهره ها برود، ببینید چه اتفاقی می افتد که چگونه ادراک مخاطب تغییر خواهد کرد. پس از همه، همه چیز به سرعت تخریب شده است. و همه چیزهایی که در مورد آن هیچ کس در تلویزیون صحبت نمی کند، آنها در آخرین راه ها ایستاده اند. و ما از دولت حمایت نمی کنیم. جالب، بله، بدون شک. اما جالب تر خواهد بود که به ماه اکتبر نزدیک تر شود، زمانی که هنرمندان از منابع انباشته خود زندگی می کنند و تا سپتامبر شروع به ذوب خواهند کرد.

- اما بازیگر باید همیشه در شکل باشد. به من بگویید، آیا شما در خانه تمرین می کنید؟ و به طور کلی، چگونه برای یک نقش آماده می شوید؟

- متفاوت و اگر زودتر می توانستم بگویم که نمی توانم آماده باشم، امروز نمی توانم بگویم. پروژه ها نیاز به تلاش های فیزیکی دارند، بنابراین پیاده روی لازم است. این بدان معناست که بعد از شش شب باید از غذا جلوگیری کند. بار دیگر، نان به تعویق افتاد. در حال حاضر برای فرم خارجی آن مورد نیاز است. و چنین قهرمانان در چهل و سه بازی همه چیز سخت تر و سخت تر است. همه چیز با توجه به آمادگی از نقطه نظر "برف سفید"، به عنوان مثال، مقدار زیادی از مواد مستند، ما با دختران ملاقات کردیم، در حال حاضر زنان که از افتخار روسیه دفاع کردند. متأسفانه، قهرمان من، مربی، دیگر زنده نیست. اما من با پسرش ملاقات کردم. به نام، عکس های تماشا شده، گوش دادن به داستان ها برای گرفتن شخصیت، افزایش به منظور به طور قابل اعتماد بودن. آشپزخانه به تمام نقش ها همیشه متفاوت است. اما آن است. و یک روش از چنین، تا "از طرف مقابل" وجود دارد. این نامیده می شود، اسکریپت را بخوانید، و سپس در Premiere خسته کننده خواهد بود. (می خندد.) این اتفاق می افتد به طوری که من حتی نمی خوانم. اما اگر من یک معلم بودم، به شما دانش آموزان نمی گویم. غیر ممکن است (می خندد.) اما این روش نیز وجود دارد.

- بنابراین شما دیگر به خودتان اجازه ندهید و به سر بروید؟

- بله، من اجازه نمی دهم شما حتی می توانید صادقانه اعلام کنید، من آن را اعلام نمی کنم، اما در اینجا، از طریق شما، شما می توانید. من نوشیدن و سیگار کشیدن را از سال نو گذاشتم. برای من مهم است، زیرا تجربه سیگار کشیدن 30 ساله است. و رد سیگار، دلبستگی فیزیکی نیست، بلکه روانشناسی است. علاوه بر این، قدرتمند ترین. من درک می کنم، تعداد زیادی از ایالت های رفلکس به سادگی وجود دارد. به عنوان مثال، تیم "توقف" در فریم، سیگار درست است. قهوه صبح یک سیگار است. بنابراین، من در حال حاضر بر اساس اخلاقی و واجد شرایط هستم. به آرامی انداخت، اما فقط یک بار - و قطع شد. حالا من نوشیدم و سیگار نکشید، که فوق العاده خوشحال است. و هر روز من خودم می گویم که من به خوبی انجام دادم خودت را ستایش کن (خنده حضار)

- آیا احساس می کنید بهتر است؟

- نمی دانم. من فکر می کنم، چون اکنون من به اتاق بوکس می روم و پیشرفت های متوجه را می دهم، اما شاید این توهم است. (خنده حضار) پس از همه، سال گذشته، هفت یا دوازده دور به مدت دو دقیقه ایستاده بود سخت بود. در حال حاضر آرام ایستاده من از هیپوکسی نمی میرم، من خفه نمیشوم.

- مهمتر از همه، به آنچه شما انجام می دهید باور داشته باشید!

- کاملا!

- چقدر جدی این نوع ورزش، بوکس امروز دارید؟

- درست به عنوان درمان مرتبط با پرتاب سیگار کشیدن، فعالیت فیزیکی پویا در تمام گروه های عضلانی و ریه ها، اول از همه، همه چیز در اینجا تنظیم می شود. استراحت یک دقیقه، سه کار. صبح با سفر به سالن آغاز می شود. من قبلا کشیده شده ام اگر چه زمانی که من سیگار را ترک کردم، من شروع به وزن در صد کیلوگرم کردم. جالب توجه است، آن را بیشتر به پرش در اعتصاب، شما بیشتر راه رفتن. اما این بسیار جدی است که من در مورد برخی مسابقات آماتور فکر می کنم. اما روزهای تیراندازی وجود دارد، بنابراین من هنوز نمی توانم آن را بپردازم. پس از همه، مخالفان در آنجا جدی هستند. پرواز می تواند به خوبی پرواز کند. به ویژه هنگامی که بچه ها زیر یک صد کیلوگرم هستند، همه چیز می تواند به طور جدی پایان یابد. بنابراین، من می خواهم، و خودمان، اما جرأت نکردم. شما می توانید با خیال راحت صحبت کنید بدون ترک حلقه که، البته، من همه را شکسته ام، اما در واقع من فکر نمی کنم، زیرا بچه ها درگیر، کارشناسی ارشد، سن، اما در شکل خوب است.

- من به درستی درک کردم، آیا سیگار را ترک کردید و بازیابی کردید؟

- بله، اما من قصد دارم به شکل، من هر روز آن را انجام می دهم. و بی سر و صدا، به نظر من، من برگشتم. به طور کلی، من هر روز یک برنامه برای یک برنامه دارم.

- شما همچنین صاحب نوار معروف سن پترزبورگ هستید. نه چندان دور برای شما یک نوع جدید و ناشناخته از کسب و کار بود. آیا همه چیز امروز اتفاق می افتد؟ اسرار کمتر یا دیگر؟

- اسرار وجود دارد، زیرا کسب و کار روسیه از طریق یک میدان مین راه می رود. روشن نیست که کجا و کجا وارد می شود. چه قوانینی را اختراع می کند، چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر یک فرد شروع به گفتن داشته باشد، او می داند که چگونه همه کارها را انجام می دهد، احتمالا یک پنجم پانزدهم و نویسنده یا عاشق لذت است. از آنجا که، بیشتر، بیشتر درک می کنم که این نوعی داستان دائما در حال تغییر است. ما در اقتصاد ثبات نداریم. بر این اساس، سال نو، زمان پس از آن، تابستان، گردشگران هجوم، آب و هوا باران رفت، خورشید نگاه کرد، فشار اتمسفر تغییر کرد، به عنوان "Zenit" بازی کرد - این همه بر روی کار نوار، خلق و خوی تاثیر می گذارد از بازدید کنندگان، در مورد آنچه آنها نوشیدند و چگونه. همه اینها باید به عنوان یک موج اضافی دستگیر شوند، در این تخته سیاه با دو پا ایستاده اند. و همیشه یک گزینه وجود دارد که شما می توانید زیر آب باشد. اما هیچ چیز وحشتناک نیست، دوباره در هیئت مدیره بلند شویم و رفت. بنابراین، من نمی توانم چیزی را بگویم و درک کنم. چیزی نیست.

"اما شما هرگز پشیمان نیست که نوار باز شده، آیا بار اضافی، علاوه بر مزایا؟"

- من چنین شیوه ای ندارم - چیزی پشیمانم. این برخی از سرگرمی های خالی است. دوست ندارم - نزدیک و برو برای مزارع من، من چنین افکار داشتم. به نوعی خود گفت که یک سال دیگر، و اگر چنین است، من خودم را تصور می کنم، من نمی خواهم، من احتمالا دست و بسته خواهد شد. از آنجا که سال گذشته سنگین بود. از دست دادن بسیاری از مالی، ذهنی، فیزیکی، فیزیکی وجود داشت. و در بعضی مواقع فکر کردم، اما ارزشش را دارد؟

- تحت نجاری، منظور شما تولید برای بازگرداندن مبلمان آنتیک است؟

- این ترمیم مبلمان عتیقه و تولید آن است. به طور کلی، افکار چنین آمده - برای جشن گرفتن. آنها یک بار در سال بوجود می آیند، صادقانه می کنند. سپس کمی بهتر می شود، شما فکر می کنید؛ این خوب است، پس شما دوباره به صفر می روید، سپس منهای می آید، و شما تردید دوباره بستن. ناپایدار نه تنها در تجارت نوار وجود دارد. در اینجا لازم است که یک سیاستمدار یا پاپ باشد، پس در اقتصاد شما ثبات وجود خواهد داشت. پس از همه، آنها مالیات نمی گیرند. (لبخند بزنید حزب آسیب دیده اگر چه با فراخوانی پوتین، حقوق و دستمزد را با کارگران من پرداخت کردم و به آنها اجازه دادم، فکر می کنم که ما آن را از شانه های نوار یا اجاره برای این دوره خرابی حذف خواهیم کرد یا برخی از تعطیلات اجاره ای را انجام می دهیم، یا آرامش در آن خواهد بود کاهش نرخ اجاره من فکر کردم تا سال 2021 خواهد بود. و ما می گوییم: بچه ها، رقمی، زیرا شما کسب و کار خام است. و همه چیز، همانطور که فکر کردم، کشور به طور کامل اهمیت تولید روسیه را درک می کند و از ما حمایت خواهد کرد. اما زمانی که همه در نظر گرفته شد، معلوم شد، ما حزب آسیب دیده نیستیم. و هیچ کس اجاره را کاهش داده است. بنابراین من با صاحبخانه ها مبارزه می کنم، که هم، هر کس کاملا درک می کند، اما به قوانین دولت روسیه متکی است. به طور کلی، من فقط 12 هزار روبل کمک های دولتی دریافت کردم، اما به عنوان یک بازیگر. حالا من قبل از توقف سوال متوقف می شوم. من فقط می ترسم که مشتریان اجرا نمی شوند، که نشسته و منتظر همه این زمان هستند که در آن مبلمان را تهیه کنید. کاهش سفارشات وجود خواهد داشت. ایتالیایی ها و آلمانی ها، یارانه های خود را دریافت کرده اند، به سرعت بر روی پای خود ایستاده اند و با ما خوش شانس خواهند بود، بازار را پر می کنند. ما نمی توانیم با آنها رقابت کنیم. بنابراین، در اینجا می توانیم در مورد بخش بزرگی از کسب و کار خام در صفر صحبت کنیم. من یک شخصیت واحد نیستم علاوه بر این، بلاروس، که در روز ایستاده بود، به کسب و کار ما می افتد، خرید همه چیز از ما: ماشین آلات، خاک اره، تخته های باقی مانده. در این مورد، بلاروس به لحاظ اقتصادی در یک نسخه پایدار باقی ماند. چه اتفاقی خواهد افتاد، نمی دانم افکار که با حداقل زیان ها به سادگی این کسب و کار را به فروش می رسانند. این من به این واقعیت است که نقطه نهایی تولید بزرگ خواهد بود. و من زیرزمینی خواهم رفت. به برخی از زیرزمین ها، یک جفت ماشین را انتخاب کنید و سعی کنید اسباب بازی ها، موزه ها را نگه دارید، با این ارتباط.

- و با تولید هدیه چوبی و سربازان کلکسیونی، شما هیچ مشکلی ندارید؟

- با سربازان شک و تردید هیچ، در ابتدا، چرا که چنین شرط های بزرگ وجود دارد، و در مرحله دوم، شما آن را، سرباز، سفارش، شما آن را ساخته شده و آن را ارسال کرد. این بدان معنا نیست که من یک انبار با میلیون ها سرباز دارم که باید پیاده سازی کنم. بنابراین، "Instagram" وجود دارد، که خودش آرام کار می کند. برنامه آمد، پیش پرداخت، سرباز تولید می شود، نشانه ها. و چنین نژادی وجود ندارد، هر کس درک می کند که این دست ساز است، انتظار، هیچ کس نمی خواهد فردا انجام دهد. ما حتی گاهی اوقات آغشته می شویم، مشتریان دو هفته منتظر هستند، زیرا من یک اتصال دارم. هیچ خطری وجود ندارد و با تمام بقیه، دیگر، زیرا اجاره احمقانه است. شما کار می کنید یا کار نمی کنید، صاحبخانه شما منتظر پرداخت یک پنی است. بله، و هشت کارگر همچنین می خواهند حقوق و دستمزد دریافت کنند. و آنها اهمیتی نمی دهند که آیا سفارشات دارید یا نه.

"شما همچنین رهبر گروه Ekibastuz هستید، چرا تصمیم گرفتید یک تیم موسیقی ایجاد کنید؟

- ما چهار ساله بوده ایم. من دو داستان در مورد ایجاد: شاد و غمگینم. (می خندد.) شروع به غم و اندوه به هیچ وجه خودم را بدون کار اصلی در فیلم پیدا کردم. چیزی سقوط کرد، چیزی پرواز کرد، انجام نشد. در نتیجه - نیم سال از خرابی. تمایل به بازی وجود داشت. و در میان خود صادقانه با بچه ها موافقت کردند که ما در حال شنا کردن آزاد به کنسرت اول هستیم. ما تمرین کردیم، جمع آوری شد، و پس از اولین کنسرت آنها از خودشان پرسیدیم، آیا ما آن را دوست داریم؟ و آیا می خواهیم این را ادامه دهیم؟ این که آیا ما می خواهیم از لحاظ به رسمیت شناختن و چیز دیگری در آنجا، از لحاظ بازرگانی موفق شویم. و پس از آن من به طور طبیعی توسط تولید کننده گروه خودم و خودم صحبت کردم. برای من جدید بود، برای اولین بار. از آنجا که بازیگر، او به عنوان اگر در این پروژه بازی کرد و به سمت رفت، و سپس تعداد زیادی از افرادی که به ما می گویند چقدر خوب هستند و چرا باید تماشا کنید. من در نظر دارم تبلیغات و تبدیل شدن به تولید کننده به خودم، به طور ناگهانی متوجه شدم که باید یاد بگیرم که در مورد خودم حرف بزنم، مانند، گوش دادن، یک موسیقیدان خوب من، که عالی است، بسیار جذاب است. (می خندد.) و صادقانه، من نمی فهمم که چگونه این کار را انجام دهم. سپس متوجه شدم که مغز باید به حالت تولید کننده تغییر کند و درک کند که این یک نوع بازی است. شما فقط باید این آهنگ را در رادیو بچرخانید. یا مردم را متقاعد کنید که گوش کنند این یک داستان کوچکتر است. و این بسیار آسان خواهد بود، من احتمالا می توانم هر گروه دیگری را به فروش برسانم، اما با من ... وقتی که شما در مورد خودتان صحبت می کنید، به نوعی عجیب و غریب و خودتان را ستایش کنید. صادقانه، ما خیلی خوب بازی نمی کنیم. (می خندد.) اما نادیده گرفتن بنابراین، تمام جنبش های من در این طرف بسیار شبیه به تبلیغات نیستند. برای من، سخت ترین چیز این است که تولید کنیم. و اکنون ما اغلب بازی نمی کنیم، همانطور که می خواهم، اما من هنوز دست های شما را پایین نمی آورم. به نظر من این است که این است - این جایی است که چیزی باید کلیک کنید، از بین برود، چیزی اتفاق می افتد. اما این این تصورات غلط است و اجازه می دهد که من آن را انجام دهم.

- شما گفتید که شما بر مسائل اقتصادی تاثیر نمی گذارد و امروز گروهی را شامل می شود؟

- او بر خودکفایی است. ما هنوز برای هزینه ها کار می کنیم، ما بلیط های کنسرت هایمان را به فروش می رسانیم. و سپس من می گویم که من یک تولید کننده خوب هستم، زیرا من باند هایی را می دانم که بیست و پنج ساله هستند و نمی توانند هزینه های مشابهی را بپردازند. این داستان در اینجا کار می کند که من یک بازیگر معروف دارم، مردم من را می شناسند، نیازی به توضیح دادن برای مدت زمان طولانی ندارند، مردم می توانند هنرمند زنده را ببینند و همچنین کار می کنند. اما ما می توانیم سوار شویم، به عنوان مثال، در برخی از جشنواره ها کاملا رایگان بازی کنیم. به عنوان مثال، در "تهاجم" ما در حال حاضر به سال سوم با لذت زیادی آمده ایم، درک می کنیم که ما می توانیم آن را بپردازیم، و عالی است.

- نام گروه، ادای احترام به میهن کوچک شماست؟

- در پایان، بله بله از آنجا که، پس از همه، زمانی که من گروه Ekibastuz را صدا زدم، فکر نمی کردم که همه می دانند چه چیزی است. شهر چیست؟ و برای من چیزی بود که با جوانان من ارتباط دارد. این بیش از جغرافیایی برای من بود. در ژاپن، یک هیروگلیف وجود دارد که به معنی این تصور است که شما در دوران کودکی و جوانتر دریافت کردید، که بر شکل گیری شخصیت شما تأثیر گذاشت. و آن را توسط یک کلمه تعیین می شود. چنین چیزی در روسیه وجود ندارد. اما به نظر می رسد ما درک می کنیم که اولین عشق، اولین مبارزه، آموزش پدر، این همه را با پیشوند "اول" وجود دارد. و این اسکلت شماست. هسته ای از آنچه شما تشکیل می دهید. برای من، Ekibastuz این کلمه "اول" است. این ویکتور Tsoi است، بازنویسی از کاست، و اولین خون، اولین گیتار، اولین رشته ها بر روی آن پاره شده است. چیزی شبیه به این. به طور کلی، زمانی که نامیده می شود، برای من این چنین هیروگلیف بود. و هنگامی که آنها از من میپرسند، پس، در نهایت، بله نام شهر من است. پس از آن، شاید در روسیه و چنین hieroglyph ظاهر خواهد شد، که به معنای اتهام عاطفی دریافت شده در دوران کودکی است. (می خندد.) و شما را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار داد.

- کدام سبک یک گروه را بازی می کند، چگونه امروز آن را می خوانید؟ قبلا، شما گفتید که سبک شما فانک شوروی است؟ چه آیکون شما یک ارکستر تحت کنترل Georgy Garanian است، چیز دیگری از ترتیبات Vysotsky، همان "کشتی ها" ...

- برای من پاسخ به این سوال سخت تر و سخت تر است. به محض این که نام را بگویم، هر کس شروع به استدلال با من می کند، می گوید و تضمین من این است که این نیست. من در این اختلافات شرکت نمی کنم. از آنجا که کاملا مطمئن است که این ژانر منتقدان را تعریف می کند و ما فقط بازی می کنیم. جایی که آنها شما را تعیین می کنند، شک ندارند. (می خندد) از نقطه نظر سبک ساخت یک ترکیب خاص، ما بسیاری از چیزها را آزمایش کردیم. اما بیشتر بروید در حال حاضر یک آهنگ در Bosanova انجام شد. اما این به این معنا نیست که این سبک ماست. با این حال، اگر شما سبک خود را در یک کلمه تماس بگیرید - نه، دیگر موفق نمی شود - این سنگ سنت پترزبورگ است، و این دو کلمه است. (می خندد.) من آن را برای خودم تعیین کردم. و هنگامی که شما می گویید پیتر، آن را به عنوان عنوان های سن پترزبورگ به ما می دهد، و همه آنها به اندازه کافی متفاوت هستند، و هیچ کس یک ارتباط روشن، در چه سبک آنها بازی. و هر کس آرام، بدون درک آن است.

- چه کسی در گروه تشکیل می شود؟ چرا ترکیبات خود را انجام نمی دهید؟

( هنگامی که اولین آلبوم را تشکیل دادیم، بیشتر از آن آهنگ هایی بود که من آنها را شنیدم و دوست داشتم. بنابراین من می خواستم آنها را بخوانم. حالا این خیلی کوچکتر است اما، در اصل، ما به نویسندگان تجدید نظر می کنیم. در حال حاضر یکی از این آلبوم تجربی، عشق مسکو نامیده می شود. او با این واقعیت همراه بود که من مدت زیادی نبودم، نمی توانستم با گروه تمرین کنم. من در مسکو قرار داشتم و در مسکو، آن را با تعداد زیادی از نوازندگان متروپولیتن، نویسندگان، آهنگسازان. چنین داستان هایی در مورد تلاش برای نوشتن چیزی در اینجا وجود داشت. اما هنوز یک آلبوم نبود. این یک فکر بود اول، یکی، دوم، آهنگ سوم ظاهر شد. و آنها سبک تر از آنچه که ما با گروه انجام می دهیم بسیار متفاوت است. اما ما آنها را در کنسرت آواز می خوانیم. و من تصمیم گرفتم آنها را اختصاص دهم، به عنوان یک نتیجه از مسکو دوست دارم، در حال حاضر آهنگ ششم در رویکردی که من نیز دوست دارم. من او را شنیدم و اکنون آن را در مسکو ثبت خواهم کرد. من آن را انجام می دهم، زیرا در خودم حفاری می کنم، ما در خود حفاری می کنیم، و هنگامی که شما بعد از همه با آهنگسازان حرفه ای و موسیقیدانان کار می کنید، چیزی سوم به وجود می آید که شما حتی نمی توانید از شما فکر کنید، زیرا در شما نیست. این به شما ارائه شده است. و جالب است این یک تجربه است. بنابراین، من این را با یک آلبوم جداگانه ذکر کردم. اما او حق دارد که باشد از آنجا که این حرفه ای هستند، زیرا ما این کار را انجام نخواهیم داد. ما نمی دانیم چطور چگونه گیتاریست های جوان نمی دانند چگونه به آرامی بازی کنند. آنها به بازی گفتند، آنها همه پنتاتونیک، به عقب و جلو، همه چیز را وارد کردند. و با تجربه و جدی پاشا چخوف، کستیا مینن متوجه نشدند. جالب است که با آنها کار کنید، من امیدوارم با من. امیدوارم این یک جانبه نیست

- چه در قرنطینه به تیم اتفاق می افتد؟

- بسیاری از نوازندگان و هنرمندان دفن شده اند. آنها می توانند درک شوند، فعالیت کنسرت بسته خواهد شد، به احتمال زیاد به مدت طولانی. و در هر صورت، آخرین، مانند تئاتر، باز خواهد شد. و هنگامی که تمام هنرمندان در "Instagram" عجله داشتند تا آهنگ ها را ضبط کنند و چیزی را پخش کنند، ما تصمیم گرفتیم که به طور کامل کنسرت آنلاین را صرف کنند. مردم را تنها از طریق Instagram هشدار داد. به طور کلی، تصمیم گرفت بازی کند. کارت جادویی گره خورده است. به طور کلی، مجموعه ای از پول طبیعی ساخته شد. به طور طبیعی، ما را فریب داد. از آنجا که ما فقط یک تمرین باز کردیم، به نحوی تجهیزات را پیکربندی کرد. صدا، قابل فهم، خیلی زیاد بود. اما کنسرت های زیر در شبکه حفظ می شوند و رشد ما قابل مشاهده است. (خنده حضار) در سه روز، ما بلافاصله یک کنسرت جمع آوری و بازی کردیم و تمرین را باز نکردیم. و، همانطور که کارت را علامت زد، کنسرت بعدی متوجه شد. و در زمان این انزوا، ما کنسرت ششم گالا را بازی کردیم. به دنبال کنسرت های ما آهنگ های ویسوتسکی و آهنگ های جنگی بازی کردند. یک رژه ضربه در میان آهنگ های پخش شده ضربه بزنید. آنها حدود سی سال بودند. ما منتظر پایان عایق خود هستیم، که در مورد آن آمده است. این خبر شادی است. جوانب مثبت در این است. با توجه به اینکه اسپانیا، یونان، اسرائیل، آلمان، توسط اسپانیا تماشا شد، ما به سطح بین المللی رفتیم. واضح است که اینها مردم روسی هستند، اما پوشش هنوز چشمگیر است. چنین برنامه توریدی قادر خواهد بود به زودی به آن کمک کند. و پس از آن فضای اینترنت به انگیزه قدرتمند در مورد شناخت گروه داد. خوب، بر این اساس، "رادیو ما"، "Chartova Dozin"، "رادیو شانسون"، در حال حاضر "رادیو جاده"، آهنگ های ما را در هوا قرار می دهد. من نمی دانم چگونه دیگر بچه ها-نوازندگان، اما ما یک چلپ چلوپ داریم. در مورد این واقعیت که ما شش کنسرت در هر ماه بازی خواهیم کرد، سه ماه پیش من نمی توانستم فکر کنم. از آنجا که ما دو بار در سال در سنت پترزبورگ بازی کردیم، بیننده ما خسته شد. و در اینجا مرزهای اینترنتی به آن اجازه می دهد خیلی بیشتر. من نمی دانم چه چیزی منجر به فراموشی می شود، یا برعکس، به برخی از کنجکاوی در مورد خلاقیت ما. نیاز به زمان

ادامه مطلب