آرش: "با غرور من می توانم خودم را" زن خانه دار "(عکس)

Anonim

معروف ترین خواننده فارسی در جهان، خواننده محبوب ایرانی-سوئدی آرش (آرش) ساخته شده است که او قادر به چند نفر بود - با انجام آهنگ های خود را به زبان انگلیسی، و اکثریت غیر قابل درک فارسی، او موفق به تبدیل شدن به تبدیل شد یک ستاره واقعی در حساب خود چند تک پلاتین و سه آلبوم. در روسیه، آرش برای دوئت با گروه "درخشان" ("داستان های پری شرقی") و آنا Semenovich ("در دریا") شناخته شد. و سه سال پیش، مشترک او "همیشه" جایگاه سوم را در مسابقه یوروویژن به دست آورد. اما پس از آن آرش از سوئد نبود، بلکه نماینده کشور آذربایجان بود.

و به تازگی، خواننده و همسرش بناز پدر و مادر خوشحال شد، اما یک ماه پیش از زمان. بچه ها با وزن 1900 و 2400 گرم در یکی از کلینیک های خصوصی سوئد در شهر مالمو متولد شدند. Dona و Darian - مانند نام ها دختر و پسر آرش را دریافت کردند.

Whanhit.ru از هنرمند متوجه شد که چرا او در رقابت های مشهور یوروویژن، نمایندگی از کشور آذربایجان و شجره نامه اش بود. و در نهایت، چه چیزی است - به عنوان پدر دوقلوها؟

- بیایید با ریشه های آذربایجان خود شروع کنیم. درسته؟ و پس از آن بسیاری هنوز باور ندارند.

- نام واقعی من Arash Labafzade. پدربزرگ بزرگ من از اردبیل بود (شهرستان در جنوب آذربایجان). او آذربایجانی بود، بنابراین من چنین نام خانوادگی دارم. من به بسیاری از آهنگ های آذربایجان گوش دادم، من مورد علاقه من هستم، و Irylyg یکی از آنهاست. این کار توسط Kumir میلیون ها ایرانی، یک افسانه زنده - گوه، او آذربایجانی ها، که در اصل از تبریز است، انجام می شود.

- سه سال پیش شما جایگاه سوم شارعی را در یوروویژن گرفتید. و شما دقیقا همان کشور را که در آن رقابت برگزار می شود، نمایندگی کرد. چرا شما در حال حاضر در Baku نیستید؟

"من نمی توانم آنجا را در آنجا حضور نداشته باشم، زیرا اکنون دو کودک تازه متولد شده در دستم هستم، اما از رقابت در هوا کانال سوئدی حمایت می کنم، جایی که هر ساله در مورد روزهای رقابتی برای مخاطبان صحبت می کرد. من واقعا "مادربزرگ های بورانیان" را دوست دارم. و آهنگ "حزب برای همه". مادربزرگ ها بسیار زیبا هستند، آنها اصلی هستند، پر از چارچوب و اتهام خلق و خوی، و این دقیقا همان فرمول است که برای یوروویژن مورد نیاز است.

- برخی از شرکت کنندگان این تیم برای 70 سال. آیا شما خود را در مرحله 70-80 ساله تصور می کنید؟

- برای هر نوازنده مهم است بدانید که آنها چه می خواهند حتی در سن پیری ببینند و بشنوند. اما من امیدوارم که در سن بازنشستگی من در سراسر جهان سفر کنم و روزهای شاد را در دایره خانواده ام صرف کنم.

- به نظر شما، برای پیروزی در یوروویژن ضروری است؟ پس از همه، آنها می گویند که این رقابت سیاسی بیشتر است.

- متاسفانه، این مسابقه واقعا می تواند کمی سیاسی نامیده شود. اما یک شرط مهم برای پیروزی یوروویژن این است که یک آهنگ خوب انجام دهید، خودتان باشید و برجسته خود را داشته باشید.

- آیا می خواهید دوباره به یوروویژن بروید؟ به عنوان مثال، ارائه منافع سوئد.

- در سوئد، دور واجد شرایط یوروویژن سالانه برگزار می شود، جایی که من دعوت شده ام، اما من همیشه امتناع می کنم. پس از همه، لذت واقعی از چیزی را می توان تنها برای اولین بار به دست آورد.

- سال گذشته، شما خود را برای ازدواج با بناز به ارمغان آورد. ما بارها و بارها گفتیم که آنها تنها پس از 40 سال ازدواج می کنند، و اکنون شما فقط 35 هستید. چیزی در جهان بینی شما تغییر کرده است؟

"من یک دختر را دیدم که من می خواستم تمام زندگی خود را صرف کنم، بنابراین، بدون فکر کردن، من تصمیم گرفتم که چنین اقداماتی را انجام دهم." من می خواهم از شادی والدین لذت ببرم، در حالی که من جوان هستم. من می خواهم فوتبال را با پسرم بازی کنم، یک دختر را بر روی باله رانندگی کنم، کودکان را به بازی های موسیقی بسپاریم.

- آیا بلافاصله برنامه ریزی کرده اید؟

- نه آن برنامه ریزی شده، اما یک خبر عالی برای ما شد! شما نمیتوانید تصور کنید که همه این هشت ماه به ما رسیدند، در حالی که ما منتظر بچه ها هستیم! هر روز من شکم بناز را لمس کردم، بچه هایم را احساس کردم و متوجه شدم که این زیباترین هدیه ای از زندگی بود. ما منتظر ظهور بچه ها هستیم. قبلا شناخته شده بود که یک پسر و یک دختر ظاهر خواهد شد. ما یک اتاق خواب آماده کرده ایم که آنها در سال اول زندگی به اشتراک می گذارند، لباس های زیادی را پوشانده اند. حتی اسامی پیش از آن - Darian و Dona انتخاب شدند.

- آیا به خوبی رفتی؟

- آه، همه چیز رعد و برق اتفاق افتاده است. بناز شروع به مبارزه کرد، و او را آرام کرد که این زنگ دروغ است. پس از همه، قبل از اینکه دومی هنوز دور باشد. اما ناگهان او خونریزی شدید شروع کرد. من گلوله را پوشیدم و آن را به یکی از کلینیک های شهر مالمو بردم که در سوئد، جایی که بلافاصله موفق به کار بود. برای مدتی من به سادگی نبودم من چیزی نمی شنوم، من آن را نمی بینم - جزئیات. و به خودش آمد، تنها زمانی که دکتر گفت که من کودکان کاملا سالم داشتم. و با همسرش همه چیز خوب است. من در زندگی ام چیزی زیبا تر نمی شنوم. تنها چیزی که بچه ها کمی کوچک بودند (Donia وزن 1.9 کیلوگرم و برادرش Daran - 2.4 کیلوگرم) و چند هفته ای که در بیمارستان صرف شده بودند، در یک کپسول خاص بودند، جایی که آنها به تهویه ریه متصل بودند. این اغلب با دوقلوها اتفاق می افتد.

- شما در زندگی روزمره هستید؟ پس از همه، همسرتان احتمالا نیاز به کمک در کارهای خانه داری دارد.

- اخیرا، من در سراسر جهان خیلی سفر کردم، اما در حال حاضر من یک تعطیلات دارم، و من می توانم با افتخار خود را "خانه دار". (می خندد.) بناز بسیار دشوار بود تا هر کاری را در آخرین روزهای بارداری او انجام دهد، و اکنون او قبلا نیست. بنابراین من سعی کردم همه چیز را بلافاصله یاد بگیرم. با این حال، من آماده ام، هنوز هم خیلی خوب نیستم، اما من کتاب را با دستور العمل ها و یک عقرب با شام دریافت کردم. من صبحانه خود را به رختخواب می آورم، حتی سس ها را طبخ می کنم. من همچنین تمیز، شستشو، اتو کردن و حتی کار کردن به عنوان یک درمانگر ماساژ. هر شب من یک جلسه ماساژ برای بناز ترتیب می دهم.

- شما در کشور ما شناخته شده است. دوئت ها با یک گروه "درخشان" و آنا Semenovich هنوز هم تا به حال به یاد داشته باشید، و آخرین "فرشته شکسته" شما حتی بیشتر در روسیه فروخته شد. اما اخیرا شما می توانید به ندرت در روسیه ببینید. چرا؟

- در طول سال گذشته، من از بسیاری از کشورها با نمایش خودم بازدید کردم، من در آمریکا، کانادا، آسیا، اروپا بودم، و من فقط در همه جا وقت نداشتم. اگر این امکان وجود داشته باشد، خوب خواهد بود، پس من دوست دارم نیمی از خودم را در روسیه برای همیشه ترک کنم. در پاییز سال جاری، تور بزرگ من در روسیه و کشورهای مستقل مشترک المنافع برنامه ریزی می کنند - من قصد دارم بیش از بیست شهر را ببینم.

ادامه مطلب