Eldar Ryazanov: "طنز - یک نام تجاری، که تمام درها را باز می کند"

Anonim

1. درباره من

قبل از تولد من، والدین من در ایران مشغول به کار بودند. پدر هوش بود، اما اعتقاد بر این بود که در تجارت کار می کند. از آنجا بود که آنها نام الدار را برای من آورده اند، زیرا این نادر، زیبا، ترکی بود. و من از پدر و مادرم بسیار سپاسگزارم، زیرا فردی که یک بار ترکیبی از الدار و ریازانوف را شنید، بلافاصله و برای همیشه به یاد او را می شنود.

چقدر به یاد می آورم، من یک کتاب "سیم پیچ" بودم - در مدرسه من حتی "دایره المعارف پیاده روی" نامیده شد. در کلاس هشتم، تصمیم گرفتم یک نویسنده باشم! اما من به سرعت متوجه شدم که تجربه زندگی من برای نوشتن کتاب کافی نبود. و من تصمیم گرفتم یک حرفه را انتخاب کنم که به من اجازه می دهد تا خیلی زنده بمانم.

در زندگی من به اندازه کافی و تصویب، و سوگند یاد می شود. منتقدان به طور منظم من را در خاک به دام انداختند، من با بولدوزرها رفتم. و هنگامی که من به خیابان می روم، پس بسیاری از مردم از من برای فیلم های من تشکر می کنند. بنابراین، من مهم ترین دستاورد را که من آن را کنترل نکنم، مورد انتقاد قرار نگرفتم، اما مهم نیست که مهم نیست.

من مطمئن هستم که اگر یک فرد قادر به خنده در خود نباشد، او حق ندارد به دیگران شوخی کند. طنز با خود شروع می شود - قادر به دیدن خود را خنده دار، مسخره است. به طور کلی، من فکر می کنم که طنز یک نام تجاری است، که تمام درها را باز می کند.

2. درباره کار

من هرگز نمی خواستم یک بازیگر باشم، اما من می خواهم به بازی دعوت شود. اما من هر جا، حتی دوستانم دعوت نشد. بنابراین، من تصمیم گرفتم که شما باید از موقعیت رسمی استفاده کنید. و او شروع به بازی در قسمت های خود، چنین غلطک های کوچک.

هر کارگردان دارای اسرار مدیریتی خود است. مدیران ریاضیاتی هستند که برخی از طرح ها را ساختند و پیش از آن چه نیاز دارند. و من تقریبا تمام فیلم ها به طور مستقیم برداشته شد.

چرا من خیلی طولانی و سخت برای انجام این کار؟ باید بگویم که من یک اسب کارگر هستم و اگر آنها می گویند کار احمق ها را دوست دارد، پس من یک پسر مطلق هستم و یک احمق ...

من اعتراف می کنم: سوگند دیگر فیلم را که چندین بار به آن دادم حذف نکردم. من توضیح خواهم داد چرا. اول، سن در آن زمان، هیچ کس یک فیلم بزرگ را حذف نمی کند. ثانیا، من دیگر نمی خواهم پول را به فیلم هایم بپردازم. این تحقیر و انزجار است!

من به بسیاری از افراد ثروتمند رفتم و همیشه تحت دسته های سفید قرار گرفتم، کنیاک، قهوه چای را ارائه دادم. مطمئن باشید که می گویند: "من در فیلم های شما بزرگ شدم!" اما هیچ پولی داده نشده است. و هر بار که فکر کردم: اگر این افراد بر روی فیلمهای من آورده شوند و چنین نسل حریص را افزایش دهند، پس چه گریه گذاشتم!

3. در "عجیب و غریب سرنوشت"

امروز سخت است که به آن اعتقاد داشته باشیم، اما حتی "عجیب و غریب سرنوشت" نمی خواست ادعا شود "به دلیل تبلیغ مستی". من به یاد می آورم که چگونه من برای این واقعیت که من Yakovleva را به یک کت تحت دوش فرستادم. آنها گفتند: این غیر واقعی است، این اتفاق نمی افتد. به نظر می رسد که این نیز چنین نیست.

من اغلب پرسیدم، نه از زندگی من، طرح "عجیب و غریب سرنوشت" را گرفته است؟ نه من حمام را دوست ندارم و من به او نمی روم. در دوران کودکی، زمانی که من هفت یا هشت ساله بودم، مردان در روستا من را به جفت کشیدند. و من از گرما از دست دادم. از آن به بعد، در اتاق بخار هم

چند سال پیش، تحت سال جدید، من با نور سرد و پس از یک شکست بزرگ، سالها برای پانزده سال و بیست سال، دروغ گفتم، Ironia را اصلاح کرد. پس از آن، من گفتم اما: "شما می دانید، من شروع به درک مردم می کنم. چیزی در این فیلم وجود دارد. "

4. سن

وقتی جوان بودم، رویایم تا سال 2000 زندگی می کردم. به نظر من در یک شانس غیرقابل انکار بود. اما من، همانطور که می بینید، در قرن بیستم برای پانزده سال زندگی کرده است. البته، من بیمار هستم و به بیمارستان می روم، اما تا کنون به ندرت یک پیرمرد را احساس می کنم.

سال های اخیر سال ها و برای من شخصا از دست رفته اند. همسر من نینا اسکوبین رفته بود - ما یک عشق دشوار و شاد داشتیم. و سپس یکی پس از دیگری من را در این زمین رفقای گرانبها، مردم زیبا، دوستان وفادار را ترک کرد. میخائیل Matusovsky، Evgeny Evstigneev، Mikael Tariverdiev، Raisa Lukina، Zinovy ​​Gerdt، Yuri Nikulin ... به نظر می رسد قرن بیستم، ترک، بی نظیر با من بهترین، بدون ترک آنها برای زندگی در قرن آینده بود.

اگر آن را برای اما نبود، شاید شاید ارزش آن را داشته باشد. او به من می گوید اغلب: "شما برای من نگه دارید ..." و من پاسخ می دهم، مانند طنز، و در واقع، به طور جدی: "و من فقط شما را برای شما نگه دارید ..." ما با او مانند اسب، که یکی را در کنار هم قرار داده اند. و چون ما با هم هستیم، ما هنوز زنده هستیم.

ادامه مطلب