کیت هارینگتون: "ما عکس های مشترک را با همسرم ساختیم، در غیر این صورت من مثل عروسک ها می شوم"

Anonim

مانند شخصیت خود، قابل تشخیص و دوست داشتنی همه جان برف از "بازی Thrones"، Keith Harington بازیگر 32 ساله، مهربان، مهربان و جذاب است. به طرز شگفتانگیزی: هفت فصل سریال تلویزیونی محبوب، کشنده را از چین ساخته است، اما او هنوز دوست ندارد در مورد برداشتن پدیده ای خود گسترش یابد، و همچنین ازدواج بر کسی که در عشق به صفحه نمایش داده شد، - در بازیگر نقش مکمل زن. شاید آن را به زبان انگلیسی می گوید؟ هارتونتون از یک خانواده نجیب نزدیک به تاج بریتانیا می آید - دوباره موازی با قهرمان خود. چه چیزی پشت رفتارهای اشرافی و ظاهر واقعی ماچو است؟

- کیت، سلام! آیا می توانید اولین سوال ما را حدس بزنید؟

- سلام! بگذار فکر کنم. (لبخند بزنید) hmm ... متاسفم، اما من به شما نمی گویم از "بازی Thrones" پایان خواهد یافت.

- بندرگاه؟

- من یک مرد مضر نیستم اما من با شرایط قرارداد مطابقت دارم. نیمی از طرح تبدیل به نمایش - تعجب برای بازیگران. ما خودمان را به طور کامل نمی دانیم که نهایی چیست. باور کنید، باید به آن نگاه کنید.

- در حال حاضر شما یکی از بالاترین بازیگران تلویزیون پرداخت شده خود را. آیا تجربه در متر کامل دارید؟

- من در فیلمبرداری از نقاشی های کامل شرکت کردم، اما برای من، خیلی معلوم نیست. من آن را در ذهن دارم! من با مدیران خوش شانس بودم، اما تجربه کافی نداشتم. اما کار در سریال تلویزیونی "پودر" افتخار می کند. در آنجا، رابرت کیتبی، نقش اجداد من را انجام می دهم.

- به من بگویید که چگونه این اتفاق افتاد که ارسطو ارثی که اجداد آن خویشاوندان افراد سلطنتی بودند، به یک بازیگر تبدیل شدند؟

- به نظر من به نظر می رسد که هیچ جایی در دنیای مدرن با چنین تعصباتی وجود ندارد. از چهارده سال من تئاتر را دوست داشتم، توسط ادبیات کلاسیک جذاب بود و سعی کرد در هر راهی در زندگی مدرسه مدرسه شرکت کند. و در کالج، من آگاهانه مسیر را انتخاب کردم، تئاتر و درام را گرفتم. همانطور که برای قبیله اشرافی ... من به افتخار شعاع دادگاه و نمایشنامهنویس رسیدم. بنابراین، همه چیز منطقی است. (لبخند می زند.)

چین هارینگتون نقش را در سری فرقه ای تحسین کرد

چین هارینگتون نقش خود را در سری فرقه "بازی ترانس"

عکس: Instagram.com

- خب، خوب، با تئاتر روشن است. و چگونه ستاره ای از سری آمریکایی شد؟

- برای من و این یک شگفتی کامل است. باور کن، من حتی محو نمی شوم! این به طور کلی اولین نقش روی صفحه نمایش من است، شما می دانید؟ من نمی دانستم که آیا موافقت کنم. نه به این معنی که نشان داده شده است. و من فقط می ترسم که نمی توانستم مقابله کنم. من نوزده ساله بودم! اما این یک قرارداد بزرگ بود، و تصمیم گرفتم مقاومت نکنم.

- و این چگونگی چرخاندن همه چیز ...

- به هر حال، اولین سری خلبان، آنها می گویند، فقط وحشتناک است. همه ما به اشتباهات بسیاری اجازه دادیم. شخصیت من، جان برف، به عنوان مثال، در کلاه گیس بود، صرفا لرزش. و بدون ریش، هرچند یک کودک به نظر می رسد. (می خندد.) چقدر خوب، هیچ کس هرگز این فریم ها را نمی بیند. درست است، سازندگان "بازی های Thrones" می گویند که آنها یک نسخه از این مجموعه دارند. و اگر من تا به حال آنها را بالا ببرم، آنها آن را در YouTube منتشر خواهند کرد. گاهی اوقات آنها حتی تصاویر را به عنوان یک تهدید ارسال می کنند. (می خندد.)، اما پس از آن من بالغ شدم، مو در حال رشد بود، برای اولین بار در زندگی من سعی کردم اجازه بروم از ریش - و در اینجا او، جان برف. به نظر می رسد دیروز ما شروع به ایجاد اولین قسمت ها کردیم، و در حال حاضر پایان.

- من نمی توانم از شما بپرسم با توجه به طرح مجموعه ای از شما در عشق با یک دختر هستید (بازیگر Emilia Clark بازی می شود. - تقریبا. aut.)، که به نظر می رسد عمه شما باشد. و یکی از صحنه های به یاد ماندنی ترین فصل هفتم، صمیمیت شماست ...

- بله، زمانی که ما به این صحنه جنسی رسیدیم، ما با امیلی در حال حاضر بسیار بزرگ بود. و شما می دانید، اصلی ترین چیز در چنین صحنه ای این است که سعی کنید آن را بخندید. من به او گفتم: "بنابراین، خوب، اگر ما همچنان به خندیدند، من هرگز به پایان نخواهم رسید. جمع آوری! بعدا ما درباره آنچه که در اینجا اتفاق می افتد بحث می کنیم. "

- و بین شما ...

- ... هرگز چیزی بیش از روابط خوب دوستانه نیست.

- آیا شما شکوه را طعم می دهید؟

- این مجموعه عالی است، اما تمام این جنون در اطراف نمایش تلویزیونی ... گوش دادن، عجیب است. من نمی خواهم کسی را به هیچ وجه متهم کنم، و در عین حال، زمانی که یک اردوگاه چادر در زیر باتلاق هتل شما شکسته شده است، و هر روز شما باید از طریق آن عبور کنید ... بله، کلمه "عجیب و غریب" مناسب است به عنوان غیر ممکن است . گاهی اوقات من جاستین بیبر یا کسی را به این ترتیب احساس می کنم.

بازیگر برای مدت زمان طولانی یک رمان را با یک همکار برای تیراندازی امیلی کلارک نسبت داد

بازیگر برای مدت زمان طولانی یک رمان را با یک همکار برای تیراندازی امیلی کلارک نسبت داد

عکس: Instagram.com

- و شما آن را دوست ندارید؟

- به نظر می رسد که من شکایت نمی کنم، اما نه، من آن را دوست ندارم. من بسیار خوشحالم که شهرت را تجربه کرده ام، اما به طور مداوم در آن زندگی می کنم - نه داستان من.

- چرا؟

- من خودم گرفتم که شکوه من را فریب می دهد. به نظر می رسد که من باید خوشحال باشم که من "مشهور" هستم (نقل قول های "هوا" و لبخند می زند)، اما در واقع من تبدیل به تحریک پذیر، خواستار و بدبختی می شود. من خیلی دوست ندارم و دوستان من به طور مداوم شکایت می کنند که در حال حاضر شما نمی توانید با من در پارک راه بروید.

- به دلیل پاپارازی؟

- بله، و به خاطر طرفداران. همه این غرور با عکس کمی سرکوب شده است. و بنابراین من تصمیم گرفتم که روزهایی وجود داشته باشد که من فقط با طرفداران عکسبرداری نخواهم کرد. من بسیار ناخوشایند برای رد کردن مردم، من به آنها هزار بار عذرخواهی می کنم، اما گاهی اوقات کمک نمی کند، برخی از آنها عصبانی هستند. از سوی دیگر، من نمی توانم از تصمیم من عقب نشینی کنم. این به خصوص از عکس با گل رز درست است. ما هرگز عکس های مشترک را منتشر نمی کنیم. در غیر این صورت، این باعث می شود رابطه شبیه به کمردرد باشد. مثل اینکه ما مثل یک سیرک در جاده هستیم.

- رز گل لسلی، همکار شما است. و همسر شما.

- کاملا درست است ما با هم بازی کردیم، و ما یک خط عاشقانه داشتیم. در حقیقت عاشق یکدیگر شدم. ازدواج کرد.

- شما در مورد رمان خود بسیار شگفت انگیز هستید. بله، و شما آن را برای مدت طولانی پنهان کردید.

"ما هرگز مخفی نشدیم، اما به طور خاص احساسات را نشان نداد". من نمی دانم، به نظر می رسد طبیعی نیست که در مورد زندگی شخصی در مطبوعات بحث نکنیم. من نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم. این فقط کسب و کار ما است. و حتی اگر من واقعا می خواستم برخی از جزئیات را به اشتراک بگذارم، شاید در برابر آن افزایش یابد. چون من سکوت میکنم من صمیمانه معتقدم که ما حق فضای شخصی ما داریم.

- معمولا زوج های معروف به طور عمومی احساسات خود را اعلام می کنند. شما حتی در مورد مشارکت سکوت می کنید.

- خب، در اینجا ما مخفی هستیم. (لبخند می زند.) بیشتر من چیزی نمی گویم، هر چند.

- به من بگویید حداقل دختران دوست دارید. اساسا.

- با حس خوبی از طنز. شما می دانید، چنین مشکل واقعی را پیدا کنید. دختران هم اکنون در مورد خودشان فهمیدند و نمی دانند که چگونه خود را خنده می دهند یا آن را به شدت انجام می دهند، به طوری که گاهی اوقات ترسیده اند. در یک کلمه، به طور ایده آل، زمانی که شما می توانید یکدیگر را فشار دهید، بدون ترس از مجازات، بلکه دانستن نحوه رفتن به جهنم.

- بیایید درباره حوزه حرفه ای صحبت کنیم. ما قبلا این موضوع را کمی لمس کرده ایم. ما در مورد پروژه جدید خود، سریال تلویزیونی تاریخی تاریخی "پودر" صحبت می کنیم. به من بگویید چطور به آنجا رسیدید

- به خوبی نگاه کنید. نام دوم من Katsby است، این نام فرزند مادر من است. قهرمان اصلی "Porosha" - رابرت کایسبی، الهام بخش توطئه گران که می خواستند پارلمان را در سال 1605 منفجر کنند. رابرت اجداد من است، و داستان با طرح پودر همیشه بخشی از افسانه خانواده بود. هنگامی که ما داستان خود را از هم جدا می کنیم، معلوم شد که Keatsby بود، و نه پسر روباه، رهبر توطئه گران بود، من فقط آتش گرفتم این ایده را برای از بین بردن یک فیلم در مورد آن گرفتم.

این کنجکاو است که در نهایت، هارتون واقعا با یک همکار در این مجموعه ازدواج کرد، اما دیگر - بازیگر زن گلدوزی

این کنجکاو است که در نهایت، هارتون واقعا با یک همکار در این مجموعه ازدواج کرد، اما دیگر - بازیگر زن گلدوزی

عکس: Legion-media.ru.

- به این ترتیب، شما نه تنها نقش اجداد خود را انجام می دهید ...

- بله، این اولین تجربه من در تولید است. به خاطر این مورد، ما یک شرکت را با بهترین دوست من ایجاد کردیم و "پودر" پروژه آزمایشی ما شد. این خنده دار است، به دلیل چهار سال پیش من به نماینده من گفتم، آنها می گویند، عالی خواهد بود برای پایان دادن به این شمشیر، اسب سواری، موهای بلند. خوب است که سعی کنید، در پایان! من از او پرسیدم دیگر من را در نوارهای تاریخی نگذارید: "هیچ اسب بیشتری، من از شما التماس نمی کنم!" و نتیجه چیست؟ من خودم مجموعه ای را ایجاد کردم که در آن سوار می شوم. همیشه چیزی را اعلام کنید، قول می دهم - و گام برداریم. اما گوش کن، من یک بازیگر نیستم که برای همیشه در زره رقص باشد.

- آنها با اسب ها می گویند که شما یک رابطه خاص دارید.

- آه، بله، من نوعی کاستور اسب است. من نمی دانم چگونه آن را دریافت کنم، من به طور کلی با این حیوانات برای اولین بار در بازی های تیراندازی دیدم. من به بالا نگاه نمی کنم بسیار قابل توجه نیست، اما من مطالعه می کنم. من وقت زیادی را صرف می کنم، من فکر می کنم این حیوانات با شکوه هستند - ظاهرا، آنها به سادگی به من پاسخ می دهند. من متوجه شدم که اگر این نوع برای درمان جهان باشد، به همان شیوه پاسخ می دهد.

- چه ژانر شما را بیشتر از دیگران جذب می کند؟

- من کمدی را دوست دارم اما من می ترسم در نقاشی های کمدی شلیک کنم.

- چرا؟

- همانطور که در مورد فیلم های تاریخی، خطر تبدیل شدن به یک گروگان گیری وجود دارد. من نمی خواهم که من به عنوان "نهنگ بریده" تعریف کنم. و بدتر از "نهنگ بچه" (رشد بازیگر یکصد هفتاد و سه سانتیمتر - تقریبا. aut.). هنگامی که معلوم شد که من ریش بودم، من خودم را قسم دادم که هرگز آن را هرگز دریافت نخواهم کرد. پس از همه، بدون ریش، من واقعا به عنوان یک کودک متخلف نگاه می کنم. من از زمانی که آنها را درک می کنند نفرت دارم و چندین بار مجبور به اثبات دیگران بود که من دور از بچه هستم.

- آیا شما به نظرات دیگران وابسته هستید؟

- شاید بله به عنوان مثال، من نگران هستم که در این گفتگو من خودم را به عنوان یک نوع متکبر نشان دادم، و این نیست. بنابراین، من سعی می کنم با دقت با روزنامه نگاران رفتار کنم.

- آیا شما در شبکه های اجتماعی حساب دارید؟

- وجود دارد، اما من آنها را هدایت نمی کنم.

- چرا؟

- من نمی خواهم بیشتر درباره خودم حرف بزنم. و به طور کلی، من سعی می کنم به شبکه های اجتماعی بروم، زیرا این است که نوعی تمرکز بلندپروازانه دروغ در مورد من و زندگی من است.

- شما واقعا بسیار جدی هستید حتی هم همینطور.

- این، دلایل. اخیرا من فکر می کنم برخی از حماقت جنسیت را از بین می برد

و عینیت - صنعت فیلم همچنین می تواند به مردان و همچنین زنان بی رحمانه باشد. در نتیجه، در چاپ، کلمات من تحریف شدند و از زمینه خارج شدند. حالا هر کلمه ای را وزن می کنم به ویژه هنگامی که آن را به چنین موضوع داغ می آید.

- پس چه در مورد عینی سازی و جنسیت، شما توضیح نمی دهید؟

"من مطمئن هستم که یک مرد، مانند یک زن، می تواند به دلیل این واقعیت که به یک شیء سکسی تبدیل شده است، رنج می برد. رسانه ها هر بخش از بدن من را مورد بحث قرار دادند، که توانستند دریافت کنند. به یاد داشته باشید که روزنامه نگاران به شدت به یک باند لگن نگاه کردند، که در آن من به نوعی ستاره دار بودم. آیا از چنین توجه ناسالم ناراحت بود؟ البته. آیا من فکر می کنم که من به عنوان زنانی که به یک جسم جنسی تبدیل می شوند، اغلب و طولانی تر از مردان هستند؟ نه من سعی نکردم مقایسه کنم، سعی کردم آن را تحلیل کنم.

- به هر حال، شما به تازگی به چهره یک کمپین تبلیغاتی از یک خانه مد مشهور شد. آیا شما در مد درک می کنید؟

- من فقط می توانم بگویم که سعی می کنم چیزهایی را بپوشم. من این مسیر را درک نمی کنم. در لباس بر روی اندازه شما به نظر می رسد مانند یک کیسه سیب زمینی. این همه چیزی است که می توانم در مورد مد بگویم.

- چگونه شما در مورد کمد لباس سیاه احساس می کنید (شخصیت Charnington John Snow در طرح لباس های سیاه را پوشانده است، نماد آن از دنیای سکولار است. - تقریبا. auth.)؟

- بیش از کاملا (می خندد) نه، با این حال، سیاه و تنگ - چه چیزی من را بالا می برد. و شما به یاد داشته باشید، من از آن متنفرم که کم است.

- والدین شما چگونه به صحنه های فرانک مربوط می شوند که گاهی اوقات شما را حذف می کنید؟

- آنها مردم عاقل هستند که درک می کنند که این بخشی از حرفه من است. به طور کلی، من یک خوش شانس بزرگ هستم. پدر و مادر بسیار دوست داشتنی هستند، از والدین حمایت می کنند. و آنها هنوز هم با هم هستند برای من، این یک نمونه از روابط واقعی، یک خانواده واقعی است.

- به من در مورد دوران کودکی خود بگویید، لطفا.

- خانواده من و من یک طبقه متوسط ​​کلاسیک بودم. والدین من همیشه به ساختار دولتی اعتقاد داشتند، زیرا ما با برادر در بیمارستان های عادی رفتار کردیم، به مهد کودک ها و مدارس عادی رفتیم. به یاد داشته باشید، من مصاحبه ای با یک نشریه آمریکایی دادم، روزنامه نگار پس از آن بسیار شگفت زده شد: "چگونه پدر شما یک بارون است، شما یک نسل از چارلز دوم هستید، و شما در یک مدرسه خصوصی تحصیل نکرده اید؟" چه می توانم پاسخ دهم؟ اگر هنوز هم با یک پسر طلای خوراکی من را در نظر گرفتید، می توانید چنین ایده ای درباره من را رد کنید. البته، من به داستان خانوادگی من افتخار می کنم، اما او به طور مستقیم به شما نمی گوید که من هستم. اجداد من من نیستند به هر حال، من به یاد داشته باشید مدرسه به یاد داشته باشید. او عالی بود! من می خواهم فرزندانم را در همان مطالعه مطالعه کنم. خوب، زمانی که فرزندان من ظاهر می شوند.

- و کودکان آینده شما را می بینید؟

- من واقعا رویکرد والدینم را دوست دارم وقتی آنها زیر چهل بودند، با آنها ظاهر شدند. به نظر می رسد این سن را درک می کند و خیلی زیاد است. بنابراین ... امیدوارم که ما در لندن با کودکان زندگی خواهیم کرد، آنها یک محیط چند ملیتی و چند فرهنگی را خواهند دید، در پذیرش، در پذیرش، تحمل خواهند شد. من می خواهم در آخر هفته به شهر بروم، از هوا لذت می برد، خاطرات بی سر و صدا به دست آمد. به تماشای یک آسمان باز خاموش، آموخته به احساس.

- "بی صدا"؟ به نظر می رسد کسی در اینجا شاعر غیر قابل تشخیص است!

- آه آره! (می خندد.) هنگامی که من یک نوجوان بودم، اشعار منزجر کننده نوشت. او یک پسر خلاقانه عاشقانه وحشتناک بود. به طور مداوم از چیزی در مورد بازیگر، و سپس در مورد روزنامه نگاری خواب. میدونی چیه؟ (لبخند می زند.) من می گویم که برخی از اشعار من هیچ چیز نبودند!

- شما درک می کنید که اکنون تصویر طرفداران مورد علاقه است، به طور کامل توسعه یافته است؟ مرد خوش تیپ بلند مو، کمی بسته شده است، نه عادت به چت در مورد شخصی، عاشقانه در اسب، اشعار ...

- حالا من چیزی نوشتم (می خندد.) اما من هنوز خیلی بخوانم. اخیرا با یک کتاب به نام "شادی" ملاقات کرد. من از همه خواسته ام که آن را بخوانم. من تحت تاثیر بزرگ هستم!

- او در مورد چه چیزی صحبت میکند؟

- در مورد شادی که ما در چیزهای ساده هستیم. شب در خانه، شام خانواده. این عمیق، مقرون به صرفه است. کسانی که در جستجوی شادی هستند - رهبری خود را به عمل!

ادامه مطلب