آنا خلیویچ: "در گفتگو با شوهرم، شما باید کلمات را انتخاب کنید"

Anonim

- آنا، در منطق شما باید در سفر عروسی باشید، و شما در مسکو هستید. چرا؟

- خدا را شکر، فردا ما پرواز می کنیم. بنابراین شرایط این بود که ما روز بعد از عروسی کار نکردیم. واقعیت این است که ما آماده نشدیم: من مدت گذرنامه را منقضی کرده ام، و زمانی که ما یک جدید دریافت کردیم، ما وقت نداشتیم ویزا را انجام دهیم. بلافاصله پس از جشن، ما به آژانس مسافرتی رفتیم. خوشحال، با حلقه ها، گذرنامه، پول. "ما هر جا برای دو هفته هستیم!" - ما گفتیم. و دختر به عنوان قطع: "تنها ترکیه. برای یک هفته 350 هزار. " برای چنین پولی به ترکیه بروید - این یک گناه است! و ما ناراحت، رفته بود. در حال حاضر ما قبلا "شنگن" دریافت کرده ایم و فردا ما به یونان پرواز می کنیم. ما می خواهیم ماشین را ببریم و در همه جا سوار شویم. البته، برای پولی که می توانید در جایی خارج از اقیانوس پرواز کنید. برچسب های قیمت دیوانه هستند، من نمی دانم که با آن ارتباط دارد. احتمالا با این واقعیت که ما دیر تلاش کرده ایم. اما ما ناامید نیستیم. اگرچه هنوز هتل نداریم. فقط بلیط ها وجود دارد.

- به نظر می رسد، "وحشی" پرواز؟

- متأسفانه ... اما خیلی سرگرم کننده تر است. (خنده حضار)

- آیا شما قبلا پس از تعطیلات آرام شده اید؟ پس از همه، آماده سازی عروسی توده نیروها و زمان را از بین می برد.

- خیلی سرد بود! پس از آن، ما تحت پوشش یک سرپرست پس از درخت قرار گرفتیم. چنین احساساتی سحر آمیز بود، بسیاری از کلمات عشق گفتند. و دو روز بعد ما را ناراحت کردیم. این اتفاق افتاد

- به سرعت افزایش یافته است؟

- (من برای مدت طولانی فکر می کنم.) این وضعیت بسیار شخصی بود. بنابراین این اتفاق افتاد که ما ظرف یک هفته قرار داده ایم. حالا همه چیز بهبود یافته است، همه چیز خوب است. اما Euphoria باقی مانده است. بنابراین، من دعا می کنم که ماه عسل ما این احساسات پس از آن را بازگرداند.

یکی از اولین تصاویر از عروسی آنا Hilkevich، که در شبکه ظاهر شد. عکس: instagram.com/r_merelyan.

یکی از اولین تصاویر از عروسی آنا Hilkevich، که در شبکه ظاهر شد. عکس: instagram.com/r_merelyan.

- آنا، به دلیل برنامه کاری متراکم شما، یک عروسی را در دو هفته برگزار کردید. به اشتراک گذاشتن دستور العمل، چگونگی ترتیب تعطیلات شیک در یک زمان کوتاه؟

- این بسیار دشوار است! من هیچ کس را به تکرار توصیه نمی کنم. شروع به آماده شدن برای عروسی، حداقل یک ماه برای دو ماه نیاز دارید. و دستور العمل من: خود را در دست بگیرید و تصمیم بگیرید، تصمیم بگیرید، تمام دامنه ها را حل کنید.

- گفته شده است که احساسات عاشقان را می توان در طول تعمیر بررسی کرد. و هنگامی که سازماندهی یک رابطه پیروزی نیز مورد آزمایش قرار می گیرد؟

- به نظر من به نظر می رسید که احساسات ما به خصوص مورد آزمایش قرار نگرفتند. ما هنوز تعمیر نکرده ایم، اما عروسی قبلا تسلط یافته است. البته، البته مشکلات وجود داشت. اما آنها در زندگی خانوادگی ما قابل توجه هستند، صرف نظر از عروسی.

- شما به نحوی گفتم که پس از آشنایی با آرتور، دیدگاه های خود را در مورد مشارکت تغییر دادند. چگونه آن را مدیریت کردید؟

- من مجبور شدم کمی تحت یک مرد عاطفی تنظیم کنم. در گفتگو با او، شما باید کلمات را انتخاب کنید و فکر کنید که می گویید. و شخصیت زیاد نشان نمی دهد، در غیر این صورت من خودم را به من نشان می دهد. به طور کلی، من آموختم که مانند یک زن رفتار کنم. اگرچه من بیشتر از مردان کار می کردم.

- سخت بود که خودمان را بشکنیم؟

- گاهی. این اتفاق می افتد، ما نزاع می کنیم. من گریه می کنم، و پس از آن من فکر می کنم: چرا این اشک، چرا من احساسات، ضعف من را نشان می دهم؟ و مادر من به من گفت: "شما یک فرد را دوست دارید. و هنگامی که شما دوست دارید - همیشه خیلی. "

- گفته شده است که در اولین جلسه شما یکدیگر را تحت تاثیر قرار دادن ...

- برعکس، ما در اولین جلسه یکدیگر را دوست داشتیم. این فقط اتفاق افتاد که اولین گوشی من آرتور بود. و، به این ترتیب، او دوست دخترم را دریافت کرد. در واقع، من، و او بلافاصله متوجه شد که آنها خوب بودند. در تاریخ اول، ما بازی هیئت مدیره را بازی کردیم و دیدم که ما به طور یکسان فکر می کنیم و یکدیگر را با نیمی از آنها درک می کنیم. شاید این صداهای احمقانه باشد، اما این است.

- هر دختر رویاهای یک داستان پری، آیا او آن را دریافت کرد؟

- من فکر می کنم معلوم شد. همه ما از طریق طرح کلاسیک روابط رفتیم. ما برای مدت طولانی بوسیدیم، آنها فقط ملاقات کردند، یکدیگر را به رسمیت شناختیم. پیاده روی تا شش صبح - به طور کلی، همه چیز درست است.

- چرا تاریخ عروسی را برای تقریبا یک سال انتقال دادید؟

- ما "سوختگی" نداریم - چه چیزی باید با چیزی ازدواج کنیم؟ آنها نمیتوانستند به طور کامل آویزان شوند، اما ما می خواهیم به یک کودک تولد بدهیم، و بهتر است در ازدواج انجام شود. بنابراین باید باشد.

- آیا شما حق دارید؟

- آره. ما ترجیح می دهیم با توجه به طرح کلاسیک عمل کنیم.

آنا خلیویچ و آرتور ولکوف در 7 اوت ازدواج کردند. به گفته نیویورک ها، آنها نمی توانند ازدواج خود را به طور رسمی ثبت کنند، اما آنها می خواهند فرزندان خود را در خانواده واقعی آموزش دهند. عکس: instagram.com/annakhilkeVich.

آنا خلیویچ و آرتور ولکوف در 7 اوت ازدواج کردند. به گفته نیویورک ها، آنها نمی توانند ازدواج خود را به طور رسمی ثبت کنند، اما آنها می خواهند فرزندان خود را در خانواده واقعی آموزش دهند. عکس: instagram.com/annakhilkeVich.

- مادربزرگان آینده و پدربزرگ و مادربزرگ در مورد نوه ها خواسته می شود؟

- آنها بسیار انتظار دارند. سال آینده به خاطر من خواهد بود، بنابراین من فقط رویای نوه ها رویا هستم. و مادر من هنوز بی سر و صدا در تماشای دیده بان است. (لبخند می زند.)

- آیا شما قبلا تصمیم گرفتید زمانی که به والدین تبدیل شوید؟

- خدا چطوری

- حالا شما شوهر و همسر هستید آیا شما آن را باور دارید؟

- هنوز درک نشده است. حتی قبل از عروسی، ما یک رابطه خانوادگی گرم داشتیم. و ما می خواهیم همه چیز را در طول زندگی نشان دهیم. ما به این افسانه ای اعتقاد داریم. والدین من با هم 43 سال و یکدیگر را دوست دارند. والدین آرتور نیز

- آیا شما قبلا یکدیگر را "شوهر" و "همسر" تماس می دهید؟

- هنگامی که آن را وجود ندارد، پس من می گویم "شوهر". ناگهان شروع به صحبت برای خود کرد. "شوهر" یک کلمه کوتاه است. به عنوان مثال، راحت تر از "مرد جوان من" است. گاهی اوقات گاهی اوقات ما به یکدیگر تجدید نظر می کنیم.

- به دلایلی، اعتقاد بر این است که بازیگران در خانه مشغول به کار نیستند، اما شما فقط وقت خود را پرداخت می کنید. آیا شما یک شوهر را با غذاهای خوشمزه یا برخی از مهارت های دیگر که زنان خانه دار افتخار می کنند، شگفت زده می کنید؟

- من همه چیز را که زن باید انجام دهم انجام دهم. من خودم خیلی زیاد هستم، اما من خودم را می خواهم. من آماده ام، می توانم چیزی را بچرخانم، اما نه نوشت. یک پاک کننده یک بار در هفته به ما می آید، او سکته مغزی می کند. اگر چه من واقعا دوست دارم این کار را انجام دهم. این از دوران کودکی است. مادر من و خواهر بزرگتر من در سیندرلا بازی کردند: من به نظر می رسید قادر به تمیز کردن و شستشو بود. و من واقعا آن را دوست داشتم این همان چیزی است که من برای وظایف خانه آموختم. (خنده حضار) به هر حال، یک بازی بسیار خوب برای یک دختر.

- آنا، شما یک بازیگر محبوب هستید، که تمام روزها تقریبا برای یک سال پیش از آن رنگ شده اند. آرتور آماده است تا با این کار منقضی شود یا به نحوی برنامه خود را تنظیم کنید؟

- او این را دوست دارد. بله، من خودم نمیتوانم در خانه نشستم و هیچ کاری انجام ندهم. در حالی که نیازی به تنظیم برنامه شما نیست. و بعد از آن - همه چیز بستگی به شرایط دارد.

- در حال حاضر فصل تلویزیونی جدید شروع می شود. شما قبلا می توانید به شما بگویید که شما طرفداران را خوشحال خواهید کرد؟

- به زودی نخستین دو کارتون وجود خواهد داشت که در آن من در حال پخش صدا هستم. سپس، من امیدوارم، نمایش سری "بخش"، سری جدید "Univers" را نشان دهد. من هنوز باید از فیلم بیرون بروم "من به یاد می آورم - من به یاد نمی آورم!" و آرتاوس سینما "چشم های نزدیک"، که در آن من معلم کلاس اول را بازی می کنم.

- خیلی زیاد! چقدر وقت دارید؟

- من همیشه وقت خود را برای برتر خود دارم! (خنده حضار)

ادامه مطلب