Arkady Ukupnik: "دختر من یک کودک عالمت است"

Anonim

به نظر می رسد که زایمان دیر به یک روند مطلق زمان ما می شود. آماده شدن برای تبدیل شدن به یک مادر از بازیگر اولگا کابو. کریستینا Orbakayte 30 مارس به تولد یک دختر کلودیا، و Evelina Blonds 4 آوریل را به دست آورد. Arkady و ناتالیا Ukupniki، تماشای همکاران خود را در کارگاه خلاق، از آنها حمایت کنید، پس از همه، در سن بالغ، غیر ممکن است درک کنید که کودکان گل های زندگی هستند.

آنها واقعا همه چهارده سال ازدواج با این احساس که خوب و با هم زندگی می کردند، زندگی می کردند. ناتالیا و آرکادی به طور کامل در یکدیگر محلول شدند، تقریبا هرگز از بین نرفتند. علاوه بر این، Arcadia قبلا دو فرزند از اولین ازدواج ها رشد کرده است و می گویند که سوال ادامه این جنس به شدت به او علاقه مند است، غیر ممکن است. در عوض، آنها معتقد بودند: چرا که هر دو به طور کامل سالم هستند، پس از آن بر روی تمام اراده از بالا - همانطور که اتفاق می افتد، و این اتفاق می افتد ...

Arkady Ukpnik: "لحظه ای که ناتاشا بارداری خود را گزارش کرد، به خوبی به یاد می آورم. ما به کنسرت اسرائیل پرواز کردیم - دوستان من را دعوت کردند تا در روز تولد خود در ایلات صحبت کنند. من به او رفتم، به عملکرد خودم تبریک می گویم، و او را با ناتاشا دعوت کرد تا چند روز با او بماند. ما چهار روز را از بین بردیم، به مسکو پرواز کردیم، و یک هفته بعد ناتاشا به من می گوید: "ناز! به نظر من، ما در خانم ها هستیم! "من برای اولین بار این را درک نکردم. (می خندد) سپس او به طور کلی به من توضیح داد که ما به اسرائیل رفتیم و سپس سه نفری را پرواز کردیم. آیا ممکن است فراموش کنم؟! "

ناتالیا Ukupnik: "برای هر زن در یک ازدواج موفق، چنین اخبار شادی بزرگ است. شخصا، احساس خوشبختی داشتم. شما هنوز هم نمی دانید که چه چیزی است، اما در حال حاضر - Euphoria و پرواز. "

Arkady: "جالب ترین است که در پنج دقیقه پس از شنیده ام که ما یک کودک داریم، ما شروع به بحث در مورد مدرسه ای که او به جایی که او زندگی خواهد کرد بحث می کنیم. من حتی به یاد داشته باشید، گفت: "توقف، دوم! به نظر من، قبل از آن، دور! "اما ناتاشا مخالفت کرد:" نه، اجازه دهید همه چیز را در حال حاضر بحث کنیم! "این، از اول دقیقه، کل راه زندگی شما به طور چشمگیری تغییر می کند. شما شروع به فکر کردن به دسته های کاملا متفاوت می کنید. و پس از همه، خیلی غیر معمول است، قبل از همه، قبل از اینکه همه چیز به برخی از لباس های دیگر رفت، تمام برنامه ها کاملا متفاوت بود. "

دوستانتان چگونه به تغییرات آینده در خانواده واکنش نشان دادند؟

Arkady: "هر کس تبریک گفته است. ناتالیا در ازدواج تقریبا پانزده ساله، اما خداوند به فرزندانش نداد. همه چیز نبود و نه، و ناگهان این اتفاق افتاد! احتمالا، بنابراین همه بسیار خوشحال بودند. یک فرد واحد وجود نداشت که انگشت خود را در معبد چرخاند. اما زمانی که این خبر در اینترنت ظاهر شد، سپس نظرات مجبور به خواندن متفاوت بود. اما این اینترنت است ... "

آیا واقعا یک لحظه در منفی وجود دارد؟

Arkady: "چیزهای بسیار ناخوشایند وجود داشت. اما آنها شخصیت ها را نوشتند، برای من کاملا غیر ضروری و کاملا درک نمی کنند. "

Arkady Ukupnik عکس: آرشیو شخصی از خانواده های Ukupnikov.

Arkady Ukupnik عکس: آرشیو شخصی از خانواده های Ukupnikov.

در دوران بارداری ناتالیا، شما همچنان در احزاب سکولار ظاهر شد. هیچ گونه خرافاتی در این مورد وجود نداشت؟

Arkady: "صادقانه، به این معنا، فرزند دیررس احتیاط می کند. مردم هنوز متفاوت هستند من به هیچ نوع لعنتی باور ندارم، اما گوش دادن. بنابراین، ما این اطلاعات را تا زمانی که ممکن است در امنیت برگزار شود. اما بعد از همه، من یک فرد سکولار هستم، بنابراین، در یک دوره مشخص، همه چیز آشکار شده است. این غیرممکن بود که همسرش قفل شود، در چهار دیوار! (خنده حضار) بعد از همه، شما می توانید آسیب بیشتری به کودک اعمال کنید: اگر مادر آینده از نظر اخلاقی سرکوب و خالی باشد، همه آنها به کودک منتقل می شوند. بنابراین، ما "رمزگذاری شده" را متوقف کردیم و آرام به پرینت رفتیم، شکم ما را با اعتماد به نفس جامع نشان داد: هیچ چیز بد فقط می تواند رخ دهد! بنابراین هر یک از دیگران گفته شد: اگر همه چیز برای ما اتفاق افتاد، همه چیز خوب خواهد بود! "

ناتالیا: "در حالی که من باردار بودم، آن را قابل توجه نبودم. ما این واقعیت را حتی از والدین پنهان کردیم. اما پس از همه، زمانی که شادی واضح است، خرافات ناپدید می شود. "

سرزمین موعود

آیا این به این دلیل است که کودک در اسرائیل تصور می شد، آیا شما تصمیم گرفتید و در آنجا تولد کنید؟

Arkady: "همه چیز صرفا عاطفی اتفاق افتاد. ما در ماه ششم بودیم و در ماه مه به آرامش رفتیم. حرارت. نزدیک. بدون ویزا و در حالی که آنها استراحت کردند، در نظر گرفته شده، کلینیک های اروپایی را در نظر گرفتند. ما تصمیم گرفتیم وضعیت و اسرائیل را بررسی کنیم. و ما باید بگویم، من واقعا آن را دوست داشتم. من همه چیز را دوست داشتم و رویکرد به زنان در کار، و مراقبت از آنها و کارکنان توجه. همه ما نشان داد، گفت. بله، و سیاست قیمت گذاری به نظر می رسید. این سه بار ارزان تر از زایمان از کلینیک های نخبه ما است که مادران معروف روسیه به زایمان می رسند. و پس از آن ما فکر کردیم: فرزند ما باید در پایان ماه ژوئیه متولد شود، بسیار بهتر و مفید تر برای صرف این زمان در دریا در خلق و خوی زیبا، به جای اینکه مسکو و گرد و خاکی. و نگرش مثبت پیش از زایمان، من مطمئن بودم، نقش مهمی در تولد یک کودک ایفا کردم. درست است، ما منتظر یک دختر در پایان ماه جولای بود، اما تاخیر وجود داشت. به عنوان یک نتیجه، او اولین صفر هشتم متولد شد. و بسیار مهم است. اول، من هجدهم متولد شدم - تنها و هشتم، دوم، دوم، ما در یک آپارتمان هجدهم زندگی می کنیم، و سوم، اولین ماه اوت روز عروسی پدر و مادر من است. اعتقاد باور نداشت، اما او در زمان متولد شد. "

و زایمان گذشت ...

Arkady: "همه چیز فوق العاده بود. من حتی با زایمان با همه ی از این رو نتیجه گرفتم. "

چه نوع جریان؟

arkady : "چگونه چه؟ برش بند ناف، پذیرش کودک. بعد از یک دقیقه پس از تولد او یک دختر را به دست من داده شد! همه اینها احساساتی است که من عاطفی را در سن من تکان دادم. ظهور یک موجود بومی، که پس از یک دقیقه من به شما با چشم های بزرگ نگاه می کنم، و به نظر می رسد که آن را دقیق تر از شما یک بار صد بار، یکی از قدرتمند ترین تصورات است که من در زندگی من نگران است. شما فقط به این جنگل شیرجه رفتن - و این است که! چگونه به پرواز به فضا! این توسط کلمات منتقل نمی شود. "

ناتالیا: "بله، خوشبختانه، تولد به راحتی رفت. من نمی توانم در مورد سلامت خودم شکایت کنم، نه در طبیعت یا پزشکان. و علاوه بر این، من احساس حمایت از Arkady. او، حضور در زایمان، از من حمایت کرد، نگران بود. و این اعتماد به نفس را تحریک می کند که همه چیز خوب خواهد بود. اولین تولد همیشه ناشناخته است، اگرچه شما خیلی خواندنی و از اینترنت یاد می گیرید ... اما هنوز هم غیرممکن است که آن را پیش از این تصور کنید. از آنجا که صوفیه اولین فرزند من است، من از خود فرآیند خیلی زیاد نمی دانستم. این راز نیست که کودک به نظر می رسد در آرد، بنابراین انتظار از این آرد زن، البته، scarecrow. "

Arkady Ukupnik با همسر و دختر خود. عکس: آرشیو شخصی از نیش خانواده.

Arkady Ukupnik با همسر و دختر خود. عکس: آرشیو شخصی از نیش خانواده.

Arkady، آیا شما تصمیم گرفتید که در زایمان شرکت کنید یا ناتاشا برای این کار پرسید؟

ناتالیا: "من نمی پرسم، هر دو برای ما واضح بود. Arkady من را به حمایت از من برنامه ریزی کرد، و من واقعا بر حمایت او شمارش کردم. بنابراین، سوال از پرسیدن، متقاعد کردن، ایستاده بود. "

Arkady: "البته، ما در این لحظه بحث کردیم. چه نوع گناه، بسیاری از زنان نمی خواهند حضور همسران خود را در زایمان داشته باشند. اما ما تصمیم گرفتیم. علاوه بر این، من درک کردم: ناتاشا به من نیاز دارد که نزدیک شود. خوب، در خودم مطمئن بودم: من هنوز تحمل خواهم کرد. و من هیچ وحشت نکردم. "

Arkady، شما قبلا فرزندان از ازدواج های قبلی دارید. اما شاهد ظاهر یک کودک بر روی نور شما برای اولین بار تبدیل شد؟

Arkady: "بله، فرزندان قبلی معمولا متولد شده اند، یعنی بدون من. آنها پس از مدتی در حال حاضر در مبدل ها برداشته شدند. این احساسات دیگر بود. "

فرزند قدیم

نام دختر زمانی که آنها به چشم های بی دست خود نگاه می کردند اختراع شد؟

ناتالیا: "ما نامی را که برنامه ریزی کردیم داشتیم. اما زمانی که دختر متولد شد، به نظر می رسید که آن را برای او مناسب نبود. این یک نوع آزمون بود. زمان فشرده شد کودک از کشور غیر ممکن است غیر ممکن است. ده روز گذشت، و هیچ نامی وجود ندارد و هیچ، ما دوستان، والدین، ما به چیزی توصیه کردیم، اما چیزی را دوست نداشتیم. در اینجا شروع به وحشت کرد. ما هرگز به هیچ تصمیمی رسیدیم از یک طرف، ما سعی کردیم بر اختلالات گزینه های مختلف کنار بیاییم، و از سوی دیگر، کودک به نام برای زندگی به دست می آید. نام یک نوع سرنوشت است. ما می خواستیم با دختر تماس بگیریم تا به آنها افتخار کنیم. به نظر من این است که در نهایت ما یک نسخه زیبا پیدا کردیم - صوفیه. ما از حرف "C" از دست دادیم، زیرا Arkady دارای نام وسطی برای حرف "C" است. ما و نام اول این نامه بود، اما من آن را فهمیدم تا آن را افشا کنم - شاید ما هنوز از آنها استفاده خواهیم کرد. " (خنده حضار)

Arkady Ukupnik عکس: آرشیو شخصی از خانواده های Ukupnikov.

Arkady Ukupnik عکس: آرشیو شخصی از خانواده های Ukupnikov.

Arkady: "بله، با نام یک مشکل وجود داشت. لازم بود اسناد زایمان را صادر کنیم، و نمی توانستیم تصمیم بگیریم. اما با تلاش های عمومی، با بحث های طولانی و شبانه، ما به یک معترض مشترک رسیدیم و نام دختر صوفیه را به دست آوردیم. به نظر من، زیبا! "

Arkady، کودکان بزرگتر شما با پر کردن دوباره به شما تبریک گفتند؟

Arkady: "البته، البته، چنین چیزی را در زندگی من انتظار نداشتند. اما، به طور طبیعی، ما خوشحال بودیم! تبریک گفت. "

آیا شما به Sofia نگاه می کنید؟

Arkady: "پسر از آلمان وارد شد. من خواهرم را دیدم به طور کلی، من یک مرد کوچک را دیدم، که او از آینده مراقبت خواهد کرد. همه چیز خوب است! "

چه کسی دختر را دوست دارد؟

Arkady (با افتخار) : "همانطور که می گویند، او دختر پدر است! یکی از دوست دختر ما، به دنبال سوفیا، گفت: "یک فرزند صمیمی!" بله، شما رد نخواهید کرد. " (خنده حضار)

آیا شما پدر و مادر دیوانه هستید؟

Arkady: "همانطور که معلوم شد، من صد درصد دیوان دیوانه بودم. من به طور کامل در دخترم مشغول به کار هستم: من حمام می کنم، پاک کن، غذا می خورم، با او پیاده شوم. و مهمتر از همه، من این کار را با لذت انجام می دهم. و من در سال های آینده سعی خواهم کرد تا به عنوان زمان ممکن به فرزند اختصاص دهم. "

ناتالیا: "اگرچه من اساسا یک فرد آرام هستم، من به هیچ وحشتناکی، تصعید غیر ضروری نمی افتم، اما همچنین معلوم شد که در برخی از حس مامان دیوانه. به عنوان مثال، اگر صوفیه گریه کند، من درک می کنم: این درست نیست، او به چیزی نیاز دارد. و من به چنین نقطه ای پایبند نیستم: آنها می گویند، اجازه دهید او را پرداخت کنید، سپس سام را متوقف خواهد کرد. "

در کار شما به نحوی بر ظاهر دختر تاثیر گذاشت؟

Arkady: "البته، آن را منعکس شد. من کمی سخت تر بودم که در کار شرکت کنم. اما این اولین ماه ها است. من یک پدر با تجربه هستم! (می خندد.) من می فهمم و می دانم چه چیزی برای یک ماه یا دیگر سخت است، و سپس ... یک فرد به همه چیز استفاده می شود. شما زندانی نبوده اید، نه به اردوگاه کار اجباری. این احساسات، پس از آن لذت، خوشبختی که شما دریافت می کنید، با بیش از جایگزینی کمبود زمان برای کار. خوب، من وقت ندارم، و ما کمتر از رفتن به پایین رفتن کمتر، اما ما یک زمان سه نفری کاملا! ما برای زندگی برای شهر زندگی کردیم. فرزند ما به نحوی "ساخته شده". ما برای مدت طولانی در یک آپارتمان شهری زندگی کردیم، هرچند ممکن بود به طبیعت بروم. به محض این که آنها متوجه شدند که ناتاشا باردار بود، بلافاصله در یک خانه کشور تعمیر کرد. و با ظهور دختر به حومه منتقل شد. من قبلا به طور کامل تمام فریبندهای زندگی کشور را احساس کردم. او در آنجا آرام است، بدون پرتاب دیوانه از طریق خیابان های مسکو. "

ناتالیا: "این تغییرات غیرممکن است، زیرا شما در آنها زندگی می کنید، شما در آنها هستید. به نظر می رسد که همه چیز را انجام می دهید. اما چیزی بی قید و شرط وجود دارد. ما در خانه بیشتر شده ایم. ما زمان زیادی را با کودک صرف می کنیم. در آخر هفته Arkady هیچ کاری را انجام نمی دهد. اما معمولا، همانطور که می دانید، زندگی یک موسیقیدان زندگی روزمره را به وجود نمی آورد. حالا همه چیز تغییر کرده است. "

چه کسی در شب به کودک می آید؟

Arkady: "با یکدیگر. یا به نوبه خود این بستگی دارد! "

و چگونه با صوفیه ارتباط برقرار می کنید؟ syushukate؟

Arkady: "این مکیدن نیست من درک می کنم که بهتر است با کودک به طور معمول با بزرگسالان صحبت کنید، اما بیرون نمی آید. او به طور کامل دختر باز است. بسیار مثبت است. به ندرت گریه می کند هنگامی که از خواب بیدار می شود، همیشه لبخند می زند. و پس از آن، هنگامی که شما نگاه کنید و بازتاب خود را ببینید، چگونه می توانید خورد! ما خیلی شبیه به این احساس بودیم که من به آینه نگاه می کنم. "

گهواره برای دخترم قبلا نوشتم؟

Arkady: "نه، من تعدادی از نویسندگان را نمی گیرم که آنها را می بینند. ناگهان. اگر این کار می کند اما در هر صورت، لالایی ها قبلا نوشته شده اند، که کاملا صدا می کنند. چرا رقابت؟ "

اگر شما خلاصه، کودکان دیر ...

ناتالیا: "... این عشق دیگری است، نگرش دیگری، ادراک دیگری. درخواست فرزند برای شما به شیوه ای متفاوت به نظر می رسد. آرکادی به طور کامل در دخترش حل شد. می بینمش. و من همسرم را دوست دارم، چگونه مادر خیلی خوب است. امیدوارم که صوفیه عشق را که به او بدهد قدردانی می کند. کودکان، متولد والدین بالغ، محبوب تر، موفق تر، موفقیت آمیز بودند. آنها مجتمع های کمتری را تجربه می کنند، تجاوز محیط خارجی را درک نمی کنند، زیرا زمان طولانی محافظت می شود. "

Arkady: "هنگامی که شما در پنجاه و بعد زندگی می کنید، زندگی بی پایان نیست. بنابراین، ظهور یک موجود بومی برخی از افق ها را حرکت می دهد. شما می فهمید که هنوز از دست ندهید که کل زندگی پیش رو است! (لبخند می زند.) حداقل شما یک هدف دارید کودک به شما امکان می دهد که زندگی خود را برای چند دهه آینده پیش ببرید. شما می فهمید که چه چیزی باید کاری انجام دهد. رشد کنید، فرزندتان را بالا ببرید. بنابراین، من به همه توصیه می کنم: اگر بعد از پنجاه فرصت داشته باشید، بچه ها را مصرف می کنید، از آن استفاده کنید - و زندگی شما ادامه خواهد یافت. و علاوه بر این، شما خود را احساس نمی کنید نه یک مرد که به تدریج در جایی از راه دور می رود، اما یک مرد که با اطمینان به صعود می رود. "

ادامه مطلب