جولیا Kovalchuk: "اگر شما من را مجازات می کنید، می توانم انتقام بگیرم"

Anonim

اگر آیکون سبک در آمریکا به مدت طولانی به عنوان سارا جسیکا پارکر در نظر گرفته شده است، سپس در روسیه یک دوقلو مد روز به نام جولیا Kovalchuk است. نه چندان دور، زمانی که قهرمان "جنسیت در شهر بزرگ" به مسکو آمد، آنها به طور رسمی معرفی شدند.

اما بر خلاف جسیکا، که در خارج از اقیانوس وجود دارد، در زمان آزاد خود تقریبا از عموم بسته شده است، جولیا ما همیشه در معرض دید و مدیریت در همه جا است. به نظر می رسد که او از دوران کودکی بسیار فعال است. به نحوی، بازگشت به خانه پس از مدرسه، مادر جولیا مودم با پیامی که او در نزدیکترین کاخ فرهنگ به تمام حلقه های ممکن نوشته شده بود - از MacRame به تئاتر عروسکی نوشته شده است. از آن به بعد، سبک زندگی او تقریبا تغییر کرده است.

جولیا Kovalchuk: "من از مادرم سپاسگزارم، که هرگز با من دخالت نکرد،" شاید، زیرا او خودش یک مرد خلاق بود. " اگرچه مامان به جای موارد پیچیده ای تدریس کرد، اما تجهیزات برای کارخانه ها، - در کالج، یک توده مصرف کننده بود. بنابراین، من من را محدود نکردم امروز به نظر من این است که این دقیقا همان چیزی است که شما باید فرزندان را افزایش دهید - نه آنها را در هر چارچوب قرار ندهید. اجازه دهید آنها همه چیز را که می خواهند امتحان کنند و غریزه داخلی در برخی موارد مجبور به پیوستن به این واقعیت است که او تبدیل به اصلی ترین چیز در زندگی خواهد شد. به عنوان مثال، پس از مدتی، برخی از محافل، که من تخلیه کردم، به تدریج "سقوط کرد". فقط رقص، مدرسه هنر و تئاتر عروسکی باقی مانده است. اما اما این کلاس من به طور کامل داده شد! به یاد داشته باشید زمانی که در تابستان به مادربزرگ آمد (او در اوکراین زندگی می کرد)، ایده های واقعی در آنجا مرتب شده اند. ما در اطراف کل روستا با دعوت نامه رفتیم: "سلام، امشب، دقیقا هفت ساعت، یک کنسرت وجود خواهد داشت، منتظر شما با مدفوع است." و آنها تقریبا همه ساکنان را جمع کردند. این خیلی لمس بود! "

و من خواندن آن را در دوران کودکی شما رویای تبدیل شدن به پاتولوژیست. تمایل غیر منتظره به ویژه در برابر کنسرت، رقص و تئاتر های عروسکی ...

یولیا: "این یک چندپورت است! مامان شوخی می کند که ظاهرا ژنهای پزشکی خود را احساس می کنند: هر دو مادربزرگ در این زمینه کار می کردند. بله، من در مورد حرفه جراح و پاتولوژیست رویایم. به نظر من به نظر می رسید که اگر شما واقعا می خواهید، کاملا ممکن است همه چیز را در آغوش بگیرید. من به تماشای معاملات مربوط به عملیات، با مرگ. من به یاد می آورم، مادر من و من به فیلم "شاه کنگ" رفتم. و هنگامی که یک کنگ بزرگ پادشاه توسط عملیات پیوند قلب ساخته می شود، یک قسمت وجود دارد. در آن لحظه، تقریبا تمام مخاطبان در سینما چشمانشان را بستند و تنها نشسته بودند، به صفحه نمایش نگاه کردند و با صدای بلند گفتند: "من با صدای بلند قطع کردم:" من آن را بهتر قطع کردم، و اینجا او را قطع کردم می تواند دوخته شود! "من، به هر حال، من هنوز دوست دارم فیلم های مستند که در آن علل مختلف مرگ مورد بررسی قرار گرفته است."

جولیا Kovalchuk. عکس: لیلیا شارلوفسکی.

جولیا Kovalchuk. عکس: لیلیا شارلوفسکی.

جولیا، شما یک خواهر بزرگتر Zhanna دارید. جالب توجه است، او همان بی قرار است؟

جولیا: "ما و خواهر بزرگتر من بسیار متفاوت هستند. بله، و تفاوت در سن ایالات متحده بسیار بزرگ است - هفت سال است. بنابراین، اگر من جنوب هستم، جین شمال است. او بسیار محرمانه، آرامش، کمی غوطه ور است. ظاهرا، تمام انرژی در خانواده ما به من

فهمیدم. "

در حال حاضر، بیش از سال، شما فعالیت خود را از دست ندهید. گاهی اوقات به نظر می رسد که یولیا Kovalchuk یک هدف دارد - در همه جا و همه جا وجود داشته باشد. به نظر میرسد شما در تمام پروژه های تلویزیونی مهم گذشته شرکت کرده اید. چرا شما به این نیاز دارید؟

جولیا: "من معتقدم که یک حرفه ای که به آنها اجازه می دهد تا در زمینه های مختلف متوجه شوند - این شادی بزرگ من است. اما من فقط در پروژه های واقعی نمادین شرکت می کنم، آنها برای چک کردن من اهمیت دارند: آیا می توانم، و آیا می توانم ایستادم، و آیا می توانم ایستادم، و کجا آستانه درد من است؟ و من فکر نمی کنم که من گسترش دهم. البته، گاهی اوقات من برای چیزی ندارم، اما من چنین تجربه ای بی ارزش را دریافت می کنم! .. "

گاهی اوقات به نظر می رسد که همه شما بازی می کنید. آیا این فقط قابل مشاهده است یا واقعا؟

جولیا: "اگر به نظر می رسد این است، من همه چیز را درست انجام می دهم. بنابراین، من موفق به پنهان کردن از کسانی که در اطراف مشکلات است که، البته، البته، در راه من هستند. در حقیقت، من برای دوازده سال در مسکو بوده ام: من به پایتخت هفدهم آمده ام، و این سال سی سی آن را تبدیل می کند. بنابراین من در اینجا یک دوره زیادی از زمان صرف کردم. حالا اگر همه چیزهایی که امروز داشته باشم، سال به مدت سه سال به دست آوردم، می توانستم بگویم: "چگونه همه چیز آسان و ساده است!" به طور کلی، من بسیار از هنرمندان یا ورزشکاران بسیار احترام می گذارم که زمانی که آنها به طور عمومی بیرون می آیند نوعی ترفند پیچیده، هیچ کس و افکار بوجود می آیند، چه تعداد آثار پشت این سهولت قابل مشاهده است. بنابراین، سوالاتی در مورد آنچه که من به خودی خود به دست می آید، من به عنوان یک تعریف درک می کنم. "

بیهوده نباشید؟ در کشور ما موفق و موفق نیست. در اینجا من از آن پشیمانم - ما همه ما می توانیم ...

جولیا: "همیشه گروهی از افرادی است که به یک هنرمند خاص مربوط می شود. و حتی بیشتر، اگر این هنرمند یک دختر بلوند است. به دلایلی، اعتقاد بر این است که مسیر ما به بالای Olympus در همه چیز نیست، اما اجرا می شود ... خوب، شما می دانید که بخشی از مبلمان. خنده دار ترین که من به نفع کامل در هفده سال بود، که فقط چیزی است که اتفاق می افتد که دختر جوان نمی تواند نگذارد و به گروه موسیقی تبدیل شود. بنابراین من فکر کردم تا زمانی که ریخته گری های متعدد گذشت و تبدیل به یک سولویست "درخشان" نیست. به هر حال، در حال حاضر به عنوان بخشی از چنین تیم معروف کار می کند، من حدود یک سال در یک خوابگاه زندگی می کردم. از یک طرف، من شخص عمومی بودم، از سوی دیگر، نمی توانست آپارتمان جداگانه را حذف کند. "

جولیا Kovalchuk. عکس: لیلیا شارلوفسکی.

جولیا Kovalchuk. عکس: لیلیا شارلوفسکی.

به هر حال، در مورد "درخشان": اخیرا انتقال با جزئیات تکان دهنده در مورد گروه وجود دارد. بنابراین، گفت که شما، به نظر می رسد، عملا از کار اولگا اولوف محروم، محل خود را. و تولید کنندگان به سادگی از آن از جمعی زنده ماندند ...

جولیا: "من نمی دانم که چنین اطلاعاتی از آن آمده است. هنگامی که من به این گروه آمدم، اولیا برای دو سال کار نمی کرد، احتمالا. و در اصل، دختران به خوبی در این سه نفر مقابله کردند، سولویست چهارم مورد نیاز نبود. من فقط خودم را در زمان مناسب در جای مناسب پیدا کردم. پس از همه، در ابتدا من ریخته گری را نه در گروه خود گذراندم، اما در گروه باله: کنسرت بزرگ انفرادی "درخشان"، و تولید کنندگان به دست آوردن رقصنده بودند. ریخته گری، به هر حال، بسیار پیچیده بود. صد نفر در محل! و در ابتدا من عضو تیم باله شدم. در حالی که یک روز در دفتر گروه، من تولید کننده را نمی بیند. من به دقت نگاه کردم، پرسید که آیا من آواز خواندم؟ من جواب دادم: "به من یک گیتار بدهید، خود را بشنوید." و آواز خواندن - و آهنگ های آنها، و چیزی از رپرتوایر "درخشان". بنابراین غیرممکن است بگویم که من جای کسی را گرفتم. Olya Orlova، حتی با نوع، کاملا متفاوت است، و اگر تولید کنندگان واقعا به دنبال او برای جایگزینی، آنها قطعا من را انتخاب کردند. "

و گفتگوها در مورد این واقعیت که بقیه Soloists در ابتدا شما را نیز نمی گیرند، اغراق آمیز است؟

جولیا: "من نمی دانم که آن را اختراع کرده ام. برعکس، من، حمله به گروه، به طور داخلی برای بدترین حالت آماده شد: من می دانستم که تیم زن یک فضای خاص بود ... و شادی من چه زمانی معلوم شد که کاملا متفاوت بود! هر یک از دختران به یاد می آورد که او خودش به تیم آمد، بنابراین کسر نبود، هیچ قلدری وجود نداشت. البته، من نمی توانم بگویم که من از دومین بار به دوست دخترم تبدیل شده ام - نه. اما دوره رحم، که حدود شش ماه طول کشید، تحت علامت پلاس گذشت. و بعدا ما واقعا ارتباط برقرار کرده ایم. و حتی در حال حاضر، زمانی که من به انفرادی شنا کردم، روابط دوستانه را حفظ می کنیم. "

یعنی دوستی در نمایشگاه کسب و کار امکان پذیر است؟

جولیا: "دوستی در همه جا امکان پذیر است، زیرا همه چیز به مردم بستگی دارد. اگر منافع نزدیک باشد، موقعیت های زندگی همخوانی دارد، این کاملا مهم نیست، هنرمندان شما یا آرایشگری. اگر چه شخصا، من نمی توانم بگویم که من دوستان نوآورانه در میان همکاران دارم. اما من از بسیاری از تعصب حمایت می کنم. "

میخائیل Galustyan - از میان چنین دوستان؟ برای مثال، وقتی متوجه شدم که در صفحه اجتماعی در شبکه اجتماعی او اغلب به شما اشاره می کنم بسیار شگفت زده شدم. این می نویسد که، همراه با Kovalchuk، پرواز به آمریکا، این واقعیت است که او به او سگ به او داد ...

جولیا: "میشا یک مرد فوق العاده است، بسیار سبک در زندگی است. من تحت تأثیر قرار گرفتم که همیشه با او خنده دار است. و ما واقعا با او ملاقات می کنیم. علاوه بر این، در حال حاضر ما خویشاوندان کمی هستیم، زیرا سگ من ریکو پسر سگ او است. و همه چیز به طور غیر منتظره معلوم شد. ما Lesha (Alexey Chumakov، یک ماهواره دائمی جولیا چهار سال گذشته. - تقریبا Avt.) در حال حاضر یک تریر یورکشایر ملکی وجود داشت، بنابراین ما قصد نداشتیم دیگر حیوانات خانگی را شروع کنیم. تا کنون، به نحوی از میشا نبود: "من می خواهم توله سگ را به شما ارائه دهم." و به دلایلی، من و لشا، بدون ادعا، به طور ناگهانی تصمیم گرفت به این موضوع فکر کنند. ما در عرض یک ساعت منعکس کردیم، و سپس به نام Gausto: "من می خواهم او را ببینم، کجا آمده ام؟" - "اما کجا می آید؟ توله سگ در سوچی اگر شما را، من آن را به شما می آورم. " من حتی گیج شده ام: "خب، چطور؟ لازم است که نگاهی به آنچه که برای اولین بار مناسب خواهد بود، sniffs ... "-" من همه چیز را در ویدیو دریافت می کنم و به شما ارسال می کنم. " و بنابراین ما پسر Mishina Doggy، جک راسل تریر به نام Rico ".

جولیا Kovalchuk و Alexey Chumakov. عکس: لیلیا شارلوفسکی.

جولیا Kovalchuk و Alexey Chumakov. عکس: لیلیا شارلوفسکی.

در اینجا شما Lesha Chumakov را ذکر می کنید. شما برای مدت زمان طولانی با هم بوده اید، اما این بحث ها هنوز هم مشترک نیست: آیا رابطه شما - آیا PR یا یک رمان واقعی است؟ شما از مکالمات مشابه خسته نشدید؟

جولیا: "من به آنها واکنش نشان نمی دهم. علاوه بر این، به نظر می رسد که هر کس طولانی تر شده است که به خاطر PR، ما احتمالا فعال بوده ایم، بیشتر در عموم کار می کردیم. و ما، مانند هیچ کس دیگر تلاش می کنیم نگهبان شخصی خود را در خانواده نگه داریم. برای صادق بودن، من نمی خواهم کسی را به کسی ثابت کنم. ما در چهار سال چند مصاحبه مشترک داشتیم و این به اندازه کافی برای این واقعیت است که ما می خواهیم از دهان ما صدا کنیم. هر چیز دیگری ما آن را در نظر نمی گیریم. "

شما به نحوی کاهش یافته است که شما با مردان صحبت می کنید، بنابراین شما به راحتی می توانید آنها را درک کنید. توضیح ندهید که منظور شما چیست؟

جولیا: "من، مانند بسیاری، بر این باورند که یک مرد و یک زن فقط سیارات مختلف نیستند، این کهکشان های مختلف هستند. ما همان وضعیت را به روش کاملا متفاوت ارزیابی می کنیم. و نکته اصلی این است که برای متقاعد کردن یکدیگر در شرایط خود تقریبا غیرممکن است - پس از همه، "از طرف دیگر" یک ذهنیت کاملا متفاوت. ظاهرا، به همین ترتیب، به نمایندگان یکدیگر از جنس مخالف می رسد. اما به دلایلی، به دلایلی، واقعا اغلب در اختلافات بین یک زن و یک مرد من می توانم جهت دوم را بگیرم. دوستان من حتی شوخی می کنند که در زندگی گذشته من، ظاهرا، یک عمر سبیل بود. من اغلب اغلب مردان را می بینم. من نمی دانم، شاید تناسخ ... "

و مردان آشنا شما چنین ویژگی شما را ترساندن نمی کنند؟

جولیا: "تصور کنید که این چیست: یک زن در کنار او داشته باشید که فکر می کند مثل یک مرد؟ به نظر من، فقط فوق العاده! "

من نمی دانم، من نمی دانم ... شما نیز بسیار ابتکار عمل است. فکر میکنید زمانی که یک دختر در امور شخصی شخصی، امور امور یک گام مهم است، طبیعی است؟

جولیا: "به نظر من، هیچ چیز وحشتناک وجود ندارد. اگر انتخابش بزرگتر از آن باشد، گاهی اوقات حتی لازم است که این ابتکار را نشان دهد. حداقل به منظور به دست آوردن انگیزه به اقدامات تعیین کننده. اما شخصا، من در براکت ها، پس از همه، من به دیدگاه محافظه کارانه پایبند هستم: یک مرد باید یک زن را فتح کند. "

شما با الکسی هر دو تصور رهبران را می دهید. دو شخصیت قوی با هم دشوار است یا زمانی که احساسات وجود دارد، مهم نیست؟

جولیا: "نه، مهم است. در واقع، دو رهبر روشنایی روشن، که ما با لشا هستیم، گاهی اوقات بسیار دشوار است که یک سازش پیدا کنیم. حتی در شرایط داخلی و روزمره. اما پس از آن، مهمترین چیز این است که آگاهی از این شخص را دوست داشته باشید و چقدر کمی برای رسیدن به امتیازات کمی است. به طور کلی، ما، البته، گاهی اوقات از طریق خودمان همپوشانی می کنیم. "

آیا شما می توانید، اگر این، برای خودتان ایستادگی کنید؟ در اینجا در کلیپ "راست در قلب" شما، باعث می شود یکی از عزیزان در خیانت، او را به آرامی بکشید. و در زندگی قادر به انتقام گرفتن است؟

جولیا: "خدا را شکر، در واقع من وضعیت مشابهی نداشتم، اما چیزی به من می گوید: اگر من بسیار متهم به توهین شدم، می توانم انتقام بگیرم. من نیز عقرب بر روی فال است. اما قطعا به خشونت نمی روم. به نظر من به نظر می رسد که اگر مردان زوج ها را تولید کنند، صفحات را بکشند یا دست مشت را در درب ببرند، پس زنان اغلب خرد می شوند، اما زمانی که لحظه مناسب می آید ... من واقعا امیدوارم که من هرگز نباید این جنبه ای از طبیعت من را باز کنم . تا کنون، اگر من با خیانت ملاقات کردم (در این مورد، من به معنای روابط شخصی نیستم)، سعی کردم قدرت خودم را پیدا کنم تا وضعیت را در یک کانال مثبت دوباره حرکت دهم. "

شما هنوز مثبت هستید، جولیا! به من بگویید، و برای این دوازده سال، شما در مسکو چه چیزی را در مسکو، هرگز چنین لحظاتی را ندیده اید، زمانی که من می خواستم همه چیز را دور بفرستم و به والدینم برگردم؟

جولیا: "هرگز! نه یک ثانیه! در هفده سال، ورود به مسکو، بلافاصله فهمیدم: این شهر من است. بنابراین، حتی در جدی ترین لحظات ناامیدی، زمانی که واقعا می توانستم از خستگی یا ناتوانی گریه کنم، هیچ افکار برای بازگشت وجود نداشت. در عوض، چنین لحظاتی من را حتی بیشتر کار کرد. بنابراین حتی فکر نمی کنم - من به طور جدی و برای مدت طولانی! "

ادامه مطلب