ژان Tsaznik: "متشکرم از صبر شما"

Anonim

- یانگ، سری "90s. سرگرم کننده و با صدای بلند "- در مورد سال های زیادی که در آن بسیاری از احساسات و نوستالژی ها در حال حاضر وجود دارد. این زمان برای شما چیست؟

- دهه نود - سال های جالب ترین. این زمان تغییر، امید و مهمتر از همه، زمان افشای خود و تشکیل حرفه بود. من بعدا بیست و با یک پنی بودم. اما من می توانم بگویم که دهه نود به خاطر دلایل ساده ای که من در سال های 20 تا 25 ساله در هر ماه مشغول بودم، به من مربوط نیست.

و زندگی چنین چیزی را جوش داد! حقوق و دستمزد - 700 روبل، و زمانی که من به شهر رفتم، با توجه به اینکه تئاتر در مرکز قرار دارد، از دست داده، از بین برود، دیدم که در غرفه ودکا هزینه 450 روبل، و تی شرت 300 است. و روشن نبود که چگونه حرکت نکنیم. خوب، در بعد از ظهر من به تلویزیون سنت پترزبورگ فرار کردم، جایی که انتقال "پری داستان" شلیک شد. و مردم خیره کننده - Borek Smallkin، سرگئی Lossv، Andryusha Urgant وجود دارد.

و حالا شما چند ساعت در حال حرکت هستید - مهمترین چیز این است که زمانی که زمان بازگشت به تئاتر است، از دست ندهید. خوب، پس از عملکرد، من در استودیو رانندگی کردم، جایی که مستندات یا کارتون ها درباره تراشه های تراشه و دیل یا نینجا ابراز شده بود. و گاهی اوقات فیلم ها برای بزرگسالان. هنوز تور وجود داشت: این در اسلواکی، سپس به آلمان، به فرانسه است. به طور کلی، زندگی Burlila. ما غنی نبودیم، اما این، صادقانه، آشفته نبود.

- ماجراهای پارچه ای بود؟

- مطمئن. من به یاد می آورم، در طول تور در اسرائیل، من دو روز داشتم. و چه چیزی برای ساخت یک هنرمند جوان برای دو روز دیگر؟ در ابتدا، من به تمام زیبایی ها نگاه کردم، من به موزه رفتم، و پس از آن من یک خر از عرب محلی را به اجاره گرفتم، من Arafatku خریدم و از پلیس با شعبه نخل، آواز خواندن آریا از فیلم "عیسی مسیح" - Superstar "با کلمات:" Hei، Sanna، Osananan ". خوب، آنها دعا کردند، لباس پوشیدند.

در مجموعه ای در مورد دهه نود، قهرمان من عجیب است. هنگامی که سوار بر فلش می شود، سپس در ژاکت تمشک، و در خانه می تواند یک فرد عادی باشد

در مجموعه ای در مورد دهه نود، قهرمان من عجیب است. هنگامی که سوار بر فلش می شود، سپس در ژاکت تمشک، و در خانه می تواند یک فرد عادی باشد

- برای بسیاری، دهه نود با مقامات جنایی همراه است. آیا این موضوع به نحوی شما را لمس کرد؟

البته، در میان مقامات جنایی با ما آشنا بود. کت های تمشک به تئاتر بزرگ درام آمد و همچنین در حمایت مالی شرکت کردند. پس از آن کسی کشته شد، کسی نشسته بود، خوب، برخی از آنها حل و فصل شده اند - آنها به قانون پایبند شدند. گاهی اوقات من به طور انحصاری با شانس به دست آمده ام. به نحوی در کافه من رفتم - تیراندازی آنجا آغاز شد. و مواردی خنده دار بود که مردم به من نزدیک شدند و گفتند: "به ما بیا، شما آن را به تنهایی پرتاب می کنید، مشغول به کار، شلوار جین، چرم، چرم قرار داده شده است." این بار به سرقت رفته بود، اما برای من گران است، مانند کل داستان ما.

- در سری، شما همچنین در ژاکت تمشک ظاهر می شود و شما باید اعتراف کنید، به این تصویر بسیار قابل اعتماد نگاه کنید ...

"من یک شخص عجیب و غریب وجود دارد که به مالار یادآوری می کند: زمانی که او به کار می رود، او لباس های خاصی را برای کاشت نمی گذارد. بنابراین و قهرمان من: هنگامی که سوار بر فلش، سپس در ژاکت تمشک، و هنگامی که در خانه، پس از آن می تواند یک فرد ساده است.

ژان Tsaznik:

شخصیت های دهه نود در یانا بسیار روشن هستند. در عکس: قاب از کمدی "Gorky!"

- پشت صحنه ها به عنوان سرگرم کننده بود، همانطور که در قاب؟

- هیچ چیز خاصی اتفاق افتاده است. در رستوران که دارای قهرمان من است، حداکثر شاخه ها را از بین برد و چیزی قطع شد. و یک بار دکمه باز کردن تنه ماشین را شکست. بنابراین، مدیر فقیر در تنه قرار داشت، و زمانی که او توسط رادیو مطلع شد، او به شدت کشف کرد - و بلافاصله دست خود را پاک کرد. چنین مواردی در سایت من "پاسخ ما" آواتار را می نامم. " و بنابراین همه چیز فوق العاده بود، زیرا تیم فوق العاده ظاهر شد. من معمولا سعی نمی کنم هرگز تغییر دهم: اگر من مدیر یا اسکریپت را دوست ندارم، بهتر است بخشی از ساحل باشد. با توجه به دیگران صادقانه خواهد بود.

- خانواده شما چگونه به این واقعیت مربوط است که شما دائما در حال اجرا و تیراندازی هستید؟

- این اتفاق می افتد که اتفاق می افتد، به ویژه هنگامی که شما برای چند ماه به خانه می روید. ابتدا دختران را از دست می دهید، سپس از شما استفاده می کنید، پس از آن به خانه می روید و از چند نفر از آنها دیوانه می شوید. (لبخند می زند.) این حالت نیمی از نصف است: شما آنها را دوست دارید، اما دوست داشتن آنها را آسان تر. به ویژه از آنجایی که من مرد بی تفاوتی دارم این اتفاق می افتد، گلوله نور شروع به سوگند یاد می کند، و برای دختران. در خشم، من صعود می کنم - مطمئن شوید که پایه را شکستن، و این! آن را بر روی بی نظیر قرار دهید. در اینجا من یک روانپزشک هستم، اما این هزینه حرفه است: شما هیچ کس را در سایت ارسال نخواهید کرد. و بر روی آنها می توانید بازپرداخت کنید؟ در عزیزان متأسفانه، ما به ندرت سه نفری هستیم و فقط برای سال جدید ما تمام خانواده را به چین می رسانیم.

ژان Tsaznik با دختر الیزابت، که امسال در حال رفتن به دانشگاه تئاتر است

ژان Tsaznik با دختر الیزابت، که امسال در حال رفتن به دانشگاه تئاتر است

- خانه شما، تا آنجا که من می دانم، با جهان ارتباط ندارد ...

- همسر من یک شرق شناس، مادر عزیزم - نامزد علوم تاریخی است. آنها سانسور اصلی من هستند، و منتقدان اصلی. این اتفاق می افتد، دیدگاه های ما مخالف است، ما به خفگی بحث می کنیم، سپس آنها را اعلام می کنیم: "بله، شما به طور کلی از حرفه دیگری هستید!" یا این اتفاق می افتد، آنها به من می گویند: این پروژه را ترک کنید! یا بالعکس: در مورد این نقش موافقید! اما چیز خنده دار این است که آنها اغلب به نظر می رسد درست است.

- من شنیدم که شما باید آن را در آپارتمان های مختلف قبل از جسارت که در آن شما زندگی می کنند ...

- در سال 92 من در خوابگاه تئاتر چشمگیر بزرگ زندگی کردم. در زمان های مختلف، تاتیانا دورونین و لسپکایف، و کپلین با لیودوتکا مکارووا در آنجا زندگی می کردند، و Copellyan با Lyudotka - چنین خوابگاه خوش شانس بود ... خوابگاه در حیاط تئاتر بود. من به کار در شورت رفتم - خیلی سرد. و سپس ما در یک کوچه فلفل در یک آپارتمان کوچک زندگی کردیم، خوب، و در نهایت به یک آپارتمان بزرگ در مرکز حرکت کردیم. حرکت بیشتر بدون نیاز - همه چیز نزدیک است. من اعتراف می کنم، حتی هیچ خودرویی ندارم، زیرا به آن نیاز ندارم. شما می توانید به میدان کاخ بروید. از طریق پل سوئیچ شده - و شما در یونجه هستید. بسیار راحت

- و حتی چرخ ماشین را نمی کشد؟

- نمی کشد یا در اینجا آنها از من میپرسند: چرا هیچ کلبه ای وجود ندارد؟ خب چرا؟ یک بلیط خریداری کرد، در یک هتل خوب حل و فصل شد، زندگی کرد و برگشت. چرا من به کلبه نیاز دارم؟ دوستان Dacha وجود دارد.

- آیا دختر شما در مورد حرفه ای بازیگر فکر می کند؟

- او خروج دیگری نداشت. او به صحنه های تئاتر فرار کرد، قدیمی تر - به مجموعه آمد. بنابراین این سال برای ورود به تئاتر خواهد بود. برای چی؟ من پاسخی ندارم، شما فقط می توانید از او بپرسید.

- هنگامی که شما در مورد چنین تمایل دختر یاد گرفتید، چگونه پاسخ دادید؟

- چگونه می توان همان پدر دیوانه را واکنش نشان داد؟ او به مخزن پیوست، به این معنی است که. من نمی توانم هیچ کاری بکنم. نگران نباشید، و چرا؟ سپس یک مجموعه دیگر از یک مرد وجود دارد که تمام عمر خود را قبل از حصار راه می رفت و به نظر نمی رسید.

گالینا، همسر یانا، با توجه به بازیگر، با دنیای سینما ارتباط ندارد، با این حال، انتقاد اصلی از کار او است

گالینا، همسر یانا، با توجه به بازیگر، با دنیای سینما ارتباط ندارد، با این حال، انتقاد اصلی از کار او است

عکس: آرشیو شخصی Yana گیاهی

- نکات قبل از پذیرش؟

- متاسفانه، من یک معلم نیستم، بنابراین دختر من در یک متخصص مشغول به کار است. من چندین بار به من یاد گرفتم، اما نمی توانم چنین مسئولیتی را برای کودکان انجام دهم. و من هنوز نمی فهمم که چگونه می توانید آموزش دهید و هیچ یک از دانش آموزان را از بین ببرید. نگاهی به جلوی معلمان ما که به طور کامل و به طور کامل شاگردان خود را می دهند، برخی هنوز هم برای شلیک، در تئاتر بازی می کنند.

- نگرش شما نسبت به پول چیست؟

- پول برای من آزادی است اما من کاملا نمی دانم چگونه می توانم پول را صرفه جویی کنم یا در هر چیزی سرمایه گذاری کنم. پول فرصتی برای کمک به دوستان، بومی، گاهی اوقات ناآشنا است.

- آیا شما یک مرد سخاوتمند هستید؟ ..

- من سخاوتمند نیستم، فقط اگر یک کتلت دارید، چرا کمتر از نصف قطع نمی شود؟ ما در نهایت زندگی خواهیم کرد.

- شما و همسرتان بیش از بیست سال است. احتمالا شما زن و شوهر کامل هستید؟

- یا تنبل من 51 ساله هستم، 45 ساله است. و اگر طلاق گرفته شود، باید قراردادی ازدواج کنید که من در ماه اوت مادرم را انتخاب خواهم کرد. اما Galya نمی دهد (خنده حضار) و اگر به طور جدی: ما فقط از دست رفته و جالب به یکدیگر زندگی می کنیم. و خانواده ام، من همیشه می گویم: از شما بسیار سپاسگزارم که تحمل می شود.

ادامه مطلب