الکساندر ملامن: چگونه Ksenia Sobchak "کشته" Bozhen

Anonim

بله، پس از انتخابات ریاست جمهوری با شخصیت بزرگ او، 1.69٪ فکر کردند که او افزایش نخواهد یافت، افزایش نخواهد یافت. در سیاست، او معلوم شد که بازنده است، که مطمئنا. و پس از همه، سرزنش نمی شود - آنها خودشان آمدند و تمام منافع خود را به دست آوردند، Ksyusha تقریبا هیچ چیز را ترک نکرد.

سپس دسته ای از نوع دموکراتیک اختراع شده - چنگال بر روی آب، قلعه روی شن و ماسه. حزب وجود دارد!

سپس او جدا شد، سوار شد. با رسوایی نه، او یک رسوایی را نمی خواست، او به نوعی معلوم شد. از آنجا که من نیاز داشتم، احتمالا؟ و با این حال، این همه زندگی شخصی است: یک مرد وجود داشت، تبدیل به دیگری شد ... این اتفاق می افتد.

و سپس آن را Utyub و "احتیاط، Sobchak" بود. بله، او به عنوان یک وبلاگ نویس تبدیل شد. در حال حاضر مد روز، در روند، در Haipe. او فقط سعی کرد

من قصد نداشتم او را تماشا کنم، نه در یک چشم. و چرا، چه کسی به آنجا نگاه می کند؟ در Matilda، شما می بینید، طناب، در ماهی Nastya؟ بله، حالا او مهمانان دارد.

اما من به افراد قابل اعتماد گفته بودم: با بازار خدا، قطعا خواهید دید. و من آن را انجام دادم بله، بچه ها، این یک کلاس اصلی بود، نه کمتر.

او فقط او را کشت، این بوژن. من کلام من را کشتم، نوشتم. سوالات واکنش. پس از چنین مصاحبه ای، بیشتر از خدا وجود ندارد، نه.

هنگامی که یک فرد می گوید ... همسر، نه یک مرد! .. نه، در حال حاضر بیوه ... وقتی که بیوه پس از چند روز از روز مرگ شوهرش صحبت می کند، ایگور مالاشنکو:

"او به من گفت که می خواهد آویزان شود. و من: اول نوشتن اراده، سپس آویزان ... "

او، بوژن، خودش می گوید که ماه گذشته ماه گذشته به جهنم تبدیل شده است. از آنجا که برای ارث خود جنگید، خیلی جنگید ... و برای شوهرش، او با همسر سابق خود قضاوت شد. خیلی خسته ...

در حال حاضر او می خواهد یک کودک از یک مادر جایگزین. و با کمک Sobchak، روشن است که چرا: به خاطر ارث. و او از ایگور مالاشنکو برای خودش، به خاطر ارثی، ازدواج کرد - در اینجا Sobchak دوباره مقابله کرد و به طور کلی به نظر می رسد، "کشته" او ...

اما با تمام این وحشت ها، سرنوشت خانم Bozeni در مصاحبه ای با این به طور کلی، همان قسمتی، وحشیانه، وحشیانه، وحشیانه، بازار به نظر می رسد مانند چنین تنهایی و بدبختانه ... چنین ناراضی، ناراضی با تمام مسخره های آن غافلگیرانه در اینجا من می خواهم همانند sobchak، او را متقاعد کنید و آن را با او قرار دهید.

... اکنون جامعه لیبرال به جهنم خشمگین است: چگونه می توانید با یک فرد در چنین ایالت صحبت کنید؟! چگونه می توانم آن را مانند آن، با ناکافی خود را از بین ببرم؟! چگونه می توانید بیوه رنج را ایجاد کنید؟!

می دانید، می توانید. روزنامه نگار به لحاظ حس و ناکافی و Scumbags خود. او وارد اعتماد، غم و اندوه، محبت، همدردی، اما در عین حال او به یاد می آورد، سگ: اصلی ترین کار این است که کار خود را، باز / کشف ویزا خود را. و نه زیاد متعادل شدن! این اغلب اتفاق می افتد، افراد محرمانه فردی - استثنائات.

Sobchak معلوم شد که با سر سرد، من نمی دانم با چه قلب و دست. به طور کلی، چکیستام و رویای نبود. Sobchak معلوم شد سرد و حرفه او را توجیه کرد. روزنامه نگاری طولانی مدت!

ادامه مطلب