O Lunden Ilona و ECO نام تجاری Lundenilona

Anonim

1 ژوئن، نام تجاری Lundenilona یک سال انجام شده است. برای حدود 365 روز، نه تنها در روسیه، بلکه در سراسر جهان نیز شناخته شد.

امروز ما با بنیانگذار برند و آیکون روسی Eco-Fashion Lunden Ilona صحبت خواهیم کرد.

- من می دانم که مصاحبه شما به شدت به ندرت، شما نیز شما را در صفحه تلویزیون نیز ملاقات نمی کند. با آن ارتباط دارد؟

"اگر من در شرکت های بزرگ مشغول به کار بودم، من به تمام پیشنهادات دریافتی موافقم، اما از آنجایی که این" نان "من نیست، من لازم نیست که در این زمان صرف شود. بله، و تبلیغات، صادقانه، من ترسیدم، من به آزادی کامل عمل کردم: من می خواستم پیاده روی با ماسک بر روی مو، من می خواستم - Unwrapped رفت خرید. در روسیه، تقریبا صحبت می کند، همه را پذیرفتند تا محکوم به محکومیت و بحث کنند، آزادی کمی در انسان، به یک "مرد در یک مورد" تبدیل می شود.

- زندگی شما به طرز چشمگیری به دلیل افزایش محبوبیت نام تجاری تغییر کرده است؟

- نه، نه در iota. خوب، فقط اگر آشنا از تصفیه طبیعی عبور کرده است. همانطور که معلوم شد، هیچ کس نمی تواند صمیمانه از دیگران شادی کند.

- آیا می توانید به ما در مورد مراحل اول Lundenilona بگویید؟ چرا این همه شروع شد؟

"مراحل اول پدربزرگ یکی دیگر از پدربزرگ، که من، به پشیمانی بزرگ، حتی پیدا نشد. او دانشمند، گیاه شناس، طبیعت گرایان داشت. خیلی دقیقا از مشاهدات ثبت شده توسط او آموختم. مامان من یک دکتر داشتم، در ریگا تحصیل کردم، او به من یک پایگاه پزشکی داد، زیرا من آموزش مناسب ندارم. این نام تجاری تنها یک سال است، و شامپو و مومیایی برای خودمان سال ها را از 15 سال آشپزی می کنم، پس این سرگرمی من بود. خوب، و در 19 سال سن به وسیله درآمد اضافی تبدیل شد، زیرا من آنها را تحت نظم پختم، برای حل یک مشکل فردی. مراحل مطمئن ترین در جهت پخت و پز در مقیاس تولید 2 سال پیش ساخته شد، این بزرگترین خطر بود که من تا به حال راه اندازی شده بود: پان و یا ناپدید شد، همه قبل از یک پنی بود.

- آیا کسی به شما کمک کرد، مشاوره داد؟

- نه. همه چیز در سطح شهودی بود. صادقانه بگویم، من هنوز دانش کافی در انجام کسب و کار ندارم، نمی دانم چگونه از برنامه های کامپیوتری ابتدایی استفاده کنم، اولین پوشش های من را دوست داشت. برای مشورت با من در معنای واقعی کلمه این کلمه نبود. برای 2-3 سال گذشته، بی رحمانه کار می کرد، از چهار دیوار خارج نشد، همه دوستان اشتباه گرفتند. هیچ بستگان، بزرگسالان و با تجربه آشنا وجود ندارد که به چیزی بگویند. 6 ماه اول شرکت تنها یک نفر کار کرد - من! تمام دستورات اختصاص داده شده برای تایید، و سپس بسته بندی شده و ارسال شده است. دفتر در طبقه پنجم بود، اغلب جعبه ها با الیکسیر باید کشیدن شوند. پشت بمکد، برای دست های بیمار در حال حاضر نگران بود، دشوار بود. در سایت سپس آن را نیز نوشته شده است که گوشی دور ساعت است، بنابراین من در این مورد خوابیدم. سپس او کارمندان را استخدام کرد و زمان خرید مواد تشکیل دهنده برای شامپو ها و مومیایی ها در حال حاضر در حال توسعه بود. بله، و اعتماد به نفس کسی نداشت. در طول بحران، من یک وحشت وحشتناک داشتم، نمی دانستم که چگونه خودم را از یک گرسنگی منفور پیش بینی شده در تلویزیون، و با یک آشنایی قدیمی مشورت کردم ... او به این واقعیت نگاه نکرد که زندگی من خیلی خوب بود و واقعیت این است که پاشا برای یک روز 18 ساعت است، و خیلی خسته کننده همه چیز را با من، سالها جمع آوری کرد.

- پس چگونه پس از آن بهبود یافتید؟

- با تشکر! شما می دانید، مادر من با آپارتمان فریب خورده بود، زمانی که او 48 بود، و من فقط 6. آپارتمان تنها چیزی است که او داشت. این کلاهبرداری برای خنثی کردن مادر بود. این به دلیل ناراحتی و بیکاری اتفاق افتاد. علیرغم این واقعیت که مادر تا آخر روزهای گذشته خود را به طور مداوم پشیمان می کند که مردم نمی توانند باور کنند، من اعتقاد داشتم. بسیاری از مردم فقط اشتباهات خود را آموزش می دهند. این درس بسیار گران قیمت بود، اما دنیای من را تبدیل کرد.

- آیا مردم از لوازم آرایشی خودداری نمی کنند، می بینند که بنیانگذار نام تجاری چنین دختر جوان است؟

- در ابتدا، هر ثانیه خواسته بود که گواهینامه ها و گذرنامه های کیفیت را ارائه دهد، اما زمانی که لوازم آرایشی در مورد اثربخشی لوازم آرایشی بود، همان چیزی که متوقف شد مشاهده شد. تمام محصولات دارای گواهینامه ها هستند، حتی اگر از سال 2010 لغو شوند. ما آنها را به صورت داوطلبانه دریافت کردیم، بی اعتمادی به افکار تعجب و الگو را ارائه می دهیم که چنین مرد جوان قادر به انجام کاری ارزشمند نخواهد بود. ترکیبات محصولات من هرگز به هیچ وجه بر روی سیاره برابر نخواهند بود، وجود وجود اجزای فشارپذیری در آنها، بهترین تکنولوژیست ها را در معنای حقیقی به منظور فشار دادن ایجاد می کند. یکی از شامپو ما یک آنالوگ از سه شامپو گران ترین و کارآمد این سیاره است، ارزش کل آنها 16000 روبل برای سه بطری است. ما آنها را به مواد تشکیل دهنده جدا می کنیم، درصد مواد تشکیل دهنده فعال را تنظیم می کنیم، ترکیب قوی ترین و شامپو را داریم که از لحاظ کیفیت آن با آنها مقایسه نمی شود. همان با Balsams، ماسک ها و محصولات جدید است. ما بهترین ها را برجسته می کنیم، تجزیه و تحلیل سازگاری مواد تشکیل دهنده را انجام می دهیم و محصول را برابر با آن نداریم. قیمت به طور قابل توجهی پایین تر است، زیرا هیچ کس برای نام تجاری بیش از حد نیست. تمام پول به توسعه، در خرید مواد تشکیل دهنده، شرط بندی بر اساس فرمول بندی و عملکرد، بدون هزینه در طراحی. در حال حاضر در پاییز، 25 محصول جدید در سایت ظاهر می شود، و در زمستان، ویتامین ها برای چرم، مو و ناخن، ترکیب آن بر بسیاری از آنها تاثیر می گذارد. بیشتر از همه من می ترسم که امید را توجیه کنم، بنابراین هر دقیقه من به نام تجاری اختصاص داده شده است.

- چرا محصولات در فروشگاه های عمده لوازم آرایشی شهر نمایندگی نمی شوند؟

- اولین دلیل این ترکیب است. ما بسیار وابسته به عملکرد، از مجموعه مناسب گیاهان است. طبیعت بی پایه نیست به عنوان مثال، سال گذشته کمبود شهر ججابا بود، به همین دلیل بود که اولین دسته از الیکسیر در ماه مارس، به عنوان برنامه ریزی شده و در ماه ژوئن منتشر نشد. فقط مواد خام نداشتند ما در سال جاری نیز دو ماهه فروش را در فروش داشتیم. اگر ترکیب کمتر اشباع شده بود، من با همه پیشنهادات از داروخانه ها و مغازه ها موافقم، اما آیا در این فشار خون بالا وجود دارد؟ هر داروخانه بیش از 10 بطری ندارد، طبیعت اجازه نخواهد داد که بیشتر انجام شود. ما همچنین ماسک ها و شامپو ها را به پایان رسانده ایم و هیچ ارتباطی با آن نداشتیم. به عنوان مثال، بسته بندی جدید شامل بیش از 40 گیاه نادر است، و در حالی که من مزارع من را ندارم، من فقط نمی توانم احزاب غول پیکر را ایجاد کنم و آن را در داروخانه ها و مغازه ها قرار دهم، و من هر کسی را در این روز نمی بینم تعداد افرادی که مایل به خرید محصولات هستند.

- ایلونا، و شما در مدرسه به خوبی مطالعه کردید؟

- نه! من وسط را مطالعه کردم، اما نه به خاطر این واقعیت که احمقانه: من فقط نمی فهمم چرا به آن نیاز دارم. در حال حاضر در 13 سالگی، من پدر و مادر بیشتری کسب کردم و آن را از دست دادم. برای همه مطالعات، سه بار آزمایش های IQ را آزمایش کردم و نتیجه من همیشه نه تنها در کلاس بود، بلکه به طور کامل موازی بود. وظایف منطقی در ثانیه کاهش یافت. برای این، من از مادرم به طور جداگانه تشکر می کنم. اما در اینجا برای پیدا کردن در پسوند کلمه یا پیشوند من، پس از آن، و در حال حاضر، من نمی توانم. در 18 سالگی، من بالاخره خودم را یک کامپیوتر خریدم - و زمانی که متوجه شدم که بسیاری از کلمات به همان اندازه که تصور می کردم نوشته شده بود. (لبخند می زند.) سپس ذهن را گرفت. ظاهرا حقیقت تمام وقت اوست.

- و چطور بودی؟ به طور کلی، دوران کودکی شما چطور بود؟

- آه، مادر من نیاز به یک کتاب برای نوشتن در مورد چگونگی بالا بردن رهبر. من، چقدر من خودم را به یاد می آورم، همیشه قبل از انتخاب، من همیشه باید تصمیم بگیرم. به نظر می رسد که بلافاصله پس از آنچه که توسط من گفته شد، آغاز شد. مامان پرسید: "شما شکلات شکلات دارید، اما بیشتر، یا کارامل، اما کوچکتر؟"، "شما دو ماست طبیعی یا یکی هستید، اما با توت ها؟"، هر سال در 1 سپتامبر، یک دسته بزرگ از یک گرگ و میش وجود داشت یک دسته گل کوچک، اما گل رز. انتخاب چکمه ها، من می دانستم که می توانم دو جفت چکمه های زیبا چینی را بگیرم، اما ناخوشایند و مصنوعی یا برخی از داخلی، در خز طبیعی، اما نه خیلی زیبا. در این مورد، من، به عنوان یک خانم واقعی، به سمت چینی ها متکی بود. (لبخند می زند.)

در درجه دوم، مادر به من یک نوت بوک داد، که در آن پوشش در همه زبان ها نوشت: "عقب نشینی نکنید!" و او به من آموخت که به دنبال او باشد. من با خودم یک هدف آمدم، و با هم ما یک طرح را ساختیم، چگونه این هدف برای رسیدن به آن، یک هرم و گام به گام را در نزدیکی آن نقاط در هرم قرار داد، که قبلا عبور کرد. بنابراین من کمی به دنبالش بودم، اما برای من پس از آن اهداف عالی. سپس این پنج کفش جدید بود (من آنها را برای تعداد مشخصی از ارزیابی های عالی، کف های شسته شده، ظروف، و غیره دریافت کردم)، با سن اهداف آنها رشد کرد: برای کسب درآمد در لباس فارغ التحصیلی، توجه زیبایی پسران و بی معنی دیگر. خوب، و سپس یک کسب و کار، 100،000 روبل، 1،000،000 روبل. تا به امروز، من دفتر خاطرات را هدایت می کنم و هنوز هرم مادر من را قرعه کشی می کنم.

از آنجاییکه مادر با آپارتمان فریب خورده بود، در گذرنامه خود ثبت نام نکرده بود، و مشکلات ثبت نام موقت وجود داشت: تنها به کسانی که حداقل در جایی ثبت شده بود، و مادر من به طور رسمی بی خانمان بود. بسیار زیبا، بی خانمان بی خانمان. من آن را بدون ثبت نام نگرفتم، او بلوز را در مترو فروختم، و در شب، پول و تعادل کالا را قبل از من گذاشتم، و مجبور شدم سود خالص خود را از دست بدهم تا پول را به تعویق اندازم یک محصول جدید، پول باقی مانده به 80 تا 20 تقسیم شد. 80٪ صرف محصولات، و 20٪ همیشه در برخی از "روز سیاه" به تعویق افتاد. بنابراین من خیلی زود بالغ شدم، و تعجب آور نیست که در چنین سن جوان در حال حاضر کار می کرد. بسیاری در حال حاضر در حال نوشتن هستند که من با کمک کسی با زانوهایم ذوب می شوم، اما من می توانم قبل از همه مردم صادقانه به آزمایش بر روی یک polygraph، و او تایید خواهد کرد که من هیچ کس از سن 13 سالگی و یک پنی داده نشده است .

- زندگی شما جالب، ایلنا. من فکر می کنم شما به عنوان مثال برای بسیاری تبدیل شده اید، و چرا می توانید خوانندگان ما را آرزو کنید؟

- من آرزو می کنم دختران به هیچ وجه خود را تردید. دختران باید بدانند اگر از دیگران معلوم شود، به این معنی است که آنها موفق خواهند شد. من آرزو می کنم همه نقش مهمی در فیلم زندگی من داشته باشند. در طول سالها که با زنان کار می کرد، من صدها داستان را دیدم که این زن زندگی خود را به پاهای یک مرد گذاشت، و او چندین مرحله را مطرح کرد، خانواده را ترک کرد، گاهی اوقات حتی فرزندان را ترک کرد. زنان اغلب زندگی خود را پرتاب می کنند، او را به نفع شوهرش می گذارند، در خانه نشسته اند، از دست دادن و لذت بردن از آن در حالی که او در پاهای خود را توسعه می دهد ... این تاسف است که کمی جبران خسارت وجود دارد، و اعتقاد بر این است که با شما وجود دارد چنین دیک، بیش از حد خطر! توسعه، خواندن، دریافت آموزش اضافی - تقاضای شما را برای هر دو زندگی حرفه ای و شخصی افزایش می دهد. و من آرزو می کنم دختران عجایب! (لبخند)

ادامه مطلب