Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakin: "ما نیازی به یک طرح سنتی نیست: رستوران گل فیلم"

Anonim

بسیاری از در حافظه هنوز فریم های تازه از سری های برجسته "Queen Red" در مورد منکنای معروف شوروی Regina Zbarskaya، که در آن دانش آموز S. ksenia Lukyanchikova در نقش اصلی ظاهر شد (و برای خود را فارغ التحصیل از تراشه های Ivan Zhvakin درخشان . امروز آنها یک زن و شوهر، تقریبا یک ساله هستند و مرحله فوق العاده توسعه مشترک را در حرفه و زندگی تجربه می کنند.

- نه همه چیز به وضوح لحظه ای از اولین جلسه خود را به یاد می آورد، اما شما یک استثنا هستید. کنسنی اذعان کرد که ایوان را در سایت سری "Queen Red"، به شدت تحت تاثیر قرار گرفت که به طور طبیعی فریم را فیلتر کرد ...

Ksenia: بله، من به نظر می رسد سوزانده می شود، همه چیز در چشمانم شنا می شود، من گیج شدم ...

- علی رغم آرام و منطقی ...

Ksenia: بنابراین به نظر می رسد. من خارجی و داخلی متفاوت است. فریبنده بسیاری از دلایل بسیاری از آنها شک ندارند که من یک فاحشه هستم تا زمانی که شما شروع به برقراری ارتباط با من کنید. البته، من یک قاعده مطلق نیستم، اما کاملا باز، جایی که عاشقانه، تفکر، اشک ها نزدیک به من است ... دیروز، پسر مایلی دیروز نزدیک شد، به وضوح از خانواده هوشمند، او گفت: سلام، مودبانه خواسته بود یک تصویر، و سپس تشکر کرد، دست خود را تکان داد ... این صحنه دست زدن به من تاثیر گذاشته است که من از بین رفته است.

- بله، شما مستقیما Bambi ...

Ksenia: کسی لاما را می خواند (لبخند ایوان) و در جلسه اول، وانیا به من بسیار نادرست نگاه کرد، و من به معنای واقعی کلمه تنفس گرفتم. من هرگز چیزی را تجربه نکردم علاوه بر این، از لحاظ جسمی نمی توانست بیشتر کار کند و ادامه یابد. من مجبور شدم یک شکست را ترتیب دهم.

- ایوان، چه احساسی دارید؟

ایوان: هر مرد اساسا یک شکارچی است، و من به طور طبیعی به Lanu برازنده علاقه مند شدم. (لبخند می زنم من متقاعد شدم که علاقه زیادی به این مجموعه وجود دارد.

Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakin:

در تصویر آکتی "رقص به مرگ" در ایوان، یکی از نقش های اصلی

- در شب شما به تمام تیم رفتید تا در یک کافه بخوابید و طبق کلمات خود، از آن زمان کنار گذاشته شده، دور زدن یک دوره نامزد و دسته ای ...

Ksenia: همه ما به سرعت یکدیگر را در مورد یکدیگر درک کردیم، و بیشتر با چند ساعت مکالمه به دنیای درونی یکی از عزیزان رفتیم. ما به طرح سنتی نیاز نداریم: گل فیلم - رستوران.

ایوان: نگرش در این نگرش، اما در نگرش، در چیزهای نامشهود ظاهر نمی شود. در حال حاضر هیچ کس دیگر نمی توانم بگویم: "سلام! من احساس خوبی دارم ". (لبخند می زند.)

- کنسونیا، ایوان شما را به شما تحمیل کرد؟

Ksenia: برای اولین بار من یک مرد واقعی را دیدم که من یک دیوار سنگی را دوست دارم. و این خیلی راحت است! بله، من از تجربه قبلی سپاسگزارم، او مورد نیاز بود، اما قبل از اینکه همه چیز به طور انحصاری برای ظهور پیشنهاد کرد، و وانیا تنها کسی بود که به من احترام گذاشت. من می بینم که او همیشه با دقت گوش می دهد و می شنود و می شنود، و او واقعا مهم است که من فکر می کنم و احساس می کنم.

- ایوان، و من در برخی مصاحبه ها خوانده ام که در روابط قبلی شما در تلاش برای استفاده ...

ایوان: قطعا به این ترتیب نیست. من پیروزی های کمی داشتم، شکست های جزئی ... من با محاکمه و اشتباهات در این مسیر حرکت کردم، سعی کردم درک کنم که یک زن زن چیست. من شروع به دیدار با دختران کردم، خیلی زودتر از بقیه بچه ها در حیاط ما شروع کردم. جایی از سیزده سال من قبلا به دنبال یک همکار هستم. و این، همانطور که می دانید، یک سن انتقالی پیچیده است. در دختران، او سخت می گذرد، و آنچه که با پسران اتفاق می افتد ... به طور مداوم تمایل به تسخیر. من صاحب نامیده شدم، و من فقط می خواستم مسئول فردی باشم که نزدیک است. بسیاری از دختران سعی کردند من را از بین ببرند، همه چیز را به طوری که من مانند یک پارچه احساس کردم، و این وحشتناک است. بنابراین، اغلب ناامید کننده تجربه کرده و نمی توانم بگویم که تمام خاطرات به من دلپذیر هستند. اما با ملکه قرمز، من به طور چشمگیری تغییر کرده ام. (لبخند می زند.) ارزش آن را به زشت چند بار، جایی برای سرقت من، به خصوص به خصوص، به خصوص، و متوجه شدم که من در نهایت گیر کرده ام. (لبخند می زنم من صد درصد دلبستگی احساس کردم. و این متقابلا بود. ماشه به راحتی اتفاق افتاد، بدون نزاع.

Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakin:

سری محبوب "ملکه قرمز" موجب ایجاد رزونانس عمومی خشن شد

- آیا این حرفه شما را متحد می کند؟

ایوان: ما در حال آماده سازی هستیم اگر به نمونه برویم.

Ksenia: ما برای هر مربی شخصی دیگر هستیم. به نظر می رسد که من به نمونه هایم علاقه مند هستم؟ اما این آموزش من نیز هست. در غرب، پس از همه، یک حرفه وجود دارد. در آنجا، تقریبا هر هنرمند معلم خود را به مهارت دارد، و آن را در طول حرفه کمک می کند.

- ایوان، با شما، همانطور که من آن را درک می کنم، همه چیز از همان ابتدا روشن بود - شما در یک کودک در بهترین مدرسه تئاتر شهر مشغول به کار بودید، و در مسکو از اولین بار در چهار موسسه معتبر تئاتری گرفته شد. ..

ایوان: من همیشه در هر یک از تلاش هایم هدفم هستم و آماده است تا هر چیزی اتفاق بیفتد. زمانی که قصد داشتم مدرسه تئاتری را پرتاب کنم، شرایطی وجود داشت. اما، ظاهرا، معلمان متوجه شده اند که من نوعی سپرده، توانایی ها دارم. من قطعا بیشتر در مقایسه با همسالان باز شدم و دوست داشتم با بزرگسالان ارتباط برقرار کنم، و برای هر موضوع.

- در مورد حیاط های چلیابینسک، دعوا؟

ایوان: جنگ های فوتبال مرتب شده و نبرد حیاط در حیاط. مدرسه تئاتر زمان زیادی را انتخاب کرد، اما من همچنین می خواستم توپ را پاپ کنم. و ما بی رحم نبودیم در چلیابینسک، مردم بسیار مهربان و صادقانه نسبت به مسکو هستند. این اورال است! بنابراین، زمانی که من وارد اینجا شدم، از کنتراست برخورد کردم. به تدریج، البته، و خود نیز مجبور به تبدیل شدن به یک سپر محافظ ... من می توانم از یک زن و برودین به Rati، در Grammatkova و Menshov در Vgika، در Raykin در مدرسه استودیوی MCAT یاد بگیرم. اگر چه Raikina بلافاصله رد شد - او یک کارآفرینی مخرب است، و من از متعصوه هایی که آماده اجرای یک اشتباه هستند، می ترسم. من نیاز به چیزی آرام تر داشتم، بنابراین مدرسه تئاتر را انتخاب کردم. shchepkin من این دوره را دوست داشتم، و ساختمان، و یک حیاط دنج ... و مهمتر از همه، این دو بار در این مدرسه امپراتوری - یک شخصیت نمادین و عرفانی بود.

در این مقاله، این زن و شوهر به یکدیگر کمک می کند، اما همچنین بقیه بچه ها، بیش از حد، با مزه!

در این مقاله، این زن و شوهر به یکدیگر کمک می کند، اما همچنین بقیه بچه ها، بیش از حد، با مزه!

عکس: آرشیو شخصی Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakina

- Ksenia، و شما در سنت پترزبورگ، به عنوان اگر در موسسه نجیب دختر، آنها به ارمغان آورد: مادربزرگ - پدربزرگ در مورد اخلاق، مامان - چند ابزار سازنده، چرا که شما یک مدرسه موسیقی، استودیو صوتی، اما شما دیده اید به دلایلی دندانپزشک خود را ...

Ksenia: من می خواستم الکساندر روزنبوم، با مردم رفتار کنم و روی صحنه آواز بخوانم.

ایوان: این چیزی است که من نمی دانستم! (لبخند می زند.)

Ksenia: با تمام اطلاعات اولیه که در مورد آن صحبت می کنید، من همیشه پسر دوست پسر من را در دوران کودکی داشتم. حتی در حال حاضر من به راحتی در بازی در بسکتبال یا فوتبال موافقم. تا زمانی که من شروع به ظاهر شدن علائم اولیه جنسی نکردم، با خوشحالی به دروازه ایستادم و دروازه بان قابل اعتماد بودم. و تا کنون - من آن را پنهان نمی کنم - من ترجیح می دهم با مردان ارتباط برقرار کنم. با آنها ساده تر - هیچ حساسیتی، شیمندهایی که از آن خسته شده اید وجود ندارد. درک درست - من علیه زنان نیستم، اما زمانی که شما به معنای واقعی کلمه با حسادت گوش می شود، بسیار ناخوشایند است. من ماهیت این احساس را درک نمی کنم. من مطمئن هستم که من من را ترک نخواهد کرد، و متاسفم. صفرا خیلی زیاد است؟ اما من حساس هستم، و او زخمی می شود. تنها دو دوست از دوستان من وجود دارد، آنها با من آتش، آب، لوله های مس رفتند و شهرت مشهور آنها را ترساند. اما بسیاری از آنها خجالت می کشند و از من دور شدند. تعداد کمی از مردم آماده شادی از سوی دیگر هستند.

- چرا شما از Schgati فارغ التحصیل شدید، به عنوان مثال، gnesink؟

Ksenia: بدون شک، مادر، که در حال حاضر، به هر حال، در وزارت شرایط اضطراری کار می کند، من را در حوزه موسیقی دیدم. او خودش را بر روی تمام ابزارها بازی می کند و در ابتدا، زمانی که من نمی توانم یادداشت ها را در سن سه سالگی بفهمم، نگرانم. اما پس از آن، من پیانو را به مدت شش سال از بین بردم و تنها در سال هفتم شورش کردم. اما من دوست داشتم آواز بخوانم، علیرغم این واقعیت که در مدرسه موسیقی، یک معلم بی رحمانه با یک رباط بسیار کاشته شد و مجبور شد آنها را به مدت طولانی بازگرداند. من به من نگفتم: سه ​​سال من در خانه اپرا کودکان G. P. Vishnevskaya آواز خواندم، چهار ساله درگیر آواز دانشگاهی، چهار جاز ... آواز با من همیشه، من او را ترک نخواهم کرد. من یک بازیگر دراماتیک می خوانم فقط در تئاتر اپرا Vishnevskaya من خودم گرفتم که من با شور و شوق بزرگی به خواننده رفتم، اما در تمرینات بازیگری.

زن و شوهر ترجیح می دهند تغذیه مناسب

زن و شوهر ترجیح می دهند تغذیه مناسب

عکس: آرشیو شخصی Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakina

- Ksenia، شما شعر را نمی نویسید؟

Ksenia: نوشتن و هنوز هم قرعه کشی قبلا، گواش، در حال حاضر نقاشی های رنگی آبرنگ، و مداد های سبک شده - سیاه و سفید. و من قصد دارم به پاستیل بازگردم اما این یک سرگرمی روزانه نیست. وقتی چیزی برای گفتن وجود دارد، قرعه کشی می کنم. در این مورد، من یک معلم نداشتم تنها یک نوجوان در اردوگاه تابستانی چند بار با هنرمندان راه می رفت و به دقت تماشا کرد که چگونه کار می کنند. علاوه بر این، دوست دختر مادربزرگ، هنرمند، بعضی از راهنمایی ها را به من داد، چیزی را بر روی بوم تصحیح کرد ... در من، تمایل به تحقق خود و همینطور. من برای مناظر متعهد شدم، و برای زندگی هنوز هم ... من می خواهم دست را پر کنم تا وانیا به خوبی در پرتره به تصویر کشیده شود. و در آینده، شاید، به نمایشگاه شخصی برسد. (لبخند می زند.)

ایوان: Ksenia منحصر به فرد است. من به او افتخار می کنم (لبخند می زند.)

Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakin:

"ما تقریبا در سطح ذهنی صحبت می کنیم. ما می توانیم به لحاظ ذهنی پیام های دیگر را "

عکس: آرشیو شخصی Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakina

- ایوان، شما یک مادر دارید - یک دامپزشک هستید، و مدتهاست که شما قصد دارید گربه را شروع کنید ...

ایوان: در حالی که ما بدون آن زندگی می کنیم. و من، و Ksyusha حیوانات از دوران کودکی داشت، بنابراین ما به شدت مسئول آنها هستیم. ما توسط افرادی که می توانند به راحتی گربه گرسنه را در آپارتمان ترک کنند، ترسیده ایم و در آخر هفته به کلبه می روم.

Ksenia: ما هنوز یک سوال داریم که صاحب مسکن حیوانات را درک می کند.

- آیا آپارتمان خود را خریداری نکرده اید؟

ایوان: ما بهترین گزینه را پیدا کردیم: آپارتمان سه اتاق را با یک جفت بستگان دور بریزید و در املاک و مستغلات در مسکو صرف کنید، زیرا ما قصد نداریم وام مسکن را انجام دهیم و املا را نمی دانیم که کمک می کند تا متر مربع خود را پیدا کنید شهر در حالی که وجود دارد و چه چیزی برای زندگی، و آنچه که به تعویق انداختن.

- آه، شما ترانس نیستید، به این معنی است. آفرین!

Ksenia: من برای درمان پول راحت تر بودم. کافه می تواند بدون هیچ گونه مشکلی برای کل شرکت دوستان، هر چند دختر پرداخت می شود. (لبخند می زند.) من متاسفم. و من عاشق اشغال نیستم، و اخیرا متوجه شدم که برای بدهی لازم نیست، اگر آماده نباشید به این مقدار خداحافظی شود. به طور کلی، من هرگز هدر ندهم، اما صادقانه، من به صرفه جویی واقعی به وانیا آموختم. حالا من می دانم که چگونه بسیار برهنه است. من امیدوارم سالها پس از پنج سال ما صاحبان آپارتمان خود را تبدیل کنیم.

ایوان: چهار سال از ارتباطات از لحاظ دستکاری مالی یک مدرسه عالی است. البته، مامان سعی کرد به من کمک کند، چیزی از دستمزد مدافع خود به من فرستاد، اما از آن زمان، از آن زمان به شدت از بودجه من کنترل کردم. "پول لایحه را دوست دارد" - کلمات خالی نیست. شما می دانید، دشوار نیست به تعویق انداختن، به خصوص اگر سهم شیر از درآمد در حساب قرار داده شود، یعنی، جایی که آن را غیر ممکن نیست. (لبخند می زند.)

Ksenia: خوب، و حداقل بر روی غذا صرف می شود، با این حال، با کیفیت بالا، از آنجا که تغذیه متعادل به طور مستقیم بر روی ظاهر، در اشتراک به ورزشگاه، لوازم آرایشی، بر روی لباس، بر روی لباس، بر روی لباس، هر چند ما هر دو پانک (لبخند)، در خارج از محل.

ایوان: شخصا، من از ظاهر بدون فانتزی برخورد می کنم. من می دانم بسیاری از بازیگران که به طور مداوم در ماساژ ناپدید می شوند، پدیکور مانیکور، تمیز کردن صورت. برای من، این افراط گرایی است. چنین متروپاسکالیسم به من نزدیک نیست. من چنین همینگویی در ژاکت هستم. هنگامی که مردم توسط لباس ها ارزیابی می شوند، شرم آور است، اما من اهمیتی نمی دهم.

Ksenia: او فقط در این زمینه پیروی کرد. (لبخند می زند.)

ایوان به لباس بی تفاوت است، اما به نظر می رسد شیک است. از آنجا که او به دنبال Ksenia!

ایوان به لباس بی تفاوت است، اما به نظر می رسد شیک است. از آنجا که او به دنبال Ksenia!

عکس: آرشیو شخصی Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakina

- با هم ترکیب کنید؟

Ksenia: من نمی توانم بگویم که من به طور مداوم در اجاق گاز ایستاده ام. ما اغلب در خارج از خانه می خوریم. اما غذاهای کرونا من بورچ و خورش هستند.

ایوان: من، شاید علیه چیزی برای طبخ، اما ما در نزدیکی مرکز زندگی می کنیم، و تنها الکل در کنار خانه وجود دارد، هیچ فروشگاه عادی وجود ندارد که در آن شما می توانید نان، سبزیجات میوه ای را خریداری کنید. و در اصل، من از غذاهای دریایی نیستم. بیشتر شبیه به جنگلداری در کارتون، که معده را باز کرد، غذا را در آنجا گذاشت و به آن عمل کرد. مواد غذایی من به عنوان بنزین لازم درک می کنم، و برای من روشن نیست که چگونه می توان آن را نجات داد، تقسیم بر خوشمزه و نه خیلی. اما بنزین باید درجه اول باشد، بدون سودا، چیپس، FastFud و سایر محصولات مصنوعی. به هر حال، من و رویای صرف وقت صرف می کنند. من یک تشنگی بزرگ برای فعالیت دارم (لبخند می زند.)

Ksenia: و من یک دندان شیرین وحشتناک هستم کیک های مضر و کیک ها می توانند در مقادیر باور نکردنی جذب شوند. اما تحت تاثیر وانیا، من موقعیت خود را با توجه به دسر و به جای آنها سیب یا یک قطعه گوشت بررسی می کنم.

ایوان: در خط مقدم یک شیوه زندگی سالم، من به گیاهان کشیدم. من گلدان ها را خریدم، آنها را در پنجره های پنجره قرار دادم، و اکنون سبب رشد سبد های زیست محیطی برای سالاد و گوجه فرنگی گیلاس می شویم. من به تولید کنندگان اعتماد ندارم، حتی مزارع، بنابراین به منظور انجام این کار خودتان.

- از یکدیگر حسادت نکنید؟ در حوزه عمل، وسوسه های زیادی وجود دارد.

ایوان: هنگامی که خود را در چیزی سرمایه گذاری می کنید، باغ خود را پرورش دهید، آن را به راحتی با آن آسان است؟! و من در مورد پیامدهای اقدامات خاص می دانم.

Ksenia: همه چیز برای من واضح است: هنگامی که فردی دارید که نفس بکشید و نمیتوانید زندگی خود را بدون او تصور کنید، هیچ سرگرمی دوم با آن مقایسه نمی شود. آنها پیشینی نمی کنند.

- قبلا، شما به روزنامه نگاران تایید شده اید که می توانید در تلفن پنج ساعت با یکدیگر صحبت کنید. در حال حاضر همان؟

ایوان: در طول زمان ما با هم، کانال ارتباطات بسیار قوی تر شده است، و ما تقریبا در سطح ذهنی صحبت می کنیم. ما می توانیم به لحاظ ذهنی پیام های دیگر را ارسال کنیم. به یاد داشته باشید که چگونه آن را ارائه می دهد که قهرمان ذهن Turman قهرمان جان Travolta در "داستان جنایی"؟

Ksenia: بارها و بارها خود را در مورد آنچه که به معنای واقعی کلمه خواندن هر یک از بازتاب های دیگر را گرفت و یا تماس تلفنی، به سختی در مورد یک فرد فکر می کنند.

Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakin:

عکس: آرشیو شخصی Ksenia Lukyanchikova و Ivan Zhvakina

- بدیهی است که شما طرفداران Quentin Tarantino ...

Ksenia: او خدای سینما است. و وانیا آکادمی فیلم من است. البته، من بسیاری از فیلم ها را دیدم تا او را دیدم، اما به نحوی در ادبیات بزرگتر بود، و وانیا فیلم های آمریکایی را برای من تا پایان قرن بیستم باز کرد. اگر قبل از تماشای نقاشی ها، تمرکز بر بازیگران، پس از آن از Wanney شروع به مطالعه فیلمبرداری توسط مدیران کرد.

- در سلیقه ها آمده است؟

ksenia : اغلب. تنها چیزی که وانیا آزار می دهد زمانی که در شب ساعت تیک تیک، اما من اهمیت نمی دهم. (لبخند می زند.) و من دوست دارم به خواب، و وانیا، حتی اگر نیازی نیست، به زودی پرش می کند.

ایوان: و ما نمی توانیم هدایای تقویم را تحمل کنیم، تعطیلات رسمی - ترجیح می دهیم سخاوتمندانه بر روی تماس روح.

- شما یکدیگر را تعجب می کنید؟

ایوان: ثبات - ما همیشه به تنهایی. عشق. هر روز صبح من کنسنی را از سر من به پاشنه می گیرم.

- شما درست به ایده آل هستید. آیا شما هرگز سوگند یاد نکنید؟

ایوان: فیلمبرداری روابط - نه در مورد ما. ما مدت ها در مورد همه چیز موافقت کردیم. مادران ما تماس گرفتند، گفتند، زبان مشترک را یافتند. بد خواهد بود اگر ما صاف، اما من می خواهم بینی خود را به سراسر جهان از دست بدهم و ثابت کنیم که خوشبختی همه چیز نیست که والدین شما به عقب برگردند و پس از آن شما می توانید آن را مطرح کنید. تمبر در گذرنامه در خانواده نگهداری نمی شود و از اختلاف نظر نجات نمی یابد. جشن عروسی پر سر و صدا یک اوج نیست، بلکه برخی از پیشگامان خشونت آمیز زندگی خصوصی خود را در عموم مردم است.

ادامه مطلب