سرگئی Voronov: "با Gerick Sukachev، ما در حال حاضر برخی از انواع روابط مرتبط"

Anonim

- چگونه قرنطینه زنده ماند؟

- این مکان ها سخت بود، اما همه چیز به طور کلی هر دو - PAH، UGH، UGH بود.

- برای یک موسیقیدان دشوار بود، مردی که در جای خود نشسته است؟

- این پیچیده بود - حرکت نکنید. اما ما به طور دوره ای به کلبه به نیکا رفتیم (همسر نوازنده نیکا باسککوف، تقریبا. Auth.). با پدر، مادر، برادر و برادرش آویزان است. این سفرهای دلپذیر بود. خارج از شهر انتخاب شد، سپس برگشت. به طور کلی، برخی از انواع مختلف بود.

- شما نام همسر جدید من Nicky Baskakova را ذکر کرده اید، اخیرا شما یک عروسی داشتید، جشن ازدواج، که دعوت شده بود؟

- بله، همه چیز خوب بود. همه خوشحال هستند که ما خوشحال هستیم (خنده حضار)

- کجا جشن گرفتی؟

- از آنجا که آنها در خارج از کشور مجاز نبودند، در مسکو جشن گرفتند. تعداد زیادی از مردم، صد نفر وجود داشت. درست است، بیایید صادقانه، تحت صد صد، به این دلیل که کسی نمی آمد، کسی ترسناک بود و در کشور نشسته بود. دوست من، هنرمند Lesha Merinov گفت که قبل از اولین ماه سپتامبر هیچ وقت برای ترک هر جا وجود نخواهد داشت. اما من درک می کنم، هر کس به شیوه خود تلاش می کند تا از خانواده اش از این ویروس محافظت کند.

- آیا شما به این همه اعتقاد دارید؟

- چگونه به شما بگویم، من خیلی دوست داشتم. در هر صورت، آنها این تشخیص را انجام دادند. و آنها واقعا واقعا احساس خوبی داشتند. کسی ساده تر است، کسی سنگین تر است. البته، ویروس است. چیز دیگری، ما از آمار سال های دیگر پیروی نمی کنیم، بنابراین غیر قابل درک است - کسی می گوید که در سال های گذشته بسیاری از مردم فوت کردند، دیگران که بیشتر فوت کردند. نظرات زیادی در مورد این وجود دارد. اما بدون کنسرت سخت بود. نه تنها از نقطه نظر مواد، بلکه عاطفی نیز. کنسرت را برای من بازی نکنید بسیار دشوار است.

با همسر نام مستعار Bauskakova

با همسر نام مستعار Bauskakova

عکس: اولگ پچکوف

- اما برخی از نوازندگان از این وضعیت بیرون آمدند، کنسرت های اینترنتی را ترتیب دادند، کسی آهنگ های نوشته شده بود، چه چیزی شما بود؟

- تمام این مدت ها موسیقی را در خانه نوشتم کسی گیتار و هارمونیک بلند کردن در آهنگ های ثبت شده است. این تاسف است که این پروژه کاهش یافته است، که من در Garika Sukachev در استودیو نوشتم، ما نوازندگان را در یک قرنطینه سفت و سخت ملاقات نکردیم. البته سخت بود، در خانه نشسته بود. اما همسر من و من فیلم ها را تماشا کردم. خواندن. طبیعی. (خنده حضار) و به هر حال، دو کنسرت آنلاین نیز وجود داشت. یکی با Garick، دیگری با Crossroadz در جشنواره بلوز Archangel. ما در یک مکان جمع شده ایم، در آرایشگری موسیقی دوست ما، آنها در آنجا فیلمبرداری کردند، و همه در اینترنت بود. اما دو کنسرت برای 3 ماه کمی فاجعه آمیز هستند. یکی دیگر از با Gerick بود - درایو زنده در یاهروما، جایی که مردم در اتومبیل آمده بودند. در پارکینگ ایستاده بود. واکنش نشان داده شده توسط چراغ های جلو و ایستادن در نزدیک آنها، چرا که اتومبیل ها دور از صحنه بودند. سپس یک کنسرت مشابه در Luzhniki وجود داشت، برای این زمان زنده و رانندگی. ما یک کنسرت "ماشین آلات زمان" را باز کردیم. همچنین یک جشنواره دوچرخه بزرگ بلوز در Suzdal وجود داشت. در حال حاضر به آرامی چیزی شروع به اتفاق در باشگاه های کوچک شد.

- و با شما، به هر حال، سلیقه ها هستند؟

- آره. حتی در موسیقی، هنر و سینما متقاطع است.

- آیا او یک شخص خلاق است؟

- بله، او تصاویر زیبا را می نویسد.

- اعتراف کنید، شخصا شما با یک فرد خلاق زندگی می کنید آسان تر یا دشوار است؟

- آسان تر است، زیرا بسیاری از چیزها خیلی قابل فهم هستند. پیشین. یعنی ما به همان زبان صحبت می کنیم. و این بسیار مهم است.

- همسر درست مثل شما، دوست دارد سفر کند؟

- اگر نه بیشتر. (خنده حضار) خیلی دوست دارد

- آیا چیزی را در رابطه با عروسی نوشتید؟ و به طور کلی، نوشتن آهنگ به برخی از رویدادها، تعطیلات؟

- نه، در عوض، زمانی که من نشسته ام، از من می آید، من، به طور معمول، گیتار یا شروع به بازی در کلیدها می کنم. از این، به عنوان یک نتیجه، چیزی تبخیر شده است. من در طول سالها یک دسته از "Doolanks" داشتم. از بعضی چیزها متولد شد و چیزی چیزی را دوست دارد. جایی که متن از دست رفته است، جایی که در جایی قرار دارد. درست خواهد بود: شما یک آهنگ را انجام می دهید، به پایان میرسید، و سپس شما از طرف دیگر هستید. اما من نمی توانم این کار را انجام دهم، زیرا در حالی که من یکی را انجام می دهم، به ریف گیتار جدید من می آید، که باید فورا بنویسد. و آنچه که من به این نقطه انجام دادم به تعویق افتاده است.

با پسر پت.

با پسر پت.

عکس: آرشیو شخصی

- و چه تعداد دفعه در زندگی شما بود؟

- من متاسفانه، معلوم می شود که وقتی کسی این دنیا را ترک می کند، نوعی موسیقی متولد می شود. و از آنجایی که من در حال حاضر بسیاری از مردم را ترک کرده ام ... اگر چه، من به یاد داشته باشید، Lesha Merinov چیزی در پایین تولد خود نوشت.

- آیا قبلا در مورد یک سفر عروسی با نام مستعار فکر کرده اید؟

- ما می خواستیم به اسپانیا برویم اما هنوز هم بسته است در ماه اوت، ما سه کنسرت داریم - یکی با Gerick و دو با CrossrooDz، برای ده روز شکسته خواهد شد. امیدوارم جایی پرواز کنم

- چگونه پسر بالغ شما پیتر به عروسی درمان می شود؟

- خوب. واقعیت این است که پتیا کسی را از دوستان نیکیه می داند: به ویژه، یک اسکیتگر، برادر بهترین دوست دختر نیکینا وجود دارد، و پسرم من اقتدار در میان این بچه ها است. او یک ویدیو در مورد اسکیت بازان را می کشد، موزیک را می نویسد که او خودش می نویسد. بنابراین، آن را در این حلقه ها احترام می گذارد. و او کاملا کاملا احساس کرد. پتیا با دوست دختر باردارش بود و مدتهاست که آنها را به مدت طولانی آویزان شد، نه آنچه که آنها از سوی دیگر پرید.

"چگونه پدرم برای شما مناسب است، چه کاری انجام می دهد؟"

- اساسا، همه چیز برای من مناسب است، زیرا این انتخاب اوست. من نمی توانم تصمیم بگیرم به نظر می رسد که من یک والد دموکراتیک هستم، با این وجود من آن را می خواهم که در آن او بیشتر از بهترین او بود. اگر چه من درک می کنم که این یکسان بود. بنابراین، من نمی توانم او را به یاد داشته باشید هر گونه اخلاقی برای گرفتن ذهن، رفتن به یادگیری. من نمی توانم. بله، من مطالعه کردم، بله، من آن را به پایان رساندم، و چه؟ به عنوان یک نتیجه، من در این حرفه به مدت سه سال کار کردم - و همه، سپس به موسیقی رفت.

- ما می توانیم بگوییم پتیا در این معقنه به قدم های شما رفت؟

- خب، بله، او نمونه ای از فردی دارد که در زندگی آسان نیست. (خنده حضار)

"شما گفتید، به موسیقی رفتید و گروه Crossroadz چگونه ظاهر شد؟

"من با بسیاری از نوازندگان شناخته شده کار کردم، اما در برخی موارد، در سال 1987، ما با Kolya Harutyunov متحده متحد شد، و توسط" بلوز لیگ "بازسازی شد، نوازندگان جمع آوری، اما آنها تنها یک سال و نیم طول کشید. سپس ما مبارزه با هوش را با او داشتیم (می خندد)، و من به تنهایی باقی مانده بودم. من قبلا برای این لحظه نوشته شده ام. در مدت کوتاهی قبل از اینکه من با لیگ، در نیویورک، درامر استیو اردن، من را به کیت ریچاردز معرفی کرد. کیت سپس یک رکورد را که در آن دستبند دست گرفته شد، نوشت (پنبه در دستان خود - تقریبا. aut.) در عملکرد من. (خنده حضار) در آن شب ها در استودیو به او نگاه کردم و دیدم: یک مرد صادقانه موسیقی را زندگی می کند، و او به هیچ چیز دیگری نیاز ندارد. متوجه شدم که باید چیزی شبیه خودت انجام دهم. وقتی برگشتم، چهار آهنگ داشتم، از جمله Diamand Rain. و اولین کسی که من آندره بوتوزوف گیتاریست باس را نام بردم. متأسفانه، پنج سال پیش یک دوست که از ما دور شد. 25 سال ما در یک ترکیب بازی کردیم، بدون تغییر. ما جلسه داشتیم: Keytokeniki، هارمونیک، خواننده پشت. بنابراین، در سال 90، ما با آندری آشنا شدیم، قبل از آن، او در گروه الکساندر نروسکی بازی کرد، و ما با او در جشنواره های مختلف تقلید کردیم. او به رکورد گوش داد، گفت که او نزدیک بود و با خوشحالی بازی خواهد کرد. سپس آنها را به درامرها بر اساس "تیپ C" گوش دادند. ما هنوز نداشتیم Sasha Toropkin را انتخاب کرد. سپس من فکر کردم که من بیشتر به بازی دو گیتار علاقه مند بودم، به نام Misha Savkin، ما از سال 1979 با او آشنا شدیم. و شروع به تمرین کرد. اولین کنسرت میکرو برای پایه تمرینش در سالن مجمع رخ داد. و اولین کنسرت رسمی در تاریخ 30 آوریل برگزار شد - 1 مه 1990، زمانی که ما گرمایش گروه SV را بازی کردیم. از آن زمان، و بازی. (خنده.) در سال جاری 30 سال است.

با کیت ریچاردز

با کیت ریچاردز

عکس: Maureen Baker

- چگونه می خواهید تاریخ را جشن بگیرید؟

- ما قصد داشتیم یک کنسرت بزرگ در پایان ماه مه در سالن کنسرت ایزویستیا سالن بازی کنیم. اما همه چیز منتقل شد، همانطور که می فهمید. حالا ما در تاریخ 29 اکتبر تاریخ داریم. اگر هیچ انفجار این داستان با Coronavirus وجود ندارد.

- پس از مرگ Andrei Bukuzov، شما فکر نکردید که تیم را از بین ببرید؟

- من چنین گناهی داشتم اما من فکر کردم که به نحوی اشتباه است. این جادوگر من است. سپس ساشا تورپکین یک سال پس از مرگ آندریا را ترک کرد. او نمیتواند بدون او بازی کند ما گیتاریست های گیتاریست های مختلفی داشتیم. در حال حاضر بیشتر یا کمتر دائمی - Zhenya Glukhov. اما او همیشه نمی تواند، زیرا او در گروه Backstage Band بازی می کند.

- نوازندگان تیم شرکت در نوشتن آهنگ ها، و یا صرفا مجوز خود را؟

- نوشتن، عمدتا من، به علاوه، ما همیشه "مورد" بازی کردیم. اما من نمی توانم بگویم این یک نسخه بسته واقعی است، زیرا ما هرگز یک پنی را به یک پنی شلیک کردیم، ما همیشه آن را به شیوه خود انجام دادیم. همانطور که برای چیزهای ما، من یک ماهی آوردم، و هر چیزی چیزی را به چیزی اضافه کرد.

- شما اشاره کرد گیتاریست سنگ های نورد چین ریچاردز، اما همه نمی دانند داستان زمانی که او به شما یکی از گیتارهای ارزشمند خود را به شما داد، چگونه این اتفاق افتاد؟ اولین احساس شما؟ پس از همه، هر نوازنده آشنا، او از ابزارهای خود عبور کرد.

- من آن را یک بار 500 گفتم.

- بیا آن را مانند Levi's - 501th؟

- ha ha ha! این در نیویورک اتفاق افتاد. من می خواستم یک گیتار بخرم من یک نوع پول در یک چمدان ارزان قیمت داشتم. شاید استفاده شود و لزوما قدیمی قدیمی نیست. قدیمی تر تا 65 سال بسیار گران تر بود. در آن سال، CBS کارخانه خود را از Leo Fander خریداری کرد و شروع به تولید محصولات تولیدی کرد. کیفیت کمی کاهش یافت. لازم بود گوش دادن به آنچه گیتار، و قبل از 65 سالگی لازم بود که به گوش دادن نرسید، همه گیتارها دست ساز منحصر به فرد بودند. و چقدر درخشان درختان خود را به نظر می رسد. به طور کلی، من قصد خرید یک گیتار ساده، حتی احتمالا ژاپنی. آنها در یک زمان بسیار خوب بودند. و من به استیو اردن در مورد این (استیو اردن، یک درامر جلسه افسانه ای و تولید کننده، صدای خود را بر روی دیسک های Stevie تعجب، راد استوارت، جورج بنسون، تام جونز، آرتا فرانکلین و بسیاری دیگر، - تقریبا. aut.)، با آن روز بعد از ورود، ملاقات می کنم. من با گروهی از Stas Namina پرواز کردم، به عنوان یک گیتاریست جدید نمی توانست به آمریکا برود. پس از همه، ما از Moskoncert سفر کردیم، و برای چند ماه باید در گروه کار کنیم تا شما شروع به آزاد شدن در خارج از کشور کنید. بنابراین، استاس من را صدا کرد. بنابراین، من صبح به ثمر رساندم، او را به ثمر رساند، او به آجیل رفت، پیشنهاد کرد تا ملاقات کند. با او در سال 86 ساله، زمانی که STAS در جشنواره توکیو بازی کرد، پیتر گریبریل را با کمی استفان که استیو اردن بود، پس از آن درامر بازی کرد. ما با او ملاقات کردیم، به یک ویدیو "نوازندگان نیویورک علیه ایدز" شلیک کرد، جایی که او مشغول بود. من به او گفتم که به یک گیتار نیاز دارم، او تخفیف خود را ارائه داد. سپس ما در ماشین رانندگی کردیم و او به شما گفت که با اخیرا کار کرده است. و مهمتر از همه، آنچه که در حال حاضر با کیت ریچاردز ثبت شده است. به یاد داشته باشید، من همه در داخل سرد شدم من به طور منظم پرسیدم، و آیا پنج دقیقه غیرممکن بود، چگونه این کار را در استودیو انجام می دهی؟ شاید دست را به این شخص تکان دهید، زیرا برای من بسیار مهم بود. و او به من می گوید که ما اکنون به او می رویم. (می خندد.) و وارد شد این یک ناهار در یک دایره خانوادگی بود. آنها دیدند، نوشیدنی، من یک بطری ودکا روسی داشتم. در شام همسرش، دو دختر کوچک، یک سگ، گربه بود. او اتاق خود را نشان داد، جایی که بسیاری از کتاب ها و صفحات وجود داشت که از کف به شانه ها ایستاده بود. در نهایت، ما در شب در استودیو بودیم. این یک تغییر شب بود. آنها تمام ابزارها را ثبت کردند و ریچاردز آواز خواند. استیو اردن تولید کرد. و من این شب را با آنها سپری کردم. در مکث ها، ما با ریچاردز صحبت کردیم، شوخی کردیم. من به او درباره روسیه گفتم ما حتی برخی از بلوز را در گیتارها در آکوستیک بازی کردیم. به طور کلی، همه چیز روانی بود.

با کیت ریچاردز و استاس نامین

با کیت ریچاردز و استاس نامین

عکس: Maureen Baker

- Stas Namin چیست؟ شما در مورد سفر من به نورد نگویید؟

- و معلوم شد: هنگامی که ما به نیویورک پرواز کردیم، هر کس به منافع رفت: Stas Namin به دوستانش رفت، کسی به موسیقیدانان سابق که قبلا در گروه Stas Namina بازی کرده اند، که قبلا در آمریکا زندگی کرده اند، رفتند. و سپس هیچ تلفن همراه نبود. من صعود کرده ام، اما هیچ کس بر روی این گوشی نرفت. بعدا معلوم شد که من یک تلفن نیویورک داشتم و آنها را برای نیوجرسی ترک کردند. آویزان بود و ما او را تنها قبل از کنسرت صلح و عشق در پارک مرکزی ملاقات کردیم. و این روز قبل از خروج بود. پس از او، ما یک ضیافت لوکس داشتیم که در نزدیکی پنت هاوس Waldorf-Astoria برگزار شد. استاس از من پرسید که چرا من در یک مهمانی نیستم که با یک موسیقیدان راضی بود؟ من پاسخ دادم که من یک مرد را دیدم، و احتمالا بسیار علاقمند به دانستن نام او خواهد بود. نام او کیت ریچاردز است. namin obomlov: "چی؟ چطور؟ چرا به من نگفتی؟ " "من تلفن را که به من دادید تماس گرفتم، اما سکوت وجود دارد." - "پس چی؟" "من به استودیو رفتم، او اکنون تغییر کرده است." - "بیا برویم!" STAS دوربین فیلمبرداری را گرفت. از آنجا من هنوز یک عکس دارم: Stas، Steve، Kit و I. و چنگال پلاستیکی در کلاه من گیر کرده است، و من به همه گفتم: "چنگ زدن به شما"، آنها خوشحال بودند. من متوجه شدم که استیو تمام وقت مشغول بود، من گیتار را خریدم، و فردا یکشنبه و من پرواز کردم. من فکر کردم که من گیتار داشتم، هیچی وجود ندارد، نه خیلی مهم نیست. اما من خود را با کیت ریچاردز ملاقات کردم. برای من غیر واقعی بود شما می توانید در مورد چیزی رویای. و حتی در مورد آن حتی غیرممکن بود. از آنجا که غیر واقعی بود شما نمی توانید با نهنگ آشنا شوید. این به سادگی غیرممکن است. شما پنج روز از مسکو پرواز کردید. چطور؟ به طور کلی، من سه شب در استودیو با خودم گذرانده ام، و این چنین وزوز است. من به نظر مردم به نظر می رسید: نوازندگان، مهندس صدا، تولید کننده. فضای خود احساس کرد که چه اتفاقی می افتد. در لحظه ای که من قصد داشتم گروه خودم را انجام دهم، بسیار مهم بود.

بیایید یک استراحت کمی انجام دهیم، شما باید همسر خود را ببوسید. (می خندد.) بنابراین، ادامه خواهد داد.

و ناگهان ریچاردز به من می گوید: "بیایید برویم!" او من را به مبل به ارمغان می آورد، و یک مورد نرم افزاری وجود دارد، بدیهی است که غیر خالی است. او: "آن را از بین ببرید!" من شروع به انفجار زیپ از پوشش کردم، و سر گریف ظاهر شد. و گردن در مورد این واقعیت که این یک گیتار بسیار قدیمی است صحبت کرد. سپس داستان سرگردان را مطالعه کردم، من حتی برخی از کتاب ها را داشتم، آمریکایی ها دوستان خود را چاپ کردند. من در این موضوع با سرم بودم. و من گیتار را گرفتم او برای سال 1959 بسیار خوب بود. سپس معلوم شد که او دوباره رنگ آمیزی شده است، LADA را تغییر داد. و ریچاردز می گوید: "این یک پنجاه و نه است." و خندید او تمام وقت خندید مرد شاد واقعا خیلی خوب است یک مرد واقعی که فرفری نیست، مبارزه نمی کند، او آن را ندارد. او درست مثل این است که خوب و شاد است. و لزوما لبخند می زند زمانی که او می بیند چه چیزی ساخته شده مرد دلپذیر است. من شانه ام را تکان دادم و می گوید: "دفعه بعد که می آیی، من به شما یک کمیته می دهم." به طور خلاصه، این داستان بود. من روز بعد را با این گیتار پرواز کردم، نه از کل پرواز خود را از دست ندهید. و من یک شکاف ساخته شده توسط تام شولز مشهور، آن را بر روی کمربند آویزان، از یک طرف پلاگین گیتار، و از سوی دیگر هدفون های دست. یک دسته از اثرات گیتار مختلف وجود داشت. بسیاری از گیتاریست ها حتی در کنسرت ها، از جمله من، از من استفاده کردند، تا زمانی که من آن را از دست دادم. البته، من از گیتار برای نوشیدن دور شدم، اما بقیه زمان او را از دستانش نگذاشت. من در هدفون نشسته بودم و بازی نکردم، نمی توانستم بروم. این گیتار برای مدتی من تنها دوست دختر معمولی، مبارزه با دوست داشتم، من نمی دانم. همچنین یک شرکت Giderah Stratocaster شرکت Musima بود. در آن رنگ توسط Fender Stratocaster نوشته شده است. سپس من قبلا گیتار های دیگر را خریداری کرده ام. اگرچه من پس از آن یک فندک آکوستیک داشتم.

با پیتر گابریل

با پیتر گابریل

عکس: آرشیو شخصی

- تا کنون گیتار دارید؟

- بله حتما.

- و شما بر روی آن بازی می کنید؟

- نه، در Stratum من به ندرت بازی می کنم. وقتی به TELECASTER رفتم، متوجه شدم که بیشتر من از Stratocaster بود. ویژگی های مشخصی از هر دو گیتار وجود دارد.

- پس از آن شما با نهنگ ملاقات کردید؟

- من او را بعد از پنج بار دیدم. در سال 89، زمانی که او دوباره به نیویورک پرواز کرد: یک روز تولد دخترش الکس بود، آن را در کانکتیکات اتفاق افتاد. آنها یک خانه بزرگ با یک باغ شلیک کردند. در نیویورک، من در نهایت به مدت سه ماه باقی ماند، هرچند من به یکی پرواز کردم. یک تاریخ باز بود، من آن را تمام وقت گذاشتم، نمی خواستم پرواز کنم. علاوه بر این، چرخ های فولادی غلتک شروع به کار کردند، من با آنها تمرین کردم و سپس از کنسرت اول بازدید کردم. این یک لحظه خیره کننده بود. سپس من در تمام تورهای خود، در پانسمان و غیره بودم. (خنده حضار)

- اما شما خودتان را در کنسرت آمریکایی بلوز Blues Brothers انجام دادید ...

- این کشف خانه بلوز در شیکاگو در سال 96 بود. Artem Troitsky با Aizek Taigrette موافقت کرد، مردی که برای اولین بار شبکه های کافه ها سخت را باز کرد، و سپس خانه بلوز را باز کرد. او همچنین شناخته شده است که Ashram را برای Sai Baba در هند بسازید. بسیاری از بیمارستان ها افتتاح شدند. چنین شخص صحیح است بله، معلوم شد که من با Blues Brothers Band در باز کردن بازی کردم، که دو روز طول کشید. این نیز یک ماجراجویی باور نکردنی است.

- به من بگویید، هنوز هم بین موسیقیدانان ما و خارج از کشور وجود دارد؟

- تفاوت، به طور عمده به دلیل ویژگی های فرهنگی است. منظورم موزیکال ها از جمله. من از سال 1977 در بلوز نشسته بودم. و برای من، این افراد که با آنها بازی می کردند نزدیک به عطر و نسبت به موسیقی بودند. و در مسکو چند نفر بودند که موسیقی را بر اساس بلوز پخش کردند. آنها تقریبا نبودند. بنابراین، آموزش موسیقی متفاوت است. منظورم این نیست که فنی نیست، چه کسی بازی می کند، و مردم در سر خود را به ترتیب، توسط هماهنگی و غیره. من همیشه با فراوانی هماهنگی در آثار آگاه شدم. من پس از آن به این واقعیت استعفا داد که این نیز شاید بد نیست. و سپس من افراطی بودم. Slastoughness در همه چیز درک نمی شود. بنابراین، همیشه دوست داشتنی سنگ های نورد، نه بیتلز. به این معنا، من آن را آسان تر کردم. اما پس از آن نیز در اواخر 90 سالگی بوم بلوز را آغاز کرد. بسیاری از گیتاریست ها، هارمونیک ها وجود داشت.

- بنابراین شما یادداشت خود را برای مدت زمان طولانی پیدا کرده اید؟

- نه، یادداشت های شما. من شیوه خودم را دارم من آن را میشنوم (می خندد.) من می دانم و نه تنها من فکر می کنم به نظر من.

"شما در ضبط آلبوم" تیپ های با "،" آلیس "،" چای "،" ماشین های زمان "،" Kalinovsky Bridge "،" SV "، Solnik Kit Richards و با بسیاری از نوازندگان، که در آن و با بسیاری از آنها سخت تر بود، شرکت کردید ؟

- به هر حال، اولین تور من با Gerick بود. من هنوز گروهی نداشتم، این همان ابتدای سال 90 بود. ما به Murmansk رفتیم من شاخه اول را بازی کردم، به علاوه چهار آهنگ من که برای آن زمان آماده بودند، با موسیقیدانان "تیپ C". و سی و پنج دقیقه بازی کرد و سپس "تیپ سی" بیرون آمد. قبل از جمع آوری یک گروه بود. و سخت تر است؟ با ریچاردز، من گیتار را بازی نکردم، من در نوشته های خود در نوشته ها قرار گرفتم، و این چنین است. این استیو اردن پیشنهاد کرد. بگذارید بگوییم، با Stas Namin دست چنگ زدن، در این آهنگ خنک خواهد شد. نمی توان اینجا گفت - آسان یا دشوار است. ما نوشیدیم. سپس یک وزوز بود. هیچ فشار وجود نداشت، لازم نیست که هر طرفی را اختراع کنید، فقط در دستان خود چسبیده بود. استیو نشان داد که این بود که حزب ریتمیک را پوشش دهد - و این آن است. در مورد کار استودیو، در اینجا غیرممکن است. نه، اگر چه می توانید. (می خندد.) هنگامی که من در سال 2008 در انگلستان نوشتم، نوازندگان جلسه آنگلو-آمریکایی با من کار کردند. این حرفه ای فوق العاده فوق العاده فوق العاده است. کسی که با بومی استوارت بازی کرد، کسی با تینا ترنر، رابی ویلیامز، کشتی براون، گیتاریست بود که در دهه 1980 "Dair Streit" بازی کرد. هیچ مشکلی وجود نداشت. این چیزی بود که یک بار تمرین کرد و بلافاصله با کل گروه زنده بود. آنها به طور مثبت پیکربندی شده اند، همیشه از شما حمایت می کنند وقتی چیزی شک دارید. در طول ضبط بسیار خوب بود. اگر چه ما، البته، از یکدیگر خسته شدند. اما پس از آن ما به میخانه رفتیم، آبجو را با هم بخوریم.

و با هیچ مشکلی ما، به طور کلی. هنگامی که افراد شخصا را می شناسید، من با آنها سوء تفاهم نمی کنم. اگر من کسی را نمی دانم، از طریق یک یا دو دستبند، ممکن است در آنجا وجود داشته باشد، زیرا شما همیشه احساس نمی کنید. و هنگامی که مردم را می شناسید، و آنها می گویند که از شما می خواهند، همه چیز خوب است. فقط نیاز به گوش دادن به مردم.

سرگئی Voronov:

"من هرگز نمی دانستم کجا رفتم، اما همیشه مطمئن بودم که من در مسیر درست بودم!"

عکس: Vladilan Razgulin

- روز معمولی شما چطور است؟

- همیشه بسیار متفاوت است من می توانم زود، در نه ساعت، و تغذیه سگ کوچک ما. او می آید و در مورد آن صحبت می کند. و هنگامی که شب طولانی بود، پس می توانید دیر بخوابید. سپس صبحانه صبحانه، قهوه و موسیقی نیست.

- آیا شما همچنان سرگرمی دارید، علاوه بر موسیقی؟

- خوب، چگونه می توانم به شما بگویم، من دوست دارم فیلم ها را تماشا کنم، معمولا در شبها اتفاق می افتد زمانی که هیچ تمرینی وجود نداشته باشد. و همسر دوست داشتنی شما بدون شک است.

- شما هنوز اخیرا تصاویر را با این سرگرمی گرفته اید؟

- من یک دوره قدرتمند داشتم، علاقه داشتم. آن را رنگ کرده است، در حال حاضر تقریبا این کار را انجام نمی دهد، زمان کافی وجود ندارد - لازم است انتزاعی از همه چیز. و زمان حالا یک سرصفحه بود، زیرا سازمان عروسی یک فرآیند جدی است: تماس های دوست، تهیه، تدوین لیست ها. حالا شما می توانید به آرامی موسیقی را انجام دهید. و ما همچنان به نوشتن پروژه ما با Garick، بیایید آن را "ادای احترام به سنگ روسیه" بنویسیم: این ها به "ماشین زمان"، BG، ALICE، Leschi Romanov و غیره بازدید می کنند. همچنین نویسندگان خود هستند و نوازندگان را دعوت می کنند. به عنوان مثال، Trek Mike Naumenko "Blues Suburban" ما با یک بخش ریتم متشکل از سرگئی گالینا و میشا کوزادایف ثبت نام کردیم. قبل از ماه اکتبر، من قصد دارم که یک تکه تکه را ضبط کنم. در Planet.ru جمع آوری پول. این اقدام تا پایان ماه اوت ادامه خواهد یافت.

- شما دوباره با Sukachev بازی می کنید، دو رهبر در یک گروه دشوار است؟

- Gorynych - رهبر گروه، من رهبر آن نیستم.

- اما در زندگی شما نیز یک رهبر است ...

- همه چیز خوب است. پس از همه، ما موسیقی خود را بازی می کنیم. من فقط می توانم برخی از گیتار ریف را ارائه دهم. او می گوید - سرد، یا نه، آن را مناسب نیست. من می توانم یک اسلاید را بازی کنم یا کاری را با ترتیب انجام دهم. این گروه اوست و من تظاهر به رهبری را مطرح نمی کنم. این احمقانه خواهد بود پس از همه، من او را صدا نکردم، اما او من است. و اینها چیزهای کاملا متفاوت هستند.

- شما خیلی از یکدیگر می دانید، هنوز به تمرین نیاز دارید؟

- ما از سال 1987 دوست هستیم. این ها نوعی روابط مرتبط هستند. (می خندد.) اما ما تمرین می کنیم، اما در مورد چه چیزی؟ اگر ما به طور منظم ترک کردیم، چند بار در ماه در شهرهای مختلف، پس از آن یک برهنه بود. و هنگامی که چنین مکث طولانی، شما باید دوباره بازی کنید. این یک چیز مهم است.

- آیا شعار در زندگی دارید؟

- شعار قطعا نه، اما این ایده که شما باید خود را باقی بماند و آنچه را که می توانید انجام دهید، بدانید که چگونه و می خواهید لذت ببرید و شما، و دیگران - احتمالا اصلی ترین چیز است! به طور کلی، من هرگز نمی دانستم جایی که من در حال آمدن بودم، اما همیشه مطمئن بودم که من در مسیر درست بودم!

ادامه مطلب